کد مطلب : ۱۴۰۲۳
رفع كاستیهای موجود در هیئتهای زنانه با مستمع آگاه، بانی هوشیار و نظارت قوی
ناهید واعظی جزئی*: این جلسات با وجود كمجمعیت و محلی بودن، پایگاه خوبی برای ترویج فرهنگ اسلامی هستند و از این پتانسیل برخوردارند که علاوه بر پرداختن به مسائل دینی و مذهبی، کارکردهای مثبت دیگری مانند تقویت بنیان خانواده، كمك به بانوان در زمینۀ پرورش مذهبی كودكان نسل فردا، آموزش درست قرآن و تفسیر آن، خواندن احادیث و سایر موضوعات فرهنگی و اخلاقی دیگر داشته باشند كه همگی این موارد، روشنكننده راه زندگی هستند؛ با وجود این، متأسفانه امروزه شاهد این موضوع هستیم که نه تنها از پتانسیلهای نهفته در این جلسات به طرز صحیحی استفاده نمیشود، بلکه بیان برخی مسائل ناصحیح و خارج از حوزۀ اصول شرعی و اسلامی باعث به وجود آمدن چالشهای بزرگی شده که مقابله با آنها به هیچوجه کار آسانی نیست.
به بیان روشنتر، باید گفت که عدم نظارت بر عملکرد و اظهارات قشری از سخنرانان زن مذهبی که تحصیلات حوزوی ندارند و در اصطلاح به «خانمجلسهای» معروف هستند، گاه باعث كمرونق شدن این مجالس شده است؛ در حالی كه این جلسات میتوانند، پایگاه بزرگی برای تبلیغ اسلام و بالا بردن فرهنگ مذهبی زنان باشند؛ هرچند در میان این قشر افرادی وجود دارند که از تواناییها و استعدادهای خوبی برخوردارند و در صورت برخورداری از آموزشهای صحیح مذهبی میتوانند تأثیرگذاری قابلتوجهی داشته باشند، شاید تعجب کنید اگر بدانید که در همین حال خانمجلسهایهایی نیز وجود دارند (منظور مبلغانی است که تحصیلات حوزوی ندارند) که حتی در قرائت و روخوانی قرآن تسلط ندارند!
این خانمها مادامی که در جایگاه سخنران و مبلغ مذهبی برگزاری این جلسات را بر عهده دارند، به دلیل اینکه در نقش الگویی برای زنان و دختران جوان ما مطرح هستند، قدرت تأثیرگذاری فراوانی بر مستمعان خود دارند. آیا میتوان انتظار داشت که این هیئتها و مجالس مذهبی زنانه، کارکردها و دستآوردهای مثبتی داشته باشند؛ در حالی که هیچ تضمینی وجود ندارد که مخاطبان در این جلسات مطالب صحیح و ارزشمندی بشنوند؟
ابتدا ممکن است، اینطور به نظر بیاید که چون این مجالس به صورت خانگی و در حد و اندازهای کوچک برگزار میشوند، در صورت بیان یک یا دو مطلب اشتباه، مشکل بزرگی به وجود نمیآورند؛ ولی نکتهای که در این دیدگاه مورد غفلت واقع شده، این است که آنچه در مجالس زنانه بیان میشود، زبانبهزبان پخش میشود. نکته دیگر نیز این است که متأسفانه بیشتر مستمعانی که در اینگونه جلسات شرکت میکنند، فقط شنونده هستند و فکر میکنند، مطالبی که را که سخنران بیان میکند، برای آنها حجت است که همین مسئله، به دین فراوان آسیب فراوانی میزند؛ چراکه در نهایت منجر به این میشود که احکام و معارف دین مبین اسلام به نوعی بیپایه و اساس جلوه داده شود.
در چنین جلساتی گاهی اوقات، احکامی مطرح میشود که بسیاری از زنان تحصیلکرده در حوزههای علمیه از اینکه میشنوند، یک خانمجلسهای چنین احکام بیپایه و اساسی را مطرح کرده و میكند، شرمنده میشوند. آنچه باعث ناراحتی بیشتر زنان مطلع و تحصیلکرده در حوزههای علمیه میشود، این است که نه تنها معارف دین از زبان این خانمها آنطور که باید و شاید به گوش مخاطبان و دینداران نمیرسد، بلکه این شنیدههای غلط، ملاك عمل قرار میگیرد!
