کد مطلب : ۱۴۸۸۸
در حاشية فتواي اخير حضرت آيتالله خامنهاي
تاريخ و جغرافيايي به وسعت انسان و جهان
محمدرضا زائري
گفتم: «كداميك از علماي شيعه چنين كردهاند؟» پاسخ داد: «خيلي از آنها.» محكم ادامه دادم كه: «محال است، يكيشان را نام ببر!» با حرارت و تعصب گفت: «خودم ديدم يكي از مراجع تقليد شما به نام [...] كه من فيلمش را هم توي موبايلم دارم، به حضرت عايشه و خلفاي راشدين توهين ميكند.»
گفتم: «او نهفقط از مراجع تقليد نيست، بلكه حتى از علماي ما هم به حساب نميآيد و فقط يك منبري فعال است كه به دليل شبكههاي تلويزيوني ماهوارهاي معروف شده، علما و بزرگان ما امثال آيتالله سيستانياند كه خطاب به علماي اهل سنت ميگويد: «بنفسي أنتم.»؛ «جانم فداي شما.» و به شيعيان ميگويد: «نگوييد برادران ما از اهل سنت، بلكه بگوييد «أنفسنا».» و بدين ترتيب جلوي گسترش جنگ داخلي و كشتار در عراق را ميگيرد و عالم شيعه علامه فضلالله است كه در لبنان برترين نمونة همزيستي و برادري ميان مسلمانان را ترويج ميكند.»
راننده كه باتعجب از توي آينه نگاه ميكرد پرسيد: «تو خودت مقلد كدامشان هستي؟» گفتم: «من مقلد سيدعلي خامنهاي هستم كه رهبر ايران است.» گفت: «او چه ميگويد؟» گفتم: «او سالها پيش در سخنراني نماز جمعه از خانم عايشه با تجليل ياد كرد و تعبير رضيالله عنها را دربارة او به كار برد و بعضي متعصبان خود ما هم به همين علت عليه ايشان موضع گرفتند.»
وقتي به جلوي كتابفروشي رسيديم و ميخواستم پياده شوم، با ناباوري ميپرسيد: «واقعاً رهبر شما اين طوري است؟»
موضوع حساس و بسيار مهم وحدت شيعه و سني قرنهاست كه ذهن و خاطر مصلحان و رهبران آگاه و بيدار مسلمان را همانقدر به خود مشغول ساخته كه بهترين بهانه و فرصت بيگانگان براي آتشافروزي و فتنهانگيزي ميان مسلمانان براي مشغولكردن آنان بوده است.
امروز به دليل وضعيت خاص و متفاوت منطقه و جهان، اين حساسيت به شكل روزافزون تشديد شده و آثار و عواقب آن دامنه و گسترش بسيار بيشتري يافته است و چه بخواهيم و چه نخواهيم براي اسلام و جريانهاي اسلامي به نقطة عطف و سرنوشتساز تبديل شده است.
در ميان رهبران ديني مسلمان معاصر، امام خميني (ره) از اين نظر امتياز ويژه يافت كه با وجود اصرار بر مباني ولايي تشيع و مميزات اعتقادي شيعي -كه حتى در وصيتنامة ايشان به شكل برجسته ديده ميشود- همواره توجه داشت كه مسائل حاشيهاي و فرعي موجب غفلت از مسائل كلان نشود و با درايت و هوشمندي توانست پرچم آزاديخواهي و عدالتطلبي را به نام اسلام برافرازد و آتش مبارزه با مستكبران و جهانخواران را در دل و جان مسلمانان برافروزد.
پس از ايشان و با اوجگيري بحرانهاي منطقهاي و تشديد دشمني غرب صهيونيست با گسترش بيداري اسلامي آيتالله خامنهاي در مقام رهبري انقلاب قرار گرفت و با هوشياري و آگاهي خاص به اين نكته توجه كرد كه حفظ اسلام از هر چيز مهمتر است (چنانكه اميرمؤمنان خود براي حفظ ميراث پيامبر (ص) بيست و پنج سال استخوان در گلو و خار در چشم سكوت و تحمل كرد) و براي اتحاد و پيوستگي نخبگان و تودههاي مسلمان كوشيد.
رهبر انقلاب در طول بيست و يك سال گذشته باور خود به خطوط اصلي انديشه و تفكر اسلامي در قرآن كريم را در عمل نشان داد؛ چنانكه در دوران پيش از رهبري با گفتارها و نوشتارهاي خود عالمانه بدين موضوع اهتمام ورزيده بود و البته حق همواره گوارا و آسان نيست و چنين اهتمام و اصراري بر حق تلخ بيترديد خوشايند بسيار كسان -از دو سو- نخواهد بود.
رهبر انقلاب نشان داده كه نهفقط در مقام و منصب و جايگاه مسئوليت خود، بلكه در فكر و انديشه و باور خود بزرگ است و انسان بزرگ به امروز و اينجا محدود نميشود، آيندة تاريخ را ميبيند؛ نه امسال و سالي ديگر را و بشريت را ميبيند؛ نه شهروندان يك محله و يك ديار و يك سرزمين را و هرچه انساني بزرگتر، دردها و سختيها و دشمنها و زخمهايش بزرگتر.
