مختار ؛ سفید یا خاكستری؟
مورخان درباره مختار چه گفتهاند؟
فتاح غلامی
هفته نامه سروش , 2 آذر 1389 ساعت 9:10
آنچه دست كم در مورد مختار میتوان گفت اینكه او یك شخصیت خاكستری است، با ویژگیهای مثبت و درخشان در عین حال نقاط منفی، بهگونهای كه تاكنون مراجع دینی و مذهبی و عامه مردم نیز با احتیاط نسبت به او قضاوت كرده و میكنند.
فرهنگ: اغلب ما اكنون چند هفتهای است كه جمعهشبها بهگونهای برنامهریزی میكنیم که حتی یك صحنه از سریال «مختارنامه» را از دست ندهیم. داوود میرباقری در تازهترین سریال تلویزیونی خود چنان تاریخ را جذاب و پركشش به تصویر كشیده است كه ناخودآگاه بیننده را با خود همراه میكند.
اما در آثار نمایشی تاریخی یكی از مهمترین سؤالاتی كه همیشه مطرح میشود این است كه نویسنده و كارگردان تا چه اندازه به تاریخ وفادار بوده و اتفاقات به تصویر كشیده شده چقدر با مستندات تاریخی همخوانی دارد.
دیدن تیتراژ پایانی سریال مختارنامه آنجا كه منابع تاریخی مورد استناد در نوشتن فیلمنامه ذكر شده است، كفایت میكند تا مطمئن شویم میرباقری و همكاران او در نوشتن داستان سریال كاملاً به مستندات تاریخی احاطه داشته و تلاش کردهاند به تاریخ وفادار بمانند. اما هنگامی كه در روایات تاریخی نیز در مورد یك واقعه یا یك شخصیت دیدگاههای متفاوت و گاه متعارضی وجود دارد، كار یك نویسنده بسیار سخت و در عین حال جذاب میشود.
آنچه دست كم در مورد مختار میتوان گفت اینكه او یك شخصیت خاكستری است، با ویژگیهای مثبت و درخشان در عین حال نقاط منفی، بهگونهای كه تاكنون مراجع دینی و مذهبی و عامه مردم نیز با احتیاط نسبت به او قضاوت كرده و میكنند. اما آنچه اكنون جمعهشبها از تلویزیون میبینیم چهرهای نسبتاً متفاوت از مختار است؛ به نوعی كه میتوان گفت تصویر ذهنی مردم از این شخصیت تاریخی از این پس به قبل و بعد از سریال «مختارنامه» تقسیم خواهد شد.
مختار كیست؟
مختار بن ابی عبید ثفقی در دومین سال هجرت به دنیا آمد. او به همراه نعمان بن بشیر، عبدالله بن زبیر و زیاد بن سمیه جزو نخستین فرزندان انصاری است كه بعد از واقعه هجرت چشم به جهان گشودند.
پدرش از جنگسالاران ارتش اسلام بود كه در روز نبرد جسر توسط ارتشیان پیلسوار ایرانی به قتل رسید. مختار در آن زمان دوران طفولیت خود را میگذراند و همراه پدرش در سفر جنگی بود.
مختار از این پس با سرپرستی عموی خود سعد بن مسعود ثقفی قرار گرفت. سعد بن مسعود یكى از یاران امیرالمؤمنین (ع) بود كه حضرت على (ع) بعد از ورود به كوفه وی را جزو یكی از كارگزاران خود قرار داد و در جنگ جمل نیز وی یكی از امیران لشکر امام بود. بعدها امام در جنگ صفین او را به عنوان فرماندار مداین انتخاب كرد و تا زمان خلافت امام حسن مجتبی نیز سعد در این سمت باقی ماند.
اولین حضور سیاسی مختار زمانی آغاز میشود كه سعد بن مسعود برای تعقیب خوارج، مختار را به عنوان جانشین خود در مداین انتخاب كرد. مختار همچنان نزد عموی خود بود تا زمانی كه حضرت امام حسن (ع) در حوالی مداین مورد سوءقصد قرار گرفت و برای استراحت و تجدید قوا وسازماندهی لشكر به نزد سعد بن مسعود فرماندار مداین آمد. مختار در این زمان جوانی نورس بود.
در برخی روایات تاریخی آمده است كه وی با مشاهده وضعیت نابسامان جبهه شیعیان به عموی خود توصیه كرد كه برای رسیدن به ثروت و حرمت، امام حسن را دستگیر و ایشان را به نزد معاویه بفرستد و از او امان بگیرد.
