امر به معروف و نهی از منکر

حجت الاسلام والمسلمین سید احمد خاتمی

1 اسفند 1383 ساعت 11:11

از ديدگاه روايات ما دل همانند بدن حالات مختلفى دارد. گاهى سالم، گاهى مريض، گاهى زنده است و گاهى مى ميرد. دل وقتى مُرد حالت غفلت به انسان دست مى دهد و خدا را فراموش مى كند قيامت را فراموش مى كند و به دام گناه مى افتد و موعظه است كه دل را زنده مى كند.


شماره شانزدهم ماهنامه خیمه - محرم الحرام 1426- اسفند 1383
 
بسم الله الرحمن الرحيم

اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين وَ الصَّلاةُ وَالْسَّلام عَلى سَيِّدِنا اَبىِ الْقاسِمِ مُحَمَّدْ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ الْطَيِّبيِنَ الْطَّاهِريْن وَ لَعْنَةُ اللَّه على اَعْدائِهِم اَجْمَعيْن مِنَ الآن اِلى قيامِ يَومِ الْدِين.

بحث پيرامون شيوه هاى عملى امر به معروف و نهى از منكر با الهام از قرآن و عترت است. تاكنون دو شيوه عملى را مطرح كرديم شيوه اول آگاهى دادن، شيوه دوم برخورد منطقى و استدلالى و سومين شيوه اى كه آيه ى شريفه «آيه ى 125 سوره نحل» مطرح مى فرمايد و موضوع بحث امروز هست موعظه و نصيحت است بعضى از مردم را بايستى با موعظه، پند و نصيحت به سوى خدا دعوت نمود.

از ديدگاه روايات ما دل همانند بدن حالات مختلفى دارد. گاهى سالم، گاهى مريض، گاهى زنده است و گاهى مى ميرد. دل وقتى مُرد حالت غفلت به انسان دست مى دهد و خدا را فراموش مى كند قيامت را فراموش مى كند و به دام گناه مى افتد و موعظه است كه دل را زنده مى كند.

عَنْ على (ع):

اَلْمَواعِظُ حَياتُ القلوب

موعظه مايه زنده شدن دل ها هستند.

مطلب ديگر اينكه موعظه سبب مى شود كه جان انسان صيقل پيدا كند و جلائى ديگر يابد.

اَلْمَواعِظُ صِقالُ الْنفسِ وَ جَلاءُ القلوب و نيز در كلامى ديگر، حضرت على (ع) خطاب به امام حسن(ع) مى فرمايد أَحْى قَلْبَكَ بِالْمَوْعِظَه با موعظه قلب را زنده نگهدار.

اين شيوه انبياء بود و بدون ترديد اگر موعظه نباشد غفلت سراسر زندگى را احاطه مى كند. بر همين اساس پيامبر به جبرئيل مى گفت مرا موعظه كنيد. بدون ترديد پيامبر نيازى به موعظه نداشت ولى اين براى ياد دادن به ما بود كه گاهى برويم سراغ اهل دل و بگوئيم ما را موعظه كنيد. جبرئيل به پيامبر فرمود: يا محمد هر چه مى خواهى زندگى كن ولى بدان كه خواهى مُرد و به هر چه مى خوهى دل ببندى ببند ولى روز از آن جدا مى شوى. پيامبر به ما ياد مى دهد كه ما نياز به موعظه داريم و اين مقدمه بحث امروز ما مى باشد.

بحث امروز داراى سه بخش است:

بخش اول: معناى موعظه

بخش دوم: جايگاه موعظه در قرآن و

بخش سوم: ويژگى هاى موعظه حسنه است.

بخش اول: معناى موعظه

موعظه يك كلمه عربى است و راغب در مفردات موعظه را معنا مى كند به زجرى كه همراه با هشدار باشد يا نهيى كه همراه هشدار باشد. خوشبختانه در زبان فارسى در لغت نامه دهخدا معناى خوبى براى موعظه شده است. يعنى اندرز گفتن، پند دادن و ذكر آنچه كه انسان را به توبه و تزكيه نفس وا دارد و سخنى كه دل هاى سخت را نرم كند و اشك از ديدگان جارى سازد و كردارهاى زشت را نيكو كند اين مى شود موعظه. در موعظه استدلال نقش چندانى ندارد در موعظه كلماتى نقش دارند كه پتكى بر دل ها هستند مرحوم شهيد آيت اللَّه مطهرى در كتاب سيرى در نهج البلاغه فرق هايى بين موعظه و حكمت يا فرق هايى بين روش و شيوه اى كه امروز داريم، مطرح مى كند. (من به همه خوانندگان عزيز توصيه مى كنم كه اين كتاب و همه كتاب هاى استاد مطهرى (ره) حتماً بخوانند مخصوصاً كتاب هائى كه به قلم خودشان نوشته شده است از جمله اين كتاب.)

در حكمت تعليم است و در موعظه تذكر

حكمت براى آگاهى است و موعظه براى بيدارى

حكمت مبارزه با جهل است و موعظه مبارزه با غفلت

حكمت ياد مى دهد و موعظه يادآورى مى كند

حكمت زبان عقل است و موعظه پيام روح

حكمت به عقل و فكر كار دارد و موعظه با دل و عاطفه

حكمت بر موجودى ذهن مى افزايد و موعظه راه بهره بردارى از موجود ذهن را مى آموزد.

