مدتی این مثنوی تأخیر شد

1 مرداد 1385 ساعت 5:30

از روزی که سید جواد ذاکر طباطبایی معروف به سید ذاکر بسترنشین بیماری شد، قرار گذاشتیم درباره او بنویسیم و رفتار هیأتی‌ها و نیز خود او را مطرح کنیم و زمینه ذهنی و فضای سالمی را برای نقد جریان‌های عزاداری و سینه‌زنی ویژه دلسوزان و کارشناسان این عرصه فراهم کنیم. اما خیلی‌ها ساز مخالف زدند


شماره 24 - رجب 1427 - مرداد 1385

مدتی این مثنوی تأخیر شد


مقدمه اول:

این نوشته را «تحریر محل نزاع» ندانید و نخوانید. به عبارت دیگر قرار نیست در این مقاله شخص یا اشخاص خاصی را بکوبیم و یا دیگری و دیگران را بالا ببریم...

از روزی که سید جواد ذاکر طباطبایی معروف به سید ذاکر بسترنشین بیماری شد، قرار گذاشتیم درباره او بنویسیم و رفتار هیأتی‌ها و نیز خود او را مطرح کنیم و زمینه ذهنی و فضای سالمی را برای نقد جریان‌های عزاداری و سینه‌زنی ویژه دلسوزان و کارشناسان این عرصه فراهم کنیم. اما خیلی‌ها ساز مخالف زدند، عده‌ای هم این پا و آن پا کردند و منتظر ماندند تا نظرات مخالف و موافق سید ذاکر رو شود و کمی فضا دستشان بیاید! عده‌ای هم مصلحت اندیشی‌شان قابل پیش بینی بود و پذیرفتنی؛ این که سید ذاکر الآن در بستر بیماری است و نمی‌تواند او را نقد کرد چون یک فضای ترحم و دلسوزی درباره او در میان همگان حاکم است. اما قرار نبود او را نقد کنیم و از او «بد» بگوییمف بلکه می‌خواستیم درباره رفتارهای درست و غلط سیدذاکر بنویسیم تا وظیفه مطبوعاتی خود را پیرامون جریان‌هایی که پیش‌بینی می‌کردیم، انجام داده باشیم.(1)

خلاصه کلام این که آن قدر دوستان ما در این باره تأمل کدرند تا فرصت‌ها یک به یک از دست رفت، هم زمینه مصاحبه با او در بیمارستان و هم نشست و تحلیل وضعیت مداحی و طرح دغدغه مخالفان و موافقان سبک مداحی سید ذاکر. آری بیمار بسترنشین پس از یک دوره بیماری 40 روزه جان به جان آفرین تسلیم کرد ...

در میان این همه تأمل و امروز و فردا کردن‌ها، بالاخره یکی از دوستان ما ـ از آن جماعت ـ دست به قلم شد و کمی از آنچه دلش گرفته بود و می‌خواست، گفت و نوشت. این نوشته را ـ با همه احترامی که برای نویسنده‌اش قائلیم ـ فقط مقدمه‌ای برای شروع و طرح بحث‌های اصلی که دنبالش بوده‌ایم، می‌دانیم حداقل فایده‌ی این نوشته این است که می‌تواند قرق را بشکند و در این فضای سکوت مرگبار و مصلحت اندیشی بنیان‌کن، زمینه طرح بحث را فراهم کند تا ان شاء الله دیگر دوستان هیأتی دردمند و صاحب نظر بالاخره از مصلحت‌اندیشی دست بردارند، پا وسط بگذارند و دست به قلم شوند و عموم هیأتی‌ها را که به دنبال روشنگری و آگاهی‌اند از ابهام درآورند.

