نمادهای تصویری عاشورا ۳ // علم،کتل،بیرق

26 خرداد 1389 ساعت 8:00

طایفه «بنی‌اسد» که دوست‌دار اهل بیت بودند، پیکرها را دفن کردند که نماد همه این باورها را در پیکره شیر پولادین علم و علامت می‌توان دانست.


عَلَم یا بیرق

واژه «عَلَم» به معنای «درفش»، «بیرق» و «پرچم» است، از سویی به معنای «چیره‌شدن» نیز آمده است. «علم، پارچه سیاه یا رنگین ساده یا نقش‌داری است که معمولاً به‌صورت پرده مستطیل یا مثلثی درمی‌آورند و بر سر نی(نیزه) یا چوبی باریک نصب می‌کنند» . در مراسم تعزیه‌داری و مخصوصاً برای دسته‌گردانی، هر محله عَلَم یا علامت مخصوص به خود را دارد که از عَلَم‌های محله‌های دیگر متمایز و هنگام عزاداری، اهل محل به دنبال آن به راه می‌افتند و سینه‌زنی و نوحه‌خوانی می‌کنند.

عَلَم ، میله یا دسته‌ای چوبی یا فلزی دارد که بر سر آن پنجه‌ای برنجین یا آهنین بر سر آن می‌گذارند و پارچه‌های رنگینی به آن می‌بندند . پارچه‌ها به رنگ سبز یا سیاه است و روی پارچه‌ نقش شیر و شمشیر می‌دوزند، و نیز جمله‌ها و آیاتی چون «يدالله فوق ايديهم»، «یا قمر بنی‌هاشم»، «من الله التوفيق و التکلان»، «نصر من الله و فتح قريب» و نام پنج تن گل‌دوزی می‌شود .

عَلَم و پرچم دو نماد دینی-ملّی است که نماد جاودانگی و پیروزی چه در ایران باستان(با نام درفش) و چه در ایران اسلامی بوده است. برافراشتن آن سبب تقویت روحیه میهن‌دوستی و دینی و واژگونی آن سبب شکست و تزلزل و از‌هم‌گسیختگی رشته نظم بوده است.

پیشینه کاربرد عَلَم به شکلِ درفش در ایران باستان می‌رسد؛ واژه دِرَفش از درفشیدن به معنای «لرزیدن» است و معنای آن «تکان‌خوردن تکه‌ای پارچه در اثر ورزش باد» است.

در داستان ضحاک، کاوه آهنگر پیش‌بند چرمی خود را بر سر چوب[یا نیزه] بست و آن را نشان شورش علیه ضحاک اهریمن‌نژاد کرد، فریدون نیز این درفش را که «درفش کاویانی» نامیدند، زراندود کرد و در گنج‌خانه پادشاهی نهاد، این درفش از آن پس، نشان مشروعیّت و روایی پادشاهان بود و نیز نماد پیروزی و چیرگی، به‌ویژه در جنگ‌ها.

در اهمیت درفش همین بس که اگر درفش در میدان جنگ می‌افتاد، سپاهیان از هم می‌گسیختند و رو به گریختن می‌نهادند.

نمونه‌های بازمانده از درفش کاویان نشانگر آن است که شکل عَلَم و پرچم ایران—البته این دومی تا زمان پهلوی نخست—دنباله‌رو و تقلیدکننده شکل درفش کاویانی باستانی است.

چند نمونه از این درفش‌ها که نخستین آن در کاوش‌های باستان‌شناسان در کاسا دِل فاؤنو(House of Faun/casa del faauno) در نزدیکی بمبئی یافت شده، مربعی است که به چهار مثلث(یک صلیب‌=خورشید آریاییِ ارغوانی‌رنگ یا قرمز‌قهوه‌ای) بخش شده که در میان آن یک شاهین یا عقاب زرّین دوخته شده است و دارای شرابه‌های آویخته و صلیب‌ مایل است.

در موزه لوور هم جامی هست که صحنه‌ای از جنگ اسکندر و داریوش سوم را نمایش می‌دهد و درفشِ نمایانده شده بر روی جام، با درفش‌ پیش‌گفته، همخوانی دارد.