موضوع دیگری که متأسفانه ناچار به بیان آن هستم، این است که خانمجلسهایها مبلغان رسمی را با مشکلاتی مواجه میکنند که تنها محدود به بیان غلط احکام نیست. زنان بسیاری بارها با چشمان خود دیده و با گوشهای خود شنیدهاند که این خانمها چه خرافات بیپایه و اساسی که بیان نمیکنند. حتی کار به جایی رسیده که تعدادی از آنها مدعی داشتن ارتباط با عالم غیب و ائمه اطهار (ع) نیز شدهاند! در چنین شرایطی بد نیست این پرسش را مطرح كنیم كه آیا زنان جامعۀ ما که تشنه شنیدن حقایق و معارف ناب اسلامی هستند با شرکت در چنین جلساتی که سکانداری آنها را افرادی نامطلع بر عهده دارند، میتوانند اقدام به خودسازی دینی و فرهنگی كنند؟
هدف زنان جامعه ما از شرکت در چنین جلساتی بهرهبرداری دینی و فرهنگی است؛ اما برخی کمتوجهیها و عدم انجام اقداماتی مناسب به منظور جلوگیری از بیان مطالب و روایات نامستند در این جلسات، نه تنها باعث افزایش سطح آگاهی مخاطبان در این جلسات نشده، بلکه به نوعی باعث گمراهی آنان نیز شده است. در ایجاد چنین شرایطی عملکرد تعدادی از سازمانهای فرهنگی و دولتی کشور به طور کامل قابل نقد است؛ ولی لازم است که به موضوعاتی در خصوص نقش مخاطبان و مستمعان نیز اشارهای كرد.
هیچ شکی در این نیست که نمیتوان از یک خانمجلسهای که تحصیلات حوزهای ندارد، انتظار داشت که احادیث و روایات مستند را بیان كند؛ ولی آیا این مسئله میتواند توجیهی برای کمتوجهی مخاطبان به اظهارات گویندگان در مجالس مذهبی باشد؟ به دلیل عدم نظارت بر گفتار و کردار این خانمها، در حال حاضر خواسته یا ناخواسته، شرایطی مهیاست که آنها از طریق تریبونهایی که در اختیار دارند، هر چه میخواهند بگویند؛ ولی آیا یک زن مسلمان که همواره باید به دنبال حقیقت باشد، نباید برای اطمینان خاطر خود هم که شده برای رفع تردید احتمالی، از گوینده تقاضای سند یا ارائه توضیحات بیشتر كند؟
شایسته است تمامی زنانی که در این جلسات شرکت میکنند، از سخنرانان در صورت بیان مطالبی که در درستی آنها تردید وجود دارد، سند بخواهند. مستمع نباید اینطور احساس کند که فقط باید شنونده باشد. مستمع این حق را دارد، وقتی که سخنران حدیث یا روایت مشکوکی بیان میکند، از گوینده سند بخواهد؛ حتی اگر این کار در ظاهر خوشآیند دیگران به نظر نیاید. مستمع از این حق برخوردار است که وقتی گویندهای برای اثبات ادعایی استناد به قرآن میکند، نام آن سوره یا آیه را از گوینده طلب كند. اگر این فرهنگ در مستمعان ایجاد شود که حرف بدون سند را نپذیرند، دیگر شرایط برای گویندگان نیز فراهم نخواهد بود تا هر چه دلشان خواست بگویند.
امیدوارم در آیندهای نزدیک شاهد روزی باشیم که مردم و بهویژه زنانی كه در جلسات مذهبی شرکت میکنند، هر حرفی را نپذیرند و در برابر سخنرانان سراپا گوش نباشند. مستمع خوب کسی است که وقتی در مجلسی حضور مییابد و پای منبری مینشیند، با تمام فهم و درایت به سخنرانی گوش فرادهد؛ چون تنها در چنین شرایطی است که هم مستمع از حضور در مجلس نهایت استفاده را خواهد برد و هم گوینده حواسش جمع خواهد بود که مستند صحبت کند.
