گفتوگو با مسعود ولدبيگی، طراح گريم سريال «مختارنامه»
طراحی خلاقانه بر روی چهرههای تاريخی
طاهره آشیانی
13 آذر 1389 ساعت 14:23
در مختارنامه باید به سمتی حركت میكردیم كه اشقیا همچون شمر را خشن نشان دهیم و شخصیتهایی همچون مسلم را به شكلی مثبت و دوست داشتنی به تصویر بكشیم.
فرهنگ: آخرین ساخته داوود میرباقری تا كنون از نظر محتوایی سریال پُر سر و صدایی بوده است. از بحث حضور ایرانیها در مختارنامه گرفته تا نحوه به تصویر كشیدن شخصیت مسلم بن عقیل و بعد هم بحث شباهتهای تاریخی سریال با وقایع روز، موضوعی است كه حسابی ذهن مخاطبان فراوانی را با خود درگیر كرده است، اما در كنار این محتوای هنرمندانه و غنی، گروهی از متخصصان فنی و هنری سینما نیز حضور داشتهاند كه با فعالیتهای ارزشمند خود، سریالی كم نقص و دیدنی را خلق كردهاند. متخصصانی كه اغلب دورهای ۶ ساله را با سختی و مشكلات فراوان پشت سر گذاشتند تا مختارنامهایها لباسهایی فاخر بپوشند، در دكورهایی قابل باور حضور داشته باشند و چهره آنها نیز به آدمهای ۱۴۰۰ سال پیش نزدیكتر شود تا فیلمنامه داوود میرباقری با بیشترین حد باورپذیری مقابل دوربین برود.
در مصاحبهای كه پیشروی شماست، به سراغ یكی از این چهرههای سختكوش رفتهایم: مسعود ولدبیگی، طراح چهرهپردازی سریال مختارنامه كه از سال ۸۲ به گروه سازنده مختارنامه پیوسته است تا در ادامه تجربه طراحی چهرهپردازی خود در سریالها و فیلمهایی همچون: توبه نصوح، كمالالملك، جعفرخان از فرنگ برگشته، پرده آخر، از كرخه تا راین، دمرل، روز شیطان، ضیافت، زشت و زیبا، قرمز، دوئل و...، مختارنامه را به عنوان اثری متفاوت در این كارنامه ثبت كند.
قرار و مدار برای مصاحبهكردن با یك طراح چهرهپردازی شاید سادهتر از قرارهای اولیه برای مصاحبه با یك بازیگر نقش اولی باشد، اما قطعا ادامه مصاحبه كار سخت و پیچیدهای است.
كار آنها به كار نقاشها و مینیاتوریستهایی میماند كه با وسواس فراوان، حرفهای خود را در لابهلای چهره بازیگران زدهاند و حالا درآوردن نكته و سوال از این بخش واقعا كاری سخت است. تلاش كردم تا در حد توان خودم این كار نسبتا سخت را به گونهای انجام بدهم كه حاصل آن تصویری از وضعیت چهرهپردازی در سریال مختارنامه را ارائه كند. آنچه میخوانید حاصل این تلاش است.
از سریال تلویزیونی مختارنامه با عنوان «طرحی ۱۰ ساله» نام برده میشود. شما در كجای این سریال قرار داشتید و از چه زمانی به مختارنامه پیوستید؟
حضور من به عنوان طراح چهرهپردازی سریال مختارنامه تقریبا به اواخر سال ۸۲ بازمیگردد. باید همین جا به این مساله اشاره كنم كه داوود میرباقری در كارهای قبلی خود با عبدالله اسكندری كار كرده بود و زمانی كه این پیشنهاد به او داده شد، عبدالله اسكندری در سریال تاریخی امام حسین(ع) به كارگردانی شهریار بحرانی به عنوان طراح چهرهپردازی حضور داشت و در آن مقطع آن سریال هنوز تعطیل نشده بود. ما در صنف خودمان حرمتهایی داریم و به همین دلیل، بعد از طرح این پیشنهاد موضوع را با داوود میرباقری در میان گذاشتم و گفتم چرا با عبدالله اسكندری كار نمیكنید؟ میرباقری به حضور اسكندری در پروژه امام حسین(ع) اشاره كرد و بعد هم من حضورم را مشروط به گفتوگو با اسكندری كردم. وقتی با او تماس گرفتم، از اینكه من قرار است این بخش از كار مختارنامه را انجام دهم بسیار خوشحال شد و پس از این موضوع بود كه همكاریام را با سریال مختارنامه آغاز كردم.
