کد مطلب : ۱۳۷۴۴
درختان در قرآن
درختان مادی و درختان معنوی در قرآن
منظور از درختان معنوی در قرآن درختانی هستند که در بیشتر موارد قرآن از آنها برای ذکر مثال استفاده میکند و البته واضح است، ذکر مثال برای روشنشدن هرچه بیشتر مطلب و گاه برای تقریب به ذهن است؛ از جمله درختان معنوی که در قرآن کریم به آنها اشاره شده، میتوان به شجره طیبه، شجره خبثیه و شجره ملعونه و ... اشاره کرد. (بحث مبسوط در مورد این درختان در ادامه ذکر خواهد شد.)
گروه دیگری از درختان که در قرآن کریم به آنها اشاره میشود، درختان مادی هستند. از این درختان گاه به صورت مستقیم و گاه به صورت ذکر میوه آنها یاد میشود؛ مثل درخت زیتون که میوه آن در قرآن کریم آمده یا درختان دیگری مثل درخت انجیر که فقط از میوه آن یاد میشود. (بحث مبسوط در مورد این درختان در ادامه ذکر خواهد شد.)
درختان معنوی
۱. شجره طیبه و شجره خبثیه
چنانکه بیان شد، از جمله درختانی که قرآن کریم برای ذکر مثال از آنها یاد میکند، شجره طیبه و شجره خبثیه است. این دو درخت در آیات ۲۴ تا ۲۶ سوره ابراهیم ذکر شدهاند: «أَلَمْ تَرَ كَیفَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً كَلِمَـ‹ً طَیبَـ‹ً كَشَجَر›ٍ طَیبَـ‹ٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاء تُؤْتِی أُكُلَهَا كُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَیضْرِبُ اللّهُ الأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یتَذَكَّرُونَ وَمَثلُ كَلِمَـ‹ٍ خَبِیثَـ‹ٍ كَشَجَرَ›ٍ خَبِیثَـ‹ٍ اجْتُثَّتْ مِن فَوْقِ الأَرْضِ مَا لَهَا مِن قَرَارٍ»؛ «آیا ندیدی چگونه خداوند کلمه طیبه (و گفتار پاکیزه) را به درخت پاکیزهای تشبیه کرده که ریشه آن (در زمین) ثابت و شاخه آن در آسمان است؟ در هر زمان به اذن پروردگارش میوه میدهد و خداوند برای مردم مثلها میزند، شاید متذکر شوند و کلمه خبثیه را به درختی ناپاک تشبیه کرده که از زمین برکنده شده و قرار و ثباتی ندارد.»
در آیات فوق که از جمله زیباترین و شیواترین مثلهای قرآنی است، ایمان و کفر و فواید و آثار آن در زندگی بشر در قالب تصاویر بدیعی به زیبایی کامل ترسیم شده است. بنابر اعتقاد مفسران مقصود از کلمه طیبه در این تمثیل، همان اصل توحید و خداشناسی است که در زمینِ روح مؤمن روییده، سایر عقاید حَقه بر اساس آن و روی تنه آن جوانه میزند و فضایل اخلاقی هم از آن جوانهها منشعب میشوند؛ همچنین اعمال صالح به صورت میوه از آنها سر میزند.۱
در این آیات مبارکه بعد از بیان شجره طیبه و فواید آن و تشبیه زیبای کلمه طیبه به آن برای تفهیم هر چه بهتر مطالب از شیوه مقابله و مقایسه استفاده میکند و بیدرنگ نقطه مقابل یعنی «شجره خبثیه» را بیان میکند. «کلمه خبثیه» همان کلمه کفر و شرک و همان گفتار زشت و شوم است. بدیهی است، درخت زشت و شومی که ریشه آن کنده شده، نه رشد دارد و نه نمو، قطعه چوبی است که جز به درد آتشزدن نمیخورد. با توجه به این آیات میتوان گفت که اعمال انسان مانند میوههای وجود انسان، اخلاق انسان مانند شاخههای وجود او، عقاید انسان مانند ریشههای این درخت و اساساً روح انسان همانند درخت است.