اگر همه چیز را انکار کنیم، نمی‌توانیم این موضوع را انکار کنیم که مرحوم سید ذاکر، موافقان و مخالفان پر و پا قرصی داشته و شاید درباره هیچ نوع مداح و مداحی‌ای این قدر حاشیه و شایعه وجود نداشته و ندارد. در این فضای مه‌آلود و جوّ شکننده باید به ایجاد فضایی برای نقد سالم و خالی از تعصب اندیشید و زمینه‌ای برای فرهنگ‌سازی ویژه آیندگان فراهم ساخت تا برخی هیأتی‌های دیگر اسیر حاشیه‌های احتمالی نشوند و در شرایط بهره‌مندی از شعور و ادراک اجتماعی والا، به خوبی به تفکیک حق از باطل بپردازند. این واقعیت را باید بپذیرفت و به همگان القا کرد که بدون ارتقای سطح فرهنگی نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم مداحی و توسط در همه سطوح تعالی یابد.



مقدمه دوم: بازار حاشیه بازی داغ است

اولین بار، وقتی CD مداحی مرحوم سیدذاکر به دستم رسید، یکی از دوستان با نگاه پرسش‌گرانه‌ای گفت: تو دیگر چرا؟! تو و نوار سید ذاکر؟ گفتم: مگر بنده‌ی خدا چه عیبی دارد؟ گفت: مگر نمی‌دانی، مخالف نظام است. گفتم: از کجا معلوم؟ گفت: به شهدا و امام و رهبر فاعتنایی ندارد و دعا نمی‌کند. گفتم: دعا کردن به شهدا دلیل بر ولایی بودن نیست. خوش خیال مباش، من و تو هم اگر چفیه به گردن می‌اندازیم و دائم از امام و شهدا دم می‌زنیم همه چیز تمام نیستیم! گفت: ظاهرش را دیده‌ای؟ ظاهر مداحی را رعایت نمی‌کند، موهایش را روغن می‌زند، تازگی‌ها ریشش را هم می‌تراشد، تی‌شرت آنچنانی می‌پوشد و ... و ...!

گفتم: همه اینها که گفتی به فرض درست باشد، درست است که مداح لازم است ظواهر را رعایت کند، اما اینها که گفتی دلیل کافی برای بد بودن او نیست. حجت بهتری بیاور!

گفت: سبک‌هایش همه ترانه است کپی سبک .... می‌خواند حتماً گوش می‌دهد که ... گفتم: خیلی از مداحان ـ که تو فکر می‌کنی ولایی‌اند ـ احتمالاً سبک ترانه می‌خوانند و خودشان هم بی‌خبرند. از کجا معلوم که آگاهانه باشد؟!

گفت: دور و بری‌هایش را نمی‌شناسی؟ بعضی‌شان اهل قمه‌زنی، قفل انداختن و عوعو کردن و غلیان کشیدن‌اند و سیگاری خفن‌اند! ... گفتم: خدا را شکر که هیچ کدامشان را نمی‌شناسم. من قرار نیست اهل حاشیه باشم. من نوار را برای توسل گوش می‌دهم، اگر خوب بود باز هم دنبال می‌کنم اگر چرت و پرت خواند می‌گذارمش کنار. اهل حاشیه نیستم این که چه کاره است و چه کاره نیست، به من چه مربوط ...

بگذریم که پایان این بحث چه بود و به آن کاری ندارم چون قصد من موضوع دیگری است و نمی‌خواهم این بحث هم مثل بحث بالایی بی‌سروته تمام شود.

نمونه‌ای از برخوردهای افراطی درباره سید ذاکر و امثال او را در بالا دیدید و خواندید. درست شکل تفریط آن هم یعنی دفاع‌های آنچنانی که رنگ و بوی توجیه دارد توسط بعضی هوادارانش ـ و حتی داغ‌تر ـ وجود دارد. آنچه این میان، حلقه مفقوده است، درست اندیشی و بینش صحیح و خالی از تعصب است.

اول سخن ما با دوستان عزیزی که در برخی موارد به شکلی ناشیانه به جای نقد جریان‌های غلط در مداحی به به مبارزه و تخریب اشخاص پرداختند و جریان حاشیه‌ای مخالف و موافق سید ذاکر و امثالهم را باعث شدند.

واقعیت این است که بسیاری از دوستان هیأتی ما آنقدر اسیر حاشیه شده‌اند که از اصل غافلند. تبعات و نتایج حاشیه‌پردازی هم یکی دوتا نیست، حداقل آن این است که بازار شایعه هم داغ می‌شود ... و چنانکه گفتیم عده‌ای از این شایعه پردازی بهره‌ها می‌برند.

