تاریخ انتشار
سه شنبه ۲۵ آبان ۱۳۸۹ ساعت ۱۰:۴۶
۰
کد مطلب : ۱۴۸۳۱

سینماگر دینی باید به شکلی عمیق به اندیشه دینی بپردازد

سینماگر دینی باید به شکلی عمیق به اندیشه دینی بپردازد
فرهنگ: رسیدن به تعریف واحدی از سینمای دینی آسان نیست؛ چرا که به تعداد سینماگران، تعریف دربارۀ این سینما وجود دارد. حتی سینماگرانی که در حوزۀ دین اثری آفریده‌اند، این سینما را به شکلی که باور دارند، تعریف می‌کنند.

رسیدن به تعریف واحدی از سینمای دینی آسان نیست؛ چرا که به تعداد سینماگران، تعریف دربارۀ این سینما وجود دارد. حتی سینماگرانی که در حوزۀ دین اثری آفریده‌اند، این سینما را به شکلی که باور دارند، تعریف می‌کنند. در گفت و گویی که پایگاه اطلاع‌رسانی دین‌پژوهی ایران با رضا حامدی خواه داشته است، با تعریف وی از سینمای دینی آشنا می‌شویم و پی می‌بریم این سینما، با چه دشواری‌هایی رو به رو است. همچنین در این گفت و گو به دغدغۀ دینداران و نگاه سینماگران به موضوع‌های دینی نیز پرداخته شده است.

همان طور که می‌دانید این گونه از سینما (سینمای دینی)، پس از انقلاب طرح شد و عده‌ای در این زمینه، کارهایی انجام دادند، ولی هنوز که هنوز است، تعریف واحدی از این سینما به دست نیامده است. با وجود این، تعریف شما از سینمای دینی چیست؟

من معتقدم که اگر ما سینمای دینی را از باقی ژانرها جدا کنیم، لطمۀ شدیدی به دین وارد می‌شود. همۀ انسان‌ها در هر جای جهان که زندگی کنند، گرایش‌های مذهبی دارند. پیرو یک دین و مکتبی هستند. وقتی این افراد وجودشان با دین عجین می‌شود، دیگر نمی‌شود به تفکیک فرد و دین پرداخت. هر مسلمانی که معتقد به اسلام است، نمی‌تواند دین را از شعرش، از قلمش، از هنرش، از سینمای او جدا کرد. چون بالاخره دین در زندگی و ذهن وی، نقش دارد و وقتی دین چنین نقشی را داشته باشد، چگونه اثرش، غیردینی می‌تواند باشد؟

البته ما می‌توانیم تعریفی از سینمای دینی داشته باشیم و زیرمجموعه‌هایی برای آن در نظر بگیریم. البته من نمی‌توانم تعریف دینی برای سینما داشته باشم. برخی می‌گویند ما قصۀ زندگی پیامبران را به فیلم تبدیل می‌کنیم و این می‌شود فیلم تاریخی که دربارۀ زندگی پیامبری است و حادثه‌هایی که در زندگی وی رخ داده است. این فیلم تاریخی است، ولی به دین هم پرداخته است. شما تاریخ هر دینی را در قالب سینما بیان کنید، این می‌شود فیلمی دینی. گاهی ممکن است سینماگری دربارۀ تأثیرات کشیش‌ها در جای جای جهان بپردازد که دین مسیحیت را تبلیغ کرده‌اند. خب دربارۀ این موضوع می‌شود بی‌نهایت فیلم دینی ساخت. حالا ما باید ببینیم دربارۀ سینما چه اتفاقی افتاده است. وقتی می‌گوییم سینمای دینی جدا، سینمای تاریخی جدا، سینمای معناگرا جدا، این به سینما و دین، لطمه می‌زند. بالاخره کسی که فیلم اجتماعی می‌سازد، چون مسلمان است، فیلمش دینی است؛ چون نگاه این سینماگر، دینی است. من به یکی از روستاهای کشورمان سفر کرده بودم، دیدم روحانی بین دو نماز در مسجد، دربارۀ تنظیم خانواده صحبت می‌کند. موضوع دربارۀ بهداشت کنترل جمعیت و مسائل زناشویی است؛ این یعنی پیوند دین و مسائل بهداشتی و اجتماعی. نمی‌شود گفت چرا یک روحانی دربارۀ این موضوع حرف می‌زند؛ چرا که دین دربارۀ این موضوع‌ها نظر دارد.