۲. شجره ملعونه
از جمله درختان معنوی دیگر در قرآن میتوان به شجره ملعونه اشاره کرد. این درخت در آیه ۶۰ سوره اسراء ذکر شده است: «وَإِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤیا الَّتِی أَرَینَاكَ إِلاَّ فِتْنَـ‹ً لِّلنَّاسِ وَالشَّجَرَ›َ الْمَلْعُونَـ‹َ فِی القُرْآنِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا یزِیدُهُمْ إِلاَّ طُغْیانًا كَبِیرًا»؛ «به یاد آور آن هنگام که به تو گفتیم، پروردگارت احاطه (آگاهی کامل) به مردم دارد و رؤیایی را که به تو نشان دادیم و درخت نفرینشده را که در قرآن ذکر کردهایم، فقط برای آزمایش مردم بود و ما آنها را بیم میدهیم؛ اما جز طغیانی شدید چیزی بر آنها نمیافزاید.»
ذیل این آیه در مورد رؤیا و فتنهبودن آن، بحثهای فراوانی وجود دارد که در این مجال کوتاه نمیتوان به آن پرداخت.۲ آنچه در این فرصت پرداختن به آن لازم است، احتمالاتی است که در مورد شجره ملعونه ذکر شده است. این احتمالات عبارتاند از:۳الف) منظور از شجره ملعونه که در قرآن آمده همان «شجره زقوم» است که طبق آیات سوره صافات در جهنم میروید و طبق آیات سوره دخان خوراک گنهکاران است.
ب) منظور از «شجره ملعونه» در قرآن قوم سرکش یهود هستند.
ج) در بسیاری تفاسیر شیعه و سنی آمده که منظور از «شجره ملعونه» بنیامیه هستند.۴
درختان مادی
برخی درختان یادشده در قرآن کریم گاهی به صورت مستقیم ذکر میشوند و گاهی هم فقط از میوه آنها یاد میشود. این درختان قرآنی عبارتاند از:
۱. خرما
خرما از جمله میوههایی است که هم به صورت میوه و هم به صورت درخت در قرآن از آن یاد میشود. «رطب» میوه درخت خرماست و «رطب جنی» بهترین نوع خرماست که در آیه ۲۵ سوره مریم به آن اشاره میشود. «وَهُزِّی إِلَیكِ بِجِذْعِ النَّخْلَـ‹ِ تُسَاقِطْ عَلَیكِ رُطَبًا جَنِیا»؛ «و تنه درخت خرما را به طرف خودت تکان بده تا بر تو خرمای تازه بریزد.»
درخت خرما یعنی واژه «نخل» با همه مشتقاتش در قرآن کریم ۱۹ بار به کار رفته که این ۱۹ بار عبارتاند از: «سوره مریم، آیات ۲۳ و ۲۵/سوره انعام، آیات ۱۴۱ و ۹۹/سوره ق، آیه ۱۰/سوره الرحمان، آیات ۱۱ و ۶۸/سوره طه، آیه ۷۱/سوره نحل، آیات ۱۱ و ۶۷/سوره بقره، آیه ۲۶۶/سوره اسراء، آیه ۹۱/سوره مؤمنون، آیه ۱۹/سوره یس، آیه ۳۴/سوره رعد، آیه ۴/سوره شعراء، آیه ۱۴۸/سوره قمر، آیه ۲۰/سوره حلق، آیه ۷/سوره عبس، آیه ۲۹»
۲. زیتون
درخت زیتون نیز از جمله درختانی است که در قرآن کریم به آن اشاره شده است؛ هم نام درخت زیتون، هم نام میوه آن و هم نام روغن زیتون که از میوه درخت زیتون به دست میآید، در قرآن کریم ذکر شده است.
در آیه ابتدایی سوره تین به زیتون قسم یاد میشود: «وَالتِّینِ وَالزَّیتُونِ» در آیات دیگری نیز از درخت زیتون و مشتقات آن یاد شده است. این آیات عبارتاند از: «سوره نور، آیات ۳۵/سوره عبس، آیه ۲۹/سوره انعام، آیات ۹۹ و ۱۴۱/سوره نحل، آیه ۱۱»
لازم به ذکر است که در آیه ۲۰ سوره مؤمنون از روغن زیتون یاد میشود.
