جایگاه نقل حدیث در مجالس زنانه

گفت‌وگو با حجت‌الاسلام ادیب یزدی

1 ارديبهشت 1389 ساعت 0:13

این روزها بحث‌های مختلفی در مجالس مذهبی خانم‌ها طرح می‌شوند؛ از آن جمله نقل احادیث مختلف و انتساب آنها به امامان معصوم (ع)؛ اما این احادیث چقدر صحت دارند و وظیفه خانم‌هایی که به عنوان سخنران در مجالس مذهبی حدیث نقل می‌کنند، چیست؟ ضمن اینکه در جامعه شیعی با پشتوانه غنی و قوی حضرات معصومینaو علمای بزرگ اسلام، جایی برای ایراد احادیث جعلی وجود ندارد. برای بررسی بهتر این مسئله، گفت‌وگویی کردیم با حجت‌الاسلام ادیب یزدی، پژوهشگر و مدیر سابق مجتمع فرهنگی بلال صدا و سیما و مشاور امور روحانیان معاونت مجلس که در ادامه می‌خوانید.


ملیحه پژمان:ادیب یزدی پس از بیان مقدمه‌ای در تشریح جایگاه حدیث‌شناسی گفت: «از ظهور اسلام نزدیک به ۱۵ قرن می‌گذرد. هر قدر فاصله زمانی از ظهور این خورشید عالم‌تاب بیشتر شود، بدیهی است دستیابی به منابع اصیل و غنی معارف اسلامی دشوارتر می‌شود.

این فاصله زمانی موجب شده که نسل‌های آینده برای درک حقایق اسلامِ ناب به سردرگمی‌های بیشتری دچار شوند و ما نیازمند تلاش بیشتری برای دستیابی به اسلام ناب باشیم؛ بر همین اساس علمای بزرگوار عالم اسلام، علمی را به نام «علم رجال» یا محدث‌شناسی (کسانی که حدیثی را از قول حضرات معصومینaنقل می‌کنند.) به وجود آورده‌اند. علم رجال تحقیقات گسترده و جانانه‌ای دارد و می‌تواند به میزان وثاقت محدث و محدثان پی ببرد؛ البته این علم از ابتکارات جالب علمای اسلام است و علمی است، تلفیق‌شده از علم تاریخ و نسب‌شناسی که برای دریافت میزان وثاقت محدثان، سایر فاکتورها، نشانه‌ها و ضوابط را هم در نظر گرفته تا بتواند صحت روایات را از ذوات محدثان ارجمند ارزیابی کند.»

مدیر سابق مجتمع فرهنگی بلال درباره سنتی به نام «اجازه حدیث» بین علما و شاگردانشان صحبت کرد و آن را چنین شرح داد: «وقتی انسان می‌خواهد خبری را نقل کند، ممکن است دقت کافی نداشته باشد که در این صورت حتی یک «واو» استیناف و یک «با» و ... معنی روایت را به‌کلی تغییر می‌دهد؛ البته در کنار علم رجال، علم حدیث، علم درایه و علم روایه هم جعل شده که همه اینها را علمای بزرگوار به‌شدت و با دقت خاصی بررسی می‌کنند؛ به‌ویژه سنت بسیار پسندیده‌ای بین علمای بزرگوار ما وجود دارد که به شاگردان خود دقت می‌کنند و به شاگردی که از نظر تقوای در کلام، بیان و نقل، درجه بالا و شایسته‌ای داشته باشد، «اجازه حدیث» می‌دهند. این اجازه حدیثی، سنتی است که در حال حاضر هم در حوزه‌های علمیه ما رایج است؛ مثلاً حضرت امام (ره) اجازه روایت از مرحوم حاج شیخ عباس قمی داشت.

مرحوم حاج شیخ عباس از علمای بزرگوار باتقوا و محدثان بزرگ روزگار خود بود؛ ضمن اینکه ایشان هم از استاد بزرگ خود مرحوم میرزا حسین نوری اجازه حدیث داشت. خود حاجی نوری از علامه دهکردی که از علمای بزرگ و محدثان گرانقدر است، اجازه حدیث داشت و معمولاً این اجازه‌ها منتسب می‌شد، به یکی از معصومین (ع)؛ یعنی محدث نوری اجازه حدیث از دهکردی داشته و دهکردی از استاد بزرگوار خود شیخ انصاری و شیخ انصاری از استاد بزرگ خود مرحوم سیدمهدی بحرالعلوم و همین‌طور ادامه پیدا می‌کند تا می‌رسد، به وجود مبارک امام صادق (ع)؛ یعنی دقیقاً مثل همان حسب‌شناسی و نسب‌شناسی که آقایان سادات در علم انساب دارند.»