نمونه آن را در زمان بیماری و سپس مرگ سید ذاکر دیده و شنیده‌ایم. هم افراط، هم تفریطف هم حاشیه‌پردازی و شایعه‌سازی. از امام حسین باید همه بخواهیم کمی به ما وسعت نظر بخشد و از رفتاری که داریم صرف نظر کنیم و از نتایج آن عبرت بگیریم.



افراط و تفریط؛ سید ذاکر منحصر به فرد بود؟!

سید ذاکر کی بود؟ شاید عده‌ای در جواب ما بگویند: جوانی 30 ساله که مداحی را با سبک خاص پاپ که تازه باب شده بود می‌خواند و جوانان زیادی را با این شیوه خواندن دور خود جمع کرد و نیز نومداحان زیادی را به سمت کسب شهرت و جذب مستمع به این شیوه جوان و عوام پسند گرایش داد.

این شیوه معرفی ـ که به ظاهر از انصاف و عدالت دور است ـ برگرفته از نگاهی بدبینانه نسبت به مداحی سید ذاکر است. اما اگر قرار است از او تعریف هم بکنیم، چیز زیادی بر جملات بالا نمی‌توانیم بیفزاییم. به جز آنچه مربوط به اخلاقیات و روحیات خالصانه و خداپسندانه اوست و ما فعلاً از آن چیزی نمی‌دانیم و حدس می‌زنیم بعضی از طرفداران افراطی او بعدها داستان‌هایی در این باره خواهند ساخت و البته ما به آن کاری نداریم ...

سید ذاکر نه مداح صاحب سبکی بود که بتوان سبک به سبک ؟؟؟ او سخن گفت و آن را نقد کرد و نه با مداحی خود فرهنگ قابل دفاعی را رواج داد که با مرگ او نگران محو و نابودی آن باشیم! جالب این که رسم و راههایی که بعضی مداح‌های جوان و سینه چاک او الآن دنبال می‌کنند از همان سنخ مداحی اوست و حتی به شکل افراطی‌تر از آن.

سؤال مهمی که در این باب مطرح است، این است که با وجود عدم خلاقیت و شگفت‌انگیزی سبک مداحی او از نظر فنی، این همه اقبال و بهتر بگوییم این همه حساسیت دربارة او چرا وجود داشت؟

اگر به تشییع جنازه او آمدید حتماً ملاحظه کردید که برخی نگاه‌ها و حساسیت‌ها بیشتر به دنبال حاشیه‌ها بود تا تشییع جنازه او. این را می‌شد به راحتی از حرف‌هایی که پچ پچ می‌شد، شنید و استنباط کرد. راستی چرا عده‌ای در تشییع جنازه او فریاد وافریادا سردادند و عده‌ای را متهم به زنده‌کشی و مرده پرستی کردند؟ مگر سیدذاکر که بود که انتظار می‌رفت به او اعتنا می‌شود و نشد؟!

از نظر خیلی‌ها سیدذاکر مداحی بود مثل هزاران مداح دیگر که می‌خواست عرض ارادت به ساحت مقدس اهل بیت داشته باشد و عده‌ای هم که خود را همزمان او می‌دیدند همزمان او شده بودند و عاشق سبک‌های او. دوست داشتند با او باشند و در هوای مداحی او نفس بکشند مثل خیلی هیأتی‌های دیگر که بر اساس حکم غلط رابطه مرید و مرادبازی یک شبه و برای چند صباحی عاشق سینه‌چاک مداحی می‌شوند. حالا این وسط سیدذاکر هم بنا بر سنت رایج در مداحی که در مداحی سیدذاکر و سیدذاکرها پیش آمده و تبدیل به خرده فرهنگ شده، دور از تعصب و برخوردهای احساسی نقد کنند و اهالی هیأت و مداحی را با دنیای روشن نقد و آگاهی رهنمون سازند.

