مصطفای پیامبران
غلامرضا گلی زواره
1 مرداد 1385 ساعت 5:45
شب ظلمانی جهان بشریت با طلوع شمس عالمتابی چون رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلّم روشن گردید و انوار درخشان این وجود مبارک قافلهی انسانها را به سوی سرچشمهی هدایت و رستگاری رهنمون ساخت. خاک و افلاک طفیلی وجود آن حضرتند.
شماره 24 - رجب 1427 - مرداد 1385
شب ظلمانی جهان بشریت با طلوع شمس عالمتابی چون رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلّم روشن گردید و انوار درخشان این وجود مبارک قافلهی انسانها را به سوی سرچشمهی هدایت و رستگاری رهنمون ساخت. خاک و افلاک طفیلی وجود آن حضرتند. مردی با خلق عظیم که رأفت و عطوفتش دلهای چون سنگ عصر جاهلیت را نرم ساخت و به انسانیت معنا داد. نهضتش در محیطی که آغشته به زر و زور و تزویر بود، شکل گرفت اما صدای رسایش در جامعهی آن روزگار انتشار یافت و مردمان را به این درجه از آگاهی رساند که خویشتن را بازشناسند و خدا را بپرستند، از ستم ب
رهیزند و به ایمان و تقوا روی آورند و روابط فردی و اجتماعی خود را اصلاح کنند.
آن حضرت در مقام پیامرسان وحی الهی به انسان، به تمام معنا مفسر کتاب خداست و حدیث و سیره و سنتش پس از قرآن، مهمترین منبع برای تمامی اقشار مسلمان است تا وجودش را اسوهی خویش قرار دهند.
در ذیل به معرفی دو کتاب دربارهی خاتم رسولان و مصطفای پیامبران میپردازیم.
1. سنن النبی
(آداب، سنن و روش رفتاری رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
این کتاب را علامه سیدمحمد حسین طباطبایی در بیست و یک باب به رشتهی تحریر درآورده است.
حضرت صادق علیهالسلام فرمودهاند: دوست ندارم مسلمانی از دنیا برود مگر آن که همهی سنتهای رسولالله را حتی برای یک بار هم که شده، انجام دهد.(1)
پس بدون شک رسیدن به کمال و هدف اصلی، زمانی شکل میگیرد که انسان در تمامی رفتارها و حرکتهای خود از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم پیروی نموده و خود را آراسته به ظاهر و باطن آداب آن حضرت نماید که در این صورت خیر دنیا و آخرت به دست میآید.
علامه طباطبایی طی دستخطی در مورد کتاب سننالنبی مینویسد: کتابی که از نظر خوانندگان محترم میگذرد، مجموعهای است از روایات که روشهای عملی حضرت نبی اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم بوده و آن اعمالی را که آن حضرت در مسیر زندگی به آنها مداومت فرموده و عنایت داشته است، ضبط میکند.
در اولین باب کتاب که به شمائل پیامبر اختصاص دارد، ذیل خشم و خشنودی آن حضرت آمده است:
هرگز دنیا و سختیهایش او را خشمگین نساخت.
به گاه غضب از شدت ناراحتی رخ برمیگردانید و گاه شادی چشمان را میبست، خندهاش لبخند بود و هنگام تبسم نمودن دندانهای مبارکشان چونان دانههای تگرگ نمایان میگردید.
در باب دوم ذیل آداب معاشرت پیامبر، فرازی فروزان به چشم میخورد: هرگز نشد که رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم با کسی دست بدهد و زودتر از طرف مقابل دست خود را از دست او بیرون بکشد تا آن که آن طرف، دست پیامبر را رها میساخت و هرگز نشد که پیامبر با کسی در نیاز و حاجتی همکاری نماید و قبل از آن شخص، از آن کار پشیمان گردد. هرگز نشد که پیامبر آغاز به صحبت نماید و او پیش از طرف مقابل سکوت فرماید و دیده نشد که آن حضرت پای خویش را در برابر کسی دراز کند.
در باب سوم، آداب نظافت، در چهارمین باب، آداب سفر حضرت مورد توجه قرار گرفته است.
در باب پنجم سنتهای پیامبر در مورد پوشیدنیها و امور مربوط به آنها، مطالبی آمده است. عدم تکلف حضرت در پوشیدن لباس از بحثهای جالب این بخش کتاب است. پیامبر، عبای کهنهی وصلهداری هم داشت که گاهی آن را بر تن میکرد و میفرمود من بندهام و لباس بندگان را میپوشم. دو جامه داشت که مخصوص روز جمعه بود. چه بسا صرفاً روپوش بدون لباس دیگر میپوشید و دو سوی آن را میان شانهاش گره میزد، با همین لباس حضرت در جوامع حاضر میشد، نماز میخواند و زندگی میکرد.
باب ششم تا هشتم به ترتیب به آداب مسکن، خوابیدن، زناشویی و فرزندان پیامبر اختصاص دارد.
در باب نهم که به چگونگی غذا خوردن و نوشیدنیهای پیامبر اختصاص دارد، آمده است: امام صادق علیهالسلام فرمودند هرگز رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم نان گندم میل نفرمود و از نان جو هم یک شکم سیر تناول ننمود و به قول حضرت علی علیهالسلام هیچگاه سفرهای که در آن باقیماندهی غذایی وجود داشته باشد، از جلو پیامبر جمع نشد.
آداب خلوتها، دربارهی مردگان، سنتهای پیامبر دربارهی معالجه و درمان، مسواک زدن، وضو گرفتن و غسل کردن بحثهای باب دهم تا پانزدهم است.