با این که شما سینمای دینی را نمی‌خواهید تعریف کنید، ولی با این توضیح‌ها به این نتیجه رسیدم که تعریف شما از سینمای دینی، سینمایی است که حتی به موضوع‌های اجتماعی نیز می‌پردازد. شما معتقدید چون سینماگر، مسلمان است و به اعتقادهایش پای بند است و چون در خانواده و جامعه و کشوری اسلامی زندگی می‌کند، پس هر اثری بیافریند، ناخودآگاه دینی است. این تعریف یعنی گنجاندن بسیاری از فیلم‌ها در دایرۀ سینمای دینی!

وقتی شما سینمای دینی را تعریف می‌کنید و می‌گویید فیلمی که به دین بپردازد، ناخواسته دارید باقی فیلم‌ها را غیردینی می‌نامید. برای نمونه، فیلم دربارۀ دفاع مقدس می‌شود غیر دینی. این در حالی است که ذات دفاع مقدس، دینی است و به نظر من هر فیلمی که به این موضوع بپردازد، دینی است. بنده معتقدم نباید با تعریف‌هایمان، فضا را محدود کنیم. اگر این کار را کنیم، یک عده از سینماگرها را هم غیردینی کردیم که این روند با اندیشۀ اسلام، در ستیز است.

شما می‌گویید اگر یک مسیحی یا یهودی، فیلمی دربارۀ دین مسیحیت یا یهودیت بسازد، این فیلم دینی است. حالا این پرسش پیش می‌آید که اگر فیلمی این چنینی در تقابل با دین ما باشد، باز هم فیلم دینی است یا باید آن را فیلمی ضد دینی دانست؟

البته هر سینماگری با ابزاری به نام سینما، با علاقه و توجه به دینش، وارد گود می‌شود و با هنرش، به نقد نظر مقابل می‌پردازد. ما در این زمینه، عقب مانده‌ایم. ما می‌بینیم پیروان ادیان دیگر، فیلم دینی یا ضد دینی می‌سازند و ما در این زمینه کار سینمایی انجام نمی‌دهیم.

 یعنی ما به وسیلۀ سینمای دینی آن‌ها، نقد می‌شویم یا مورد هجوم هستیم، ولی جوابی، هم سان با جواب آن‌ها نداریم؟

دقیقاً. ما باید از ابزار به روز و قدرت‌مند سینما استفاده کنیم. اگر من فیلمساز از ابزارم خوب استفاده کنم و این وسیلۀ جهانی را نشناسم، نمی‌توانم خوب از دینم دفاع کنم. باید در این زمینه تلاش کنم و با این هنر و زوایای بسیار آن، آشنا شوم تا بتوانم خودم را مجهز کنم و دینم را مطرح سازم. خیلی از فیلم‌های دینی ما به خاطر این اجازه نمایش داشتند، چون در نظر ما کارگردانش دینی بوده است، ولی متأسفانه اگر فیلمش دینی بوده، قدرت مند نبوده است. ما از این نکته غافل شدیم که چون طرف به ابزار سینما مسلط نبوده، نتوانسته فیلم خوبی بسازد و ساخت بد فیلم دینی، ضعف ما را نشان داده است و نتوانستیم به خوبی دین خود را مطرح کنیم و پاسخ فیلم‌های دینی دیگر ادیان را بدهیم.

