جربه ي اجتماعي به ما حکم مي کند که باشدّت و ايمان و سرعت و اخلاص، به امر پاک سازي جامعه ي مدّاحان بپردازيم. بايد جوانان مدّاح، از بزرگان بخواهند که لحظه اي در اين امر درنگ نکنند و مسامحه روا ندارند و براي رضاي خدا هيچ گونه سستي در اين امر نشان ندهند.
شماره چهاردهم ماهنامه خیمه - جمادی الاولی- تیرماه ۱۳۸۳
لزوم بازنگري
تجربه اجتماعي به ما حکم مي کند که باشدّت و ايمان و سرعت و اخلاص، به امر پاک سازي جامعه ي مدّاحان بپردازيم. بايد جوانان مدّاح، از بزرگان بخواهند که لحظه اي در اين امر درنگ نکنند و مسامحه روا ندارند و براي رضاي خدا هيچ گونه سستي در اين امر نشان ندهند.
رضاي خدا و پيامبر و ائمه ي طاهرين (ع) در چيست؟ فرض کنيم که مردم، هيأتها، مساجد و محافل ديني، آييني و مذهبي ما چنين چيزي را بپذيرند! و مدّاحان جوان و پر شور ما نيز دم فرو بندند، و هيچ گونه مفسده ي اجتماعي هم بر آن مترتّب نشود و هيچ زياني هم به برگزاري مراسم و مجالس مذهبي ما نرسد، هيچ وهني و لطمه اي به مدّاحان متعهد وارد نيايد - با اين که اين امر محال است، ليکن چنين فرض مي کنيم - آيا در اين صورت، اين کار مورد رضاي خدا و امام زمان (عج) است؟! وآيا اين دستور اسلام است؟! اگر اين دستور اسلام است، پس آيه ي: «قل هل يستوي الذين يعلمون والذين لا يعلمون؛ بگو آيا کساني که مي دانند با آنان که نمي دانند يکسان اند؟!» چيست؟ چگونه مدّاح غير متعهد را با مدّاح فاضل تحصيل کرده ي زحمت کشيده ي متعهد، مساوي تلقي کنيم؟! چگونه مدّاح استاد نديده ي فاسد را، با مداح متديّن زحمت کشيده، مي توان به يک چشم ديد؟! پس: «قل هل يستوي الاعمي و البصير ام هل تستوي الظلمات و النّور؛...» چيست؟ چگونه مي توان مدّاحان انقلابي و مطيع ولايت فقيه و روشن بين آگاه و مسئول را، که همه جا فروغ مجالس ومحبّت علوي را مي گسترانند، با بسته ذهنان وعوام طبيعتان تاريک انديش تاريکي آفرين، روندگان يک راه به حساب آورد؟! پس: «افمن کان مؤمنا کمن کان فاسقا لايستوون به» چيست؟ پس در برابر آن همه روايات، چگونه قضاوت کنيم؟ رواياتي که تنها دوستي اهل بيت (ع) را مورد تأييد قرار نمي دهند.دوستي اهل بيت (ع) بايد با تقوا و پرهيزگاري توأم باشد.(۱) پس فريادهاي نهج البلاغه چيست؟ سخنراني امام حسين (ع) در عرفات چيست؟ برنامه ي امام زين العابدين (ع) به «محمّد بن مسلم زهري» چيست؟ آن همه روايات از امام باقر و امام صادق و امام جواد (عليهم السلام) و ده ها و ده ها نمونه ي ديگر چيست؟ و اين دستورات قاطع پاک سازي براي کيست؟
چگونه بر خلاف قول خدا و رسول، به مردم بگوييم که مدّاح بد و مدّاح خوب، مدّاح متعهد ومدّاح غير متعهد، مدّاح متديّن و مدّاح غير متدين، مدّاح انقلابي و مدّاح غير انقلابي، مدّاح بسيجي و مدّاح غير بسيجي، مدّاح حزب اللهي و مدّاح غير حزب اللهي، مدّاح معتقد به ولايت فقيه و مدّاح مخالف ولايت فقيه، همه و همه، در يک حکم اند و همه از حقوق و احترام و اعتبار مساوي برخوردارند؟!
براي ورود به اين لباسِ بس شايسته، هيچ قاعده، شرط و ضابطه اي نيست! آنان که اين صلاحيت را ندارند تنها به اين منصب والا خدشه وارد مي کنند و با ابراز بسي تأسف، با سوار شدن بر گرده ي اجتماع و سوء استفاده از لباس مقدس مدّاحي و عنوان و امکانات مذهبي و عواطف توده، فقط به جايگاه دروغين اجتماعي خود فکر مي کنند.
گاهي نيز ممکن است کساني وارد لباس مقدس مدّاحي شوند که نخست شايسته بوده اند و سپس چون خود را ]چنان که بايد[ نساخته اند! شايسته ي باقي ماندن در اين لباس نوراني نيستند. با صرف نظر کردن از حکم عقل و نقل، و آن همه آيات و روايات در مذمت و نکوهش کساني که به دروغ خود را منتسب به اهل بيت (ع) مي کنند و وظيفه ي دست اندرکاران محافل ديني و جامعه ي مدّاحان و ستايشگران اهل بيت (ع) که بايد به افشا گري در مورد آنان و طرد آنان از جامعه ي مدّاحان بپردازند، تا مردم نيز از آنان فاصله بگيرند؛ با صرف نظر کردن از همه ي اين امور، و صرف نظر کردن از وجدان ديني و تجربه ي اجتماعي، آيا شرف بشري چه مي گويد؟ آيا به همه ي کساني که ذکر شدند مي توان احترام گذاشت؟ آيا مي شود آن عده از ذاکران و ستايشگران و مدّاح نمايان خوش گذران غير متعهد، بي تقوا و کج فهم را شايسته ي تکريم و تأييد دانست؟! هر چند برخي از آنان دير زماني است همّ خود را براي سفرهاي خارج از کشور، به بهانه ي اجراي برنامه ي مذهبي مصروف داشته اند و فرهنگ بيگانه را با زندگي عجين ساخته اند و سفره هاي رنگين پهن مي کنند و به دليل عدم تربيت صحيح فرزندانشان سر از پناهندگي به کشورهاي بيگانه در مي آورند! آيا مي توان اين گروه را با مداحان متعهد، زاهد، فداکار، فاضل، مبارز و آگاه که ايشان هم بعضا به سفرهاي خارج مي روند؛ در يک صف گذاشت؟!
