همیشه دوست دارم کسی مرا نقد کند

همراه با دغدغه های سید مجید بنی فاطمه

1 مرداد 1385 ساعت 2:15

همه از شهرت خوش‏شان می‏آید. نمی‏شود منکر این شد. من از خودشان خواستم که این آفت را از من دور کنند و سعی دارم فقط به وظیفه‏ی خودم که مداحی است، فکر کنم و به حواشی آن اهمیت ندهم.


شماره 24 - رجب 1427 - مرداد 1385

همراه با دغدغه های سید مجید بنی فاطمه

اشاره

سیدمجید بنی‏فاطمه جزو مداحان جوان، اما سرشناس و موفق کشور به شمار می‏رود. وی در محیط مداحی تهران پرورش یافته و از تجربه‏ی مداحانی چون حاج‏ منصور، حاج علی انسانی، حدادیان و کریمی بهره‏ها برده است. اهل ورزش و تفریح هم هست. مطالعه هم در مداحی او جایگاه خاصی دارد. خوش‏برخورد و خوش‏قول است. مداحی برای او، عرض ادب و طاعت است نه اخذ پاکت و انباشتن.

این خلاصه و اجمالی است از پاسخ‏های او به سئوالات ما که تفصیل آن را در این بخش می‏خوانید.



* نام و نام خانوادگی:

ـ سیدمجید بنی‏فاطمه

* متولد:

ـ تهران 8/11/1356

* تحصیلات:

ـ دیپلم

* شغل شما در کنار مداحی:

ـ قبلاً کار آزاد در بازار تهران

* شروع مداحی:

ـ سال 70

* در جلسه‏ی:

ـ جلسات محلی و سالگرد شهدا

* نزد کدام استاد:

ـ بیشتر از حضور حاج‏منصور ارضی و حاج‏علی انسانی

* نام چند نفر از مداحان هم‏دوره‌تان:

ـ سیدمحمد جوادی، حسین هوشیار، ابوالفضل بختیاری

* جایگاه اخلاق در مداحی:

ـ اولین صفت یک مداح باید اخلاق خوب باشد.

* بزرگ‌ترین عیب شما در مداحی:

ـ جای ثابت نبودن

* بزرگ‌ترین حسن شما در مداحی:

ـ گریه‏ی خودم

* آخرین بار کی گریسته‌اید؟

ـ میلاد حضرت زینب سلام‏‏الله‏‏‏علیها

* برای چه مداحی می‌کنید؟

ـ به نظر من هرکسی که یک نفر را دوست دارد، می‏خواهد برایش کاری انجام بدهد. البته من فکر می‏کنم خود اهل بیت علیهم‏السلام خواستند من در خانه‏شان برای نوکری، این سمت را داشته باشم، و ممنون آنها هستم.

* دنبال مقبولیت هستید یا شهرت؟

ـ همه از شهرت خوش‏شان می‏آید. نمی‏شود منکر این شد. من از خودشان خواستم که این آفت را از من دور کنند و سعی دارم فقط به وظیفه‏ی خودم که مداحی است، فکر کنم و به حواشی آن اهمیت ندهم.

* بیشتر کدام کتاب مقتل را می‌خوانید؟

ـ «در کربلا چه گذشت» و «لهوف».

* چهار کتاب مفید برای مداحی:

ـ «منتهی‏الآمال»، «لهوف»، «شادمانی دل پیغمبر»، «نخل میثم».

* چهار دوست خوب تأثیرگذار در موفقیت شما:

ـ محمود کریمی، حاج سعید حدادیان، حاج محمدرضا طاهری و مخصوصاً سیدمحمد جوادی.

* نام آخرین کتابی که خوانده‌اید:

ـ «صبح شبنم»؛ که مجموعه‏ی شعر رضا جعفری شاعر اهل بیت می‏باشد.

* در هفته چند ساعت مطالعه می‌کنید:

ـ هر شب حداقل دو ساعت.

* فرق مداحی امروز با ده سال پیش:

ـ در مداحی امروز همه چیز کم‏کم دارد با سبک‏های جدید پیش می‏رود و همه از مداح در هر مناسبت توقع یک سبک جدید دارند و این اصلاً خوب نیست. البته شعر هم در مداحی امروز تغییر کرده. من خودم بیشتر سعی می‏کنم اشعاری را انتخاب کنم که به زبان امروز نزدیک باشد. البته زبان شعری کلاسیک هم در جای خود، شیرینی خودش را دارد.

