مناجاتخواني گشودن دري به آسمان
مجيد مبيني
1 شهريور 1389 ساعت 0:00
شاعران پارسيگو، مناجاتها و اشعار عارفانه بسياري سرودهاند كه همواره مورد اقبال سالکان بوده است.
فرهنگ-ادب: مناجات در لغت به معناي گفتوگوي خصوصي است كه لازمة اين امر آهسته سخنگفتن و در خلوت بودن است؛ البته گاه در معنای اين واژه از لوازم آن ياد ميشود. مناجات مىتواند بين «دو انسان»، «انسان و خدا» و «خدا و انسان» صورت پذیرد.
در مناجات انسان با خدا، گاه موضوع سخن آدمي به گونهاي است كه بايد آن را آرام و خصوصي بيان كند. اعتراف به گناهان از جمله مواردي است كه در آن مناجات معنا مييابد. گفتوگوهاي عشقآميز با خدا نيز چنين است و هيچ عاشقي در گفتوگو با معشوق فرياد نميزند كه آرام نجوا ميكند. نمونهاي از چنين مناجاتهاي عاشقانه، «مناجات خَمْسَ عَشْرَه» زينت عابدان، امام سجاد (ع) است.
اما گاه آدمي در شرايطي قرار ميگيرد كه خدا را به یاری و فریادرسی میخواند و از او براي گشايش امرش كمك ميطلبد. در چنين مواردي، به طور معمول فرد مايل است كه صدايش را بلندتر كند. در ادبيات ديني از اينگونه خوانش پروردگار به «ندا» تعبير ميشود كه در نقطة مقابل «مناجات» است. در ندا فرد بلند سخن ميگويد؛ اما در مناجات صدا آهسته است. وجه جامع مناجات و ندا، واژة «دعا» است و گفتوگو با خدا به هر گونهاي كه باشد، نام دعا بر آن اطلاق ميشود.
در روايتي از پيامبر اعظم (ص) نقل شده است كه حضرت موسي (ع) از خدا سؤال كرد: «أَ بَعِيدٌ أَنْتَ مِنِّي فَأُنَادِيَكَ أَمْ قَرِيبٌ فَأُنَاجِيَكَ فَاَوْحَى اللهُ اِلَيْهِ اَنَا جَليسُ مَنْ ذَكَرَنى»؛ «آيا تو از من دوري تا تو را ندا كنم يا آنكه نزديكي تا با تو مناجات كنم؟ پس خدا به او وحي كرد كه من همنشين كسي هستم كه مرا ياد كند.»۱
با توجه به معناي بيانشده براي واژة «مناجات» (گفتوگوي خصوصي)، اين سؤال پديدار ميشود كه آيا رسم مناجاتخواني در تقابل با اصل مناجات نيست و اين سنت، خود نقض فلسفة مناجات نخواهد بود؟ مناجات، گفتوگويي خصوصي و آرام با خداست؛ حال آنكه در مناجاتخواني، فردي بر بلنداي مأذنههاي شهر ميرود و با صدايي بلند مناجات ميخواند.
پاسخ آن است كه بايد ميان «مناجاتكردن» و «مناجاتخواندن» تفاوت قائل شد. اگر فردي در خلوت به آهستگي با معبود خويش راز گويد و نياز جويد، مناجاتكردن است؛ اما خواندن مناجات نيكان در مقابل ديدگان ديگران، مناجاتخواني است.
«مناجاتكردن» در مرحلة نخست كاركردي فردي و در مرحلة دوم كاركردي اجتماعي دارد. در مناجاتكردن آدمي روح خويش را از ناپاكيها ميزدايد تا به بارگاه معبود باريابد. پس از انجام اين وظيفة فردي است كه يك مصلح ميتواند مسئوليتهاي اجتماعي خويش را نيز به سرانجام رساند و گامي در راه تحقق قسط و عدل بردارد. استاد شهيد مرتضي مطهري در اين باره ميگويد: «ببينيد على (ع) در دعاى كميل با خداى خودش چگونه راز و نياز و مناجات مىكند! ببينيد زين العابدين (ع) در سحرهاى ماه رمضان در دعاى ابوحمزه چگونه با خداى خود راز و نياز و مناجات مىكند! اين، قدم اول مسلمانى ماست. قدم اول ما اين است كه به خداى خود نزديك شويم و با نزديك شدن به خداى خودمان است كه ساير مسئوليتهايمان و از آن جمله مسئوليتهاى اجتماعى را مىتوانيم بهخوبى انجام دهيم.»۲
اما «مناجاتخواني» كاركردي غالباً اجتماعي دارد. يكي از اموري كه دين به آن اهتمام ميورزد، درونيكردن و تثبيت باورهاي ديني است. پس از استدلال منطقي دربارة اعتقادات، گام مهم بعدي، همراهكردن قلب با اين باورهاي عقلاني است؛ چراكه اكتفا به مباحثي عقلي و فراموشكردن قلب و احساسات، نخواهد توانست مؤمناني راستين بپروراند.