تا جایی كه به خاطر دارم پیش از حضور در سریال مختارنامه درگیر سریال «روزگار قریب» به كارگردانی كیانوش عیاری بودید. البته روزگار قریب یك سال زودتر آغاز شده بود. شما هنگام حضور در سریال مختارنامه همزمان درگیر روزگار قریب هم بودید؟
خیر. در سریال روزگار قریب تنها در بخشهای ابتدایی كار حضور داشتم و طراحی و تست گریم با من بود، اما بنا به دلایل شخصی آن پروژه را ادامه ندادم و در ادامه حسین صالحیان این مسوولیت را به عهده گرفت.
تستهای گریم سریال مختارنامه را از چه زمانی آغاز كردید؟
از زمستان سال ۸۲ این بخش از كار آغاز شد.
در سریالی تاریخی مانند مختارنامه، در كنار مباحثی مانند طراحی چهرهپردازی، بخش مهمی به عنوان طراحی صحنه و لباس هم وجود دارد كه میتواند در فضاسازی تاریخی كار موثر باشد. با در نظر گرفتن این نكته، چند درصد از مفاهیم كار توسط چهرهپردازی منتقل میشود؟
در یك مجموعه درست و اصولی، همه بخشها و شاخهها حكم حلقههای یك زنجیر را دارد كه با هم چفت میشوند و كلیتی واحد را شكل میدهند. اگر یك حلقه در جای خود نباشد به بقیه حلقهها هم لطمه میزند. گاه سریالی پخش شده كه در آن دكور و طراحی لباس بسیار قوی بوده اما طراحی چهرهپردازی ضعیف روی كیفیت كار تاثیر گذاشته است. به نظرم چهرهپردازی در خوب و بد شدن كار بین ۳۰ تا ۴۰ درصد موثر است و میتوان این میزان از انتقال حس و حال یك كار تاریخی را به عهده آن گذاشت.
معمولا وقتی طراح چهرهپردازی فیلمنامه را مطالعه میكند، مانند دیگر عوامل آن اثر نمایشی گفتوگوهایی را با كارگردان اثر انجام میدهد. آنطور كه من دیدهام حاصل این گفتوگوها یادداشتبرداریهایی است كه در شكلگیری ایده كلی كار بسیار تعیینكننده است. گاهی نیز در این دیدارها حرفهای تعیینكننده زیادی مطرح میشود. در مختارنامه این روال چگونه بود؟
صحبتی كه در شروع كار با داوود میرباقری داشتم، این بود كه این فیلمنامه آدمهایی دارد كه بخشی از آنها اولیا هستند و بخشی دیگر اشقیا. اولیا این طور ارزیابی شدهاند كه آدمهایی مثبت و اشقیا آدمهایی منفی هستند. این نكته كه از سوی كارگردان مطرح شد، در طراحی گریم بسیار راهگشا بود و اساسا شكلگیری گریم بر همین مبنا بود. در نتیجه برای تست زدن گریم هر شخصیتی ضمن مراجعه به فیلمنامه و مطالعه آن، از كارگردان سوال میكردیم كه آیا این شخصیت جزو اشقیاست یا اولیا؟ قرار بود كلیت گریم به گونهای باشد كه به محض دیدهشدن آن از سوی مخاطب، بیننده بتواند تشخیص دهد كه این شخصیت جزو آدمهای مثبت سریال است یا اینكه جزو ضد قهرمانها و اصطلاحا همان اشقیاست.