اعجاز قرآن در مورد یادآوری زیتون و البته ترکیب آن با انجیر (هفتبار نام زیتون آمده، یکبار نام انجیر) بار دیگر از آنجا به اثبات میرسد که ایجاد نسبت هفتبهیک به نقش بسیار ترکیب زیتون و انجیر به همین نسبت در از بین بردن عوارض پیری اشاره دارد و این، نکتهای است که باعث شد، گروهی از پژوهشگران ژاپنی به دین اسلام مشرف شدهاند.۵
۳. سدر
از دیگر درختانی که قرآن کریم از آن نام میبرد، درخت سدر است. ویژگی درخت سدر آن است که دارای تیغهای فراوانی است. عربها به بار این درخت «نبق» و فارسیها به آن «کُنار» میگویند. از جمله درختان بهشتی که در بخشهای بعدی به آن اشاره خواهد شد، درخت سدری است که بدون تیغ است.
در آیات قرآن کریم به سدر ۲ بار اشاره شده است؛ یعنی در آیه ۲۸ سوره واقعه و آیه ۱۶ سوره بساء.
۴. خمط
«خمط» درخت دیگری است که قرآن از آن نام میبرد؛ چنانکه میگویند، میوه خمط تلخ است.۶ برخی نیز میگویند، منظور درخت «اراک» است؛۷ یعنی همان درختی که از چوب آن مسواک درست میکنند.
از این درخت در آیه ۱۶ سوره بساء یاد شده و مربوط است به بلایی که بر سر قوم بساء آمد؛ به این دلیل که از پیامبرشان پیروی نکردند. بحث در این مورد و نوع بلای این مقام خارج از مجال این بحث است.
۵. أثل
أثل نام درخت دیگری است که قرآن کریم از آن نام میبرد. أثل بر وزن أصل به معنی درخت «مثوره گز» است. برخی نیز گفتهاند، «أثل» به معنای گیاه معروف «طرفاء» است؛ اما از آن بزرگتر است و بار و میوه ندارد؛۸ به هر حال آنچه مسلم است، اینکه مردم بساء باغهای بزرگی داشتند که در اثر نافرمانی پروردگار به طرفاء و گیاهان تلخ تبدیل شد. در آیه ۱۶ سوره بساء به این درخت اشاره شده است.
میوههای قرآنی
در قرآن از میوههای درختیای بدون اشاره به نام درخت آنها نام برده شده است؛ از جمله این میوهها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱. انگور
«عنب» به معنای انگور و به صورت مفرد ۲ بار در آیات قرآن کریم آمده است؛ یعنی در آیه ۹۱ سوره اسراء و آیه ۲۸ سوره عبس؛ اما به صورت جمع یعنی «اعناب» ۹ بار در آیات قرآن کریم از انگور یاد میشود.
این آیات عبارتاند از: «آیه ۳۲، سوره کهف/آیه ۱۹، سوره مؤمنون/آیه ۳۴، سوره یس/آیه ۳۲، سوره بناء/آیه ۲۶۶، سوره بقره/آیه ۹۹، سوره انعام/آیه ۴، سوره رعد/آیه ۱۱، سوره نحل/آیه ۶۷، سوره نحل.»
۲. انار
از جمله میوههای درختی دیگر که قرآن کریم به آن اشاره میکند، انار است. در آیات قرآن کریم سه بار از انار یاد میشود که عبارتاند از آیات ۱۴۱ و ۹۹ سوره انعام، همچنین آیه ۶۸ سوره الرحمان.
با توجه به آیات سوره الرحمان به دست میآید که انار از جمله میوههای بهشتی است و درخت انار از جمله درختانی است که در بهشت وجود دارد.
۳. انجیر
اگرچه فقط یکبار در آیات قرآن کریم از انجیر یاد میشود، باید گفت که انجیر یعنی تین میوهای است که هم نام سورهای از سوره قرآن کریم است و هم در قرآن به آن قسم خورده شده است.