البته باید گفت که فقط مستمعان نیستند که در این میان وظایفی را بر عهده دارند. بانیان برگزاری چنین مجالسی نیز باید در برابر مخاطبان خود احساس مسئولیت کنند و در خصوص کسانی که آنها را به عنوان سخنران به جلسات مذهبی خود دعوت میکنند، نهایت دقت را به خرج دهند؛ چون دعوت آنها از این خانمهاست که گاه شرایط را برای بیان چنین مطالبی مهیا میسازد. در واقع باید گفت؛ همانقدر که مستمعان باید در قبال مطالبی که میشنوند، حساسیت به خرج دهند، متولیان و بانیان برگزاری این جلسات نیز باید از حضور سخنرانانی که اظهارات نادرست آنها میتواند، خواسته یا ناخواسته آفتهای بسیاری به دنبال داشته باشد، جلوگیری کنند.
در نهایت اینکه سازمانهایی مثل سازمان تبلیغات اسلامی نیز در این میان وظایف بسیار سنگینی برعهده دارند. برای حل چنین مسائل مهمی نمیتوان همواره از مخاطبان و مستمعان انتظار داشت و در صورت تشدید مشکلات نمیشود تمام تقصیرات را به گردن آنها انداخت. یکی از دغدغههای همیشگی من این است کهای کاش سازمانهای متولی امور فرهنگی و مذهبی کشور به نظارت و کنترل بر اظهارات و مطالب بیان شده از سوی سخنرانان در هیئتها و مجالس زنانه اقدام میکردند؛ ولی متأسفانه شاهد این مسئله هستیم که در این خصوص اقدامات چندانی صورت نگرفته است! به باور من و بسیاری دیگر از کارشناسان و فعالان مذهبی این ضرورت در جامعه ما ایجاد شده که خانمجلسهایها شناسایی شوند و نظارتی بر عملکرد آنها وجود داشته باشد تا هر شخصی نتواند به رأی و سلیقه خود عمل كند.
حجتالاسلام قرائتی نیز سال گذشته در همایشی خواستار سازماندهی این افراد شده بودند؛ چون بیتوجهی به فعالیتها و اظهاراتی که گاه در این جلسات صورت میگیرد، میتواند تأثیرات بسیار بدی به دنبال داشته باشد؛ در حالی که با شناسایی و ارشاد خانمجلسهایهایی که از فن بیان و تأثیرگذاری بالایی برخوردارند، میتوان بر محتوای مطالب بیان شده در این جلسات افزود. تمامی موضوعاتی که در این نوشتار بیان شد، تنها در صورتی مصداق مییابد که مخاطبان، متولیان، شخصیتهای برجسته مذهبی و سازمانهای دولتی وظایف خود را به درستی انجام دهند تا این مسئله که هماکنون راهحلهای بسیاری دارد، در آینده تبدیل به مشكلی بزرگتر نشود.
* استاد معارف و متون اسلامی دانشگاه آزاد اسلامی واحد جنوب
به بیان روشنتر، باید گفت که عدم نظارت بر عملکرد و اظهارات قشری از سخنرانان زن مذهبی که تحصیلات حوزوی ندارند و در اصطلاح به «خانمجلسهای» معروف هستند، گاه باعث كمرونق شدن این مجالس شده است؛ در حالی كه این جلسات میتوانند، پایگاه بزرگی برای تبلیغ اسلام و بالا بردن فرهنگ مذهبی زنان باشند؛ هرچند در میان این قشر افرادی وجود دارند که از تواناییها و استعدادهای خوبی برخوردارند و در صورت برخورداری از آموزشهای صحیح مذهبی میتوانند تأثیرگذاری قابلتوجهی داشته باشند، شاید تعجب کنید اگر بدانید که در همین حال خانمجلسهایهایی نیز وجود دارند (منظور مبلغانی است که تحصیلات حوزوی ندارند) که حتی در قرائت و روخوانی قرآن تسلط ندارند!
