کد مطلب : ۱۳۸۲۴
عشق بدون مرز
« عنوان کتاب کلی و مبهم است و اگر قرار باشد از روی کتاب به محتوای آن پی ببریم، بدون شک چیز دیگری دستگیرمان خواهد شد. اما زیر عنوان آمده است:«تجلی عشق علوی و شور حسینی در آثار شارعران و نویسندگان مسیحی»؛ توضیحی کاملا کافی و وافی تا بدانیم با چه چیزی روبرو خواهیم شد. البته زائری گاه از عشق و علاقه ویژه اهل سنت به ائمه اطهار – صلوات الله علیهم اجمعین- هم سخن به میان آورده که جلوه پررنگی ندارد.
«پدر، پسر، روح القدس» حاصل رفت و آمدهای سالیان اخیر زائری به کشور لبنان است. زائری در این سفرها این توفیق را یافته که نفس به نفس با شاعران و ادیبان نامدار جهان عرب بنشیند و با آنها از مفاهیم و اشخاصی سخن بگوید که اصل و اساس فرهنگ تشیع را تشکیل میدهند. اگرچه ممکن است بسیاری از سخنان ذکر شده، دراین کتاب برای مخاطب ایرانی تکراری به نظر برسد اما به حکم: "خوشتر آن باشد که سر دلبران ، گفته آید در حدیث دیگران" ملاحت خاصی دارد.
دیگر آنکه گاه سخنی را به تواتر شنیدن از اثرپذیری آن سخن میکاهد و باز هم به حکم: "تو در کنار فراتی ندانی این معنی، به راه بادیه دانند قدر آب زلال" باید گفت چه بسا بسیاری از ما به دلیل سر و کار داشتن مدام با مفاهیم شیعی، چنان که باید و شاید قدر آنچه را در دسترس داریم، به خوبی نمیدانیم و خواندن و شنیدن آن مفاهیم از زبان دیگری میتواند تذکاری باشد تا دیگر بار در قدر و قیمت داشتههای خود تامل کنیم.
زائری در این کتاب از نویسندگان و شاعران مسیحی بسیاری سخن گفته است. و نمونههایی از آثارشان را هم آورده است. اما شاید دلنشینترین نوشتههای وی که بسیار کوتاه و مختصر است، شرح دیدارش با جرج جورداق باشد.
جرج جورداق نامی است که ان را بسیار شنیدهایم به ویژه در شبهای قدر از زبان منبریان. که هرگاه میخواستند از عظمت امام علی(ع) سخن بگویند و مخاطب را مجاب کنند که حضرت علی(ع) تنها محدود به جغرافیا و مذهب خاصی نیست از نویسندهای مسیحی سخن میگفتند که چندین جلد کتاب درباره امم سین نگاشته است.
و حالا محمد زائری این توفیق را داشته که جورج جرداق را از نزدیک ببیند و اینطور که پیداست، رفیق گرمابه و گلستان هم شدهاند؛ اما دریغ و صد دریغ که نوشته زائری درباره جرداق بسیار کوتاه است و مخاطب شیعه فارسیزبان را که تشنه بیشتر دانستن درباره اوست، سیراب نمیکند؛ البته کتاب، کتاب جامعی نیست و بیش از آنکه منبعی قابل اعتماد در این حوزه به شمار آید، جُنگی است، خواندی.
زائری هم دعوی دیگری جز این ندارد و با صراحت و صداقت در مقدمه آورده است: «این مجموعه دربرگیرنده یادداشتهایی است که در طول سالهای اخیر بهتدریج گردآورده و بعضاً در مجلات یا سایتهایی منتشر ساختهام و در اندیشه بودم تا به مرور تکمیل شوند و پس از بازنگری و تدجیدنظر کامل به صورت کتابی جامع انتشار یابند؛ اما تجربه نشان داده که اینگونه انتظارها به نتیجة مطلوبی نمیرسد و با اشتغالات و گرفتاریهای تحصیلی و اجتماعی مجال مورد نظر فراهم نمیشود.
از این رو کتاب حاضر را به عنوان ویرایش نخست این مجموعه تقدیم میکنم؛ بدان امید که در ویرایش بعد به آن هدف نزدیکتر شوم.»
بگذارید پایان سخن را با کلام سعید عقل –شاعر شهیر عرب- زینت بخشیم. آنجا که در ستایش امیرالمؤمنین علی (ع) میفرماید: «سخنگفتن از خدای سخن دشوار است، هراسناکم! لیکن من شمشیرم که در کارزار فرو نمیماند. علی (ع) را از وقتی دوست دارم که خود را دوست داشتهام. او با دو زبان سخن میگوید؛ گفتار جوشان و دلنشین و تیغ تیز و برنده. چگونه تیغ ابن ملجم توانست این یار شمشیر را از پای درآورد؟ ای عشق! گریه کن و مرا به گریه آور.»