وی برای تأکید بر حساسیت مسئله نقل حدیث گفت: «این طور نیست که هر حدیثی که قال ‌الصادق یا قال ‌الباقر باشد، نقل‌کردنی است! ضمن اینکه متأسفانه ما در طول تاریخ به امواج توطئه‌هایی دچار بودیم که گه‌گاه همه اعتقادات مسلمانان و به‌ویژه اعتقادات شیعی را مورد هجمه بی‌رحمانه خود قرار می‌دادند.» سپس با اشاره به حضور موجی از اسرائیلیات در احادیث شیعی افزود: «در طول تاریخ چندین دوره امواج فتنه خبری و روایی داشتیم که هر چقدر محقق به امواج فتنه‌های روایی آگاه باشد و تاریخ را بهتر بداند و ریشه اعتقادی شیعی و الهی را بیشتر بشناسند، بهتر می‌تواند احادیث جعلی، اسرائیلیات و خبرهای دروغین را که در خبرهای واقعی و راستین ما وارد شده، شناسایی کند؛ البته علوم متعددی مکلف امر تبری روایات ما هستند و این علوم روایات را پاک می‌کنند؛ اما اگر کسی آن علوم را نداشته باشد، صلاحیت برای بیان حتی یک حدیث را هم ندارد.»

این پژوهشگر و کارشناس دینی بر ضرورت کسب آموزش‌های لازم صحه گذاشت و تصریح کرد:

«حضرات و علمای بزرگوار ما با صرف هزینه‌های فراوان، این علوم را پایه‌گذاری کرده‌اند و کسانی که خواهان درک این علوم هستند، قبل از آن باید علوم دیگری را فرا گرفته باشند؛ یعنی با استعداد و آمادگی قبلی به درک حقیقت علم رجال، روایه و درایه وارد شوند؛ به‌ویژه از حیث تقوا و پاکدامنی در حدی باشند که به هیچ وجه به نفسانیات و تمایلات نفسانی دچار نشوند. اگر محقق بخواهد، روایتی را که متضاد با تمایلات نفسانی‌اش است، روایت کند، باید از اصلاح خود که تقوای بسیاری نیاز دارد، شروع کند؛ برعکس اگر بخواهد، روایتی را که مطابق میل خود است، ولی از نظر سند اشکال دارد، به صورت سندی کاملاً مبرا از هر اشکالی بیان کند، محل بی‌تقوایی و دوری از رضای پروردگار عالمیان است؛ بنابراین محدث باید از نهایت اتقان در بیان و عمل و از نهایت تقوا و پرهیزکاری برخوردار باشد. با نظر به زندگانی حاج شیخ عباس قمی می‌بینید، ایشان به جز امام‌المحدثین در روزگار خود، امام‌المتقین هم بودند؛ در نتیجه روایت باید از جانب متقین، تقواپیشگان و خداترسان نقل شود تا مورد وثوق و عمل حضرات علمای اعلام قرار گیرد که ایشان به آن روایت اعتماد کنند و در فتوای خود دخالت دهند.»

ادیب یزدی از سخت‌گیری علما و مراجع در بحث‌های سندی و محتوایی روایات صحبت کرد: «این طور نیست، هر کس روایتی را نقل کرد، فکر کند، این روایت درخور استناد و عمل است، بلکه باید از هزار لایه عبور کند تا مورد اعتماد و توجه حضرات علمای موثق و مراجع عظام قرار گیرد؛ بعد آن را بررسی کند و به حقیقت برسد؛ مثلاً حضرت آیت‌الله گلپایگانی (ره) در روایت «لاضرار» چه غوغایی کرد. گاهی روی روایتی یک سال بحث سندی و بعد بحث محتوایی می‌کرد.»

وی روایت را همچون دریای بیکرانی دانست که هر کسی نمی‌تواند در آن غواصی کند؛ همچنین ادامه داد: «شیعه تا سال ۳۲۹ با عصمت و معصومینaرابطه داشته و همین سال آغاز غیبت کبرای حضرت صاحب‌الزمانEبوده است؛ بنابراین شیعه انبوهی از روایات را که حدود یک میلیون روایت است، در اختیار دارد؛ ضمناً روایاتی که در اختیار ماست، کم‌وبیش ۳۰ برابر روایات اهل سنت است. اهل شیعه به علم رجال، روایه، درایه و علم حدیث بیشتر اهمیت می‌دهد؛ زیرا هم تعداد روایات آن بیشتر است و هم باید علم درایه و روایه را در کنار فقه و اصول با آن همه اهمیتش قرار دهند تا به فتاوای واقعی دست یابند و احکام الهی را از انبوه روایات استخراج کنند. اهل سنت نیازمند این تفحص و وقت‌گذاری نیستند؛ آنها فقط به روایت پیغمبر اکرمsکه بیشتر از ۳۰ هزار روایت نیست، اعتماد می‌کنند؛ بنابراین به مراتب کار شیعه سخت‌تر است.»

