کد مطلب : ۱۳۷۵۲
امام حسین(ع) در شعر شاعران مسیحی
تعریف حماسه
حماسه در ادبیات تعاریف گوناگونی دارد. ابتدا آن را از نظر لغوی بررسی میكنیم؛ سپس به معنای اصطلاحی آن میپردازیم. در فرهنگ معین ذیل لغت حماسه اینگونه میبینیم:
«حماسه كه تلفظ آن بدینگونه نشان داده شده است (hamasa-e) كه در عربی به آن حماسه میگویند و به معانی فعلی دلیریكردن، شجاعتکردن و همچنین معانی مصدری دلیری، دلاوری، شجاعت و معنی اسمی رجز، ارجوزه (رجزخواندن) است و در اصطلاح، نوعی از شعر كه در آن از جنگها و دلاوریها سخن رود، شعر رزمی و حماسی را گویند.» (معین، ۱۳۸۷: ۹۶۵)
در ترجمه المنجد معنی «تاب و تب» و شوق پهلوانی را برای حماسه ذكر كردند. (ترجمه المنجد: ۷۵)
«یك شاعر فرانسوی، حماسه را شعر ملل در هنگام طفولیت ملتها، زمانی كه تاریخ و اسطوره با هم مخلوط میشوند، میداند؛ اما این تعریف مبهم است. -شعر ملل به هنگام طفولیت ملتها یعنی چه؟ مراحل ابتدایی تمدنها مثلاً دو یا سه هزار سال پیش است كه اطلاعات دقیقی از آن نداریم؛ یعنی اثری ادبی برای ابتدای ملتها نیست.- چرا در زمان طفولیت مردم، حماسه به وجود آمد و چه نیازی به حماسه داشتند؟ زندگی آن مردم مورد تهاجم قرار میگرفت و دوست داشتند قویتر از حالت معمول خود باشند، مانند كودك در مقابل خطرات مختلف بیدفاع بودند و میخواستند توانا باشند و دشمنان را از بین ببرند و پهلوانی ابرقدرت، به نجات آنها بیاید و در نتیجه در ذهن خود ساختند. پهلوانان حماسی شاید در روزگاران دور وجود داشتهاند؛ ولی در حد و اندازهای كوچكتر و مردم ماجراهای زندگی این پهلوانان را شاخ و برگ دادند.» (دکتر عشقی: ۳)
تعریف دقیقتر حماسه از دكتر كزازی بدین شرح است: «حماسه، تاریخ برساخته ملتهاست كه در آن فراز و فرودهای زندگی قومی، شادیها، ناكامیها، شكستها، پیروزیهاى هراسها و آرمانهای مردمان گذشته بیان شده است.» (کزازی، ۱۳۷۹: ۷)
بنابر نوشتههای فوق، حماسه و شعر حماسی در درجه اول شعر رزمی و سپس دلاوری، پهلوانی و شجاعت را به ذهن متبادر میسازد.
انواع حماسه
در عالم ادب دو نوع حماسه میتوان یافت:
۱. حماسههای طبیعی و ملی: عبارت است از نتایج افكار، قرایح، علایق و عواطف ملتی كه در طی قرون و اعصار فقط برای بیان وجوه عظمت و نبوغ قوم به وجود آمده و مشحون است به ذكر جنگها، پهلوانیها، جانفشانیها و فداكاریها و در عین حال مملو است، از آثار تمدن و مظاهر روح و فكر مردم كشوری در قرون معینی از ادوار حیاتی ایشان كه معمولاً از آنها به دورههای پهلوانی تعبیر میكنیم و از اینگونه منظومههای حماسی میتوان ایلیاد و اودیسه هومر، رامایانا و مهابهارت متعلق به هندوان، قطعات مختلفی از یشتها و منظومه ایاتكار زریران و شاهنامه فردوسی، بهمننامه حكیم ایرانشاه، گرشاسبنامه اسدی طوسی، برزونامه و جهانگیرنامه و نظایر آنها را در زبانهای ایرانی نام برد.