توصیف‌های یونانیان از درفش‌های هخامنشی بیانگر آن است که بر روی پرچم و درفش همه شاهان پارسی، نقش‌مایه شاهین یا عقاب زرّین بوده است.

بر پشت سکه گودرز اشکانی نیز درفشی نقش زده شده که چهار بازوی چلیپاگونه آن نمایانگر مارهای ضحاک و نقش دو اژدها و خورشید و ماه را نشان می‌دهد؛ همین طرح، طرحِ پرچم پادشاهی ناصرالدین شاه بود که طرح کلّی نشانه‌ها و علم‌های رایج در میان تات‌ها، کردهای شمال خراسان، مازندران و گیلان نیز چنین است.

در دوره ساسانیان نیز چنین طرحی، یعنی صفحه‌ای چهاربخشی با چلیپای مایل که از آن شرابه‌هایی آویخته و هر یک به دایره‌ای منتهی می‌شده است و گه‌گاه در بالای آن نیم‌رخ شاهینی با بال‌های بسته دیده می‌شده، نشان پرچم ایران بوده است.

در صدر اسلام، پیامبر(ص) دو «لَوا» یا «رایَت»[=درفش، پرچم]، یکی سیاه به نام عقاب و دیگر سپید از چادر عایشه داشته و در جای دیگر آورده‌‌‌اند که به‌هنگام فتح مکه، پرچم لشکر پیامبر سبز بوده است.

بیرق عباسیان سیاه بود که یادگار ابومسلم خراسانی و سیاه‌جامِگان بود، بعدها چون شیعیان علم سبز برافراخته بودند، در زمان مأمون و از زمان ولی‌عهدی امام رضا(ع)، رنگِ بیرق عباسیان سبز شد. در این زمان، کم‌کم فزونی شمار و بلندی و سنگینی بیرق‌ها را نشانه نیرومندی و بزرگی‌ دانسته می‌شد، در نتیجه بر بلندی، وزن و شمار علم‌های خود افزودند تا آن‌جا که به‌هنگام تعیین‌ فرمان‌روایان و حاکمان برای سرزمین‌های زیر دست خود، علم ویژه‌ای را به همراه فرمان می‌فرستادند که آن را منشور خلیفه نام گذاشته بودند.

نقش شیر در ایران اسلامی، نخستین بار بر بیرق‌های سلطان مسعود پدیدار شد و از آن پس تا پایان سلسله پهلوی، این نقش‌مایه بر پرچم ایران پا بر جا بود. نقش خورشید نیز از زمان صفویان، دوباره بر پرچم ایران ظاهر شد. تا زمان قاجاریان پرچم ایران و بیرق‌های علم، سه‌گوش بودند و شکل چهارگوش امروزین پرچم و پارچه علم، تقلیدی از اروپاییان است و علم‌ها جز در صدوپنجاه سال گذشته سه‌گوش بودند.

«علم‌ها را می‌توان به سه گونه تقسیم کرد:

۱- علم‌های سبک و ساده که پرده‌های آن‌ها بیش‌تر به رنگ سیاه یا سبز، و دسته‌های آن‌ها از نی یا چوب بودند. پرده برخی از این علم‌ها نقش-و-نگار داشت و با گل‌دوزی‌های زیبایی تزیین شده بود.

۲- علم‌هایی که سنگین‌تر و بزرگ‌تر از علم‌های نوع اول و پارچه پرده آن‌ها معمولاً از اطلس و حریر و شال و امثال آن بود. در متن و حواشی پرده این نوع علم‌ها، اشعار و آیاتی از قرآن مجید را با سوزن‌کاری و گل‌دوزی نقش می‌زدند. پرده این‌گونه علم‌ها به اندازه‌ای بلند بود که علم‌دار معمولاً دسته و سرپرده را با هم می‌گرفت. بعضی از این علم‌ها، سرِ عَلمی به شکل پنجه یا گنبد داشتند.