شخصا با این نوع چهرهپردازی كه در آن مخاطب در نگاه اول متوجه ماهیت شخصیت داستان شود موافقید؟
البته نه. در سینما و تلویزیون گاهی مواقع وقتی قرار است شیطان نمایش داده شود، با خصوصیات خاصی همچون: كلاه بوقی و چهره آنكارد شده دیده میشود و مخاطب میگوید این شیطان است! همیشه با خودم میگویم شیطان میتواند چهره جذاب و قابل قبولی داشته باشد اما از نظر خصوصیات رفتاری شیطان باشد. به این مساله توجه كنید كه هر فیلم یا سریالی قاعده كاری خاص خودش را دارد و نمیتوان در همه كارها بر اساس یك قاعده مشخص حركت كرد. در مختارنامه باید به سمتی حركت میكردیم كه اشقیا همچون شمر را خشن نشان دهیم و شخصیتهایی همچون مسلم را به شكلی مثبت و دوست داشتنی به تصویر بكشیم. اما درخصوص شخصیتهای دیگر چنین مسالهای تفاوت میكرد.
وقتی از دستاندركاران یك سریال یا فیلم سوال میكنیم: میزان اشراف كارگردان بر موضوعهایی همچون: گریم، طراحی صحنه، فیلمبرداری و... چگونه است؟ ارزیابی همه دستاندركاران این است كه اشراف كارگردان درخصوص آن موضوع عالی است! حالا شما صادقانه بگویید شناخت كارگردان سریال مختارنامه از مقوله گریم چگونه بود؟
میرباقری با شناخت خوبی كه از مقوله گریم دارد، با ایدهها و نظرهایش هم میتواند به طراح گریم كمك موثری كند. این اتفاق در سریال مختارنامه بارها رخ داد و آنچه شما در حال حاضر روی صفحه تلویزیونهای خود تماشا میكنید، حاصل همین ایدههایی است كه توسط گروه چهرهپردازی روی صورت بازیگران اجرا شد.
برای اینكه بحث ما برای خواننده این مطلب ملموستر شود، بفرمایید كه مثلا ایده كارگردان درخصوص بازیگر نقش مختار چه بود و شما چگونه آن را اجرا كردید؟
مختار از نظر میرباقری شخصیتی مصمم، جدی و با ظاهری قدرتمند بود. در طراحی گریم این شخصیت باید نوع خطوط چهره و سایههای صورت این حس را القا كند. چنین شخصیت مقتدری باید در بخشهایی از داستان با چشمانش حرف بزند و سكوتش بتواند اقتدارش را عرضه كند. برای اینكه چنین مفهومی روی چهره فریبرز عربنیا خلق شود، ۸ بار چهره او تست گریم خورد تا در نهایت نظر كارگردان جلب شد. ضمن آنكه این شخصیت مقاطع سنی مختلفی دارد. او از مقطع حدودا ۴۰سالگی در سریال دیده میشود. زمانی كه ریش و موی سیاهی دارد و چهرهاش شاداب و جوان است، اما به مرور در طول داستان به یك پختگی میرسد كه این مساله در چهره او نیز منعكس میشود. تا اینكه در پایان داستان با مو و ریش كاملا سفید، چهره و هیبتی متفاوت پیدا میكند.
