یک یا زهرا کار دارد

به کوشش: سید حسن مرتضوی

1 خرداد 1385 ساعت 8:15

روال عملیات‌ها طوری بود که فرماندهان باید تا پایین‌ترین رده نسبت به زمین و منطقه‌ی عملیات توجیه می‌شدند. منطقه‌ی عملیات والفجر 3، منطقه‌ای کوهستانی بود و پر از شیار و دارای پستی و بلندی زیاد.


شماره 23 ـ جمادی الاول و جمادی الثانی 1427 ـ خرداد و تیر 1385


آن وقت‌ها من مسئول ادوات لشکر بودم، دیدگاه در اختیار ما بود و از آنجا باید آتش عملیات کنترل می‌شد.

یک شب مانده بود به عملیات. قرار بود فرمانده لشکر و رده‌های پایین‌تر بیایند مقر دیدگاه. آن شب تمام وضعیت‌ها باید چک می‌شد برای فردای آن شب که عملیات بود. بعد از خواندن چند آیه از قرآن، فرمانده لشکر شروع به صحبت کرد تا بچه‌ها را نسبت به مشکلات و مسائل عملیات توجیه ‌کند. از چهره‌، لحن و صدایش معلوم بود خیلی نگران است. جای نگرانی هم وجود داشت؛ زمین عملیات پیچیدگی خاص خود را داشت، به همین دلیل احتمال داشت هرکدام از فرماندهان مسیر را گم کنند و نتوانند از پس کار برآیند. وقتی نقشه را پهن کردند نگرانی‌ها بیشتر شد؛ فرماندهی از قطب‌نما، گرا و این‌طور چیزها صحبت می‌کرد. فقط یک شب فرصت داشتیم. تصمیم‌گیری در آن زمان کم، با آن شرایط حساس، برای فرمانده لشکر واقعاً کار شاقّی بود.

چهره‌ی عبدالحسین آرام‌تر از بقیه بود؛ حرف‌های فرماندهی که تمام شد، از حال و هوایش معلوم بود که هنوز نگران است. عبدالحسین رو به فرمانده کرد، لبخندی زد، آرام و باحوصله گفت: آقا مرتضی!

ـ جانم

ـ اجازه می‌دهی یک موضوع را خدمتت بگویم؟

ـ خواهش میکنم حاجی، بفرما.

عبدالحسین کمی جلوتر آمد، خیلی خونسرد گفت: برای فردا شب احتیاجی نیست که من با نقشه و قطب‌نما بروم!

برای همه سئوال بود که او چه‌ می‏خواهد بگوید! به آسمان و به شب اشاره کرد و گفت: فقط یک یا زهرا سلام‌الله‌علیها و یک یا الله کار دارد که ان‌شاء‌الله منطقه را از دشمن بگیریم.

این ضرب‌المثل را زیاد شنیده بودم که: سخن کز دل برآید، لاجرم بر دل نشیند. عینیتش را آنجا دیدم. عبدالحسین حرفش را طوری با اطمینان گفت که آرامش خاصی به بچه‌ها داد. یعنی موضوع پیچیدگی زمین و این حرف‌ها را تمام کرد. از آن به بعد پرواضح می‌دیدم که بچه‌ها با امید بیشتری از پیروزی حرف می‌زدند.

شب عملیات، حاج عبدالحسین توانست زودتر از بقیه و با کمترین تلفات، هدف را بگیرد. با وجود این که منطقه‌ی عملیاتی او زمین پیچیده‌تری داشت، همان‌طور که گفته بود، یک یا زهرا سلام‌الله‌علیها لازم داشت.



* خاطره از سردار شهید حاج عبدالحسین برونی فرمانده تیپ هجده جوادالائمه علیهم‌السلام


کد مطلب: 9774

آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/issue/9774/یک-یا-زهرا-کار

آرمان هیأت
  https://www.armaneheyat.ir