این جشنها برای من آقا نمیشود
مهدی خداجویان
ماهنامه خیمه , 1 خرداد 1395 ساعت 10:16
سرچشمه جشنهای دینی باید همان مساجد و حسینیهها باقی بماند و باقی برنامهها در کنار این مراکز و در ادامه همان مسیر شکل بگیرند. برگزاری جشنهای دینی در بوستانها و خیابانها چون عقبه دینی ندارد شباعت به کاروانهای شادی پیدا میکند و ساختار دیگرگونی به خود میگیرد.
سالها پیش در شب نیمه شعبانی که قرار بود در جشن عمامه گذاری مدرسه حاج آقا مجتهدی شرکت کنم و به دست حضرتش رسماً ملبس به لباس روحانیت شوم، اتفاقی را در کوچههای محله امامزاده یحیی و حوزه علمیه تهران شاهد بودم که حیرانم کرد و باعث شد هر سال که ماه شعبان به نیمه میرسد یاد آن اتفاق کنم و گاهی نیز قدم در کوچههای تو در توی آن محله بگذارم.
مسیر همان مسیری بود که سالها عبور کرده بودم و کوچهها و خانهها همان بود که بود اما آن شب اتفاق دیگری رخ داده بود. محله غرق در شادی بود و شادمانی جشن نیمه شعبان از در و دیوار خانهها و سر و صورت مردمانش هویدا بود و من متحیر از شادمانی و خالصانه و بیریای اهالی با صفای این منطقه، حس و حال خاص مردم را تماشا میکردم.
گوشه ای میشد تزییناتی را دید که معلوم بود جایش طاقچه منزلی بوده است و انشب صاحبش به عشق میلاد حضرت صاحب امر و زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به میان کوچه آورده بود. گوشه دیگری جمعی با ذوق با استفاده از ساده ترین ابزار و وسایل زندگیشان، اسباب زینت محله را فراهم کرده بودند. جایی قوریهای چینی از کمد و وسایل خانوادههایی بیرون آمده بودند تا آب نمایی زیبا درست کنند و جای دیگر فرش زیر پای خانواده ای بر دیوار همان خانه جلوه گری میکرد تا نمای نا مناسب دیوار قدیمی و مخروبه را بپوشاند.
همه این اتفاقات در کنار ریسهکشیهای زیبا و با سلیقه تزیین کف کوچهها با چراغهای باغچه و آراستن دیوارها و درختها با زواید کاغذعای طلاکوب و نقرهکوب که -شاید برای اولین بار در همین منطقه استفاده شده بود، حیرت کسی که چون من را که برای اولین بار چنین اتفاقی را مشاهده میکردم باعث میشد.
آنچه باعث حیرتم شده بود تنها آراستگی جالب و شاید بی مانند آن محله نبود حیرت کره بودم از سادگی شادی مردمانی که شاید توان مالیشان به مناطق دیگر شهر نمیرسید ولی صفای دلشان رنگ و روی دیگری به جشنشان بخشیده بود. اهالی این منطقه با هرچه که داشتند خوشحالی خود را ابراز میکردند و جشن میگرفتند.
مهم این بود که اهالی این محله جشن گرفته بودند به همین سادگی. همین که جمعی تنها به دلیل شادمانی فرا رسیدن عیدی مذهبی خوشحال باشند و شادیشان را هم اعلام کنند و هم دیگران را نیز در این شادمانی سهیم کنند انفاق مهمی است که متاسفانه گاه با دخالت موارد و مسائل دیگر فراموش میشود.
چند سالی است که شاهدیم استقبال از محله آرایی در میان مردم و مسئولان -خصوصاً مدیران شهری- شدت گرفته و خصوصاً در ایام اعیاد شعبانیه شاهد به راه افتادن ستادهایی برای بزرگداشت این اعیاد عظیم و عزیز هستیم. اما نکته اینجاست که محلهآرایی خود به تنهایی نمیتواند بار شادی مومنین را به دوش بکشد که اصل در چنین اعیادی برگزاری جشن نیست و شادمانیها در این اعیاد مبارک دلیل دیگری دارد. جای سوال است که مگر برپایی و برگزاری جشن و مراسم شادمانی از چه میزان اهمیت برخوردار است که نیاز به شکلگیری ستادهای مردمی و غیرمردمی داشته باشد؟
وقتی نفس برگزاری جشن اصل شد و اهمیت یافت شاهد حواشی بیربط و بیتناسب با موضوع مراسم خواهیم بود. اتفاقی که طی چند سال اخیر در بعضی مناطق دیده شد. وقتی برگزاری مراسمها به خودی خود مهم تصور میشود مسابقات متعدد بهترین و زیباترین محله شهر به راه میافتد و ستادهای متعدد جشنها به جای برنامهریزی برای افزایش سطح معنوی برنامهها و بهرهمندی بهتر و بیشتر مومنان همَ و غم خود را در اهدا و یا فروش با درصد تخفیف مناسب ریسه و تزئینات میبینند. حال آن که در تمام سالهای برپایی جشنهای مردمی اگر کسی تخفیف میداد از کیسه خود میبخشید و اگر لوازم و وسایلی هدیه میشد تا ابزار رونق بخشی مراسم باشد نیت خالصانهای در پشت خود داشت که در هیچ بیلان و آماری ارائه نمیشد.