* بهترین شعری که خوانده‌اید:

ـ اگر می‏خواستی سوزی در آتش حاصل ما را

مسوزان پیش چشم قاتل زهرا دل ما را

* شعری که ناخودآگاه زمزمه می‌کنید:

ـ بستگی به مناسبت ایام دارد ولی بیشتر این را می‏خوانم:

امشب قناری دل، دارد هوای مستی

من شاه عالمینم، تا شاه عالمینی



* شعر کدام شاعر را بیشتر می‌خوانید؟

ـ سازگار، انسانی، سیدمحمد جوادی، حسین لطفی.

* آیا خودتان هم شعر می‏گویید؟

نه! متأسفانه. ولی این آرزوی همیشگی من بوده.

* خواندن شعر کدام شاعر برایتان دشوار است؟

ـ صائب تبریزی.

* چهار ویژگی یک شعر خوب از نظر شما:

ـ همه‏فهم، خاص‏پسند، دارای عمق معانی، کلاً شعری که سطح سواد معرفتی و معنوی مستمع را بالا ببرد.

* چهار ویژگی یک مداحی خوب:

ـ خودش گریه‏کن باشد، تقوا و معرفت داشته باشد، بااخلاق باشد، اهل شعر و ذوق باشد.

* چهار ویژگی یک هیأتی واقعی:

ـ یک هیأتی اول باید سعی کند دل امام زمانش را نشکند. بعد یک هیأتی باید هر طور که می‏تواند، بقیه‏ی افراد را به طرف امام حسین علیه‏السلام بکشد و در ضمن باید خوش‏رو باشد.

* مهم‌ترین دغدغه‏ی شما:

ـ خدا را شکر می‏کنم که امام حسین علیه‏السلام هیچ وقت نگذاشته است در زندگی لنگ باشم که به دغدغه‏های زندگی روزمره فکر کنم.

* آیا همسر و فرزند شما از کارتان راضی‏اند؟

ـ پسرم که حالا خیلی کوچک است، ولی مطمئناٌ همسرم خدا را شکر می‏کند که حضرت زهرا سلام‏الله‏علیها زندگی‏مان را می‏چرخاند.

* سرگرمی مورد علاقه:

ـ بازی با موبایل

* بهترین تفریحتان:

ـ قبلاً کشتی می‏گرفتم ولی مدتی است با حاج‏محمود کریمی می‏رویم فوتبال، باشگاه آقافرهاد کاظمی. البته من کمی تنبلم، هنوز خوب راه نیفتاده‏ام. به خاطر همین، همیشه در زمین، حاج‏محمود به من گیر می‏دهد.

* با طنز درباره ی هیأتی‌ها موافقید؟

ـ ببینید، این ثابت شده که بعد از جلسه‏ی روضه و چند ساعت گریه کردن، شادی و نشاط خاصی به انسان دست می‏دهد. البته خوب است که همین جا بگویم که خنده خیلی خوب است، به شرطی که همدیگر را مسخره نکنیم. من از مسخره کردن انسان‏ها خیلی بدم می‏آید.

* اگر مداح نبودید، کدام خدمت در هیأت را بیشتر انجام می‌دادید؟

ـ همه می‏گویند، من از عهده‏ی مدیریت هیأت، خوب بر‏می‏آیم.

* روضه‌ای که از خواندن آن پشیمان شده‌اید:

ـ یک بار در جایی روضه ی مادرم حضرت زهرا سلام‏الله‏علیها را خواندم، مردم خیلی گریه کردند و چند نفر از حال رفتند. دلم سوخت، گفتم کاش آرام‏تر روضه می‏خواندم.

* روضه‌ای که خیلی با آن گریه کرده‌اید:

ـ روضه‏ی حضرت علی اصغر علیه‏السلام و بیشتر مصیبت خانم رباب سلام‏الله‏علیها.

* بهترین ساعت برای مداحی:

ـ روزهای عادی بعد از نماز مغرب و عشا، ولی ایام شهادت، صبح تا ظهر حال خاصی وجود دارد.

* مداحی در نزد چه کسانی سخت است؟

ـ اگر انسان واقف باشد که در مجلس حضرت زهرا سلام‏الله‏علیها حضور دارند، همیشه مداحی سخت است.