از مختار كه بگذریم، درباره شخصیتهای دیگر چه اتفاقی افتاد؟
در سریال مختارنامه به دلیل آنكه داستان مقطع زمانی طولانی مدتی را روایت میكند، اغلب بازیگران چند گریم مختلف دارند. به عنوان نمونه فریبرز عربنیا، بازیگر نقش مختار ثقفی با دارا بودن ۷ گریم مختلف بیشترین تغییر چهره را در این سریال داشته است. رحمان باقریان (غلام مختار)، رضا رویگری، مهرداد ضیایی و... هم جزو بازیگرانی هستند كه حداقل ۲ مقطع گریم دارند. اما گریم برخی بازیگران پیچیدگی خاصی داشت. عمر سعد با بازی مهدی فخیمزاده، عبدالله بن زبیر با بازی رضا كیانیان و فرماندار مدائن با بازی اكبر زنجانپور جزو گریمهای سخت كار بودند. مهدی فخیمزاده برای این نقش ۸ بار تست گریم شد و درباره رضا كیانیان تعداد دفعات گریم به ۱۰ بار رسید.
مختارنامه سریالی طولانی مدت است. ۶ سال زمان برای فیلمبرداری آن صرف شده كه در این مرحله گروه شما نیز حضور داشته است. آیا تصور میكردید كار تا این اندازه طول بكشد؟
روز اول تصور نمیكردم مختارنامه تا این حد گسترده و وسیع باشد. برای كاری به این گستردگی نیاز به گروهی بزرگ بود كه به مرور تكمیل شد. گروه ما ۱۳ نفر عضو داشت كه علیرضا خورشید، سرپرست گریم آقایان و میترا آقامیری، سرپرست گریم خانمهای آن بود. هرچه پیشتر میرفتیم كار گستردهتر و حساستر میشد. بخشی از وسایل و تجهیزات مورد نیاز ما در ابتدای كار در ایران نبود، اما در ادامه كار خوشبختانه وارد شد. در بخشهایی از كار هم با اضافهشدن هنرورانی كه از آنها در فیلم نمای درشت دیده میشد، برخی گریمورها مامور گریم این گروه شدند. در مختارنامه تجربههای مختلفی وجود داشت كه به مرور كامل شد.
درباره این هنروران و حضورشان در مختار و تاثیر آنها بر بخش گریم بیشتر توضیح دهید.
از فروردین سال ۸۶ گروه سازنده مختارنامه وارد مرحلهای از كار شدند كه به فیلمبرداری بخش جنگهای شهری این سریال اختصاص دارد. یكی از ویژگیهای این بخش از كار حضور تعداد زیادی از هنروران عادی و آموزشدیده در صحنههای مختلف بود. تعداد این هنروران بسته به صحنههای مورد نیاز كار هر روز از ۳۰ تا ۱۰۰ هنرور در نوسان بود و گاه به ۶۰۰ هنرور هم میرسید. برخی از این هنروران كسانی بودند كه در مقابل دوربین گاه نمای درشت از چهره آنها گرفته میشد و به همین دلیل نیاز به گریم كامل داشتند. به همین دلیل گروهی از چهرهپردازان به گروه چهرهپردازی اضافه شدند كه به طور مشخص كار چهرهپردازی هنروران و بازیگران فرعی را انجام میدادند.
كلا در سریال مختارنامه روزانه چند نفر گریم میشدند؟
در سریال مختارنامه به طور میانگین هر روز بین ۵۰ تا ۶۰ نفر بازیگر و هنرور روی صندلیهای چهرهپردازی این سریال مینشستند و هر روز برای ۴۰ تا ۵۰ نفر از این هنروران ریش كامل نصب میشد. در كارهای تاریخی كه بازیگر نیاز به ریش و موی بلند دارد، بهتر است تا بازیگر با ریش و موی طبیعی خود مقابل دوربین بیاید. اما در مختارنامه از میانه كار اتفاق دیگری افتاد و برخی بازیگران ریشهای خود را زدند.