وقتی قاعدهها عوض شوند و امار و ارقام سازمانی جای نیتهای خالصانه و بیریا را بگیرند، میبینیم که نشانها و آرمهای سازمانی و اداری از گوشه و کنار جشنهای مردمی! سر بر میآورند اینگونه است که عجیب نیست وقتی ریسههای معروف کاغذی و پارچهای که با نام اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام جلوهای دو چندان به شهر و دیار مومنان میبخشید با نشان فلان ارگان بر سر روی شهر خودنمایی میکند.
وقتی مدیریت فرهنگی معنای تبلیغ و خودنمایی میگیرد؛ جشن شادمانی اعیاد مذهبی نیر با برنامههای شاد و مفرح! تبلیغی اشتباه گرفته میشود و همان برخورد با جشن نیمه شعبان میشود که با برنامههای سراسر خوشی شبهای کیش. و همان نگاه به اعیاد شعبانیه خواهد بود که شبهای شاد تابستان رادر نظر میآورد. اینگونه است که فرقی بین جشن میلاد و جشن تولد نخواهیم دید. در چنین آشفته بازاری است که گاه دیده و شنیده میشود که منکراتی در میان این برنامهها رخ میدهد. طبیعی است وقتی مسیر و جریان ماجرا عوض شود صدای ابوعطایی از گوشهای برخیزد و قورباغهای پایکوبی کند. کارناوالهای شادی کمترین نشانه تغییر جهت برنامههای ویژه اعیاد است.
مشکل دقیقاً همینجاست. مسیر برگزاری مراسمهای دینی نباید عوض شود. بحثی که خصوصاً طی سالهای اخیر مطرح میشود در خصوص دولتی شدن برنامههای دینی نیز به همین جا باز میگردد. موافقانی که معتقدند در نظام اسلامی دولت باید حامی جریانات دینی باشد و مخالفان به مردمی بودن و ماندن برنامهای دینی قائلاند. شاید بتوان هر دو گروه را محق دانست که محافل و مجالس مذهبی باید در میان مردم باشد و رونق یابد و اتفاقاً نظام اسلامی باید عامل رونق بخشی این مجالس باشد. نکته ظریف ماجرا این جاست که مدیران و مسئولان محترم دولتی باید از امکانات در اختیار خود و مجموعهشان برای رونق بخشیدن به برنامههای دینی استفاده کنند. علیالقائده هیچکس برای رونق بخشیدن به برنامهای – هر چه که باشد- آن را از خاستگاه خود خارج نمیکند.
خاستگاه جشنهای مذهبی، هیئتها و حسینیهها است. پایه و اساس همین آراستن کوچهها و خیابانها در اطراف حسینیهها و مساجد بوده است. مرور ماجرا نشان میدهد که چراغانی کردنها و طاق نصرت زدنها ریشه در شور و شوق مومنینی دارد که حسینیه و هیئت محله خودر ا به مناسبتی خاص چنان میآراستند که شادی فرا رسیدن آن عید فرخنده را نشان دهد. چنان که در ایام سوگ و عزای اهل بیت علیهم السلام همان فضا را به شکلی درمیآورند که نشان از حزن و اندوه اهالی آن مجلس داشته باشد.
خاستگاه برنامههای دینی، محافل دینی است. شکی نیست که رونق بخشی این برنامهها موجب فراگیر شدنشان میشود و به جای جای شهر جریانشان میدهد. این جاری شدنها دلیلی بر زنده بودن جامعه دینی است و از قضا بسیار نیک و حتی لازم است. اما نباید به هوای این جریان مسیر را عوض کرد و راه دیگری را در پیش گرفت. سرچشمه جشنهای دینی باید همان مساجد و حسینیهها باقی بماند و باقی برنامهها در کنار این مراکز و در ادامه همان مسیر شکل بگیرند. برگزاری جشنهای دینی در بوستانها و خیابانها چون عقبه دینی ندارد شباعت به کاروانهای شادی پیدا میکند و ساختار دیگرگونی به خود میگیرد و چنان میشود که محفلی که باید با نیت اشاعه ذکر و یاد اهل بیت علیهالسلام تشکیل شود مجلس فکاههگویی و طنزپردازی میشود و جای ذاکر و مادح اهل بیت علیهالسلام را مجری شاد و شنگول و هنرپیشههای رنگارنگ میگیرند. در حالی که بسیاری از بزرگان در خصوص کف زنی دراعیاد و مولودیها نظر به ایراد و حداقل شبههناکی آن دارند پای ادوات و آلات موسیقی و خوانندهها به جلسات بوستانی شادی کشیده میشود.
بهتر آن است که مدیران فرهنگی -و خصوصاً مدیران شهری - از ظرفیت موجود استفاده کنند و علاقهمندی و اشتیاق مردم برای حضور و شرکت در مراسمها را به سمت بهرهمندی بیشتر از آنها سوق دهند. حالا که مسیر جشنها و سرور مردم به خیابانها و کوچهها رسیده است، مدیریت صحیح اقتضا میکند که سرچشمه را فراموش نکنیم و برای استفاده بهتر، بیشتر به خاستگاهمان بیندیشیم.
انتهای پیام/
کد مطلب: 30125
آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/issue/30125/این-جشن-ها-آقا-نمی-شود
آرمان هیأت
https://www.armaneheyat.ir