کد مطلب : ۱۴۶۵۶
تلويزيون و برنامهسازي داستاني در حوزة مذهب و تاريخ دين
همچون خاری در گلو
فرزانه نزاکتی
***
ابتدای جلسه علاءالدین رحیمی، کارگردان مؤلف و مدرس دانشگاه با بیان تاریخچهاي از آثار نمایشی بهویژه تعزیه در ایران گفت: «ما از نخستین فرهنگهايي هستیم که در حوزة مذهب آیینهاي نمایشی داشتهايم؛ به گونهاي که اروپاییها تعزیه را به دیدة حیرت نگاه ميکردند و آن را نشانة نبوغ هنری ایرانیها که در جای دیگر کمتر سابقه دارد، ميدانستند.»
وی با بیان اینکه تعزیه روی برنامهسازی داستانی برای تلویزیون تأثير گذاشته، گفت: «اولین برنامة داستانی دینی که قبل از انقلاب اسلامی ساخته شد، «طفلان مسلم» بود که در خوزستان فیلمبرداری شد. طفلان مسلم گرتهبرداری از تعزیة دو طفلان مسلم بود و با اینکه کاری ضعیف بود، در دل مردم جا باز کرد.
پس از انقلاب اسلامی با وجود اینکه راجع به برنامهسازی دینی تردیدهایی وجود داشت، فریبرز صالح، اولین فیلم دینی را با نام سفیر ساخت که دربارة فرستادن قیس بن مسخر برادر مسلم بن عقیل به کوفه بود. این فیلم متنی ضعیف و زبانی پرطمطراق داشت و از لباسهاي تئاترهای لالهزاری و تعزیه در آن استفاده شده بود. پس از آن وقتی عباس وکیل در بخش هنری بنیاد مستضعفان شروع به برنامهريزي برای ساخت میرزا کوچکخان کرد -که البته متوقف شد- مستقیماً حاصل موفقیت سفیر بود؛ چون تا آن زمان کسی براي انجامدادن کار تاریخی جرئت نداشت.»
جای خالی رمانتیسم در متون سریالهاي تاریخ دین
مديرگروه مطالعات هنر و ادبيات پژوهشکدة هنر و رسانه، نبود متن مناسب سریالهاي مذهبی را مهمترین مشکل این نوع سریالها عنوان کرد و گفت: «این سریالها نویسندهاي ميخواهد که اول آشنا به زبان فارسی و ادبیات عرب، دوم آشنا به متون کهن فارسی باشد و سوم استعداد بالای هنری داشته باشد؛ چون بدون داشتن تخیل قوی و ذهن هنری نميتوان یک متن زیبای مناسب نوشت.»
او تأکید کرد: «مایههاي رمانتیسم باید در متون تاریخ مذهب رعایت شود؛ بهويژه در مورد داستانهای مصایب ائمه (ع) که به قول بیهقی «پر آب چشم» است و اگر رمانتیسم آن را درک نکنیم، راه به جایی نميبریم.»
رحیمی سپس به اهمیت میزانسن در سریالهای مذهبی تاریخی اشاره کرد و گفت: «در این سریالها نميتوان از میزانسنهاي معمول استفاده کرد. میزانسن در این آثار سبک خاص خود را دارد که متأسفانه اصلاً به آن توجه نميشود. حرکت دوربین، بازی بازیگر و همة اشیاء مقابل دوربین باید ما را به گذشته ببرند و باور کنیم که در گذشته هستیم.
تأملات، درنگها، چرخشهای دوربین و... باید با آن روح رمانتیسم اثر هماهنگ باشد؛ اما ما در سریالهاي مذهبی معمولاً از کمبهاترین و بیهنرترین عوامل استفاده ميکنیم.»
در ادامه اسماعیل بنی اردلان، استاد پژوهش هنر و صاحبنظر در حوزة برنامهسازی دینی به مسئله اقتصاد تلویزیون و سینما پرداخت و گفت: «در دنیای امروز هر فیلمسازی باید فکر کند که چقدر سرمایهگذاری ميکند و چقدر برمیگردد؛ چون اقتصاد، رکن مهم کار است.
