مداح و مداحی؛ آسیبها و راهبردها
ناهید طیبی
1 مرداد 1385 ساعت 7:00
مداحی و مدیحهسرایی از جمله رسالتهای بزرگ هنرمندان متعهد جامعهی شیعی است که جایگاه والایی دارد.
شماره 24 - رجب 1427 - مرداد 1385
مقدمه
تبلیغ و اطلاعرسانی در زمینهی شناخت اهل بیت علیهمالسلام در قالبهای متعدد صورت میگیرد و معمولاً باید اندیشه محور باشد، اگرچه در نوع و شیوهی ابلاغ، روشهای متفاوتی وجود دارد. در مداحی آمیزهای از عاطفه و اندیشه دیده میشود که موجب تأثیر بر روح و روان مستمع میشود. از این رو میتوان از این هنر برای آگاهیبخشی در سطحی گسترده بهره برد. از آنجا که علوم و فنون به طور گستردهای پیشرفت نموده و روشها و ابزار نیز در حال تغییر و تحول است و سایهی این تغییر و تحول بر همهی امور و علوم گسترانده میشود، لازمهی بهرهمندی بهتر و تأثیرگذاری بهینه، استفاده از جدیدترین ابزارها و روشها است. بنابراین به موازات دیگر علوم و فنون، دانش مداحی نیز باید متحول شود. این تحول در سایهی گسترش دامنهی اطلاعات مداح، به وسیلهی مطالعه و تهذیب نفس و ارتباطات متعالی و نیز ایجاد مهارتهای لازم در بیان و ارتباطات انسانی حاصل میگردد.
ضرورت آسیبشناسی در حوزهی مداحی
بدیهی است که هر محتوا و قالبی آنگاه به تعالی و ارجمندی حقیقی خواهد رسید که مورد نقد و بررسی قرار گرفته و لایههای زیرین و زوایای پیدا و ناپیدای آن در زیر ذرهبین نهاده شود. این عمل همواره موجب یافتن نقاط ضعف و برطرف کردن آنها و نیز دریافت نقاط قوت و تقویت آنها خواهد بود. از آنجا که فن مداحی بر عقل و نقل استوار است و به ویژه بخش وسیعی از مفاهیم مداحان، مبتنی بر نقل است و متون و منابع حوزهی نقل به علت وجود احادیث مجعول و مجهول و جنایتهای امویان و عباسیان در زمینهی جعل روایات، بسیار حساس و آسیبپذیر است، شناسایی عوامل آسیبزا در این حوزهها ضروری به نظر میرسد. از سویی دیگر استفاده از ابزار روانی و احساسات در حیطهی مداحی بسیار اساسی بوده و از ضروریات جهت موفقیت در امر مداحی به شمار میرود. از این رو به علت ورود به ورطهی افراط و تفریط در مقولهی احساسات این آسیبشناسی ضرورت دارد و متولیان امور فرهنگی ـ دینی و حوزههای علمیه و سازمانها و مؤسسات مربوطه باید به بررسی و نقد مداحان پرداخته و برای آسیبزدایی تلاشی بسیار داشته باشند. این آسیبزدایی باید در سایهی آسیبشناسی کارشناسانه صورت گیرد.
مداح و مداحی در یک نگاه
هنر و فن مداحی همواره در سه ضلع یک مثلث قابل تصویر و ترسیم است؛ ضلع اول را مداح و شخصیت فردی و اجتماعی او تشکیل میدهد، ضلع دوم را متن (محتوا و سند) مداحی که توسط مداح ارائه میشود، میسازد و ضلع سوم را مخاطب، که در مقولهی مخاطبشناسی باید به آن پرداخت.
در حقیقت نمیتوان گفت کدام یک از این سه ضلع، اصلی و اساسیتر است زیرا هر یک در جای خود دارای اهمیت ویژه میباشد و اگر ما ابتدا به شخصیت مداح اشاره کردیم، به لحاظ اهمیت و تأثیر مستقیم شخصیت درونی افراد در تأثیر کلام آنان است و از این باب است که حُسن فاعلی، قوامبخش حُسن فعلی میباشد. در زمینهی شخصیت یک مداح به نکتهی مهمی باید اشاره نمود و آن کالبدشکافی وجودی او است. در واقع شخصیت یک مداح را مجموعهای از اندیشه، عواطف و رفتار میسازد و در صورتی او میتواند موفقیت کامل دست یابد که این سه بُعد وجودی خود را هماهنگ کند، یعنی آنگونه که میاندیشد، گرایش یابد و آنگونه که میاندیشد و میگراید، عمل کند. در یک کلام علم و عمل را با هم توأم کند.
مراد از این گفتار نیز اطلاعاتی است که مداح به مستمعین خود میدهد و این ضلع از مثلث مذکور در دو بُعد محتوا و سند قابل بررسی است. لزومی ندارد هر مدّاح، حدیثشناس و عالم رجالی هم باشد، بلکه همین دغدغه که باید اطلاعات سالم و مستند به مخاطب داد، کافی است تا او را به سوی مطالعه و تحقیق و مشاوره با اهل فن وادارد. در بخش سوم که مربوط به مخاطب میباشد، دانشهایی مانند جامعهشناسی و روانشناسی راه مییابند. توجه به نیازهای مخاطب و موقعیتی که در آن قرار دارد و انتخاب بهترین زمانها برای ارائهی بهترین سخنان در این بخش میگنجد و البته اینجا نیز منظور از روانشناسی، معنای تخصصی و اصطلاح علمی آن نیست، بلکه اطلاعات اولیهای است که هر فردی در زمینهی ارتباطات انسانی باید داشته باشد.
... ادامه دارد
لوگو: زینبیه
* من توی شلمچهام
به کوشش سیدحمید مشتاقینیا
کاروان فرزندان شاهد استان یزد، آخرین روز حضور در مناطق جنگی را در خاک گلگون شلمچه میگذراند.
دختر شهید خراسانی را دیدم که خیلی ناراحت و مضطرب به نظر میرسید. علت نگرانیاش را جویا شدم. گفت: دوست داشتم به دشت عباس برویم. پدرم آنجا شهید شد. انگار قرار نیست آنجا را ببینم ...
برای دلداری دادن، گفتم: تمام این زمینها یکی است. همهی این سرزمینها مقدس است. همه جایش بوی شهدا را میدهد. وجب به وجب این خاک با خون شهدا متبرک شده.
حرفهایم فایده نداشت. نتوانستم مجابش کنم. اصرار داشت حتماً به دشت عباس برویم ولی با توجه به برنامهریزیهای انجام شده، این مسأله برای مسئولین کاروان غیرممکن بود. زیارت شلمچه تمام شده بود. داشتیم بچهها را به طرف اتوبوس هدایت میکردیم. همان دختر را دیدم که حالا خیلی خوشحال و سرحال بود. جلو رفتم و پرسیدم: چه شده خانم خراسانی، خوشحال هستی؟
دختر شهید خراسانی با تبسم جواب داد: راستش پدرم را در همینجا دیدم. به من گفت: نمیخواهد دنبالم بگردی. من توی شلمچهام.
بعد مکثی کرد و ادامه داد: پدرم گفت: تو تا حالا هرکجا بودی، من هم در کنار تو بودم، ولی چرا اینقدر دیر به دیدنم آمدهای؟
راوی: محمدحسن مصون
1. گزینشی از کتاب خاک و خاطره
کد مطلب: 9823
آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/issue/9823/مداح-مداحی-آسیب-ها-راهبردها