این سخن مختار با واكنش تند سعد مواجه شد و به او گفت: «لعنت خدا بر تو باد، پسر دختر پیمغبر خدا را بگیرم و به بند كنم، چه بد مردى هستى.» مختار كه با تندی عمو مواجه میشود، در جواب میگوید: قصد جدی نداشتم فقط میخواستم شما را امتحان كنم.
فراز دیگری از زندگی مختار كه نشاندهنده پیوند او با جریان شیعی است با حضور مسلم بن عقیل شكل میگیرد. به تصریح منابع زمانی كه مسلم به كوفه آمده ابتدا در منزل مختار در منطقه لفقا از توابع خطرنیه اقامت داشت و بعد از حضور ابن زیاد در كوفه و امنیتی شدن شرایط كوفه بهناچار به خانه هانی بن عروه رفت.
زمانی كه مسلم در كاخ ابن زیاد زندانی بود، مختار پرچم سبزی برافراشت و برای نجات مسلم اقدام كرد كه البته این تلاش بینتیجه ماند و موجبات دستگیری او را فراهم ساخت. (تاریخ طبری، جلد ۷، ص ۲۹۶۳)
زمانی كه در اسارت بود با ضربت عصای ابنزیاد چشمش صدمه دید و منتظر اقدامات شدیدتری از سوی فرماندار كوفه بود كه عبدالله بن عمر شوهرخواهر مختار برای او وساطت كرد و از مرگ رهایی پیدا كرد. (تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۱۹۷)
وی در زندان همبند میثم تمار از یاران باوفای امام علی (ع) بود كه علیه ظلم بنیامیه و حضور ابن زیاد در كوفه جوش و خروشی انقلابی داشت.
مطابق روایت منابع امامیه، میثم در گفتوگویی كه با مختار داشت از آینده گفت و به او وعده داد كه بهزودی از زندان آزاد خواهد شد و اولین كسی كه در آینده خواهد كشت، ابنزیاد خواهد بود. مختار بعد از واقعه كربلا با ارسال نامهای از سوی یزید برای ابنزیاد از زندان آزاد شد.(كامل ابن اثیر، ج ۴، ص ۱۱۶)
بعد از هلاكت یزید، با توجه به توفیقات اولیه عبدالله بن زبیر و ضعف جریان اموی، مختار به زبیریان پیوست. او در مكه ابنزبیر را ترغیب كرد كه با طرح ادعای مجازات قاتلین امام حسین(ع) بتواند شیعیان كوفه را به نفع خود تجهیز كند. ابنزبیر مختار را مأمور این كار كرد.
او بعد از ورود به كوفه بلافاصله مقدمات سوگواری سیدالشهدا را به راه انداخت. شیعیان به او متمایل شدند و همین مسئله عاملی شد كه مختار اهداف سیاسی خود را مبنی بر تمایل به شیعیان آشكار كند.
او در اولین اقدام عبدالله بن مطیع را از كوفه بیرون راند و شعار قیام خود را «یا لثارات الحسین» قرار داد. او با ارسال نامههایی برای امام علی بن حسین (ع) و محمد بن حنفیه از آنان خواست كه از او حمایت كنند.
در واكنش به این اقدام هر دو سكوت كردند و حتی امام سجاد از پذیرفتن هدیه مالی مختار سرباز زد. (مروج الذهب، جلد ۲، ص ۹۸) گرایش عمومی مردم كوفه به مختار سبب شد قاتلان امام حسین (ع) همچون شمر بن ذی الجوشن و شبث بن ربعی و زید بن حارث، كه از معاونان استاندار ابنزبیر بودند، خطر مختار را به او گوشزد كنند و پیشنهاد دستگیری و حتی قتل مختار را به او بدهند. سرانجام عمال ابن زبیر، مختار را دستگیر كردند و به زندان انداختند.
این واقعه بعد از قیام توابین بود. این خیزش كه توسط سلیمان بن صرد خزاعی هدایت میشد در منطقه حرورا اتفاق افتاد. مختار از همان ابتدا نسبت به سلیمان نظری موافق نداشت و حركت او را بیحاصل تلقی میكرد. (كامل ابن اثیر، ج ۱۲، ص ۸) باقیمانده توابین كه از واقعه حرورا جان سالم به در برده بوده و به كوفه پناه آوردند، شرایط را برای حمایت از مختار مناسب دیدند و مقدمات آزادی وی را فراهم كردند.