* یک خاطره از مداحی:

ـ یک سال عید نوروز بود، ما سفارش داده بودیم برایمان کت و شلوار بدوزند. شب هم مجلس داشتم. قرار بود لباسمان را بیاورند دم در خانه، خیلی دیر کردند، مجلس ما هم داشت دیر می‏شد. خلاصه گفتیم عیب ندارد، یک مقدار دیرتر می‏رویم، ولی با کت و شلوار نو می‏رویم. دیگر لحظه‏های آخر، لباس را آوردند، ما هم سریع شروع به پوشیدن کت و شلوار نو کردیم، ولی تا دستم را بردم داخل آستین کت، کلّ آستین کت پاره شد. خلاصه آن شب هم با لباس‏های قدیمی رفتیم، هم دیر رفتیم.

* یک خاطره از اعتکاف:

ـ یک سال کار داشتم، نتوانستم به اعتکاف بروم. دوستانی که رفته بودند، از من خواستند یک شب بروم برایشان روضه و مناجات بخوانم. هنوز یادم نرفته؛ به خدا توی صورت‏هایشان یک نور خاصی می‏دیدم. اصلاً در نفسشان یک حال معنوی بود. حس ‏می‏کردم بین یک عده آسمانی نشسته‏ام. هنوز حسرت می‏خورم، چرا آن سال نرسیدم به اعتکاف بروم.

* روضه‌خوانی با زبان روزه سخت است؟

ـ خیلی سخت است، اما حال معنوی مداح، از خواندنش جلوتر است.

* درسی به مداحان جوان‌تر:

ـ در تنهایی‏هایشان توسل زیاد داشته باشند.

* مزه‏ی گرفتن پاکت:

ـ از آنهایی که نرخ تعیین می‏کنند و می‏گیرند، بپرسید!!

* آنچه در مداحی به آن رسیده‌اید:

ـ چند وقت پیش فکر می‏کردم اگر مداح نبودم، چه می‏شدم. الان امام حسین علیه‏السلام به ما عزت و احترام داده و زندگی‏مان را می‏چرخاند. قدیم مداح‏ها و شاعران اهل بیت علیهم‏السلام مثل دعبل و فرزدق همیشه در خطر بودند و در سفر، ولی ما الان به این راحتی نوکری می‏کنیم و عزت و احترام هم داریم. باید روز و شب خدا را شکر کرد که به ما همه چیز داده‏اند، ولی اگر قدر بدانیم.

* آنچه در مداحی به آن نرسیده‌اید:

ـ دلم می‏خواهد غرق در امام حسین علیه‏السلام شوم که هنوز نشده‏ام.

* نظر شما درباره‏ی زندگی:

ـ زندگی با اهل بیت علیهم‏السلام خوب است.

* نظر شما درباره‏ی مرگ:

ـ من یک مثال بزنم، مثل این می‏ماند که شما در شهری باشی و مادرتان در شهری دیگر. درست است سفر کردن و دل کندن از شهر و خانه سخت است، ولی اگر به خاطر مادر باشد، انسان همه‏ی سختی‏ها را قبول می‏کند.

* نظر شما درباره‏ی بدقولی برخی مداحان:

ـ خیلی بدم می‏آید. اکثر اختلافات من با دوستانم این است که سر وقت سر قرار نمی‏آیند. باور کنید من اگر سرم برود، قولم نمی‏رود و در مجلس هم، سر ساعتی که به من گفته‏اند، می‏روم؛ حتی سعی می‏کنم از منبر هم استفاده کنم.

* احساس‌تان وقتی نامتان را روی پلاکاردهای هیأت می‏بینید:

ـ من هیچ وقت خودم نبودم. چطور بگویم، حس می‏کنم این سیدمجتبی بنی‏فاطمه یک نفر دیگر است.

* چهار مشکل مداحی امروز:

ـ بدون استاد بودن، بعضی وقتی از یک مداح به عنوان استاد یاد می‏کنند، اصلاً از آن شخص، رنگ و بویی نبرده‏اند، فقط اسم آن شخص را یدک می‏کشند و از آن شخص یک دیوار می‏سازند تا پشت آن، خودشان را مخفی کنند. خواندن شعر ضعیف. تقلید از آهنگ‏های غربی، برخورد و رفتار بعضی آقایان.

* چهار ویژگی مداحی سنتی:

ـ مسلط بودن مداح به جلسه، رعایت رعایت آداب، انتخاب شعر خوب و قوی.

* چهار مداح که با مداحی‌شان فیض می‌برید:

ـ حاج‏منصور، حاج‏محمود کریمی، سعید حدادیان

* بهترین دوست شما در مداحی:

ـ حاج‏محمود کریمی برای من واقعاً مثل یک برادر بزرگ‏تر می‏ماند، وقتی کنار او می‏خوانم، احساس آرامش دارم.