۳- علم‌های استوانه‌ای که پرده آن‌ها کیسه‌مانند و به رنگ‌های مختلف، یا تلفیقی از چند رنگ عمودی دوخته بودند. بر سر این علم‌ها نیز پنجه‌ یا گنبدکی فلزی از برنج، بعضاً از طلا یا مطلّا نصب بود. پنجه نماد و نشانه دست حضرت علی(ع)، یا دست بریده حضرت عباس(ع)، و گنبدک نشانه تقدّس و مظهر روحانیّت اسلام بود.»

برخی از پژوهش‌گران این نوع سوم را «کُتَل» یا «توغ» نیز گویند.

نخستین‌ علم‌ها، چوب‌ خشک‌شده یک صنوبر یا درخت کشیده‌اندام مانند آن بوده است، هنوز نمونه این‌گونه علم‌ها در روستاها—از جمله‌ روستاهای اطراف اراک و در آذربایجان—دیده می‌شود و در مراسم محرم، هنوز که هنوز است به کار می‌رود.

تنه درخت یا تنه اصلی علم را طی سال در گوشه مسجد یا تکیه نگه‌داری می‌کنند و در آغاز محرم است که جامه، پارچه‌ها و دستمال‌های رنگارنگ نذری را بر آن می‌بندند.

گونه دیگر رابطه درخت و علم را در نقش درخت سرو می‌توان دید که آن‌ هم درختی بلندبالا و کشیده‌اندام است، احتمالاً نماد و نشانه پیکر شهید است که همراه دسته‌های سوگوار حمل می‌شود.

نقش سروهای خمیده نیز نماد سوگواری است که بر روی سفالینه‌ها و نگاره‌های بازمانده از دوره‌ها و مکتب‌های مختلف تاریخی نیز به نشانه همین امر رسم شده است.

وجه دلالت درخت به نماد شهید در این است که یکی بالای بلند درخت نشان از عروج شهید دارد و دیگر این که افکنده شدن درخت، به معنای از میان رفتن آن نیست چراکه باز سر می‌زند و بر جای آن با جوش‌های بسیار قامت می‌کِشد؛ هم‌چنان که شهادت نیز پایان زندگی نیست و خون شهید می‌جوشد و رمز حیات و جاودانگی است.

کهن‌ترین نمونه تصویری عَلَم از محراب مسجد اَزْدان اصفهان به دست آمده است که احتمالاً مربوط به سده پنجم و ششم هجری است. این علم که در داخل تاق‌نمای محرابِ مسجد قرار دارد از سه زبانه پارچه‌ای تشکیل شده که بر روی هر یک، به خط کوفی آیاتی از قرآن کریم را نقش کرده‌اند و انتهای زبانه در اهتزاز است.

کتیبه‌های پارچه پنج بخش است که چهارگوش بزرگی را تشکیل می‌دهند که امروزه هم بخش اصلی علم‌های پارچه‌ای را همین‌گونه است. دسته علم در علم‌های در حال اهتزاز عبارت است از تیرکی محکم که منتهی به قبه، هلال و پنجه است، اما در علم مسجد اَزدان همانند گلدسته مناره است.

قدیمی‌ترین علم‌ ایرانی بر جا مانده از دوره آق‌قویونلوها و قره‌قویونلوها است که در موزه توپ‌کاپی استانبول نگه‌داری می‌شود. این علم‌ها از غنایم جنگی‌ای ست که سلطان سلیم پس از شکستِ شاه‌اسماعیل و اشغال تبریز به دست آورد. این علم‌ها از صفحه‌ای آهنی به‌صورت تیغه‌ای باریک و بلند ساخته می‌شده و در بالای آن نشان سنتّی یا قبیله و شیعیان الله، یا الله، محمّد و علی و یا الله، محمّد، علی، حسن، حسين و فاطمه نقره‌کوبی یا کنده‌کاری می‌کردند. تیغه باریک و بلند آهنین به صفحه‌ای گرد و بزرگ‌تر در پایین تیغه که دارای قابی آهنی بود، ختم می‌شد، و دور این قاب را با سرهای اژدها می‌آراستند.