به جواب قبل شما بر می‌گردم که گفتید هر سینماگری در هر ژانری که فیلم می‌سازد، چون مسلمان است، پس فیلمش دینی است. آیا ما می‌توانیم بگوییم فیلم‌های کمدی ما هم دینی است، چون کارگردان این فیلم بچه مسلمانی است که در جامعه‌ای دینی، رشد یافته است؟

بله. چرا که نه؟ هر چند می‌توانیم بگوییم این فیلم کمدی، رگه‌های دینی‌اش کم است. ببینید وقتی در فیلمی، هرچند کمدی، از دروغ بد گفته می‌شود و بی‌ادبی و ناسزاگویی نقد می‌شود، هرچند به زبان کمدی، این فیلم می‌شود دینی. چون آموزه‌های اخلاقی دین اسلام را مطرح می‌کند که دروغ و ناسزا را ناپسند می‌شمارد.

 پس چرا سینمای ما حتی با این تعریفی که شما دارید، در نظر دیگران، حتی مخاطب عادی، فیلم دینی نیست؟

به این دلیل است که سینمای ما کپی سینمای هالیوود و فیلم فارسی قبل از انقلاب است. اگر ما خودمان باشیم و براساس اندیشه‌هایمان، فارغ از اندیشه‌های پیشین و تفکرات هالیوودی فیلم بسازیم، متوجه می‌شویم چه قدر فیلم‌هایمان دینی است. به دلیل استفاده بیش از حد از فیلم‌نامه‌های این چنینی است که مخاطب احساس می‌کند فیلم، ضد دینی یا بیگانه با دین است.

شاید این نظر شما را سینماگران بپذیرند، ولی آیا این باور شما را کسانی که دغدغۀ دین دارند، می‌پسندند و می‌پذیرند؟

اگر ما نگاه ملی داشته باشیم، همه چیز حل می‌شود. اگر همۀ دغدغه‌مان تولید فیلم ایرانی باشد و بر اساس معیار خودمان، به شما قول می‌دهم کسانی که دغدغۀ اولشان، دین است، به این سینما علاقه‌مند می‌شوند و این نظر را باور می‌کنند.

این طور که متوجه شدم، شما معتقدید ما به هر مفهوم اخلاقی‌ای بپردازیم که خوب باشد و اسلام دربارۀ آن نظر داده باشد، دینی است.

درست است. این فیلم دینی است؛ چون موضوع آن اخلاقی است و دین ما هم درباره‌اش نظر داده است. هر چیزی که اسلام بپسندند، دینی است؛ چه پیش از اسلام و چه پس از اسلام. بگذارید یک مثال بزنم. شما بر اساس سخن پیامبر که فرموده اگر علم در چین است، برای فراگرفتنش به آن سامان بروید، فیلم می‌سازید. از این رو، این فیلم دینی می‌شود. حالا اگر فیلمی بسازیم که دقیقاً همین حدیث را به دیالوگ تبدیل کند و از زبان شخصیت بیان شود، این ساده‌ترین نوع بیان حدیث است که به دل نمی‌چسبد؛ چون هنر در این زمینه نقشی ندارد، ولی اگر داستانی بر اساس روح سخن پیامبر بسازید، فیلم دینی می‌شود. باید به شکلی عمیق به اندیشۀ دینی پرداخت.

چگونه تقسیم بندی در سینمای دینی شکل گرفت؟

ما خیلی دوست داریم تقسیم کنیم. جامعۀ ما از تقسیم کردن و زیر شاخه درست کردن، خوشش می‌آید. این مختص به سینمای ما هم نیست. در همۀ عرصه‌ها این گونه است. حتی در تقسیم بندی سیاسی هم این چنین است.