يگانه جایی که میلیاردها ریال پول خرج ساخت سریالی ميشود که هیچ فروش نميکند، ایران است؛ وگرنه در دنیا جدیدترین تکنولوژیها و مجربترین کارشناسان در اختیار کسانی است که با توجه به وجه اقتصادی رسانه کار ميکنند. اینها جزو دانش فیلمسازی است.»
پاورقی به جای فیلمنامه
این استاد دانشگاه هنر با تصدیق سخن سخنران پیش از خود، اولین مسئلة سریالهاي تاریخی مذهبی را ضعف در حوزة ادبیات و فیلمنامه دانست و گفت: «سریالهاي تاریخی-مذهبی که منطق درام در آنها نیست، به پاورقی مجلات شباهت پیدا کردهاند. وقتی در حوزة رمان ضعیف هستیم، اثرش را در فیلمسازی مذهبی هم ميبینیم. اگر ما ندانیم حقیقت رمان چیست و به پاورقینویسی بها دهیم، سریالهاي مذهبیمان هم ضعیف از کار در ميآید.
طراحی لباس، ساخت دکور، زبان گفتوگوها و فیلمبرداری هرکدام یک دانش است که اگر صاحب این دانشها نباشیم، نميتوانیم سریال بسازیم. وقتی اوایل انقلاب، «سفیر» و «سربداران» ساخته شد، به بهبود آن امیدوار بودیم؛ اما اگر بعد از ۳۰ سال هنوز همانجا باشیم، ميتوان پرسید چرا؟»
بنی اردلان با انتقاد از سریالهاي تاریخی مذهبی گفت: «مردم از سریال امام علی (ع)، قطام و از سریال امام حسن (ع)، معاویه را به ياد دارند؛ چون در واقع اینها قهرمانان فیلم هستند. گویی فیلمسازان حتی دانش مذهبی لازم را هم ندارند.»
این استاد دانشگاه تأکيد کرد: «رمان نو برای پاسخگويی به مسائل امروز بشر و مبتنی بر محسوسبودن و درگیرکردن همة حواس مخاطب است. نکتة مهم رمان نو، دیدنیکردن مفاهیم است که ذهنیات معادل بیرونی و محسوس پیدا ميکند. در سینما هم به دنبال همین هستیم. تبدیل حُسن و عظمت معنوی امام حسن (ع) به معادل عینی دانش ميخواهد و باید تلاش کرد این دانشهاي لازم را برای تولید سریال خوب به دست آورد.»
جذابیت سریالهاي تاریخی برای مخاطب
مجید حسینیزاد، استاد دانشگاه و مدیرگروه تأمین برنامة شبکة سه سیما، یکی از دلایل رویآوردن فیلمسازان به ساخت سریالهاي تاریخی را جذابیت آن برای مخاطب خواند و گفت: «در سراسر دنیا این نوع فیلمها فروش دارد.»
وی با اشاره به لزوم توجه به تحلیل در مقابل توصیف گفت: «معنای متن در ذهن مخاطب است. اوست که با پیشینة تاریخی و فرهنگیاش فیلم را ميبیند؛ اما وقتی فیلمساز مخاطب را فعال نميبیند، آسیبهايي مانند قهرمانکردن قطام و معاویه ایجاد ميشود.»
این مدرس دانشگاه دشواری زبان تصویر را در لزوم استفاده از نشانههاي تصویری و نه قراردادی دانست و گفت: «زبان تصویر بهشدت الکن است. هر چیزی داخل کادر و حتی چیزهایی که خارج کادر است، نشانه است. هر تصویر از بعضي نشانهها مانند حرکت دوربین، نور و موسیقی تشکیل شده که یک نماد تلفیقی ميسازند که در دین و تاریخ بسیار دقت ميخواهد.»
وی تغییر مخاطب در سالهای اخیر را یادآوری کرد و افزود: «در سریالهاي تاریخی-دینیِ ما به تغییر مخاطب توجه نميشود. مخاطب امروز با اویی که سالها پیش تعزیه ميدید، فرق ميکند. همانطور که موسیقی سنتی به پاپ تبدیل شده است.»
تحمیل ایدئولوژی به وقایع تاریخی
این مدرس سینما یکی دیگر از آسیبهاي این برنامهها را ضعف پژوهش دانست و تشریح کرد: «تصویر، مجموعهاي از واقعیت و تخیل است. گاهی به دلیل ضعف پژوهش، تخیل طوری به کار مسلط ميشود که واقعیت از بین ميرود.
آسیب جدی دیگر این است که ما داریم ایدئولوژی خود را به وقایع تاریخی تحمیل ميکنیم. در یک سریال تاریخی، شیخ فضلالله نوری ميگوید: «عدهاي سکولار و غربزده در توپخانه جمع شدهاند.» در حالی که این واژهها اصلاً آن دوره به کار نميرفت. ضعف پژوهش در همة این سریالها دیده ميشود. وقتی فیلمنامه قوی باشد، فیلم خوب درمیآید؛ مانند «روز واقعه» که چند نشانة جدید هم در آن تعریف شد؛ مانند اینکه در این روز خون از زیر سنگ در ميآید.
در سریالهاي تاریخی-مذهبی بهويژه باید به زبان اشراف داشت تا گرفتار آسیبهايي مثل فیلمفارسیسازی نشویم؛ آنگونه که در «یوسف پیامبر» مخاطب فقط در ۱۰ قسمت نگران وصال یوسف و زلیخا بود.
ضعف پژوهش باعث ميشود که در دام جذابیتهاي صوری کار بیفتیم. یک نکتة مهم این است که نشانهها فرهنگی هستند. موقع بهکارگیری آنها باید مراقب باشیم که داریم با نشانههاي تصویری مفهوم را نشان ميدهیم.
قالب اثر هم اهمیت دارد. در نمایش تعزیه، انسان دچار نوعی رفتار جمعی ميشود. بیاراده گریه ميکند و شمر را لعنت ميکند؛ اما اگر بخواهیم همین را با دوربین نشان دهیم، تقدس کار گرفته ميشود و بیننده فقط ميگوید، شمر از امام حسین (ع) بهتر بازی کرد!
برای جبران این کمبود باید از نشانهها استفاده کرد. به قول رولان بارت وقتی بازآفرینی مکانیکی صورت ميگیرد، هالة تقدس هنر از آن گرفته ميشود.
تقلید کورکورانه از سینمای دینی غرب
ما در سریالهاي دینی هنوز متوجة اختلاف متافیزیک در مسیحیت و دین خودمان نشدهايم. آنچه در مسیحیت وجود دارد؛ مثلاً زندگی انسانها با ارواح را بازنمایی ميکنیم؛ در حالی که برای ما ماده همان متافیزیک را متبادر ميکند. موضوع بسیار مهم در همة آثاری مانند گمگشته و اغما و... این است که شیطان آنها مسیحی است؛ مسلمان نیست.
برای ما شیعیانی که در کشوری زندگی ميکنیم که یکی از قویترین سینماهای منطقه را دارد، مایة تأسف است که برای نشاندادن یکی از مهمترین ایدههایمان که حضرت حجت بن الحسن (عج) است، به جز آفتابی که از زیر یک ابر پیداست یا اسبی که بهزور او را سر تپه ميکشند، تاکنون نشانهاي نساختهايم.
یکی از آسیبهاي برنامههاي دینی ما این است که توصیف و تعریف دین در سینما داریم؛ اما نمایش دینی و سریال دینی نداریم. ناآشنایی به زبان و نداشتن هنرِ تبدیل واقعیت به نشانههاي تصویری هم آسیب دیگری است. ساحت گستردهاي از اطلاعات و شناخت برای تولید فیلم دینی لازم است.
در سریال امام حسن (ع) کارگردان به جذابیتهاي سریال توجه کرده؛ اما به مخاطبشناسی نه. برای مخاطب ایرانی، زرنگ و عاقلبودن معاویه یک ارزش است؛ یا در سریال امام علی (ع) عمروعاص را چنان استراتژیست و سیاستمدار نشان میدهیم که برای مخاطب جذابیت پیدا ميکند.
مشکل دیگر، توجهنکردن تحلیلی به تاریخ و دین و بسندهکردن به توصیف است. به طور کلی، برنامههاي دینی ما یعنی داستانهاي صدر اسلام.
نام سریال امام علی (ع) را باید همان «همچون خاری در گلو» ميگذاشتیم؛ چون ميخواستیم برای مردم عصر حاضر بگوییم علی (ع) کیست.»