علامت
«علم صلیب‌مانندی است که تیغه‌های فلزی سرومانندی بر چوب یا آهن افقی آن نصب کرده‌‌اند. شماره تیغه‌ها فرد است. ... تیغه میانی علامت نسبتاً پهن و بلند و انعطاف‌پذیر، و تیغه‌های دیگر طرفین آن کوتاه است. تیغه میانی علامت به هنگام سلام دادن و تعظیم به‌آسانی خم می‌شود. شال‌های ترمه و پارچه‌های حریر سبز و سیاه میان تیغه‌ها و بر روی چوب افقی علامت می‌اندازند و لاله‌ها و تندیس‌هایی از مرغ و پرهای ابلق و مانند آن روی این چوب نصب می‌کنند.»

فُرم صلیب‌گونه عَلَم و وجود رسم صلیب‌گردانی و سلام کردن به کلیسا در یکی از اعیاد مسیحیان، برخی پژوهشگران را به این نظرِ خطا انداخته که این فرم و این رسم، وارداتی و اروپایی است که این فکر به‌کل بی‌اعتبار و اشتباه است؛ نخست این‌که این فرم یک نشان صددرصد ایرانی است و کهن‌ترین نمونه آن در شوش در روزگار سفالگری آغازین یعنی پیش از سده ۱۲ پیش از میلاد بازمی‌گردد.

علامت‌‌گَردانی نیز در ایران باستان—به‌ویژه ایران خاوری—در آیین سوگ سیاوش همراه با گریستن مغان و سوگ‌‌سُرایی برگزار می‌شده، گذشته از این‌که صلیب یا چلیپا‌ خود وام‌گرفته از ایرانیان است.

علامت امروزین ترکیبی از زبانه‌های فولادی، چوبی یا پارچه‌ای است که هر کدام از اجزای آن یادآور دوره‌ای خاص است. زبانه و تیغه‌های فولادی آن برگرفته از درفش پارتیان است که به شکل سروی فولادی سر به آسمان کشیده و اژدهای زرّین دو سوی‌ آن، اشاره به مارهای آزمند ضحاکیان دارد که همواره سرو آزادگان را تهدید می‌کند.

پوشال و ترمه‌های آویخته آن، دگرگونی آن شرابه‌های درفش کاویانی را بیان می‌کند و محور چوبی یا آهنی آن نیز نماد وحدت و یگانگی است زیرا هر یک از شال‌ها یا ترمه‌ها نماد یکی از فوج‌های لشگر—در این‌جا یاران امام— است. دیگر اجزای فلزی در فاصله‌ها، حجم‌هایی مکعب‌‌شکل به نشانه خانه خدا، عَماری‌ها، امام‌واره‌ها و مَشاهد قدسی است که در کنار آن‌ها پرندگان بهشتی قرینه‌سازی شده‌‌اند و اصول قرینه‌سازی آن‌ها نسبت به فاصله زبانه میانی، که همگی هماهنگ با هم و اندک‌اندک کوچک‌تر می‌شوند.

دیگر تزیین‌ها و حجم‌های فلزی علم‌ها و علامت‌ها، جانورانی هستند که نمادگان مفهوم‌هایی هستند که در ادامه به آن می‌پردازم؛ کبوتران نماد معصومیّت بهشتی شهیدان کربلا هستند، همچنین نشان عطر شهادت و پرواز روح پاک آن‌ها است.

شیر نماد شجاعت، دلیری و نگهبانی و صورت فتح، یادآور دلیری‌های «اسدالله‌ الغالب» و میرعَلَمدار فرزند برومند حیدر کرّار است. از روز عاشورا تا روز سیزدهم محرم، شیری نگهبانی از پیکرهای شهیدان را عهده‌دار می‌شود و طایفه «بنی‌اسد» که دوست‌دار اهل بیت بودند، پیکرها را دفن کردند که نماد همه این باورها را در پیکره شیر پولادین علم و علامت می‌توان دانست.

