روضه مسلم(ع) و حکایت بیوفایی کوفیان در مختارنامه
پایگاه اطلاع رسانی جوان , 30 آبان 1389 ساعت 13:29
سؤالی که مختارنامه پیش هر بیننده متفکر و جستوجوگری میگذارد این است که آیا اگر ما هم در سال ۶۱ هجری میزیستیم و شیوخ، نخبگان یا بزرگان قوممان یا حاکم شرع فتوا بر ارتداد یا خارجی بودن حسین(ع) میدادند باز هم پا در رکاب ابا عبداالله (ع) میگذاشتیم؟
فرهنگ: با وجود اینکه هنوز چند هفتهای به ماه محرم مانده است ولی امسال اشکهایمان در سوگ مصیبت امام حسین(ع) زودتر از همیشه از دیدگانمان سرازیر شده و بغض بیدرنگتر از قبل به خانه دلهایمان رسیده و این رسالتی است که سریال مختارنامه بر دوش مخاطبان خود گذاشته است.
مختارنامه سریال متفاوت و عمیقی است که در همین هفت، هشت قسمت پخش شده توانسته نظرات خیلی از بینندگان تلویزیون را به خود جلب و ذهن آنها را درگیر این اثر تاریخی شیعه کند. چیزی که شاید برای کمتر فیلم و سریالی اتفاق بیفتد. بیشک هرچه به عاشورا نزدیکتر شویم همراه شدن با مختارنامه برای ما محرمیتر و حسینیتر خواهد شد.
قسمت هفتم و هشتم این سریال که مربوط به پیمانشکنی کوفیان و چگونگی شهادت حضرت مسلم(ع) بود تا به اینجای کار از تأثیرگذارترین و در عین حال تأمل برانگیزترین و غمناکترین قسمتهای این سریال بود.
چقدر سکانس تأثیرگذاری بود که «مسلم بن عقیل» از مسجد درآمد و جماعت بیروح کوفی یکی یکی در سرهر پیچ کوچه کسر میشدند و مسلم حتی برنمیگشت پشت سرش را نگاه کند که مبادا این پیمانشکنان ابدی تاریخ خجالت زده و شرمسار شوند.
موسیقی مناسب و کارگردانی بینقص در این صحنه به خوبی اوج مظلومیت و غربت اهل بیت(ع) را نشان میداد. یا صحنه شهادت مسلم(ع) در آخرین قسمت این سریال ناخودآگاه این شعر هوشنگ ابتهاج را به ذهن انسان متبلور میساخت که میگوید:
بر زمین سرد خون گرم تو ریخت آن گرگ و نبودش شرم تو
همه ما از کودکی بارها و بارها چه در کتابهای تاریخ و چه بر منبرهای روضهخوانی شنیدهایم وخواندهایم ذکر مصیبتهایی را که بر اباعبدالله(ع) و یارانش روا شده است ولی به قول گفتنی شنیدن کی بود مانند دیدن.
امروزدر مختارنامه میرباقری میبینیم که فرهاد اصلانی چقدر ابنزیاد شده و چگونه با بازی خوب و روانش تنفر تاریخی شیعه از این شخصیت را برمیانگیزد. به یاد بیاورید صحنه خطابه خواندن ابنزیاد را در مسجد کوفه که با چه استدلالها و روایاتی عوام الناس کوفی را مسخ کرد. که اگر نبود میثم تمار خیلی از ما هم شاید در حقانیت سخنان ابن زیاد تردیدی نمیکردیم.
در مختار میبینیم که امین زندگانی چه چهره معصوم و باصلابتی از مسلم به نمایش گذاشته است. در این سریال تاریخ صدر اسلام را به خوبی در قاب تصویر میبینیم، از کج فهمی و نداشتن بصیرت لازم در نخبگان و شیوخ معظم کوفه گرفته که امروزه هزار سؤال و اما و اگر جلوی راه ما شیعیان گذاشته تا غریبی و تنهایی سفیر نوه رسول خدا در کوچه پس کوچههای مخوف و بیرحم کوفه، این شهر بدنام تاریخ.
دوباره از خود میپرسیم که چه شد که سلیمان که از زعمای بزرگ شیعه در کوفه بود با آن استدلال و فتوا دست از جنگ با ابن زیاد کشید و جهاد با او را مکروه دانست؟ یا چه میگذرد بر کوفیان که صبح با مسلم بیعت میکنند و شب تنهایش میگذارند. آیا اگر سلیمان چنین فتوایی را نداده بود چنین جفایی در حق حسین(ع) و اهل بیتش روا میرفت. اینها سؤالهای تاریخ نیست؟ اینها عبرتهای تاریخ است. عبرتهایی که میرباقری به زیبایی در قالب تصویر- نه خطابه- در آستانه محرم روایت میکند.
سادهاندیشی است اگر بپنداریم که امثال ابن زیاد و یزیدیان افرادی بیاطلاع از دین و کتاب خدا بودند که اگر بودند چگونه دهان عوام الناس را احادیث و روایات خود پر میکردند. بیشک امروز اکثر ما با علم بر اینکه امام حسین(ع) حق است پا در راهش گذاشتیم و خود را فدای حسین (ع) میدانیم. حالا سؤالی که مختارنامه پیش هر بیننده متفکر و جستوجوگری میگذارد این است که آیا اگر ما هم در سال ۶۱ هجری میزیستیم و شیوخ، نخبگان یا بزرگان قوممان یا حاکم شرع فتوا بر ارتداد یا خارجی بودن حسین(ع) میدادند باز هم پا در رکاب ابا عبداالله (ع) میگذاشتیم و فریاد:«هل ناصر من ینصرنی»اش را لبیک میگفتیم؟ در دنیای امروز ما که عصر اینترنت و فیس بوک و جنگ سایبری است و با وجود هجمهای که جهان بر شیعه و شیعیان روا میدارد تشخیص جبهه حق اگر دشوارتر از آن زمان نباشد بیشک آسانتر هم نخواهد بود. ظریفی میگفت اگر امروز جبهه حق را تشخیص دادیم بیشک در آن زمان هم خود را میدیدیم که در لشکر عمر سعد هستیم یا در سپاه حسین(ع).
کد مطلب: 14860
آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/news/14860/روضه-مسلم-ع-حکایت-بی-وفایی-کوفیان-مختارنامه