این خانمها مادامی که در جایگاه سخنران و مبلغ مذهبی برگزاری این جلسات را بر عهده دارند، به دلیل اینکه در نقش الگویی برای زنان و دختران جوان ما مطرح هستند، قدرت تأثیرگذاری فراوانی بر مستمعان خود دارند. آیا میتوان انتظار داشت که این هیئتها و مجالس مذهبی زنانه، کارکردها و دستآوردهای مثبتی داشته باشند؛ در حالی که هیچ تضمینی وجود ندارد که مخاطبان در این جلسات مطالب صحیح و ارزشمندی بشنوند؟
ابتدا ممکن است، اینطور به نظر بیاید که چون این مجالس به صورت خانگی و در حد و اندازهای کوچک برگزار میشوند، در صورت بیان یک یا دو مطلب اشتباه، مشکل بزرگی به وجود نمیآورند؛ ولی نکتهای که در این دیدگاه مورد غفلت واقع شده، این است که آنچه در مجالس زنانه بیان میشود، زبانبهزبان پخش میشود. نکته دیگر نیز این است که متأسفانه بیشتر مستمعانی که در اینگونه جلسات شرکت میکنند، فقط شنونده هستند و فکر میکنند، مطالبی که را که سخنران بیان میکند، برای آنها حجت است که همین مسئله، به دین فراوان آسیب فراوانی میزند؛ چراکه در نهایت منجر به این میشود که احکام و معارف دین مبین اسلام به نوعی بیپایه و اساس جلوه داده شود.
در چنین جلساتی گاهی اوقات، احکامی مطرح میشود که بسیاری از زنان تحصیلکرده در حوزههای علمیه از اینکه میشنوند، یک خانمجلسهای چنین احکام بیپایه و اساسی را مطرح کرده و میكند، شرمنده میشوند. آنچه باعث ناراحتی بیشتر زنان مطلع و تحصیلکرده در حوزههای علمیه میشود، این است که نه تنها معارف دین از زبان این خانمها آنطور که باید و شاید به گوش مخاطبان و دینداران نمیرسد، بلکه این شنیدههای غلط، ملاك عمل قرار میگیرد!
موضوع دیگری که متأسفانه ناچار به بیان آن هستم، این است که خانمجلسهایها مبلغان رسمی را با مشکلاتی مواجه میکنند که تنها محدود به بیان غلط احکام نیست. زنان بسیاری بارها با چشمان خود دیده و با گوشهای خود شنیدهاند که این خانمها چه خرافات بیپایه و اساسی که بیان نمیکنند. حتی کار به جایی رسیده که تعدادی از آنها مدعی داشتن ارتباط با عالم غیب و ائمه اطهار (ع) نیز شدهاند! در چنین شرایطی بد نیست این پرسش را مطرح كنیم كه آیا زنان جامعۀ ما که تشنه شنیدن حقایق و معارف ناب اسلامی هستند با شرکت در چنین جلساتی که سکانداری آنها را افرادی نامطلع بر عهده دارند، میتوانند اقدام به خودسازی دینی و فرهنگی كنند؟
هدف زنان جامعه ما از شرکت در چنین جلساتی بهرهبرداری دینی و فرهنگی است؛ اما برخی کمتوجهیها و عدم انجام اقداماتی مناسب به منظور جلوگیری از بیان مطالب و روایات نامستند در این جلسات، نه تنها باعث افزایش سطح آگاهی مخاطبان در این جلسات نشده، بلکه به نوعی باعث گمراهی آنان نیز شده است. در ایجاد چنین شرایطی عملکرد تعدادی از سازمانهای فرهنگی و دولتی کشور به طور کامل قابل نقد است؛ ولی لازم است که به موضوعاتی در خصوص نقش مخاطبان و مستمعان نیز اشارهای كرد.
هیچ شکی در این نیست که نمیتوان از یک خانمجلسهای که تحصیلات حوزهای ندارد، انتظار داشت که احادیث و روایات مستند را بیان كند؛ ولی آیا این مسئله میتواند توجیهی برای کمتوجهی مخاطبان به اظهارات گویندگان در مجالس مذهبی باشد؟ به دلیل عدم نظارت بر گفتار و کردار این خانمها، در حال حاضر خواسته یا ناخواسته، شرایطی مهیاست که آنها از طریق تریبونهایی که در اختیار دارند، هر چه میخواهند بگویند؛ ولی آیا یک زن مسلمان که همواره باید به دنبال حقیقت باشد، نباید برای اطمینان خاطر خود هم که شده برای رفع تردید احتمالی، از گوینده تقاضای سند یا ارائه توضیحات بیشتر كند؟
شایسته است تمامی زنانی که در این جلسات شرکت میکنند، از سخنرانان در صورت بیان مطالبی که در درستی آنها تردید وجود دارد، سند بخواهند. مستمع نباید اینطور احساس کند که فقط باید شنونده باشد. مستمع این حق را دارد، وقتی که سخنران حدیث یا روایت مشکوکی بیان میکند، از گوینده سند بخواهد؛ حتی اگر این کار در ظاهر خوشآیند دیگران به نظر نیاید. مستمع از این حق برخوردار است که وقتی گویندهای برای اثبات ادعایی استناد به قرآن میکند، نام آن سوره یا آیه را از گوینده طلب كند. اگر این فرهنگ در مستمعان ایجاد شود که حرف بدون سند را نپذیرند، دیگر شرایط برای گویندگان نیز فراهم نخواهد بود تا هر چه دلشان خواست بگویند.