«وَالتِّینِ وَالزَّیتُونِ» آیه اول سوره تین.
برخی دیگر از میوهها هستند که قرآن کریم از آنها نام میبرد؛ اما این میوهها از بوته به دست میآیند و درختی نیستند؛ از جمله میتوان به خیار و سیر و عدس و پیاز در آیه ۶۱ سوره بقره اشاره کرد؛ همچنین به کدو در آیات ۱۴۵ و ۱۴۶ سوره صافات که با این تعبیر آمده است: «فَنَبَذْنَاهُ بِالْعَرَاء وَ هُوَ سَقِیمٌ وَأَنبَتْنَا عَلَیهِ شَجَرَ›ً مِّن یقْطِینٍ» یقطین نوعی کدوست که دارای برگهای پهن و مدور است.۹
حبوبات دیگری هم مثل گندم، جو و ... هستند که در قرآن کریم از آنها ذکر میشود.
درختان بهشت و درختان جهنم
در مورد نعم بهشت و نقم جهنم وجوه مشترک بسیاری وجود دارد؛ از جمله آنکه همانطور که نعم بهشتی به نعم مادی و معنوی تقسیم میشوند، نقم جهنم نیز به نقم مادی و معنوی تقسیم میشوند. یکی از نعم مادی در بهشت که قرآن کریم به آن اشاره میکند، درختان بهشت است که در مقابل نیز وقتی سخن از نقم جهنم میشود، از درختان جهنم نیز یاد میشود.
در ادامه به بررسی درختان بهشت و جهنم از منظر قرآن کریم پرداخته خواهد شد.
درختان بهشت
با دقت در آیات قرآن کریم در مورد درختان بهشت دو نکته به دست میآید؛ یکی آنکه با توجه به آیات قرآن کریم میتوان اوصاف درختان بهشت را فهمید و دیگر آنکه میتوان از برخی انواع درختان بهشت اطلاع کسب کرد. بعضی درختان بهشتی عبارتاند از:
۱. طلح: درخت موز
در آیه ۲۹ سوره واقعه آمده است که «و طلح منضود» مفسران در مورد درخت طلح و منضودبودن آن نظریات گوناگونی را طرح میکنند. برخی از این نظریات عبارتاند از:
۱. طلح درخت موز است و منظور از منضودبودن آن یعنی میوههای آن روی هم چیده شده است.۱۰
۲. طلح درخت موز نیست؛ بلکه منظور درختی است که سایهای خنک و مرطوب دارد.۱۱
۳. طلح درخت غیلان است که شکوفههای خوشبویی دارد.۱۲
۲. سدر
چنانکه قبلاً نیز اشاره شد، سدر از جمله درختانی است که قرآن کریم به آن اشاره میکند، با ذکر این نکته که درخت سدر بهشتی با توجه به آیه ۲۸ سوره واقعه دیگر تیغ ندارد: «فِی سِدْرٍ مَّخْضُودٍ» و برخی مثل مجاهد گفتهاند که آن درخت سدری است که از نظر بار سنگین باشد.۱۳
۳. خرما
در آیه ۶۸ سوره الرحمان از نخل و میوه آن خرما به عنوان غذایی بهشتی یاد میشود و ذکر درخت نخل به جای میوه آن ممکن است از آن نظر باشد که درخت نخل به جز میوهاش از جوانب دیگر نیز مفید است؛ یعنی از تنه، برگ، میوه و سایر قسمتهای درخت نخل استفاده میشود.۱۴
۴. انار
از جمله میوههایی که قرآن کریم آن را جزو میوههای بهشتی به حساب میآورد، انار است. در آیه ۶۸ سوره الرحمان به این موضوع اشاره شده است۱۵: «فِیهِمَا فَاكِهَـ‹ٌ وَنَخْلٌ وَرُمَّانٌ».