* اجزای یک برنامه‏ی مداحی:

ـ انتخاب غزل، انتخاب مدیحه، روایت، غزل مصیبت

* مجلس گرفتن یعنی چه؟

ـ نزدیک‏تر شدن هرچه بیشتر به اهل بیت علیهم‏السلام.

* یک تعریف از عشق؟

ـ حال

* نحوه‏ی برخوردتان با افراد متملق:

ـ تحویلشان نمی‏گیرم.

* نحوه‏ی برخوردتان با مدیر هیأت و قول دادن به او:

ـ من سعی می‏کنم زیاد به کسی قول ندهم ولی اگر قول دادم، عمل می‏کنم.

* نظرتان درباره‏ی این افراد:

حاج‏علی انسانی (مداح و شاعر)

ـ روضه‏خوان خوب و شاعر بزرگ.

* محمدعلی مجاهدی (شاعر)

ـ استاد و عاشق.

* حاج غلام‏رضا سازگار (مداح و شاعر)

ـ شاعری با اشعار ماندگار و مداحی بااخلاص.

* سعید حدادیان (مداح)

ـ مداح دل‏سوخته و آدم ‏دل‏رحم برای همه.

* سیدجواد ذاکری (سید ذاکر)

ـ مداح خوبی است، کاش به حرف بزرگ‏ترها هم بیشتر گوش می‏کرد.

* محمود کریمی

ـ صاف و زلال مثل آینه، باصفا و بامعرفت و یک اباالفضلی.

* حاج‏منصور ارضی

ـ ماندگارترین مداح.

* چرا بسیاری از بزرگان نسبت به مداحی برخی جوانان مشکل دارند؟

ـ چون بعضی‏ها تا کمی مجلسشان می‏گیرد، دیگر فکر می‏کنند، هر کاری و هر حرفی بزنند، درست است؛ و بدون فکر در مجلس هر چه می‏خواهند می‏گویند و این باعث می‏شود بزرگ‏ترها با همه‏ی جوان‏ها برخورد کنند که تر و خشک با هم می‏سوزد.

* اطلاعات ادبی و تاریخی مداح در چه سطحی باید باشد؟

ـ حداقل از مستمع بالاتر باشد.

* نظرتان درباره‏ی برخی مداحان که صرفاً به دلیل اعتماد به یک شاعر، همه‏ی اشعار او را بی‏هیچ تأملی می‏خوانند:

ـ وقتی یک مداح فقط از یک شاعر استفاده می‏کند، آن شاعر خواسته یا ناخواسته همه‏ی اشعارش سفارشی می‏شود. چون مجبور است برای هر مناسبت برای مداح، شعر و سبک جدید بیاورد و بعد از مدتی مضمون‏ها و واژه‏ها تکراری می‏شود و چون نتوانسته پشتوانه‏ی ادبی برای خودش پیدا کند، در یک سطح می‏ماند. پس هم شعرش ضعیف می‏شود و هم مضمون‏ها تکراری می‏شود.

* بهترین منتقد مداحی:

ـ من همیشه دوست دارم کسی مرا نقد کند و بهترین کسی که در مورد من این کار را انجام می‏دهد، و همیشه در کنار من است، همسرم می‏باشد و مخصوصاً روی شعر و روضه خیلی حساس است.

بزرگ‏ترین آفت مداحی که از آن احساس خطر می‏کنید:

ـ خواندن هر چیز بدون علم، و سبک ترانه

* شیوه‏ی مداحی جدید را بیشتر می‏پسندید یا سنتی، و اصلاً آیا مداحی هم مثل تکنولوژی باید به‏روز باشد یا نه؟

ـ هرکدام یک ویژگی دارند و صد البته که مداحی مدرن امروز در برابر مداحی سنتی اصلاً معنی ندارد، چون مداحی سنتی ما آمیخته با تمدن کشور ماست، ولی به هر حال یک مسائلی هست که خواسته یا ناخواسته وارد مداحی می‏شود و این تا حدودی خوب است. به نظر من نباید گفت مداحی مدرن یا سنتی. باید همه چیز، همان مداحی سنتی باشد، فقط به‏روز، یک مسائلی به آن اضافه کنیم.

* جمله‏ی آخر شما:

ـ واقعاً آنچه که در دل من است، این است که همه را دوست دارم.

* یک بیت شعر برای حسن ختام:

ـ آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست

هرکجا هست خدایا به سلامت دارش


کد مطلب: 9799

آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/issue/9799/همیشه-دوست-دارم-کسی-مرا-نقد-کند

آرمان هیأت
  https://www.armaneheyat.ir