امیدوارم در آیندهای نزدیک شاهد روزی باشیم که مردم و بهویژه زنانی كه در جلسات مذهبی شرکت میکنند، هر حرفی را نپذیرند و در برابر سخنرانان سراپا گوش نباشند. مستمع خوب کسی است که وقتی در مجلسی حضور مییابد و پای منبری مینشیند، با تمام فهم و درایت به سخنرانی گوش فرادهد؛ چون تنها در چنین شرایطی است که هم مستمع از حضور در مجلس نهایت استفاده را خواهد برد و هم گوینده حواسش جمع خواهد بود که مستند صحبت کند.
البته باید گفت که فقط مستمعان نیستند که در این میان وظایفی را بر عهده دارند. بانیان برگزاری چنین مجالسی نیز باید در برابر مخاطبان خود احساس مسئولیت کنند و در خصوص کسانی که آنها را به عنوان سخنران به جلسات مذهبی خود دعوت میکنند، نهایت دقت را به خرج دهند؛ چون دعوت آنها از این خانمهاست که گاه شرایط را برای بیان چنین مطالبی مهیا میسازد. در واقع باید گفت؛ همانقدر که مستمعان باید در قبال مطالبی که میشنوند، حساسیت به خرج دهند، متولیان و بانیان برگزاری این جلسات نیز باید از حضور سخنرانانی که اظهارات نادرست آنها میتواند، خواسته یا ناخواسته آفتهای بسیاری به دنبال داشته باشد، جلوگیری کنند.
در نهایت اینکه سازمانهایی مثل سازمان تبلیغات اسلامی نیز در این میان وظایف بسیار سنگینی برعهده دارند. برای حل چنین مسائل مهمی نمیتوان همواره از مخاطبان و مستمعان انتظار داشت و در صورت تشدید مشکلات نمیشود تمام تقصیرات را به گردن آنها انداخت. یکی از دغدغههای همیشگی من این است کهای کاش سازمانهای متولی امور فرهنگی و مذهبی کشور به نظارت و کنترل بر اظهارات و مطالب بیان شده از سوی سخنرانان در هیئتها و مجالس زنانه اقدام میکردند؛ ولی متأسفانه شاهد این مسئله هستیم که در این خصوص اقدامات چندانی صورت نگرفته است! به باور من و بسیاری دیگر از کارشناسان و فعالان مذهبی این ضرورت در جامعه ما ایجاد شده که خانمجلسهایها شناسایی شوند و نظارتی بر عملکرد آنها وجود داشته باشد تا هر شخصی نتواند به رأی و سلیقه خود عمل كند.
حجتالاسلام قرائتی نیز سال گذشته در همایشی خواستار سازماندهی این افراد شده بودند؛ چون بیتوجهی به فعالیتها و اظهاراتی که گاه در این جلسات صورت میگیرد، میتواند تأثیرات بسیار بدی به دنبال داشته باشد؛ در حالی که با شناسایی و ارشاد خانمجلسهایهایی که از فن بیان و تأثیرگذاری بالایی برخوردارند، میتوان بر محتوای مطالب بیان شده در این جلسات افزود. تمامی موضوعاتی که در این نوشتار بیان شد، تنها در صورتی مصداق مییابد که مخاطبان، متولیان، شخصیتهای برجسته مذهبی و سازمانهای دولتی وظایف خود را به درستی انجام دهند تا این مسئله که هماکنون راهحلهای بسیاری دارد، در آینده تبدیل به مشكلی بزرگتر نشود.
* استاد معارف و متون اسلامی دانشگاه آزاد اسلامی واحد جنوب