۲. منظومههای حماسی مصنوع: در این منظومهها سر و كار شاعر با داستانهای پهلوانی مدون و معینی نیست؛ بلكه خود به ابداع و ابتكار میپردازد و داستانی را از پیش خود به وجود میآورد. در اینگونه داستانها، شاعران آزاد و مختارند با رعایت قواعد و قوانینی كه برای شعر حماسی در میان است، هرگونه بخواهند، موضوع داستان خویش را ابداع كنند و تخیل خود را در آن دخیل سازند. در ادبیات اروپایی از اینگونه منظومههای حماسی فراوان داریم و از آن قبیل است، منظومه «هانریاد» از ولتر نویسنده و شاعر فرانسوی. (کزازی، ۱۳۷۹: ۶-۵)
حماسهها از نظر موضوع نیز به سه نوع حماسههای «ملی»، «تاریخی» و «دینی و عرفانی» تقسیم میشوند؛ البته دکتر ذبیحالله صفا گفته که ممکن است، موضوع حماسه تاریخی، زندگی یک یا چند تن از قهرمانان دینی باشد که با توجه به حقایق تاریخی یا با آمیزش وقایع تاریخی و مطالب داستانی به وجود آمدهاند که من اینگونه منظومههای حماسی را حماسه دینی مینامم. یکی از این نوع حماسههای دینی، اشعار حماسی شاعران مسیحی است که در مورد پیامبر اکرمsو حضرت علیaو امام حسینaسرودهاند؛ مثلاً شاعر مسیحی عبدالمسیح انطاکی، ملحمهای با عنوان «ملحمـ‹ الامام علی» در ۵۵۹۵ بیت سروده که روایت منظومی از تاریخ اسلام است و شاعر در این قصیده امام علیaرا مدح میگوید و علاقه خود و سایر مسیحیان را به آن حضرت یادآور میشود که مطلع آن چنین است:
«للمرتضی رتبـهٌ بعد الرسول لدی
اهلُ الیقین تناهت فی تعالیها»
علی نزد اهل یقین پس از پیامبرsدارای مرتبهای بس رفیع است.
«ذوالعلم یعرفها، ذوالعدلِ ینصفها
ذوالجهل یسرزفها، ذوالکفر یکمیها»
(مرعشی، ۱۳۸۲: ۲۲)
عالِم با آن مرتبه آشناست و عدل به آن اقرار میکند و جاهل در آن اسراف میکند و کافر آن را پنهان میکند.
در مورد بودن یا نبودن حماسه در ادبیات قدیم بین صاحبنظران اختلافنظر وجود دارد. برخی معتقدند، ادبیات کلاسیک قدیم، فاقد حماسه است و گروهی بر این باورند که ادبیات عامیانه عرب قدیم دارای حماسه بوده است؛ از آن جمله میتوان به سیره عنتره اشاره کرد. حماسه در ادبیات عرب گاهی همراه با فخر به خود و قبیله و بیان قهرمانیهای خود شاعر بوده است؛ زیرا بیشتر شاعرانی که شعر حماسی میگفتند، خود یا رئیس قبیله یا از دلاوران و سوارکاران مشهور قبیله و ملت خود بودهاند و آنچه در جنگها میدیدند و رشادتهایی که انجام میدادند، از زبان خود و بدون اغراق و تکلّف بیان میکردند و چون شاعران عصر جاهلی بیشتر اهل بادیه بودند و زندگی سادهای داشتند، این سادگی زبان و فخامت و سهولت الفاظ در شعرهایشان حتی در اشعار حماسی آنها تجلی مییابد.