حرف آخر در این بخش از بحث این که، سیدذاکر هم مثل دیگر مداحان حلقه‌ای از عشق هیأتی‌ها به گرد خود داشت ـ که البته پذیرفتنی است ـ اما همان گونه که پیشتر بدان اشاره شد، به نظر می‌رسد کسانی دوست داشتند این حلقه را منحصر به فرد، جذاب و متمایز از دیگر حلقه‌ها جلوه دهند!

در مقابل عده‌ای هم به شکل و گرایش تفریطی با طرح مسائلی (البته مهم و غیرقابل انکار) مثل کم لطفی او به نظام و شهدا، بی‌اعتنایی به فتوای مراجع معظم، جبهه‌ای در مقابل طرفداران پروپا قرص او تدارک ببینند. طبیعی است آنچه این فضا را مخدوش کرد، افراط و تفریطی است که از دو گروه یاد شده بارها مشاهده شد.



انتخاب بزرگ، در تقابل دو فرهنگ

سید ذاکر دیگر در بین ما نیست و دست او از دار دنیا کوتاه است و حلقه دوستان او فعلاً عزادار مرگ اویند و روایت‌گر خاطرات تلخ و شیرین او. درست این است که فعلاً جای طرح نقد مسائل حاشیه‌ای هیأت‌ها و نوع عزاداری‌ها و شیوه‌های مداحی امروز که بسیار مسأله‌دار و قابل تأمل است ـ نمی‌باشد اما قطعاً این موضوع به عنوان یک بحث مهم، غیرقابل انکار و فراگیر باید مطرح شود. و خوب است در اینها ـ هرچند به مذاق عده‌ای اصلاً خوش نیاید ـ زمینه‌سازی طرح این بحث را هرچند به شکل کوتاه داشته باشیم و اظهار امیدواری کنیم که جوانان هیأتی از حاشیه‌ها و شایعه‌پردازی‌های پیش آمده، عبرت و هوشیاری کسب کنند و از این پس با خدای خود عهد ببندند که خالصانه و دور از افراط و تفریط به مسائل هیأت‌ها بپردازند. دیگر این که با مراجعه به آرشیو نوارهای مرحوم سید جواد طباطبایی و دیگر سید ذاکرها ـ که کم هم نیستند ـ و نیز نوار مخالفان سبک‌های او، ضمن انتخاب عیاری برای خود، با توجه به اصل معرفت و ابراز عشق به اهل بیت، از این پس پای منبری کسانی بنشینند که خواندن‌شان دریچه‌ای برای آنان به سوی معنویت می‌گشاید، کلامشان سرشار از معرفت است، سلام‌شان به اهل بیت بی‌پاسخ نمی‌ماند.

انتظار می‌رود هیأتی‌ها از این پس به جای توجیه کردن رفتار مداحان مورد علاقه‌شان ـ که نتیجه‌ای جز بحث‌های حاشیه‌ای و دوری از اهداف اصلی و مقدس‌شان ندارد ـ بیندیشند و از خود بپرسند که به صرف سینه‌زنی، یا به وجد آمدن با فلان سبک ترانه، شنیدن شعرهای عارفانه و قلندری ـ که هیچ محتوایی ندارد ـ بالا و پایین پریدن، عوعو کردن، قفل و زنجیر به خود زدن، و به جای تمرین بندگی خدا، شعار بندگی اهل بیت سر دادن تاکنون به چه گوهری رسیده‌اند و اگر به دست مایه‌ای دست نیافته‌اند که قطعاً نیافته‌اند به امید جبران راه باشند ... این سخن اصلاً به معنی ترک مجالس عزاداری نیست...

سید ذاکر از دنیا رفت، اما عده‌ای قطعاً درصدد زنده نگهداشتن سبک‌ها و شیوه‌های اویند. بی‌آن‌که در این امر تأمل کنند که کدام یک از سبک‌ها و شیوه‌های او قابل رد یا پذیرش است. زنده نگهداشتن یاد او ـ که در راه اهل بیت نفس می‌کشید و از آنان دم می‌زد ـ کاری ارزشمند است. اما این به معنی تأیید همه شیوه‌ها و روش‌های مداحی او نیست. جان کلام و عصاره سخن ما در این متن، این است که انتظار داریم اهالی هیأت دیگر این بار برخورد احساسی نداشته باشند و به جای طرح مسائل حاشیه‌ای که:

