«لالایی عاشورا» و «قصة آب» دو هدیة شبهای شعر عاشورای شیراز برای من است
قصة آب و لالایی عاشورا
گفتوگو با مصطفی رحماندوست/ سمیرا شاهقلی
1 آبان 1389 ساعت 0:00
شعر «لالايی عاشورا» را در كنگره خواندم و اين اولين شعر كودك دربارة عاشورا شد. این شعر در حقیقت متولدشدة جرقهای بود كه به تلاش من بستگی نداشت، خود آمده بود.
فرهنگ: «مصطفی رحماندوست» معروف به شاعر «صد دانه یاقوت» زادة نخستین روز تیرماه ۱۳۲۹، در استان همدان شاعر، نویسنده و مترجم کتابهای کودکان و نوجوانان است.
رحماندوست در سمتهایی همچون مدیر مرکز نشریات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، مدیر مسئول نشریات رشد، سردبیر رشد دانشآموز، سردبیر و پدیدآورندة سروش کودکان و نوجوانان، مدیر کتابخانة ملی کودکان و ... فعالیتهایی داشته است.
این شاعر کودک و نوجوان در خلال کارهای دینی خود نگاهی ویژه به عاشورا و به ویژه شعر عاشورا برای کودک و نوجوان داشته است، دو شعر «لالایی عاشورا» و «قصة آب» از برجستهترین کارهای رحماندوست به شمار میرود که از نخستین آثار تولید شده در حوزة کودک و نوجوان با مضموم عاشورا نیز به حساب میآید.
اما رحماندوست نیز به مانند دیگر شاعران برجسته در کنگرة شب شعر عاشورای شیراز که همه ساله میزبان شاعران سوختهدل عاشورایی است در سالهای متمادی شرکت داشته است، با وی دربارة حس و حال حضورش در این محفل ادبی به گفتوگو نشستیم، رحماندوست تلاش میکرد تا حس معنوی و خودمانی حضور در این کنگره را در صحبتهایش نشان دهد؛ بنابراین ضمن استقبال از موضوع گفتوگو با لحنی خودمانی گفت:
«من به صورت مستمر در هر دورة کنگرة شبهای شعر عاشورای شیراز حضور نداشتم به ويژه در آغاز آن، دورههای اول من را دعوت كردند چون شعری برای عاشورا نداشتم نرفتم؛ تا اينكه يكسال احساس كردم خيلی بیمعرفتی است كه من شعر دربارة عاشورا نداشته باشم.
يادم هست آن شبی كه تماس گرفتند و از من برای حضور در شب شعر عاشورای شیراز دعوت کردند؛ بعد از اينكه من عذرخواهی كردم و گفتم نمیتوانم بيايم، ساعت ۹ شب بود و برنامه «شب بهخير كوچولو» از راديو پخش میشد، پس از آن برنامة لالايی برای كودكان که یکی از سرودههای من است، پخش شد، همان زمان جرقهای در ذهن من زده شد كه شعر لالايی عاشورا حاصل این جرقه است.
پس از آن خودم تماس گرفتم و برای نخستین بار با شعر لالایی عاشورا به کنگرة شبهای شعر عاشورای شیراز رفتم.
شعر «لالايی عاشورا» را در كنگره خواندم و اين اولين شعر كودك دربارة عاشورا شد. این شعر در حقیقت متولد شدة جرقهای بود كه به تلاش من بستگی نداشت، خود آمده بود. اين همان شعری بود كه بعدها «سيدمحمد ميرزمانی» پس از بازگشت از مکه به همراه گزارش شب شعر در روزنامه دیده بود و بر روی آن آهنگی ساخته بود. پس از آن نیز تورج زاهدی آن را خواند و انیمیشنی از روی آن ساخته شد.
اين شعر در واقع هدية كنگره و امام حسين بود با اين شعر من تلاش كردم چند شعر ديگر هم بگويم و به كنگره بروم، دو سال بعد شعرهای چندان خوبی نداشتم و در جايی هم منتشر نكردم، اما سال سوم شعر «قصة آب» را سرودم كه منتشر شد و در كنگره مورد توجه قرار گرفت.
در واقع من از شبهای شعر عاشورای شيراز دو هدية بزرگ دارم يك هدية كودكانه كه «لالايی عاشورا»ست و يك هدية نوجوانانه كه «قصة آب» است.
پس از آن نیز برخی سالها به کنگره رفتم ولی شعر نداشتم، اما مهم رفتن و شرکت کردن بود، چرا که شب شعر عاشورای شيراز از مردمیترين شبهای شعری است كه من ديدم هيچ ربطی به دولت ندارد از دولت كمك نمیگيرد و کاملاً مردمی است. در این کنگره شاعران هتل نمیروند، بلکه در يك طبقه ساختمان با يك پتو میخوابند و در مجموع شرکت در آن حس معنوی و خوبی دارد. من هميشه احساس میكردم كه اگر خداوند توفيق دهد بايد در اين شب شعر شركت كنم، چون خودم حس میگيرم.
در این کنگره شاعران بسیاری حضور دارند که تقریباً اکثر آنها از چهرههای شاخص هستند، که شاید دیگر در روزگار ما در قید حیات نباشند، چهرههایی مانند مرحوم «نصرالله مردانی»، «محمدرضا آقاسی» که البته من در این کنگره چندان مراودهای با آنان نداشتم، شايد در سالهايی كه من توفيق حضور نداشتم اين عزيزان بودند.
من از کنگرة شبهای شعر عاشورای شیراز خاطرههای خوب بسیار دارم، بزگترين و بهترين خاطرة من حضورم در کربلا همراه با چهرههای حاضر در این شبشعر عاشورای شیراز بود، من در زمان صدام به عنوان عصای دست برادر جانبازم به كربلا رفته بودم؛ اما چندان بهم خوش نگذشته بود با وجود اينكه اولين بار بود به اين سفر زيارتی میرفتم اما حس اينكه ساية ديكتاتوری همچون صدام بالای سرم است، اجازه نداد حس و خاطرة خوبی از این سفر به همراه بیاورم چرا که دلم برای مردم عراق و زائرانی كه خانوادة شهيد يا جانباز بودند، میسوخت. پس از آن به واسطة شبهای شعر عاشورا از من دعوت شد كه به همراه برخی از شعرا به کربلا بروم، كه خاطرهای بسيار خوش از اين سفر برای من به همراه داشت، در این سفر در حرم امام حسين(ع) شب شعر تشكيل داديم، همه همراهانمان هنرمند بودند، كلامها و رفتارها هنرمندانه بود و سفر بسيار آرامشبخشی بود.
کد مطلب: 14897
آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/issue/14897/قصة-آب-لالایی-عاشورا