اسب و شتر در این پیکار یاور قهرمانان کربلا بودند که حماسه ذوالجناح نمونه‌ای از آن است، و شتر هم یادآور انتقال اسیران کربلا به کوفه است و نیز نمادی از مظلومیت امام حسین و همراهانش. پیل نماد قدرت، تاووس نماد وسوسه‌های این‌جهانی و دنیوی ، غزال و آهو هم که بیش‌تر در علم‌های خراسان دیده می‌شود نماد مظلومیت و شهادت امام رضا(ع) است. مرغْ‌‌رُخ نماد بُراق است که مَرْکب پیامبر(ص) در معراج بوده است.

اژدها نماد نبرد بدی با نیکی و آزادگی است، از طرفی نماد عقوبت و سرانجام کار ستم‌گران که گرفتار آتش جهنم و مارِ غاشیه می‌شوند.

شماری ابزار همچون تبر هم در علامت‌‌ها به کار می‌رود که نماد قدرت مبارزه است و مکعب‌های مزیّن به تبر حکایت‌کننده مبارزات شیعیان و صوفیان است و هنوز هم در خانقاه‌ها این نقش، از حرمت خاصّی برخوردار است. کشکول در کنار تبر نماد حضور جبرییل در کربلا به‌صورت درویشی نزد امام حسین(ع) است و نشانه‌ای از آمیختن و اختلاط مراسم و آداب صوفیان با شیعیان است. طراحی کلّی زبانه‌ها و تیغه‌های سروْ‌شکل حکایت‌گر سِـير الی الله است و آن را علامت کلّی و اصلی می‌دانند و به آن تمسّک می‌جویند.

نقش‌های روی بیرق یا پارچه علم و علامت غالباً ذوالجناح، خیمه‌گاه، کوه، لشکر، دستان خونین حضرت‌ ابوالفضل(ع) در پای اسب، کبوتر سپید و گه‌گاه شیر و خورشید که در دستان شیر شمشیری نیز هست، است.

کُتَل

کُتَل نوعی عَلَم است که بخش بالایی آن را با پارچه‌ای همانند پیراهن بی‌آستین بپوشانند که نمادی از پیکر و کفن‌های بی‌دست‌و‌پای شهیدان کربلا ست و بر بالای تیرک برخی کتل‌ها پنجه‌ای به نماد از دستِ بریده نصب می‌شود.

امروزه کتل به دو صورت ساده و راه‌‌راه دوخته میشود، نوع ساده آن معمولاً به رنگ سیاه است که روی آن ترنج می‌کشند و داخل ترنج‌ها شعر یا نام‌ امامان را قلّاب‌دوزی می‌کنند. نوع راه‌راه آن پنج رنگ است و معمولاً به رنگ‌های سبز، سیاه، ارغوانی، زرد و سفید دوخته می‌شود. بر روی پارچه نقش ترنج یا کتیبه که در داخل آن شعر، حدیث یا نام امامان سوزن‌دوزی می‌شود.

نخل

نخل، حجله‌مانندى است که از چوب مى‌سازند و با انواع شال‌هاى ابریشمین رنگارنگ و پارچه‌هاى قیمتى، آیینه و چراغ آرایش داده و به گل و سبزه مى‌آرایند، و در روز عاشورا آن را به محلى که مراسم روضه‌خوانى و تعزیه برپاست، مى‌بَرند. بزرگى و سنگینى این نخل‌ها گاهى چنان است که چندصد نفر مرد قوى باید تا آن را از زمین بردارند و بر دوش گیرند و حمل کنند.

و نیز تابوت بزرگ و بلندى را گویند که بر آن خنجر و شمشیر و پارچه‌هاى قیمتى و آیینه‌ها بسته است و روز عاشورا به‌عنوان تابوت امام حسین(ع) حرکت داده مى‌شود، چون شبیه به درخت خرما ساخته می‌شود، نخل گفته شده است. گاهى براى مرده جوان هم تابوت را شبیه به نخل مذکور مى‌سازند.

سه رنگ پارچه—سیاه به نشانه عزا، سرخ به نشانه خون، سبز به نشانه آل‌محمد—در آن به کار می‌رود و در جلوِ آن هم شمشیر و سپر هم می‌بندند. در عراق رسم است که بر نخل امام کاظم(ع) کُنده و زنجیر هم آویزان کنند که نشانگر شهادت آن حضرت در زندان هارون است.