وقتی از صحبت‌های ایشان چنین نتیجه گرفتم که با این اوصاف وظیفه خانم‌های سخنران بسیار خطیر و سنگین می‌شود، پاسخ داد: «بله؛ با دقتی که در نقل روایات شده، دیگر معنا ندارد، غیرمتخصصان روایاتی را برای مردم نقل کنند. من تأکید می‌کنم، نقل این روایات بدون مستندات و اذن مراجع بزرگوار جایز نیست و ممکن است، انحراف مردم را موجب شود؛ مثلاً من روایتی از قول پیغمبر اکرمsخواندم که ایشان به عموی بزرگوارشان عباسaفرمود: «عموجان در دین من هیچ زن و مرد مسلمانی حق عقیم و نازاکردن خود را ندارد.» این روایت کاملاً درست است؛ ولی اگر ما این روایت را در جایی خواندیم، باید به آن عمل کنیم و آن را به استحضار مردم برسانیم؟ هرگز. این روایت باید در دستگاه فتوا قرار گیرد و از نظر مدلول و سند و ... پالایش شود. روایتی که فتوا بر آن صادر نشود، عملی نیست؛ البته منظورم این نیست که فتوای مراجع ما از لحاظ عصمت از روایت و از صادرکننده آن بالاتر است، بلکه منظورم این است که روایات در ابتدای امر عملی نیستند و باید در دستگاه استطاع، فتوا و در ذهن مجتهد عظیم شیعه و مراجع عظام تقلید قرار گیرند تا مصالح و مفاسد، زمان و مکان و شرایط آنها ارزیابی شوند. فتوا به مراتب از نقل یک روایت و شأنش بالاتر است؛ به همین علت ما باید مقلد باشیم.»

مدیر سابق مجتمع فرهنگی بلال از کسانی که در بیان روایت فعالیت می‌کنند، خواهش کرد، با دفتر مراجع تقلید به‌ویژه دفتر مقام معظم رهبری رابطه داشته باشند و فتواهای ایشان در مورد مسائل مختلف را دریافت کنند. از نظر ایشان این فتواها اهمیت دارند؛ چون مجتهد و مرجع، این روایات را خوانده و در ذهن خود ریخته و ماحصل آن، فتوایی است که مرجع عرضه می‌کند.

حجت‌الاسلام ادیب یزدی در پاسخ به این سؤال که «گاهی خانم‌های سخنران در مجالس زنانه، حدیثی نقل می‌کنند و به شنوندگان می‌گویند: «اگر باور ندارید، به فلان مرجع، مراجعه کنید و حدیث را بخوانید.» وظیفه ما چیست؟» گفت: «نقل حدیث مهم نیست، بلکه استنباط از حدیث و اینکه آیا این حدیث، احادیث ناسخ ندارد و احادیث دیگری در تضاد، تناقض یا تباین با او وجود ندارد، مهم است. ساده‌انگاری است که روایتی را بخوانیم و کاملاً تسلیم آن شویم. منظورم روایت اخلاقی نیست؛ مثلاً شما غیبت کنید یا نماز نخوانید، چه اتفاقی برای شما می‌افتد؟ تبعیت از روایت اخلاقی اشکالی ندارد. سرتاسر نهج‌البلاغه دارای روایت اخلاقی است؛ زیرا متقین را ترغیب و اهل معصیت را تهدید می‌کند؛ اما روایاتی که جنبه عملیاتی دارند؛ مثلاً مردم را به رفتاری ویژه در وضعیت خاصی و انجام عملی دعوت کنند و بوی فتوا از رفتار و بیانات ما برآید، در این صورت باید به مراجع بزرگوار و تقلید مراجعه کنیم؛ وگرنه هر کسی از خود حرفی درمی‌آورد و جامعه به انحراف کشیده می‌شود. ما باید از این انحراف جلوگیری کنیم؛ به‌ویژه از جلساتی که محتوای علمی ندارند و زیر نظر استادان فن عرضه نمی‌شوند. بدیهی است که از این جلسات هزار مفسده فکری و رفتاری به دست می‌آید که مقدمه گناهان بسیار خواهد بود.»

وی در نهایت چنین جمع‌بندی کرد: «من از این اوضاع به خدا پناه می‌برم. خانم‌هایی که در مجالس بانوان سخنرانی می‌کنند، باید آبدیده و مورد تأیید نهادهای قدرتمند و قاهر باشند و این طور نباشد که هر کس دو روایت و یک روضه خواند و صدای قشنگی هم داشت، عده‌ای را در اطراف خود جمع کند و سخنانی از خود با عنوان حدیث دربیاورد که بعد از مدت‌ها خانم‌های شرکت‌کننده متوجه شوند، اطلاعاتی به دست نیاورده‌اند؛ به جز انحراف، بیچارگی و وقت‌کشی؛ اما اگر در مکتب خواهری آراسته فهیمه عالمه و زحمت‌کشیده شرکت کنند، اطلاعات عالی دینی، مذهبی، تفسیری، تاریخی، فقهی و اصولی بسیاری کسب و بعد از مدتی خود راه هدایت‌یابی را پیدا خواهند کرد.»


کد مطلب: 13573

آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/issue/13573/جایگاه-نقل-حدیث-مجالس-زنانه

آرمان هیأت
  https://www.armaneheyat.ir