چرا؟
با توجه به طولانی شدن حضور بخش زیادی از بازیگرانی كه با ریش در این سریال برای ایجاد امكان همكاری این بازیگران با فیلمها و سریالهای دیگر در فواصل زمانی كه در مختارنامه حضور نداشتند از طرف تهیهكننده و كارگردان این امكان فراهم شد تا بیش از ۹۰ درصد بازیگران با تغییر در راكورد ریش و موی خود سركارهای دیگر بروند. البته این مساله كارهای بخش گریم را سنگینتر كرده و در این مدت برای حدود ۹۰ درصد از بازیگران ریش و در مواردی مو بافته شد.
از تجربههایی كه در سریال مختارنامه كسب كردید كدامیك قابل توصیف است؟
یكی از تصمیمهای من در روزهای اول این بود كه سعی كنم برخلاف گذشته و روال عادی سریالهای تاریخی عمل كنم. در اغلب سریالهای تاریخی وقتی كار پخش میشود، بازیگران شبیه هم هستند؛ یعنی همه ریش و موی بلند دارند، اما در این سریال من تلاش كردم تا در حد دانش خودم و آنچه آموخته بودم، چهرهها شبیه هم نباشد تا برای مخاطب حداقل جذابیتی به وجود بیاید و همه را یك فرم و قیافه نبینیم. خوشبختانه تا حدی موفق شدم. اگر عكسهای گریم مختارنامه یكجا دیده شود، این مساله ملموس است و خواهید دید كه چهره بازیگران شباهت زیادی به هم ندارد.
حالا برای این كه چهره بازیگران شباهت زیادی به هم نداشته باشد چه كار خاصی انجام دادید؟
این كار حاصل تجربه بیش از ۴۰ سال فعالیت در این عرصه است. در سریال مختارنامه از مدلهای مختلف ریش با تفاوتهای خیلی ریز استفاده شده است. ممكن است در نگاه اول این تفاوتها به چشم نیاید، اما وقتی داستان ادامه مییابد، مخاطب با شخصیتها آشنا میشود و سكانس تداوم پیدا میكند و رفته رفته بدون این كه بخواهد تفاوتها را میبیند. این یكی از ظرافتهایی است كه مخاطب در نگاه اول متوجه آن نمیشود اما در ادامه كار بدون این كه بخواهد متوجه تفاوت خواهد شد. مثل تفاوتی كه بین فرزندان دوقلوی یك مادر است. ممكن است دیگران متوجه تفاوتها نشوند، اما قطعا مادر آن فرزندان متوجه این تفاوت خواهد شد.
همیشه تصور میكردم ممكن است مخاطب در قسمتهای اولیه سریال مختارنامه اندكی درخصوص گریم بازیگران گنگ باشد، اما به مرور با شخصیتها كه عجین شد، بدون این كه بخواهد این تفاوتها را درك میكند. شاید نتواند این تفاوتها را بیان كند، اما دقیقا میتواند بفهمد كه اینها به لحاظ مدل ریش هم متفاوت هستند.
جالب شد!
در سریالهای تاریخی حجم انبوهی از ریش برای بازیگران استفاده میشود و اغلب به رنگ ریشها و تفاوت آنها توجهی نمیشود. حال آن كه رنگ ریشهای یك آدم مشخص نیز متفاوت است. برای درك این تفاوت كافی است صورت یك آدم ریشدار را در مقابل آفتاب تماشا كنید، آن وقت با طیفی از رنگهای قرمز، طلایی، زرد، نارنجی، قهوهای و مشكی مواجه میشوید. این تفاوت رنگ باید در یك سریال تاریخی و در بخش گریم دیده شود، اما در اغلب سریالهای تاریخی وقتی قرار است ریش تیره باشد، صرفا مشكی است یا اگر قرار است ریش قهوهای باشد، صرفا قهوهای است حال آن كه رعایت این ظرافتها باعث میشود كار طبیعی از آب دربیاید.
در چنین حالتی بازیگر دیگر صاحب یك ریش صاف و تخت نیست و این تخت نبودن باعث میشود چشم مخاطب آزار نبیند.