امام حسین(ع)در اشعار شاعران مسیحی
آنچه مشخص است، این است که حماسهسرایی در ادبیات عرب با «عیدالغدیر» و «عیدالریاض» سرودهشده بولس سلامه و «عبقر» سروده معلوف و «ثور› فی الجحیم» سروده زهاوی شکوفا شد. (هاشم، ۱۹۸۴م: ۴۵۹) از شاعران معروف مسیحی که در مورد امام حسینaشعر سروده است، بولس سلامه است. بولس سلامه، شاعر حماسهسرا، ادیب، قاضی و روزنامهنگار لبنانی است و نیمی از عمر خود را در بستر بیماری گذرانده و ۲۳ عمل جراحی روی وی صورت گرفته است. تحمل این همه رنج و بیماری باعث شد، او را ایوب قرن بیستم در لبنان بنامند. (سلامه: ۷) او در این حماسه میگوید: «بعد از همه اینها تو میتوانی مرا شیعه بخوانی. اگر تشیع کاستن از قدر و منزلت افراد یا کینه نسبت به گروهها یا با گستاخی گامنهادن در مسیرهای خطرناک باشد، من شیعه نیستم؛ ولی اگر تشیع، عشق به علیaو اهل بیتaو قیام در برابر ظلم و ستم و بیزاری و ابراز تأسف از آنچه در طول تاریخ بر حسینaو فرزندانش گذشت، باشد، من شیعه هستم.» این شاعر در حماسه عیدالغدیر در مورد امام حسین(ع) میگوید:
«هنگامی که آن امام لحظه شهادتش را میگذراند.
أصبحَ السبطُ مفرداً بین أموات
و کانو اغصونظه الخضراءَ
حسین(ع)در میان کشتگان تنها شده و آنان شاخههای سبز او بودند.
دوحـ‹ فی العراه تلفحها الرم
ضاءُ و الریحُ صرصراً نکباءَ
او درختی بود که در آن فضای باز، گرمای خورشید و باد سرد آن را میسوزاند.
ماله فی الذکور غیرُ علیٍ
طفله مُدنفا یصارع داءً
از پسرانش به جز علی که بیمار بود و با مرگ دست و پنجه نرم میکرد، کسی برایش باقی نماند.»
و در جایی دیگر در مورد مبارزه امام حسین(ع)میگوید:
«حصدَ السیفُ کلَّ أحمقٍ جاء ال
سبطَ فالمیتـ‹ القریبـه جاء
هر انسان که به سوی حسین میرفت، بیدرنگ با شمشیر او کشته میشد.
لم یخیب ارثُ الرسول حفیداً
حسبُه أن یعُزَّه ایماءَ
میراث پیامبر، فرزندش را تنها نگذاشت و کافی بود با اشارهای او را به حرکت درآورد.»
و در داستانی دیگر شاعر، حالت امام حسینaو خیمه و حرم او را در واپسین لحظات ترسیم میکند:
«هاجموه، فقبَّل السیف اجلا
لاً لذکری اَشاوسٍ عُظَماءُ
به او حمله کردند و او به یاد دلاورمردان بزرگ، شمشیر را بوسید.
ذکرَ الجدَ و الابَ الفارس المغ
وارَ، فاهتزّ سیفه کبریاءَ
جد و پدر مبارز خود را یاد کرد و شمشیرش را برای نشاندادن عظمت خود در هوا به حرکت درآورد.
قال: یا ذاالفقار أیدَ یمیناً
لم تُعوَّد الا العُلی و السخاءَ
گفت:ای ذوالفقار به دستی یاری برسان که فقط به انجام کارهای بزرگ و بخشش عادت کرده است.
تتغنّی بها الحُداهُ افتخاراً
فتُورّی سیوفهم و الحُداءَ
سربازان در آواز خود با افتخار از آن یاد میکنند. این دست، شمشیرها و آواز آن سربازان را متأثر میسازد.» (مرعشی، ۱۳۸۲: ۱۰۶)
از دیگر شاعران مسیحی ژوزف هاشم است. او ادیب، شاعر و سیاستمدار لبنانی است. نکته حائز اهمیت در زندگی او نسب اوست. این مسیحی اهل لبنان، از خاندان بنیهاشم و به عبارتی از سادات است که در این مورد میگوید:
«لا تسالی یا ابنه الاسلام عن قلمی
ان راح یشدو باهل البیت مثلَ فمی
ای مسلمان از قلم من نمیپرسی، آن هنگام که مانند دهانم نغمه اهل بیتaرا سر داد.
الهاشمی انا، من طیب دوحتهم
دمُ السلالـه یجری فی عروق دمی
من هاشمیام، من از بوی خوش درخت اهل بیتaهستم. خون این خاندان در رگهای من جاری است.»
