کد مطلب : ۱۳۹۱۰
معرفی کوتاهی از «مؤسسه وعظ و خطابه» بر اساس مقاله مسعود کوهستانینژاد
کارکرد دولت حاکم علیه روحانیت؟
آشنا کردن روحانیت با علوم جدید و وابسته کردن سیاسی آنان به دولت
مؤسسه وعظ و خطابه
۱. انگیزه تشکیل
انگیزه تشکیل مؤسسه به چند موضوع بازمیگردد، که ذیلاً هر یک را بیان میکنیم:
الف) انگیزه فرهنگی: پس از تشکیل دانشکده معقول و منقول و آغاز تربیت روحانی توسط استادان این دانشکده، مشکل اصلی این بود که با روحانیت موجود چه باید کرد؟ تعداد زیاد افراد روحانی، قدرتمند بودن ارتباط آنان با یکدیگر و رابطه قوی آنان با مردم، عوامل مورد توجه دولت وقت بودند. دولتمردان در تحلیل نهایی به این نتیجه رسیدند که ضمن آشنا کردن (اجباری) روحانیت با علم جدید و وابسته کردن سیاسی به دولت میتوان آنان را تغییر داد.
ب) انگیزه سیاسی: در فاصله تشکیل دانشکده معقول و منقول و تشکیل مؤسسه وعظ و خطابه چند رویداد بسیار مهم اتفاق افتاد که هر یک به نوبه خود میتواند انگیزههای مهمی جهت تشکیل مؤسسه مزبور باشد.
۲. اهداف و تشکیلات
الف) طبق اساسنامه مؤسسه هدف از تشکیل آن تربیت اکابر است.
ب) تذکر این نکته بسیار بجاست که اساسنامه مزبور، ویژه تربیت اکابر بوده و از سه فصل تشکیل میشود که هر یک دارای اهداف جداگانه و برنامههای خاص خود است.
ج) در فصل اول اساسنامه مربوطه، پیشبینی تشکیل مدرسه مخصوص وعظ و خطابه در دانشکده علوم معقول و منقول شده که تربیت وعاظ صالح را برعهده داشت.
د) همچنین مطابق اسناد موجود مؤسسه وعظ و خطابه، در ارتباط با شهربانی بوده است.
ه) بودجه این مؤسسه از دو طریق تأمین میشد. آن قسمتی از بودجه که مربوط به دبیرستان و تشکیلات مؤسسه بود، از طریق بودجه دولتی تأمین میشد و هر سال در بودجه کل معارف، بخشی دیگر از هزینه این مؤسسه، مربوط به تأمین هزینه معیشت وعاظی میشد که در ارتباط با مجالس وعظ و خطابه فعالیت میکردند.
۳. کتب و مواد درسی
هر دوره تحصیلی مؤسسه مزبور دو سال طول میکشیده؛ که هر سال متعلمین، دروس اختصاصی و همچنین دروس مشترک را میگذراندند. مجموعه مواد اختصاصی سال اول و مواد مشترک آن، ۱۷ ساعت در هفته بود و مجموع ساعات دروس اختصاصی و عمومی سال دوم، بالغ بر ۱۶ ساعت میشد. مؤسسه به دو طریق خدمات آموزشی خود را ارائه میداد. در تهران به واسطه تشکیل کلاسها و در شهرستانها، طرح آموزش مکاتبهای در جریان بود و به این طریق که هر یک از دروس را به صورت جزوهای چاپ میکردند و برای شهرستانها میفرستادند و کسانی که در مؤسسه عضو بودند، موظف به خواندن آنها میشدند و در پایان هر سال در امتحان نهایی – که در محل مؤسسه در تهران برگزار میشد – شرکت میکردند و در صورت قبولی به مرحله بالاتر (سال دوم) یا به اخذ مدرک مؤسسه نایل میآمدند.
از سویی دیگر، مقررات مربوط به سن و تحصیلات شرکتکنندگان نیز حائز اهمیت است؛ در تهران افراد بیشتر از ۳۵ سال نمیتوانستند در این مؤسسه شرکت کنند ولی در شهرستانها احتمالاً شرط سنی وجود نداشته است. شرط عمومی در مورد پایه تحصیلات، «دارا بودن معلومات فارسی و عربی در حد دوره دوم متوسطه بود.
۴. داوطلبان
به علت تغییراتی که در شیوه گزینش مؤسسه در ابتدای کار رخ داد، بهتر است مروری بر شرایط این داوطلبان داشته باشیم. مطابق با اسناد ملاک پذیرش افراد، داشتن تحصیلاتی در حد دوم متوسطه بود؛ ولی به علت اینکه اکثر قریب به اتفاق معلمان در آن زمان، اولاً تحصیلاتشان در حد مورد لزوم نبود، ثانیاً سنین آنان نیز متفاوت بود. این بود که در تیرماه ۱۳۱۵ش پس از گفتوگوها و تشکیل کمیسیونها، قرار بر این شد که روحانیون به دو دسته تقسیم شوند. عدهای کمتر از ۳۵ سال و عدهای بیشتر از ۴۵ سال؛ که از آنها به عنوان پیرمردهای محدثین تعبیر میشد، طبق رأی نهایی این کمیسیون، افرادی که کمتر از ۳۵ سال سن دارند یا باید در کلاسهای مؤسسه وعظ و خطابه شرکت کنند یا به لباس متحدالشکل درآیند. افرادی نیز که بیش از ۴۵ سال سن دارند نیازی به شرکت در کلاسهای مربوطه نداشتند. در مورد افرادی که بین ۳۵ سال و ۴۵ سال سن داشتند نیز پس از مکاتباتی چند، قرار شد به آنها ابلاغ کنند که در کلاسهای مزبور شرکت کنند وگرنه به لباس متحدالشکل درمیآیند.
در نهایت مؤسسه وعظ و خطابه، فعالیت رسمی خود را از ۲۵ مهرماه ۱۳۱۵ش آغاز کرد؛ کلاسها تشکیل شد و تا اول مهرماه ۱۳۱۷ ش فعالیت این مؤسسه ادامه داشت.
مؤخره:
در تحلیل نهایی، فعالیت مؤسسه را میتوان در دو مجموعه و از دو دیدگاه، مورد بررسی قرار داد:
۱. مؤسسه وعظ وخطابه را جزئی از سیستم و کارکرد دولت حاکم علیه روحانیت بدانیم؛ که در این سیستم، برنامه «جواز عمامه» و فعالیت «دانشکده معقول و منقول» جای دارد.
۲. از سوی دیگر، با توجه به اینکه اساسنامه این مؤسسه همراه با اساسنامه کنفرانسها آمده و یکی از اهداف آن نیز تبلیغ سیاستهای رژیم حاکم بود و همچنین با عنایت به عمر بسیار کوتاه آن و بهویژه با توجه به اینکه در همان هنگام انحلال مؤسسه وعظ و خطابه، سازمان پرورش افکار، مهمترین ارگان تبلیغی دولت در سه سال آخر سلطنت رضاشاه، در تدارک برنامههای تبلیغی بسیار وسیع و منظمی بود، میتوان این احتمال را طرح کرد که مؤسسه وعظ و خطابه، جزئی از یک طرح بزرگ تبلیغی بود که باید در همه جوانب پیاده شود. این طرح گسترده، پس از مدت کوتاهی با شکست مواجه شده، سازمان پرورش افکار جایگزین آن میشود.