تفسیر صافی ذیل آیه فوق به نقل از امام
صادق(ع)از کافی نقل میکند که حضرت فرمودند: «میوهها ۱۲۰ رنگ هستند که بهترین آنها انار است.»۱۶
۵. انگور
در آیه ۳۲ سوره نباء آمده: «حَدَائِقَ وَأَعْنَابًا» که اشاره دارد به نعمتهایی که برای متقین در بهشت آماده شده است. در این آیه به جز باغها و بوستانها به کلمه اعناب نیز اشاره میشود. اعناب جمع عنب به معنای انگور است که نام میوه درخت «مو» است و چه بسا به خود درخت هم غصب گفته شود۱۷ و بیان انگور به عنوان نعمتی از نعم بهشتی شاید از نظر فواید بسیارِ انگور است و خواص و آثاری که از خوردن آن پدید میآید.۱۸
۶. طوبی
از جمله درختانی که در قرآن کریم به عنوان درخت بهشتی از آن نام برده میشود، درخت طوبی است. طبق نظر مرحوم علامه طباطبایی در المیزان (به نقل از مجمعالبیان) طوبی نام درختی است در بهشت که ریشهاش در منزل رسول خدا(ص)است و در خانه هر یک از مؤمنان شاخهای از آن وجود دارد.۱۹
۷. شجر›الخلد
در آیه ۱۲۰ سوره طه به این درخت اشاره میشود و این همان درختی است که شیطان آدم(ع)و حوا را وسوسه کرد که آیا دلالت کنم، شما را به درختی که هر کس از میوه آن بخورد، نمیرد و همیشه جاوید باشد؟ آدم(ع)و حوا سخن او را نمیپذیرفتند تا اینکه شیطان قسم خورد که من ناصح شما هستم و آنگاه آنان سخن او را باور کردند. این درخت، همان درخت ممنوعه است.۲۰
درختان جهنم
فقط از یک درخت به عنوان درخت جهنمی در قرآن کریم سخن به میان آمده است؛ آن هم درخت زقوم است.
زقوم گیاه زهرداری است که در بادیهها میروید و اگر برگ آن کنده شود، از جای آن شیرهای بیرون میآید که به هر جای بدن برسد ورم میکند.۲۱ برخی نیز گفتهاند که زقوم میوه درختی است که جداً بد و تلخ و ناپسند است.۲۲
عدهای دیگر میگویند، زقوم درختی است در آتش که اهل آن از آن میخورند، برای آن میوه تلخ و بدبویی است.۲۳
مجمعالبحرین ذیل ماده زقم میگوید، زقوم نام گیاهی است تلخ و بدبو و بدطعم.۲۴
شایان ذکر اینکه واژه «شجر›» همیشه به معنای «درخت» نیست و گاهی هم به معنای گیاه به کار میرود و قراین نشان میدهد که در مورد زقوم در جهنم منظور گیاه است؛ نه صرفاً درخت.۲۵ از این درخت و به طور کلی از عذابهای الهی به خداوند ارحم الراحمین پناه میبرم.
نتیجه
با عنایت به آنچه بیان شد، به دست میآید که قرآن کریم بنا به مناسبتهای مختلف از درخت یاد میکند. گاهی برای بیانکردن هرچه بهتر مطالب ضمن بیان مثالی از درخت یاد میکند و گاهی هم به صورت عینی و ملموس از درخت و انواع آن نام میبرد. ذکر شد که نام درختهای گوناگونی در قرآن کریم آمده؛ البته برخی میوهها هم هستند که فقط نام میوه ذکر شده و نامی از درخت آنها در قرآن به کار نرفته است؛ همچنین برخی میوهها هستند که دارای بوته هستند.
برخی درختانی که قرآن کریم از آنها یاد میکند، درختان بهشت و برخی دیگر نیز درختان جهنم هستند. همگی اینها از آیات و نشانههای پروردگار هستند، برای اهل خرد.