او دارای آثار منثور و منظوم زیادی است. از جمله آنها میتوان به «المفید فی الادب العربی، الامام علی بین المسیحیه و الاسلام و علویات» اشاره کرد. کتاب علویات حاوی قصایدی درباره امام علیaو امام حسینaو سایر اهل بیت(ع)است. او در این کتاب در مورد امام حسینaمیگوید:
«عم یا حسینُ فأنتَ اخترتَ جُلجُلـهً
الّا النبیون ما فازَوا بذا الحُلُمِ
ای حسین درود بر تو، تو انجام کارهای بزرگی را برگزیدی که جز پیامبران کسی موفق به انجامدادن این رؤیا نشده است.
و فُزتَ انتَ، و ربِّ الکعبـه انتصرت
اشیاعُ منتصرِ بالله، معتصمِ
ای حسین تو پیروز شدی، سوگند به خدای کعبه که پیروان یاور خدا نیز پیروز شدند.
ولالات امـهٌ، و استرجعت عِظَماً
من سالفِ العهدِ اومن سوددِ العِظَمِ
امتی بدرخشید و مجد و بزرگی را از دورانهای گذشته بازگرداند.
لولاکم، ماارتقتْ لله أَلوِیـهٌ
وخابَ سرُّ ابتداع الکون بالندمِ
اگر شما نبودید، هیچ پرچمی به نام خدا برافراشته نمیشد و راز خلقت جهان با پشیمانی ناکام نمیشد.» (هاشم، ۱۴۲۰ق: ۵۷)
بسیارند، شاعران مسیحی که در مورد پیامبرsو ائمهaاشعاری را به صورت حماسی و غیرحماسی سرودهاند که اینجا مجال بیان همه آنها نیست؛ البته این بدان معنا نیست که شاعران مسلمان نسبت به پیامبرsو ائمهaکمتوجه بوده و اشعاری در مورد آنها نسرودهاند؛ برعکس از زمان ظهور اسلام تاکنون بسیاری شاعران مسلمان چه عرب و غیرعرب به ویژه شاعران فارسیزبان در بیان ویژگیهای آن بزرگان اشعار بسیار زیبا و فراوانی سرودهاند؛ امّا نکته این است که وقتی شاعران و نویسندگان غیرمسلمان اینگونه در مورد پیامبرsو ائمهaشعر میسرایند، آنها را توصیف میکنند، به آنها عشق میورزند و مهمتر از آن از گفتهها و بیانات ارزشمند آنها در زندگی خود و اداره جامعهشان استفاده میکنند؛ پس وظیفه ما به عنوان مسلمان و شیعه در قبال امامان خودمان چیست؟
در پایان به ذکر ۲ تن از شاعران مسیحی دیگر که در مورد امام حسینaشعر سرودهاند، میپردازم: حلیم دَموس «من اناشید الملحمه العربیه الکبری» و ادوار مُرقُص «ادب الطف، جوادشبر، بیروت، دار المرتضی»
منابع
ترجمه المنجد
دکتر عشقی، جزوه شاهنامه
سلامه، بولس، الریاض
سیاح، احمد، ۱۳۷۵، فرهنگ بزرگ جامع نوین (ترجمه المنجد)، اسلام
شمیسا، سیروس، ۱۳۷۳، سبكشناسی شعر، فردوس
شمیسا، سیروس، ۱۳۸۳، انواع ادبی، فردوس
صفا، ذبیحالله، ۱۳۷۸، تاریخ ادبیات ایران، جلد اول، ققنوس
صفا، ذبیحالله، ۱۳۷۹، حماسهسرایی در ایران، امیركبیر
فرای، ریچارد، ۱۳۸۶، «داستانهای حماسی مشرق»، ترجمه مسعود رجبنیا، روزنامه اطلاعات، شماره ۲۴۰۳۹، آبان ۱۳۸۶
كزازی، میرجلالالدین، ۱۳۷۹، نامه باستان، سمت
مرعشی، سیدحسین، ۱۳۸۲، حماسه عیدالغدیر، تهران، منیر
معین، محمد، ۱۳۸۷، فرهنگ معین، جلد اول، چاپخانه الحیدری
هاشم، ژوزف و دیگران، ۱۴۲۰ ق.، علویات، بیروت
هاشم، ژوزف و دیگران، ۱۹۸۴م.، المفید فی الادب العربی، چاپ ۱۲، بیروت، دارالملایین