مختار بعد از آزادی از زندان این بار هوشمندانهتر اقدام كرد و دست یاری به سمت برخی از قبایل متمایل به اهل بیت از جمله همدان، اسد و ربیعه دراز كرد.
او به توصیه برخی از یاران خود برای اینكه از پشتیبانی قبیله بانفوذ مذحج و نخع برخوردار شود، با ابراهیم بن مالك متحد شد. (طبقات الكبری، ج ۵، ص ۲۱۷) از سوی دیگر توانست حمایت بخش زیادی از ایرانیانی را كه در كوفه مقیم بودند و از شرایط نابرابر اجتماعی در مقایسه با اعراب رنج میبردند، به خود جلب كند.
اوضاع سیاسی نابسامان خلافت اموی و جنگهای امویان و زبیریان نیز مختار را در رسیدن به اهداف اولیهاش كمك كرد.
او موفق شد كه در منطقه كوفه و اطراف آن بسیاری از قاتلان امام حسین را پیدا و به سزای اعمالشان برساند. البته چنانچه در منابع آمده نوع مجازات صورت گرفته در مورد قاتلین امام حسین با روحیه رافت علوی سازگاری چندانی ندارد. اساسا در دین اسلام مقابله به مثل تنها با رعایت شرایط برابر صورت میگیرد.
زمانی كوتاه از توفیقات مختار نگذشته بود كه عبدالله بن زبیر و برادرش مصعب اوضاع را برای ادامه فعالیتهای خود نامناسب دیدند و از هر اقدامی برای سركوب قیام مختار فروگذار نبودند.
كمی بعد با لشكركشی مصعب به سمت كوفه این شهر در محاصره قرار گرفت و بعد از چهل روز در نهایت مختار در جنگی نابرابر كشته شد. مرگ مختار باعث شد حركت او بعدها توسط جریانی به نام كیسانیه كه از امامت محمد بن حنفیه و پسرش ابوهاشم حمایت میكردند، به انحراف كشیده شود.
سیاه، سفید؛ خاكستری
مختار ثفقی چهره موثری در تاریخ اسلام و بهخصوص تاریخ تشیع است. او شخصیتی پیچیده دارد و در طول دوران زندگی بهخصوص حیات سیاسی خود موضعگیریهای متفاوتی از خود نشان داده است. اساساًٌ صحبت كردن در مورد مختار كار سادهای نیست و پرسشهای فراوانی در مورد او وجود دارد.
منابع تاریخی نظر واحدی در مورد او ندارند و نوع ارزیابی مورخان در مورد مختار به گرایشهای مذهبی و اعتقادی آنان بستگی تام و تمام دارد. برخی از جریانهای افراطی عرصه تاریخنگاری كه نگاه ویژه و همراه با حسن ظن نسبت به دودمان بنیامیه داشته و دارند با بدبینی در مورد مجموعه اقدامات شیعیان بهخصوص مختار قضاوت میكنند و حتی گاه پا را فراتر نهاده، نسبتهایی مبنی بر ادعای نبوت و مهدویت نیز برای شخص مختار قائل هستند.
اما در سوی دیگر، روایتگران شیعی تاریخ نیز با عنایت به اینکه حركت مختار و یارانش برای مجازات قاتلان و مسببان حادثه خونین كربلا مرهمی بر زخمهای شیعه بوده نگاهی حسی و عاطفی نسبت به قیام مختار و شخصیت وی دارند. این قضاوتهای كاملا متضاد البته به سایهروشنهای زندگی مختار برمیگردد و به همین خاطر است كه داوری در مورد او را مشكل كرده است.
البته باید در نظر داشت كه در میان روایتهایی كه در مورد مختار و قیام او در منابع امامیه هم ذكر شده، موارد متضاد و متفاوتی وجود دارد. در برخی از منابع، مداركی وجود دارد كه حاوی تأییدات حضرات معصومین از مختار است.