مناجاتخواني يكي از سنتهايي است كه رسالت آن، تثبيت و دروني ساختن عقايد ديني است. آن هنگام كه مناجاتخوان بر بلنداي شهر، مناجات نيكان با حضرت معبود را ميخواند، ديگران را به مناجات با خدا دعوت میکند که اگر این دعوت با شرایط بایستهاش انجام گیرد، هر شنوندهای ناگزیر آن را اجابت خواهد کرد. كيست كه در لحظات ملكوتي افطار ماه مبارك رمضان، مناجات «ربّنا» را بشنود و از عمق وجود «رب»ش را نخواند؟ كيست كه در لحظات آسماني سحر، پاي در صحن پاك رضوي بگذارد و مناجاتي كه از گلدستههاي حرم طنينانداز ميشود، مرغ دلش را از فرش تا عرش به پرواز در نیاورد؟ كيست كه در سكوت نيمههای شب، مناجات امام علي (ع) در مسجد كوفه را بشنود و بياختيار و با همة وجود نداي «مولاي يا مولاي» را سَر ندهد؟ مناجاتخوانی تجلی ندای باطنی هر شنوندهای است. اگر مناجات، روح يك فرد را آسماني ميكند، مناجاتخواني، روح دهها تن -و در عصر رسانهها، روح ميليونها تن- را به آسمان میبرد.
با توجه به کارکرد اجتماعی مناجاتخواني در درونی ساختن اعتقادات مذهبي و عمقبخشی به آن، پيراستن این سنت از پارهاي اشتباهات رايج ضروري مينمايد و كم توجهي به اين مهم، مانع از اثربخشي اين جزء از نهاد دين خواهد شد.
آسیبشناسی تام مناجاتخوانی در این مختصر نمیگنجد؛ از این رو در ادامه به یک نمونه از آسیبهایی که این آیین با آن روبهروست، اشاره میشود.
مناجاتخواني بايد به گونهاي باشد كه دل و جان شنوندگان را به همراهي ناخودآگاه فراخواند. لازمة اين امر، آن است كه شنونده، مفهوم نيايشي را كه خوانده ميشود، دريابد و با همة وجود آن را درك كند. گرچه ادعيه و مناجاتهای ائمه (ع)، دربردارندة عميقترين و عاليترين مضامین هستند، به دلیل عربی بودن، درک آن برای بسیاری شنوندگان فارسیزبان دشوار است؛ بنابراین بسندهكردن به ادعیه و فراتر از آن، گزينش عباراتي ثقیل و ناآشنا، باعث ناكارآيي اين رسم کهن خواهد بود؛ در حالي كه ميتوان همراه با انتخاب فرازهايي از ادعيه، مناجاتهايي فارسي را -که در بسیاری موارد ترجمهای از مناجاتهای اهل بیت (ع) است- نيز برگزيد تا مخاطب در هر سطح معرفتي كه باشد، امكان همراهي با مناجاتخوان را بيابد.
شاعران پارسيگو، مناجاتها و اشعار عارفانه بسياري سرودهاند كه همواره مورد اقبال سالکان بوده است. این بیت حافظ، ذکر قنوت نماز شب عارف واصل، آیتالله میرزا جواد آقا ملكي تبريزي(ره)، بوده است: «زان پیشتر که عالم فانی شود خراب / ما را ز جام باده گلگون خراب کن.»۳ هنگامي كه عارفي بيتي از حافظ را در سحرگاه و در نماز شب ميخواند، خواندن ابياتي از آن حکیم، در مناجاتخواني نهفقط مذموم نيست كه با توجه به افزايش اثربخشي مناجاتخواني، امري ممدوح و پسنديده است.
رهبر انقلاب نيز دربارة استفادة بزرگان از اشعار حافظ ميفرمايد: «پدربزرگ من از علمای معروف مشهد و مردی زاهد بود و دیوان حافظ خود را به مادر من داده بود. من در کودکی با آن دیوان مأنوس بودم. در حاشیة دیوان، آن مرد عالم فقیه زاهد یادداشتهایی نوشته بود؛ از جمله یکی از یادداشتها این بود: «این غزل را در کشتی ما بین کراچی و جای دیگر در سفر مکه میخواندم.» یک عالم عابد زاهد سالك در راه مکه که میخواسته است حالی بکند، از شعر حافظ استفاده میکرده است.»۴
استاد شهيد مرتضي مطهري دربارة اشعار حافظ ميگويد: «در موضوع سحرخيزى و مناجات سحر و گرية سحر، هيچكس از حافظ بهتر سخن نگفته، بهقدرى سوزناك، بهقدرى مؤثر و خودش مرد شبزندهدار و سحرخيزى بوده و مكرر تصريح مىكند كه من هرچه دارم، از سحرخيزى دارم.»۵
با وصف اين، گزينش اشعار اين شاعر عارف و بلكه عارف شاعر، براي مناجاتخواني و سحرخواني امري شايسته است؛ اويي كه در نيمههاي شب، چنين با خداي خويش مناجات ميكرد: «گر خلوت ما را شبي از رخ بفروزي / چون صبح بر آفاق جهان سر بفرازم.»
پينوشت:
۱. علامه مجلسي، بحارالانوار، ج ۹۰، ص ۱۵۳
۲. مطهري، مرتضي، مجموعة آثار، ج ۲۳، ص ۱۶۰
۳. رازی، محمد، آثار الحجه، ج ۱، ص ۲۹
۴. سخنراني در كنگرة جهاني بزرگداشت حافظ، ۲۸/۸/۶۷
۵. مطهري، مرتضي، مجموعة آثار، ج ۲۳، ص ۳۶۷
کد مطلب: 14532
آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/issue/14532/مناجات-خواني-گشودن-دري-آسمان