ـ چرا او را تحویل نگرفتند؟ چرا او را جدی نگرفتند؟ چرا با او مخالفت کردند؟ چرا علیه او فتوا دادند؟ چرا او را زیر نظر داشتند؟ چرا با او بی‌مهری کردند؟

و هزاران چرای دیگر که سؤالاتی یک طرفه، اما کلی و غالباً احساسی است، به این سؤالات هم بپردازند که:

ـ اگر اشتباهی کرد چه طور باید جبران کرد؟ تا کجا می‌توان از شیوه‌های امثال او دفاع کرد؟ و ...



به دنبال وجدان‌های بیدار و آگاه

آنچه گفتیم نه در نقد سید ذاکر که در نقد جریانی سطحی‌اندیش است که به بهانه علاقه به مداحی سیدذاکر می‌خواهد به همه ارزش‌ها پشت پا بزند. رواج سیاهپوشی در تمام سال، بی‌توجهی به نظر بزرگان و سفارش‌های کریمانه و خردمندانه آنان، توجیه برخی رفتارهای خاص ـ که اصلاً در دایره خرد قابل دفاع نیست ـ از جمله گعده‌نشینی‌های آخر شب که اغلب آغشته به دود غلیان و سیگار است و چندین و چند رفتار دیگر که در این مختصر نمی‌گنجد.

راستی چرا جوانان ما که نسل سوم انقلابند و داعیه دفاع ارزش‌ها را باید داشته باشند به امید توسل باید به محافلی گرایش پیدا کنند که نسبت به ارزش‌های معنوی مجالس اهل بیت کاملاً بی‌اعتنایند و همه سعی و همّ خود را به رونق مجالسی به هر قیمت و جذب جوانان جورواجور محدود کرده‌اند و از پذیرفتن حرف حق هم ابا دارند؟

بزرگ کردن مداح در حد افراط به همان اندازه غلو در حق اهل بیت زشت است و ناهنجاری به شمار می‌رود سؤال بزرگ ما که امیدواریم جوابی برای آن پیدا کنیم این است که چرا نسل سوم انقلاب که از سر نیاز به هیأت‌ها پناه برده و امید گشایش در نزد اهل بیت دارد همه آرزوهای خود را در چند ساعت سینه زدن و تکرار کلمات غلو آمیز می‌بیند و برای رسیدن به این آرزوی بسیار کوچک، دنیای مداح و مداحی را بزرگ می‌بیند یا به عمد بزرگ می‌پندارد؟!

اگر وجدان بیداری داشته باشیم، با آگاهی از ارزش مداحی و توسل به اهل بیت، و نیز مقایسه میان آنچه در توسل و عزاداری باید باشد و آنچه فعلاً در بسیاری محافل وجود دارد، قطعاً به این نتیجه می‌رسیم که میان حقیقت (آنچه باید باشد) و واقعیت آنچه وجود دارد تفاوت و فاصله زیادی هست و آنچه این فاصله را از بین می‌برد خردورزی، بینش و آگاهی صحیح و التهاب رضایت اوست به جای رضای خود است. آنچه در سطرهای پایانی نوشتیم بر این فرض بود که برخی دوستان هیأتی هنوز در این التهاب دچار شک و تردیدند و تذکر به آنان می‌تواند سودمند واقع شود.





پی نوشت:

1. حدس می‌زدیم پس از مرگ سیدذاکر، خیلی از سیدذاکرها در این گیر و دار فضای حساسی که پیش می‌آید تلاش خواهند کرد میدان‌دار و میان‌دار جماعت جوان عاشق سیدذاکر شوند، جریان زلال و عاشقانه را گل‌آلود کنند و ماهی شهرت بگیرند تا بلکه کمی از حقارت‌های فکری و اجتماعی خود بکاهند ... حالا پس از سیدذاکر مرحوم، تحقیق کنید ببینید چقدر حدس ما درست بوده ...

2454


کد مطلب: 9816

آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/issue/9816/مدتی-این-مثنوی-تأخیر

آرمان هیأت
  https://www.armaneheyat.ir