طبق روایتی، اصـبـغ بـن نـبـاتـه، از یـاران امـیـرالمـؤمـنین میگوید: لقب كیس (زیرك) را امیرالمؤمنین به مختار دادنـد. (بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۳۴۴؛ رجال كشی، ص ۱۲۷)
مطابق روایتی دیگر، امام محمد باقر (ع)، شیعیان را از ناسزاگویی به مختار منع كردند. (اختیار معرفه الرجال، ص ۱۲۵.) خبر دیگر حاكی از ملاقات پرمهر و محبت امام با پسر مختار است. (تنقیح المقال ۳/۲۰۳؛ بحار ۴۵/۳۵۱)
در روایتی دیگر آمده است كه منهال بن عمر كوفی از یاران امام سجاد (ع) زمانی كه در مدینه به دیدار ایشان رفت، آن حضرت سراغ كار مختار را گرفت و منهال ایشان را از اقدامات مختار در مجازات قاتلان امام حسین (ع) آگاه ساخت و آن حضرت سراغ حرمله كاهله اسدی را گرفت و چون پاسخ شنید كه او هنوز زنده است فرمودند خدایا به او تیزی آهن و آتش بچشان. كمی بعد این دعا در مورد حرمله توسط مختار به حقیقت پیوست.
مطابق گزارشی دیگر زمانی كه مختار سر ابنزیاد را برای امام سجاد فرستاد ایشان مشغول غذا خوردن بودند و بعد از مشاهده سر بریده ابنزیاد سر بر سجده نهادند و فرمودند خدا به مختار جزای خیر بدهد كه خونخواهی ما را كرد. (منتهیالامال، شیخ عباس قمی، انتشارات هجرت، جلد اول، ص ۶۸۰)
در كنار این تأییدات، روایاتی حاكی از مذمت اقدامات مختار نیز از سوی ائمه اطهار وجود دارد. از برخی از این روایات چنین بر میآید كه مختار در اقدامات خود انگیزههای مادی و سیاسی داشته و این موجبات دوزخی شدن او را فراهم میآورد؛ بهگونهای كه حتی امام حسین (ع) نیز شفاعت او را در روز قیامت قبول نخواهد كرد. (بحار ۴۵/۳۳۹)
در روایتى دیگر، انگیزه مختار از قیام، رسیدن به سلطنت و قدرت معرفى شده است و در آن روایت این نكته نیز آمده است كه اگر در قلب جبرئیل و میكائیل نیز ذرهاى محبت دنیا باشد ، خدا آنها را در آتش مىافكند. (تنقیح المقال ۳/۲۰۵) همچنین از امام سجاد (ع) نقل كردهاند كه آن حضرت بارها، مختار را نفرین كرده و مىگفت: مختار به ما نسبت دروغ داده است و چنین گمان كرده است كه به او در مورد امامت سفارش شده است.(طبقات ابن سعد ۵/۱۵۸ ؛ تذكره الخواص ۲۹۴؛ تنقیح المقال ۳/۲۰۵).
چنین تناقضاتی سبب شده كه جریان امامیه نظر واحدی در مورد مختار نداشته باشند و به طور كلی پیرامون مختار و اقدامات او بهخصوص نقش او در شكلگیری فرقه كیسانیه (همان جریانی كه بر امامت و مهدویت محمدبن حنفیفه تأكید میكرد) دو نظر عمده وجود داشته باشد. برخی برآنند كه وی شیعهای ناب و معتقد به امامت حضرت سجاد بود كه با هدف انتقام از مسببان حادثه كربلا اقدامات خود را پی گرفت.
این گروه از مورخان، معتقدند روایاتى كه در بردارنده مذمت مختار است، برخى از روى تقیه صادر شده و برخى دلایل سیاسى ـ اجتماعى داشته است.علامه مجلسی در جلد ۴۵ بحار و مرحوم مامقانی در كتاب رجال خود معتقد به این نظریه هستند و بیانات مفصلی در توجیه و رد احادیث مذمت دارند.
برخی دیگر اما ضمن قدردانی از او بابت التیامی كه به آلام شیعه با مجازات قاتلان امام حسین (ع) بخشیده، ادعاهای سیاسی و اعتقادی او مبنی بر امامت محمد بن حنفیه را نقطه تاریكی در زندگی او میدانند.
در منابع اهل سنت البته روایت یكدستتری در مورد مختار وجود دارد و حتی ادعاهایی مبنی بر مهدویت و نبوت را نیز به او نسبت میدهند. (تاریخ ابن خلدون، جلد ۱، ص ۳۵۶ همچنین آفرینش و تاریخ، مقدسی، ج ۱، ص ۱۹۸)
کد مطلب: 14881
آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/news/14881/مورخان-درباره-مختار-گفته-اند