در این سریال میانگین سنی بازیگران بین ۴۰ تا ۵۰ است. آیا این مساله روی گریم این شخصیتها تاثیر داشت؟ نیاز بود تا در جایی بازیگران، پیرتر یا جوانتر شوند؟
برای اجرای هر كاری در گریم همیشه به فیلمنامه استناد میكنیم. پیر شدن یا جوان شدن در هر فیلم یا سریالی، امری عادی و در حوزه فعالیتهای گروه چهرهپردازی است، اما چهره برخی بازیگران قابلیت پیر یا جوان شدن بیشتری دارد و این كار با سهولت بیشتری انجام میشود. در مورد برخی بازیگران نیز باید برای این كار زحمت بیشتری كشید.
شما به سبك در گریم اعتقاد دارید؟ اینكه سبك خاصی را در گریم پیاده كنید كه از كنار هم چیدن عكسهای مختارنامه به یك چیز واحدی برسیم كه در كل كار اعمال شده و آن نگاه و امضای شماست؟
طبیعتا همه ما علاقهمندیم كه در كارمان به جلو حركت داشته باشیم و روز به روز به آنچه داریم اضافه كنیم. در این زمینه تلاشهایی هم كردیم. در اكثر كارهای تاریخی مهمترین تفاوت چهرهپردازی با آثار معاصر، در گریم خودش را نشان میدهد. در چین سریالهایی گریم گاهی با سایهكاریهای آنچنانی، خط چشمهای پررنگ و ... به سمت و سوی كارهای تئاتری سوق پیدا میكند. گاهی هم نوع مو و ریش بیش از حد حجیم و دفرمه است. باید به این نكته توجه كنیم آدمهایی كه ۱۴۰۰ سال قبل زندگی میكردند هم خود ما هستیم، با امكانات آن موقع؛ بنابراین نیازی نیست كه چهره آدمها اغراق شده باشد. گریم مختارنامه به لحاظ فرم، مو و سایهكاری تفاوت چندانی با كارهای روز ندارد و ما خیلی زیركانه به سمت بدوی بودن آدمها رفتهایم و تلاش كردهایم تا یك مقدار كار تاریخی را با نگاه جدیدتری ببینیم و برای این كه یك آدم را به آن بدویت گذشته ببریم، صرفا به سراغ اگزه جره كردن آن شخصیت نرفتهایم.
شاید بیننده عادی كه تخصصی در زمینه گریم ندارد متوجه این تغییر نشود، اما یك فرد متخصص قطعا متوجه خواهد شد كه در چه بخشهایی چهره شخصیت و بازیگر با یك گریم ساده به آن مفهوم كلی سریال نزدیك شده است. این مساله جدیدترین اتفاقی است كه در سریال مختارنامه رخ داده و تفاوت این كار با كارهای تاریخی دیگر است. ما از اغراق دوری كردیم و به سراغ گریمی رفتیم كه خیلی ظریف ریز و نزدیك به كار روز است.
اما قطعا در همین گریم ساده نیز ویژگیهایی لحاظ شده است؟
قطعا همینطور است. تمام تلاشم این بود كه مخاطب وقتی به یك چهره برخورد، حالا در هر شرایطی كه هست، ریش دارد، موی بلند دارد، روی صورتش كارهای زیاد انجام شده و ... بیننده آن را بپذیرد و باور كند و به صرف دیدن نكتهای كوچك به باورپذیریاش لطمه نخورد؛ مثلا اگر شخصیتی ریش انبوه دارد، این ریش قابل باور و قبول باشد. اگر موی بلند دارد در حدی باشد كه بشود باور كرد. كوشیدیم هر كاری روال طبیعی خودش را داشته باشد و مخاطب بپذیرد و به عبارت دیگر، گریم خودش را نشان ندهد و توی ذوق مخاطب نخورد.