نخل نماد سرو است که در حاشیه کویر ایران می‌روید، هر نخل از دو بته‌جقه ساده تشکیل می‌شود که به‌وسیله مجموعه‌ای از تیرک‌های چوبی افقی به یک‌دیگر محکم شده‌اند و آویزه‌های گفته‌شده از قبیل شال‌های ابریشمی، آیینه، چراغ به آن می‌آویختند.

هم‌چنان‌که در لغت‌نامه دهخدا آمده این نخل به‌نوعی تابوت عظیمی‌ست که بیانگر مصیبت عاشوراییان است. مراسم نخل‌گردانی نمادی از همت طایفه بنی‌اسد در تشییع شهیدان کربل‍ا بر روی برگ‌ها و تنه درختان نخل در روز سیزدهم محرم سال ۶۱ هجری است، شاید نام‌گذاری این مراسم هم برگرفته از همین واقعه باشد.


منابع و مأخذ:
الف- مقاله‌ها:
بلوک‌باشی، علی. «شمایل‌نگاری در حوزه هنرهای عامه ایران»، کتاب ماه: هنر. فروردین و اردیبهشت ۱۳۸۰: ۹-۴.
رجبی، محمدعلی. «مکتب‌ خیالی‌نگاری»، کتاب‌ ماه: هنر. خرداد و تیر ۱۳۸۱: ۱۰-۵.
شکرایی، محمد - محرم و نشانه‌های نمادین- کتاب ماه: هنر- آذر و دی ۱۳۸۳، شماره ۷۶-۷۵، ص ۵۶-۵۲
هراتی، محمدمهدی - عَلَم: تجلی هویت ملی و مذهبی ایرانیان - کتاب ماه: هنر، آذر و دی ۱۳۸۰- ص ۴۳-۳۴

ب- کتاب‌ها:
احمدی، بابک - از نشانه‌های تصویری تا متن - نشرمرکز- تهران، ۱۳۸۲
استور، آنتونی- فروید -حسن مرندی- انتشارات طرح‌نو- تهران، ۱۳۷۸
امام خمینی(ره)- تبیان، دفتر سوم- قیام عاشورا در کلام و پیام امام خمینی(ره)- مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، ۱۳۷۸
الاهی، محبوبه- تجلی عاشورا در هنر ایران- آستان قدس رضوی: بنیاد پژوهش‌های اسلامی- مشهد، ۱۳۷۷
دهخدا، علی‌اکبر- لغت‌نامه - لوح فشرده
اوسپنسکی، لئونید و ولادیمیر لوسکی- معنای شمایل‌ها- ترجمه مجید داوودی- تهران: انتشارات سوره مهر، ۱۳۸۸.
شایسته‌فر، مهناز- عناصر هنر شیعی در نگارگری و کتیبه‌نگاری تیموریان و صفویان- تهران: موسسه مطالعات هنر اسلامی، ۱۳۸۴.
شهیدی، عنایت‌الله- پژوهشی در تعزیه و تعزیه‌خوانی- با همکاری‌ علی بلوک‌باشی- دفتر پژوهش‌های فرهنگی- تهران، ۱۳۸۰
گیرو، پیرو- نشانه‌شناسی -محمد نبوی - انتشارات آگاه- تهران، ۱۳۸۰.
مارتین، اف.دیوید- هنر و تجربه دینی: زبان امر قدسی- ترجمه مجید داودوی- تهران: شرکت انتشارات سوره مهر ،۱۳۸۸.
مولانا، جلال‌الدین محمد بلخی- سروش قونیه: مثنوی معنوی- ویراسته عبدالکریم سروش- لوح فشرده.
یونگ، کارل گوستاو، شوئون، فریتیوف و دیگران. اسطوره و رمز. مجموعه مقالات -جلال ستاری - انتشارات سروش، ۱۳۷۸.


کد مطلب: 13314

آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/news/13314/نمادهای-تصویری-عاشورا-۳-علم-کتل-بیرق

آرمان هیأت
  https://www.armaneheyat.ir