یعنی ما در سینمای دیگر کشورها هم چنین تقسیم‌بندی‌ای را نداریم؟

در هالیوود، یک اتحاد و تعهد پنهانی بین همه شان هست که می خواهند دنیا را تسخیر بکنند و امریکا را به عنوان قدرت برتر، معرفی کنند. این اتحاد مخفی سبب می‌شود در عین تجربه کردن ژانرهای گوناگون، به این مقوله هم توجه داشته باشند. آن‌ها همواره به این اتحاد وفادارند. آن‌ها پاسخ ملت‌ها را با فیلم‌هایشان می‌دهند. مثلا فیلم «سیصد» ساخته می‌شود که چه قدر بد و مغرضانه نیز ساخته می‌شود. ما این تعهد را نداریم که به خودمان قول بدهیم که در همۀ فیلم‌هایمان، یک هدف مشترک داشته باشیم. ما هی داریم تقسیم می‌شویم. وقتی می‌خواهیم برای پیامبر یا امامی فیلمی بسازیم، باید همۀ توان سینمایی‌مان را به کار بگیریم. چه اشکالی دارد وقتی می‌خواهیم فیلمی تاریخی ـ دینی بسازیم، پنج کارگردان روی یک پروژه، کار کنند؟ در فیلم تایتانیک، یک کارگردان را می‌بینیم که فیلم به نام اوست، ولی چندین کارگردان در کنار کارگردان اصلی هستند که به او کمک می‌کنند تا فیلمی جاندار و نیرومند بسازند. ما در این زمینه، کاری نمی‌کنیم.

خیلی از فیلم های دینی ما، به خاطر استفاده نابجا از ابزار سینما، فیلم دینی نیست. محتوا و فیلم‌نامه دینی است، ولی به دلیل نشناختن ابزار سینما، فیلمی که به نمایش در می‌آید، دینی نیست. هر جا که سینما، خوب در خدمت اندیشه‌ای قرار گرفته، فیلم خوبی تولید شده است.

البته کسانی که به این تقسیم بندی‌ها رو می‌آورند، معتقدند که کار تخصصی انجام می‌شود. وقتی می‌گوییم فیلم دفاع مقدس، یعنی فیلمی که دربارۀ جنگ هشت ساله ایران و عراق است یا وقتی می‌گوییم فیلم معناگرا، یعنی فیلم‌هایی که به موضوعی فرا زمینی می‌پردازد.

نه. من معتقدم این شیوۀ تقسیم‌بندی، هیچ ارتباطی با انجام کار تخصصی در حوزۀ سینما ندارد. البته دربارۀ مضمون می‌شود چنین کاری کرد. مثلا عده‌ای می‌روند در مورد زندگی پیامبرانمان، تحقیق‌هایی انجام می‌دهند و فیلم نامه‌ای را برای نگارش، آماده می کنند. در مضمون، ممکن است چنین چیزی اتفاق بیفتد، ولی دربارۀ این که سینمایی را سینمای فلان بنامیم؛ نه، چنین چیزی هیچ کمکی به سینما و سینماگر و آن موضوعی که تقسیم برای آن انجام شده، نمی‌کند.
***
«رضا حامدی خواه»، در سال ۱۳۴۶ در سبزوار به دنیا آمد. وی دارای کارشناسی كارگردانی از دانشكدۀ سینما و تئاتر، و کارشناسی ارشد كارگردانی از دانشگاه تربیت مدرس است. حامدی خواه، مدرس دانشگاه و كارگردان تلویزیون و تئاتر و تهیه كنندۀ شبكه دو، چهار و سیما فیلم نیز است.

وی تا کنون فیلم ها و سریال های گوناگونی ساخته است که عبارتند از: ماه ریز، انگشتری عقیق، کویر، تلفن مشترک، اعترافاتی دربارۀ زنان، جزیره، در منطقۀ جنگی و ... .

رضا حامدی خواه همچنین مؤسس کانون نمایش دانشکدۀ سینما و تئاتر، و نویسندۀ نمایش های رادیویی، و دبیر اجرایی همایش تئاتر فرانسه و کشورهای اسلامی بوده است.
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما