تردید مختار
تابناک , 30 آبان 1389 ساعت 11:21
تردید در عمل به تکلیف در بزنگاههای حساس و سرنوشتساز، حتی اگر انسان را در جبهه باطل قرار ندهد، اما ناخواسته راه را برای سلطه باطل، به گونهای هموار میسازد که دست آخر نتیجهای جز حسرت و پشیمانی نخواهد داشت.
فرهنگ: داستان قیام «ابو اسحاق مختار ثقفی» که ذیل قیام خونین اباعبدالله الحسین(ع) در عاشورای سال ۶۰ هجری، با همت تحسین برانگیز جمعی از هنرمندان کشورمان به تصویر کشیده شده است، گام به گام که جلو میرود، شاید که نه، حتما بیش از گذشته ما را به خودشناسی وامیدارد تا با قرار گرفتن در فضای سیاسی ـ اجتماعی سال ۶۰ هجری، دستکم حسابمان را با خودمان یکسره کنیم که آیا در مصاف حق و باطل، یزیدی خواهیم بود یا حسینی؟
داستان این هفته مجموعه «مختارنامه» که جمعه شب گذشته از شبکه اول سیما پخش شد، شاید بیش از هر نکته دیگر، بر این مهم تأکید داشت که تردید در عمل به تکلیف در بزنگاههای حساس و سرنوشتساز، حتی اگر انسان را در جبهه باطل قرار ندهد، اما ناخواسته راه را برای سلطه باطل، به گونهای هموار میسازد که دست آخر نتیجهای جز حسرت و پشیمانی نخواهد داشت.
بنا بر این گزارش، همان گونه که در تاریخ آمده و در بخش اخیر مجموعه «مختارنامه» نیز به تصویر درآمد، پس از آنکه کوفیان یکی پس از دیگری، ناجوانمردانه و حقیرانه از یاری و همراهی فرستاده حسین(ع) خودداری کرده و او را در کام خونخوار پلیدی چون عبیداللهبنزیاد، یکه و تنها رها کردند، مسلم(ع) و پس از او، «هانی بن عروة» با مكر «ابن مرجانه» به شهادت رسیدند و «حبیب بن مظاهر» و «مسلم بن عوسجه» از کوفه گریختند تا به کاروان حسین بن علی(ع) بپیوندند.
در این میان، خبر به مختار ـ که اکنون به نزدیکی کوفه رسیده است ـ که میرسد، او هرچند با سینهای پر از کینه و نفرت از آل اموی، رهسپار جنگ با عبیدالله و یاری مسلم بود، یکباره نظرش برمیگردد... اما دلیل این رفتار چیست؟
نکته مهم و اساسی ماجرا شاید همین جا باشد که البته بارها و بارها در طول تاریخ رخ داده و هیچ مسلمان شیعهای، قطعا از قرار گرفتن بر سر این دو راهی در امان نخواهد بود، چراکه وعده الهی بر این قرار گرفته است تا مدعیان پیروی از امر، خود را با چنین آزمونهایی بیازماید.
در همین باره، میتوان نخبگان و بزرگانی چون «سليمان بن صرد خزاعی» را مثال زد که با تكيه بر هيجان و احساسات خويش، مردم را تشويق به نامهنگاریها برای حضور امام در كوفه میکند و به محض حضور نماينده امام، در سكوتي مرگبار فرو میرود كه «من فقط در ركاب امام میجنگم» و چه فرقی است بين اين جمله و عبارت معروف خوارج نااهل ـ «لا حكم الا لله» ـ كه هر دو سخن حقی بود، در حالی که باطل از آن استخراج كردند.
پس از حكايت سليمان و تحريك مردم و پا پس كشيدن مرگبار وی ـ كه تخم تفرقه و نفاق را كاشت و دیدیم که چگونه عبیدالله بر این کوتاهی سلیمان سوار شد و میوه مراد چید ـ نوبت به «مختار» میرسد كه با ولايت، مشق سياست كند كه سياست اين است كه برای پيروزی مادی، علم جنگ بر باطل برافرازی و در غير اين صورت، خود را تسليم باطل نمايی تا روزی كه روز حسرت است، تيغ برکشی و به انتقام برخيزی؛ آن هم هنگامی كه باطل غلبه تام و تمام يافته و قيام مختار، فقط التيام بخش زخمهای درون خواهد بود و كمكی به جبهه حق نخواهد كرد.
در آن سو، اما «ميثم تمار» عامی ژنده پوش است كه با علی و خاندانش مشق سياست نمیكند و بر مسير ارادت ره میجويد و دل و جان و سر و زبان را به هنگامه امتحان میبازد كه البته او هم میتوانست و اگر میخواست، ساكت بنشيند، اما ساكت ننشست كه از علی(ع) آموخته بود، سكوت به هنگام جور، نه سياست كه حماقت است برای همه تاريخ.
به هر روی، گویا محاسبات بیش از اندازه با عقول ناقص بشری برای محاسبه چگونگی نتیجه یک عمل، همان گونه که مختار را از عمل به تکلیف و وظیفهاش بازداشت و او را سر بزنگاه با این توجیه که من تنها برای پیروزی در جنگ آمدهام، نه شکست، از مبارزه با مأموران ابن زیاد منصرف کرد، قطعا همه را در مقاطع گوناگون دچار تردید در عمل به تکلیف خواهد کرد که بیشک، تنها معرفت، بصیرت و اخلاص است که میتواند ما را از مهلکهها به سلامت بگذراند تا علاوه بر اینکه در سپاه دشمن و جبهه باطل قرار نمیگیریم، با شناخت بموقع و بصیرت، آب هم به آسیاب دشمن نریزیم و فارغ از نتیجه، تنها به تکلیفمان رفتار کنیم.
کد مطلب: 14857
آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/news/14857/تردید-مختار