كسي كه بزرگ بود، ابعاد تاريخ و جغرافياي ذهن و باور و تدبير و تحليل و تصميمگيرياش تغيير ميكند. انسانها همه يك اندازه نيستند؛ كسي كه به خانواده و زن و بچه خود ميانديشد، به اندازة يك خانوادة بزرگ است و كسي كه به يك محله و يك شهر فكر ميكند، به اندازة يك محله و يك شهر و البته هميشه بودهاند و هستند كساني كه به انسان فكر ميكنند و جهان. آنكه دردها و دغدغههايش به حجم همة انسانها و همة جهان است، به طور طبيعي از سطحي بسيار بالاتر مينگرد و افقهاي دوردستتري را ميبيند.
ديدگاهي كه رسالت اسلام را سعادت انسان و نجات جهان ميبيند و زمان را نه ۱۰ سال و ۱۵ سال و نه حتى هزار سال يا ۱۵۰۰ سال بلكه از آغاز خلقت انسان تا پايان حيات بشر در جهان ميسنجد، نميتواند خود را به خوشايند اين و آن محدود كند كه اگر چنين بود، نه هيچ پيامبري رسالت خود را ادا ميكرد و نه هيچ رهبري امانت الهي را به قوم خود ميرساند و نه هيچ مصلح بيدارگري ميتوانست مردمان سرزمينش را عليه ظلم و ستم بشوراند.
ديدگاهي كه از قرآن كريم «و لا تسبّوا الذين يدعون من دون الله» را ميبيند و از سنت و عقل ضرورت مجاهدت و حرص براي حفظ پيوستگي و يكپارچگي صفوف مسلمانان را ميفهمد، با چنين فتواي صريح و روشني راه را بر فتنههاي بزرگ ميبندد.
فتواي اخير رهبر انقلاب اسلامي دربارة تحريم ناسزاگويي به صحابه و همسران پيامبر (ص) ناشي از چنين فهم و نگاه و باوري بود و هرچند متأسفانه به دلايلي در داخل كشور چندان مورد توجه و اهتمام گسترده قرار نگرفت و پوشش رسانهاي وسيع پيدا نكرد و حق آن حتى به اندازة ذرهاي از اهميت و حساسيتش ادا نشد؛ ولي در سطح كشورهاي اسلامي بازتاب وسيع و جدي و شگفتي يافت؛ به طوري كه كمترين اثر آن در سفر موفق رئيس جمهوري اسلامي ايران به لبنان آشكار شد.
از سويي دانشمندان و عالمان آگاه و مبلغان معتدل و فهيم مسلمان از هر دو جانب شيعه و سني با اعلام اين فتوا دلگرمي و اميد تازهاي يافتند و آن را بهترين حجت و برهان براي بستن دهان ياوهگويان ديدند و آبي كه در زمان مناسب بر آتش فتنهانگيزي مخالفان ريخته شد و از سوي ديگر تودههاي مردم مسلمان كه از مفاهيم عميق و اصيل ديني و حقايق سيره و روش امامان اهل بيت (ع) بيخبرند و فقط از دست و دهان كساني مدعي دينخواهي و اسلامطلبي كلماتي ميشنوند و عباراتي ميخوانند؛ بدين ترتيب با موضع رسمي و آشكار بارزترين رهبر شيعي در جهان آشنا شدند و قرار خاطر و اطمينان يافتند.
اين فتواي رسمي و صريح به جز اينكه بخش عمدهاي از توطئههاي تبليغي و جوسازيهاي منفي گسترده و رو به افزايش بدخواهان را عليه شيعه خنثى كرد باعث شد تا چهرههاي برجستهاي از علماي اهل سنت در كشورها و مناطق مختلف از آن تقدير كنند و به تجليل از رهبر بزرگوار انقلاب بپردازند و حتى خواستار تكرار اعلام و نقل آن در مناطق مختلف اسلامي شوند.
در پي اين فتوا شيخ قرضاوي كه چندي پيش به ايران و شيعيان تاخته بود، بهصراحت از مواضع خود عقبنشيني و از رهبر انقلاب تشكر كرد و شيخ احمد الطيب رئيس دانشگاه الأزهر مصر با اعتراض شديد به كساني كه شيعيان را تكفير ميكنند، شايعات موجود دربارة شيعه را رد و رسماً اعلام کرد كه ما پشت سر شيعيان نماز ميخوانيم و من در عراق به زيارت نجف خواهم رفت.
شايد كمتوجهي ما به اين فتوا و نقش چنين رويكردهايي در ايجاد يك موقعيت جهاني براي انقلاب و رقمزدن جايگاه بينالمللي براي رهبري مسلمانان توسط ولايت فقيه، ناشي از حساسيتهاي مذهبي و تعصب خاص برخي مذهبيها در داخل كشور باشد؛ البته همانطور كه اطلاعات محدود و درك ناقص برخي از واقعيتهاي سياسي و اجتماعي جهان سبب چنين موضعي است، به همين ترتيب هم باعث ميشود چنين کساني اهميت آن را درك نكنند.
اهميت اين موضعگيريها و بازتاب گستردة اين فتوا را كسي ميفهمد كه بداند و ببيند كه به دليل تبليغات سوء و گسترش افراط و تعصب چه اندازه از شيعيان به قتل ميرسند و خانواده و زندگيشان در خطر قرار دارد -چنانكه تاكنون و در طول قرنهاي گذشته بسياري قرباني شدهاند- و چه اندازه موقعيت و بقاي شيعه در مناطق و كشورهايي كه برتري سني دارد، در معرض تهديد است و چه اندازه خطرهاي بزرگ اقتصادي و فرهنگي در درازمدت موقعيت ژئوپولتيك حضور شيعه را به مخاطره مياندازد.
اهميت اين فتوا را كسي درك ميكند كه مسير تحولات سياسي و اجتماعي منطقه و جهان را در طول صدسال اخير دنبال كرده باشد، وضعيت فعلي كشورهاي اسلامي و تهديدات جدي دشمنان اسلام را براي نسلهاي آينده دريابد و ضرورت اعلام چنين مواضعي از سوي جمهوري اسلامي و ولي فقيه شيعي خطاب به همة مناطق جهان اسلام از جنوب شرق آسيا تا آسياي ميانه و از مغرب عربي تا خليج فارس را با همة وجود حس كند و بفهمد چنين اقدامهايي چگونه مسير گسترش بيداري اسلامي و نقشآفريني اسلام را در جهان هموار ميسازد.
در اوضاع امروز جهان و وضعيت جريانهاي اسلامگرا، درخشش رهبري آيتالله خامنهاي به وسعت جهاني يك فرصت طلايي است كه ميتواند راه بسياري پيشرفتهاي كلان بينالمللي را بگشايد و تحولات جديدي را رقم بزند و مجال تازهاي براي نشر معارف اهل بيت (ع) و حقايق تابناك اسلام ناب محمدي باز كند.
دريغا كه برخي تنگنظريها از بيرون و كوتاهيها و سستيها از درون، اين عرصة گسترده را از حضور فعال رهبر انقلاب محروم ساخته و گاه ميبينيم كه نهفقط در ميان عموم مسلمانان شناخت درستي از ابعاد گوناگون شخصيت فكري و فرهنگي ايشان وجود ندارد، بلكه حتى برخي نخبگان نيز ايشان را به عنوان يك رهبر سياسي ميشناسند.
با وقوع انقلاب اسلامي كه بسياري چهرههاي نوگرا و آگاه روحانيت شيعه از علامه سيد محمد باقر صدر در عراق و استاد شهيد مطهري و دكتر بهشتي و دكتر باهنر در ايران به شهادت رسيدند، برخي ديگر چون آيتالله خامنهاي به اشتغالات سياسي گرفتار آمدند و بدين ترتيب موقعيت بهرهرساني و فايدهبخشي گسترده را به جامعه از دست دادند؛ از همين رو اکنون ضرورت دارد، با هوشمندي و تدبير فضاي لازم براي معرفي وجوه علمي و فكري شخصيت ممتازي چون رهبر انقلاب به مخاطبان گسترده به زبانهاي مختلف ايجاد شود.
چرا در روزگاري كه فلان شيخ امارت عربي كوچكي در خليج جايزة بينالمللي ابداع و خلاقيت فكري دارد و ساليانه براي نخبگان مسلمان برنامه و جشن برگزار ميكند، جايزهاي براي تشويق و ترغيب نخبگان مسلمان به نام آيتالله خامنهاي وجود ندارد؟
چرا در جايي كه انواع و اقسام تدابير براي فعاليت رسانهاي در كشورهاي عربي حوزة خليج فارس ايجاد ميشود و صدها كانال تلويزيوني ماهوارهاي اين اهداف را تعقيب ميكنند، هنوز بعد از سالها برنامهريزي درستي براي معرفي مفهوم ولايت فقيه -دستکم در قالب يك فيلم مستند- نكردهايم؟
صحبت از مدح و ستايش تشريفاتي و خودپسندي و خودستايي رسمي و كليشهاي نيست، بحث از نياز جدي و حساس مخاطباني گسترده به وسعت پنج قاره و پنجاه زبان است كه در ميان روحانيان و عالمان شيعه و نهادهاي رسمي موجود هيچ نهاد و مرجعي چون ولي فقيه جمهوري اسلامي ايران نميتواند براي ايشان فرهنگ متعالي اهل بيت (ع) را نمايندگي كند.
افسوس كه -به احتمال قريب به يقين- آن رانندة سوداني اين فتوا را مثل فيلم بدگويي آن روحاني شيعه در موبايل خود ندارد تا وقتي سر حرف را با مسافرانش باز ميكند، برايشان بگويد كه در ميان همة آشفتگيهاي دنياي امروز ولي فقيه شيعيان چنين ديدگاه مترقي و نوگرايي دارد.