حكمت براى انديشيدن است و موعظه براى به خود آمدن

در تعليم به ما برخلاف حكمت گفته اند اطلبوا العلم و لو بالسين (طلب علم كنيد و لو در چين) و يا در رواياتى از ائمه (ع) داريم خُذِ الحكمةَ و لو من المشركين (بحار جلد 2 صفحه 97)

حكمت را ياد بگيريد اگر چه از كافران باشد. اما در باب موعظه، گوينده بايد اهل دل باشد تا اهل دل نباشد نمى تواند اثر بگذارد در اين جا لازم است يك تذكر لازم و ضرورى بدهم و آن اين است كه آيا هر كسى مى تواند پيش هر مشرك و كافرى برود و چيز ياد بگيرد؟ خير

كسانى مى توانند بروند كه فيلتر داشته باشند، آگاهى داشته باشند، آنهايى كه خود فيلتر ندارند حق ندارند از مشركين چيز ياد بگيرند فَبَشِّرِ عِبادَ الذينَ يَسْتَمِعُونَ الْقُول فَيَتَّبِعُونَ اَحْسَنه

بشارت بده بندگانى را كه سخنان را مى شنوند و بهترين را انتخاب مى كنند.

امام محمد باقر (ع) مى فرمايند: ببينيد اين علم را از كى مى خواهد ياد بگيرد؟ آيا ما مى توانيم تفسير راديوهاى بيگانه را گوش كنيم يا مجلات و روزنامه هاى خارجى را بخوانيم؟ آيا ما مى توانيم كتاب هاى منحرف كننده را بخوانيم يا نه؟

همه اينها را اسلام يك جواب مى دهد اگر فيلتر داراى جايز است ولى اگر هنوز درست را از نادرست نمى توانى تشخيص بدهى و يك تحليل قشنگ دل و جانت را قبضه مى كند، حرام است و قطعاً طبق فتواى هر مرجعى از اولين تا آخرين حرام است و هيچ شكّى در آن نيست. ما بحثى در فقه داريم بنام حرمت كتاب هاى ضلال كه حرام است مگر براى آنهايى كه اهل تشخيص هستند و براى نقد و بررسى كردن اين كتاب ها را دارند پس در تعليم دست ما باز است و در موعظه اين چنين نيست.

در حكمت روح ها بيگانه وار با هم سخن مى گويند در موعظه حالتى شبيه جريان برق كه يك طرف آن گوينده است و طرف ديگر شنونده و از اين رو در اين گونه سخن است كه اگر از جان برون آيد نشيند لاجرم بر دل وگرنه از گوش شنونده هم تجاوز نمى كند. ما در طول تاريخ تعليم، يك جا نداريم، كه دانش آموز در اثر سخنان استاد غش كرده، بيهوش شده و قالب تهى كرده باشد اين را نداريم ولى در عالم موعظه داريم.

همّام خدمت مولا على (ع) رسيد و عرض كرد متقين را برايم توضيح دهيد. مولا پس از خواندن آيه:

اِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذينَ اَتَّقَوْا

خطبه متقين را خواند روح تشنه همّام آرام نگرفت و عرض كرد ادامه بدهيد كلمه به كلمه كه مولا مى فرمود انگار روح از بدن همّام خارج مى شد و سرانجام از حال رفت.

حضرت على (ع) مى فرمايد موعظه اى كه از دل برآيد (دلى همچون على) روح ها را آنچنان به پرواز مى آورد كه قفس را مى شكنند و اين حالت موعظه است و خوشا به حال آنهايى كه مسيحا نفسى پيدا مى كنند.

دى شيخ با چراغ همى گشت گرد شهر

كز ديو و دد ملولم و انسانم آرزوست

اى چه بسا اين مسيحا نفس در همين لباس باشد و يا همكار باشد و چه بسا پدر يا مادر باشد. اگر ديديم يك انسان است، بنشينم و زانو بزنيم و درس بگيريم. استاد اخلاق حتماً نبايد از قشر خاصّى باشد چه بسا معصيت كار است ولى مى تواند نصيحت كند حضرت يحيى ديد يك گناهكار را مى خواهند رجم كنند جلو رفتند و به آن گناه كار كه ساعات آخر عمرش بود فرمودند مرا موعظه كن چه بسا سخنان گناه كار در آخرين لحظات زندگى از دل برآيد. مى خواهم بگويم اين مسيحا نفس ها را بايد رفت و گشت و پيدا كرد اى چه بسا خدا به انسان دوستى مى دهد كه اين دوست وارسته است بايد رفت سراغش و همينطور استاد كه خيلى مؤثر است.

امام راحل رضوان اللَّه تعالى عليه حدود شصت سال پيش در مدرسه فيضيه و بعد در مدرسه حاج ملا محمد صادق درس اخلاق مى گفتند كه حاصل درس اخلاق امام همين كتاب اربعين است بى استثناء آنهائى كه در اين درس شركت مى كردند در خاطراتى كه نقل كردند مى گويند وقى در اين درس مى نشستيم تا يك هفته بيمه بوديم احساس مى كرديم بحمداللَّه اثر كرده است اين از موعظه هاى اثر بخش و خوب است و اين معناى موعظه و فرق موعظه و حكمت بود. ادامه دارد...


کد مطلب: 8776

آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/issue/8776/امر-معروف-نهی-منکر

آرمان هیأت
  https://www.armaneheyat.ir