مفصلترین باب همان باب شانزدهم است که چگونگی نماز گزاردن پیامبر را مورد بررسی قرار داده است. این باب با حدیثی از امام صادق علیهالسلام آغاز میگردد که میفرمایند رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم دو برابر نمازهای واجب، نماز مستحبی میخواند و همچنین دو برابر روزهی واجب، روزهی مستحبی میگرفتند.
هفدهمین باب آداب و سنتهای حضرت محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلّم دربارهی روزه را مرور میکند، در فرازی از این بخش کتاب، میخوانیم:
پیامبر در هر ماه سه روز پنجشنبهی اول ماه، چهارشنبهی وسط ماه و پنجشنبهی آخر ماه را روزه میگرفت، ولی میفرمود: هرکس اینگونه روزهدار باشد، مانند آن است که در تمام عمرش روزهدار بوده است. آداب اعتکاف و صدقه، مطالب بابهای هجدهم و نوزدهم را تشکیل میدهند.
باب بیستم به سنتهای رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در قرائت قرآن اختصاص داده شده است و در بخشی از آن، متذکر شده است:
رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم هنگام تلاوت قرآن، هر آیه را از آیهی دیگر تفکیک میفرمود.
در آخرین باب آداب دعای پیامبر معرفی شده و تعدادی از دعاها و ذکرهایی که آن حضرت میخواندهاند، آمده است.
2. رمز اشک ( اشکهای پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
تمامی ابعاد زندگی رسولالله صلیاللهعلیهوآلهوسلّم برای مسلمانان درسهای ارزنده و آموزندهای دارد، یکی از رفتارهای آن حضرت در قلمرو اشک، گریه و نالهای ایشان میباشد. استخراج حدود نود پیام الهامبخش از این بعد زندگی حضرت محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلّم محتوای اصلی کتابی به نام «رمز اشک» را تشکیل میدهد که آقای مهدی احدی امیرکلایی آن را به رشتهی تحریر درآورده است. اثر یادشده حاوی ده بخش است که عبارتند از:
بخش اول: بیتابی پیامبر از استماع آیات عذاب
بخش دوم: اشک خشیت
بخش سوم: اشک شفق
بخش چهارم: گریهی پیامبر در رثای شهیدان
بخش پنجم: اشک پنجم
بخش ششم: اشک پیامبر بر مرگ زنان نمونهی اسلام
بخش هفتم: ولایتمداری رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم.
بخش هشتم: اشک، آه و خون.
بخش نهم: گوناگون.
بخش دهم: اشک پیامبر بر مزار سیدالشهداء.
هنگامی که آیات عذاب نازل میگردید، آورندهی وحی و رسانندهی دستور الهی چنان متأثر میگردیدند که آن حضرت چند روزی درب خانه را بر روی مردم میبستند و در خانه معتکف میگردیدند و صرفاً در اوقات نماز از منزل بیرون میآمدند، بدون این که با پیروانش تکلم نماید. حضرت در چنین ایامی گریه و زاری زیادی مینمودند، اشکهای رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم معنادار، درسآموز و هدفدار بود و حکمت داشت. مهمترین هشداری که این گریهای آن نبی بزرگ اسلام به ما میدهد، این است که ایشان نگران حال برخی افراد امت خویش است که مبادا در روز قیامت در حالی وارد محشر گردند و به صحنهی حساب و میزان آیند که کولهباری از خلاف و گناه بر پشتشان سنگینی میکند و پروندهای سیاه که در دستشان است، در حضور رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم میآیند و این وضع برای آن وجود آسمانی بسیار سخت است. این نکات در بخش اول کتاب مطرح شدهاند.
پیامبر کنار پیکر حمزه به گریه و زاری پرداخت، یک بار هم وقتی از کنار خانهی انصار عبور میفرمود، ناگهان نالههای اهل منزل را که بر شهیدان خویش میگرستند، شنید. در این هنگام اشک حضرت جاری شد. آنگاه فرمود: حمزه، عموی بزرگوارم سوگوار ندارد! این بیان حضرت ، هم گریههای انصار را جهتدار نمود و هم ریشههای فرهنگی گریستن بر شهدا را روشن کرد که اساساً این گریهها جنبهی شخصی ندارد، بلکه در فراق عزیزی است که ارزش آفریده و از ارزشها صیانت کرده است. همچنین وقتی پس از شهادت جعفر طیار، پیامبر به خانهی وی رفت و کودکانش را به نزد حضرت آوردند، قطرات اشک از چشمان حضرت سرازیر گردید.
این نکات را میتوانید به طور مفصل در بخش چهارم کتاب بخوانید.
هنگامی که امام حسین علیهالسلام دیده به جهان گشود و ایشان را در پارچهی سفیدی پوشانیده و نزد رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم بردند، حضرت پس از اذان گفتن در گوش راست و اقامه در گوش چپ، وی را بر دامن خویش نهاد و گریست. اسماء بنت عمیس میگوید: عرض کردم دلیل گریهی شما چیست؟ فرمودند: بر این پسری که هم اکنون متولد گردیده میگریم؛ ای اسماء او را گروهی میکشند، خداوند شفاعتم را به ایشان نرساند.
این روایات که از منابع معتبر نقل گردیده همراه با روایتهای مستند دیگری در آخرین بخش کتاب اشک پیامبر آمده است.
کد مطلب: 9817
آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/issue/9817/مصطفای-پیامبران