گروهي از مدّاحان ميان سال و کهن سال فاضل و انقلابي و نيز ستايشگران جوان حزب اللهي در برابر گروه ياد شده، قرار گرفته اند و شايد گروه مقابل بخواهد با حيثيت کاذبي که در ميان عوام کسب کرده اند، مخل هر چه بيش تر اصلاح امور مربوط به آيين مدّاحي و روشنگري هاي ديني شود؛ امّا اين خواست هرگز عملي نخواهد شد.
براي ما روشن نيست چگونه کساني که براي جامعه ي مدّاحان نگران اند، و در اين نگراني صادق اند، از جامعه ي مدّاحان به طور مطلق دفاع مي کنند؟ آيا اين دفاع نقض غرض و خلاف مصالح ديني نيست؟ آيا اين دفاع کلي، به زيان همان جامعه ي مدّاحان که ما همه بر حفظ آن موظفيم، تمام نخواهد شد؟
اکنون روشن است که چرا بعضي از بزرگان - سال ها پيش - همواره معتقد به پاک سازي جامعه ي مداحان و تطهير لباس مقدس آنان بوده اند. و در اين باره، با بزرگان زمان خود درگيري داشته اند و تندترين تعبيرها درباره ي جامعه ي مدّاحان غيرمتعهد (مدّاح نمايان) از آنان شنيده شده است.
و اينک مضمون سخن معروف امام الساجدين (ع) به محمّد بن مسلم زهري (عالم معروف مدينه) را مرور مي کنيم:
«فلم يبلغ اخص وزرائهم، و لا اقوي اعوانهم، الاّ دون ما بلغت من اصلاح فسادهم و اختلاف الخاصة و العامّة اليهم.(۲)
اي محمّد بن مسلم زهري! خدمتي که تو به حکومت اموي کرده اي، و سبب توجّه همه ي قشرها به آنان شده اي، اين خدمت را، برجسته ترين مقامات حکومت بني اميه و کارآمدترين کارمندان آنان نکرده اند!»
و جاي بسي شادماني است که اصالت مکتب و خط الهي آن در طول قرون گذشته حفظ شده است. همان موضع مکتبي، بيدارگر و والايي را که امام چهارم، در پايان قرن اول دارد، فقيه و عارف زمان و نايب امام، حضرت آية اللّه خامنه اي، در پايان قرن چهاردهم دارد. در طول همه ي اين قرن ها اين فرهنگ سالم و زنده، حرکت کرده است و امروز به دست ما رسيده است.
مدّاحان خود مکلف اند
بنابر آن چه تا کنون تشريح شد، جامعه ي مداحان خود مکلف اند که اقدام کنند. بايد در رابطه با حفظ هويت و اعتلاي جامعه ي مدّاحان، همواره با پاک سازي مدّاحان و ذاکران و ستايشگران اهل بيت (ع) و تهذيب و تطهير اين لباس مقدس بينديشند و تنها از مدّاحان متعهد و آگاه به مسائل و هماهنگ با حقايق روزگار، و متعبد به راه خداي متعال و امام زمان (عج) دفاع کنند.
اگر اين گونه نباشد، راه براي نفوذ غير متعهدها هموار مي شود! از تصفيه نترسند، از عدم تصفيه بترسند. کساني که عدم تصفيه را مطرح مي سازند - خيلي خوش بين هم باشيم و حمل بر صحت کنيم - قصدشان اين است که با حفظ خوب و بد، خوب را نگاه دارند! در صورتي که مغرضان، با وجود خوب و بد، خوب را نيز مي کوبند! پس بايد فقط از خوب دفاع کنند و بد را برانند، تا «بنيان متزلزل» را به «بنيان مرصوص» بدل نمايند.
گاه ممکن است نگراني کاذبي پيش آيد، و کساني فکر کنند که شايد پاک سازي، زياني به کليت مدّاحان و جامعه ي آنان وارد آورد! اين نگراني پنداري بيش نيست و چه بسا از ضعف نفس عارض شود يا القاء مغرضان، غير متعهدان و سست عنصران باشد. چگونه است که خود ائمه ي طاهرين (ع) با صراحت فرموده اند که از بي تقوايان، از غير متدينان و کساني که پروا پيشگي را تابلوي زندگي خود قرار نمي دهند؛ پرهيز کنيد، دينتان را از شر و زيان آنان، نگاه داريد؟! آيا از اين تعبيرها تندتر و شديدتر امکان دارد؟!
ادامه دارد ...
پي نوشت ها:
۱- اصول کافي؛ جلد اول؛ بحار الانوار؛ ج ۱۵، روايت امام محمّد باقر(ع) به جابر بن يزيد جعفي.
۲- تحف العقول، صص ۲۰۰ - ۱۹۸و الحيات، ج ۲، ص ۲۳۸.