«و آخر دعوانا أن الحمدلله رب العالمین»
* دانشپژوه دوره دکتری علوم قرآن و حدیث
پینوشت:
۱. المیزان، ج ۱۲، ص ۷۵
۲. برای مطالعه مراجعه کنید به:
ترجمه تفسیر مجمعالبیان، ج ۱۴، ص ۱۶۳
ترجمه المیزان، ج ۱۳، ص ۱۸۸
الدرالمنثور، ج ۴، ص ۱۹۰
۳. تفسیر نمونه، ج ۱۲، ص ۱۷۳
۴. الدرالمنثور، ج ۴، ص ۱۹؛ مفاتیحالغیب، ج ۲۰، ص ۳۶۱
۵. روزنامه کیهان، ۱۴/آذر/۱۳۸۷
۶. ترجمه مجمعالبیان، ج ۲۰، ص ۲۴۵
۷. الکشاف، ج ۳، ص ۵۷۶
۸. المیزان، ج ۸، ص ۲۴۱؛ مجمعالبحرین، ج ۵، ص ۳۰۳
۹. ترجمه تفسیر المیزان، ج ۱۷، ص ۲۵۰
۱۰. ترجمه المیزان، ج ۱۹، ص ۲۱۲
۱۱. ترجمه مجمعالبیان، ج ۲۴، ص ۱۵۰
۱۲. ترجمه مجمعالبیان، ج ۲۴، ص ۱۵۰
۱۳. الکشاف، ج ۴، ص ۴۶۱
۱۴. تفسیر نمونه، ج ۲۳، ص ۱۷۹
۱۵. تفسیر نمونه، ج ۲۳، ص ۱۷۹
۱۶. تفسیر صافی، ج ۵، ص ۱۱۵
۱۷. ترجمه المیزان، ج ۲۰، ص ۲۷۴
۱۸. مخزن الوفان، ج ۲۶، ص ۲۴۹
۱۹. ترجمه المیزان، ج ۱۱، ص ۴۸۹؛ ترجمه مجمعالبیان، ج ۱۳، ص ۶۱؛ مفاتیحالغیب، ج ۱۹، ص ۴۰
۲۰. تفسیر اثنیعشری، ج ۸، ص ۳۳۸
۲۱. تفسیر نور، ج ۱۰، ص ۳۴
۲۲. ترجمه مجمعالبیان، ج ۲۰، ص ۴۹۲
۲۳. ترجمه مجمعالبیان، ج ۲۰، ص ۴۹۲
۲۴. مجمعالبحرین، ج ۶، ص ۷۹؛ مفردات، ص ۳۸۰
۲۵. نمونه، ج ۱۹، ص ۷۰
منابع:
قرآن کریم
جمعی از ترجمان، ۱۳۶۰ ش.، ترجمه تفسیر مجمعالبیان، انتشارات فراهانی، تهران
همدانی، سیدمحمدباقر، ۱۳۷۴ ش.، ترجمه تفسیر المیزان، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه، قم
قرائتی، محسن، ۱۳۸۳ ش.، تفسیر نور، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، تهران
مکارم شیرازی، ناصر، ۱۳۷۴ ش.، تفسیر نمونه، دارالکتبالاسلامیه، تهران
بانوی اصفهانی، ۱۳۶۱ ش.، تفسیر مخزنالعرفان، نهضت زنان مسلمان، تهران
عبدالعظیمی، حسین بن احمدشاه، ۱۳۶۳ ش.، تفسیر اثنیعشری، میقات، تهران
فیض کاشانی، ملامحسن، ۱۴۱۵ ق.، تفسیر صافی، الصدر، تهران
زمخشری، محمود، ۱۴۰۷ ق.، تفسیر الکشاف، دارالکتاب العربی، بیروت
سیوطی، جلالالدین، ۱۴۰۴ ق.، الدرالمنثور، کتابخانه آیـ‹الله مرعشی، قم
رازی، فخرالدین، ۱۴۲۰ ق.، تفسیر مفاتیحالغیب، داراحیاء التراث العربی، بیروت
طریحی، فخرالدین، ۱۳۷۵ ش.، مجمعالبحرین، کتابفروشی مرتضوی، تهران
فراهیدی، خلیل بن احمد، ۱۴۱۰ ق.، کتاب العین، انتشارات هجرت، قم
اصفهانی، راغب، ۱۴۱۲ ق.، المودات فی غریب القرآن، دارالعلم الشافیـ‹، دمشق، بیروت
روزنامه کیهان، مورخه ۱۴/آذر/۱۳۸۷