6 سال از هجرت پيامبر گذشته است و حالا خانه ى فاطمه و على (عليهما السلام) با حضور اين فرزند رنگين تر شده است. شادى اى كه با تولد اين دختر به خانه رجوع كرده، غم هاى شهيدان احد را كم رنگ كرده است. پيامبر (ص) آمده است تا نوزاد تازه شكفته ى زهرا را ملاقات كند.
شماره چهاردهم ماهنامه خیمه - جمادی الاولی- تیرماه 1383
6 سال از هجرت پيامبر گذشته است و حالا خانه ى فاطمه و على (عليهما السلام) با حضور اين فرزند رنگين تر شده است. شادى اى كه با تولد اين دختر به خانه رجوع كرده، غم هاى شهيدان احد را كم رنگ كرده است. پيامبر (ص) آمده است تا نوزاد تازه شكفته ى زهرا را ملاقات كند.
- گُلم را چه نام نهاده ايد؟
- خدا بهتر مى داند كه بر پيامبر پيشى نگرفته ايم و منتظر نظر شما بوده ايم ؛ همان طور كه براى ديگر نوگلان شما، همين گونه عمل كرده ايم.
پيامبر (ص) نوزاد را به سينه مى چسباند. لحظاتى غرق سيماى او مى شود و بعد قطرات اشك، مهمان
مهربانى صورتش مى شود. نگرانى و سؤال در چشمان مادر موج مى زند.
- اى رسول خدا! آيا حضور فرزندم شما را نگران و غمگين كرده است يا...؟
نگاه پر معنا و چشمان مرطوب على (ع) جواب فاطمه (س) را مى دهد.
حالا نوبت نام گذارى شده است، چشم ها لب هاى پيامبر را مرور مى كنند و منتظر نظر الهى اويند و او خود منتظر پيغام الهى.
- مژده، نام فرزندم از طرف خداى رحمان هديه شد. از اين به بعد او را زينب بخوانيد چرا كه او زينت پدر است.
و زينب زمزمه اى ديگر شد براى نجواى فرشتگان.