خون، گریه ميطلبد!
معصومه پرهیزکار
1 مهر 1389 ساعت 0:00
هیئت را زنده ميدانیم که پیوند ميدهد ما را با تاریخی که تکرار ميشود و پرچم حق و باطلی که به اهتزاز در ميآید و بصیرتی که نیاز است در تشخیص حق و باطل پرچمها.
مردمشناسی: بیمار ميشویم گاهی و خون مسبب آن است. گاهی گلبولهاي قرمز، گاهی فشار و در کنار همة این گاه و بیگاهها گریه، گاهی که گریة خونمان پایین ميآید، بیمار ميشویم و بیماری است و جستوجوی طبیب!
طبیب این بیماری -که نميدانم نادر بنامم آن را یا فراگیر- همهجا نميرود! هیئت ميشناسد و مسجد، روضه ميشناسد و حرم! و اگر ما را نیاز بهبود است، اگر همیشگی نباشد، محرم را به سراغ او ميرویم تا بالا برد درصد گریة خونمان را؛ گرچه این درد هیچ درمان قطعی ندارد تا زمان طلوع نورِ حقیقی که مرهمی است بر تمام آنچه مسبب درد است و بیماری است.
هیئت، مکانی آشنا که وسعتش، هم تو را گم ميکند، هم یاریات ميکند گمشدهات را بیابی. هیئت، مکانی که شاید کسی را آنجا نشناسی؛ اما همه آنجا آشنایند و آشناییشان تو را سبب نميشود که نتوانی بلندبلند گریه کنی! هیئت جایی که حتی اگر سالی ۱۰ روز را به آنجا پایبند باشی، با آن مأنوسی؛ گویا سالهاست آنجا زیستهای!
هیئت را با منبرش ميشناسیم و سخنرانی و مداحیاش که مداح گرچه ميداند کدام کلمات دل مستمع را به لرزه در ميآورد، این سخنران است که دلها را آماده ميکند، بینشها را بالا ميبرد، معرفت ایجاد ميکند که گریه فقط از سوز دل نباشد، گریهاي باشد که تو را به حرکت وادارد. تو را وادارد که گامی برداری برای دلیل گریههایت و اگر دلیل گریههایت را فقط در ۱۴۰۰ سال پیش جستوجو کنی، چگونه خواهی توانست گام برداری و تاریخ را بسازی؟
هیئت را زنده ميدانیم که پیوند ميدهد ما را با تاریخی که تکرار ميشود و پرچم حق و باطلی که به اهتزاز در ميآید و بصیرتی که نیاز است در تشخیص حق و باطل پرچمها. هیئت را بصیرتساز ميدانیم که منبر گریه ميگیرد و حرکت ميآفریند. هیئت را روشنیبخش ميخوانیم که نور ميپاشد در مسیر غبارآلود و ما را یاری ميکند، در صراطی که مستقیم است.
جمعی که جمع شده باشد تا حماسه بیافریند، با توکل بر دلیل گریههایش، پیوندی دارد با گذشته و بصیرتی دارد بر حال و حرکتی دارد برای ساختن آینده که نميتوان تأثیر منبر و هیئت را در آن نادیده گرفت و «دست خدا با جمع است.»
کد مطلب: 14619
آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/issue/14619/خون-گریه-مي-طلبد