در بسیاری از كارهای تاریخی كه گریم به درستی اجرا نشده، مخاطب دقیقا نمیداند كه چه چیزی سر جای خودش نیست، اما آن نكته آزاردهنده خودش را به مخاطب تحمیل میكند. حالا اگر مخاطب بخواهد كار ضعیف و قوی را تمایز دهد باید به چه چیزی توجه كند؟
در سریال مختارنامه به استثنای برخی آدمها همه ریش دارند. ریش یك نفر حجیم است و دیگری تنك و ظریف. اگر این آدمها را از شروع تا پایان كنار هم بگذاریم، نوع اجرای ریش روی چهره بازیگران جوری است كه این گریم لو نمیرود. اگر هم چنین باشد، این مساله فقط از سوی آدمهایی كه خیلی وارد هستند قابل تشخیص است. شاید درست نباشد كه این را بگویم، اما نوع اجرای گریم روی چهره بازیگران سریالهای تاریخی گاهی جوری است كه مخاطب بسادگی میفهمد ریش مصنوعی است و ما در مختارنامه زمان زیادی را صرف كردیم تا چسباندن ریشها مصنوعی به نظر نرسند.
حفظ راكورد موضوعی است كه شاید مخاطب آشنایی چندانی با آن نداشته باشد، اما در سریالی از جنس مختارنامه بسیار مهم است.
ما تمام كارهایی كه روی صورت هر بازیگر انجام شده را به شكل كارتكس حفظ كردهایم. برای حفظ راكورد گریم هر بازیگر كارتكسهایی را طراحی كردیم كه تاریخ شروع گریم، پایان گریم، جزییات صورتش و دیالوگ مربوط، به همراه عكسی از آن لحظه گریم در آن جای میگرفت. در پروژههایی مانند مختارنامه، گاه ممكن بود بازیگر برود و ۶ ماه بعد بازگردد و پلان بعدی نقش یك سكانس را بازی كند. در حالی كه این دو پلان باید كنار هم قرار میگرفتند ولی زمان و حتی مكان آن هم متفاوت بود. به همین دلیل مانند هر پروژه تاریخی سعی میكردیم این اطلاعات را برای هر فرد به شكل جداگانهای تهیه كنیم. این اتفاق برای همه بازیگران درجه یك، دو و سه افتاد تا در گریمهای آتی به مشكل برنخوریم. البته بخشی از این كار در همه سریالها به عهده خود بازیگران است، اما به دلیل طولانی بودن سریال و این كه گاهی بین دو پلان یا سكانس یك بازیگر ۶ ماه فاصله میافتاد خیلی در این باره نمیتوانستیم به بازیگران سخت بگیریم.
در مختارنامه گروهی از كودكان هم در نقشهای مختلف مقابل دوربین رفتند. با توجه به طولانی بودن كار در سریالهای تاریخی گاه این مشكل پیش میآید كه بازیگر كودكی وقتی یك سال بعد میخواهد مقابل بازیگران جوان و میانسال بازی كند حتی با گذشت ۴ سال از نظر چهره و فیزیك معمولا تغییر چندانی نمیكند. البته ممكن است گاهی چاق یا لاغر شوند، اما كودكان و نوجوانان با تغییرات فراوانی مواجه هستند و حتی نوع تغذیه آنها میتواند این تغییرات را تشدید كند. در مختارنامه بارها مجبور شدیم با گریم، شخصیت نوجوانی را به كودكیاش برگردانیم یا به خاطر رشدی كه كرده بود فرد دیگری را با گریم او جایگزین كنیم.
شما در این سریال یك بار هم مقابل دوربین رفتید.
بله. در نقش شخصیتی به نام نجده بن عامر كه رئیس خوارج است. نجده بن عامر در طول داستان مختارنامه با آل امیه و آل زیبر مشكل دارد و هیچ یك از آنها را قبول ندارد، اما در مقطعی از داستان زمانی كه آل امیه تصمیم به نابودی او و یارانش میگیرد، با آل زیبر همراه میشود، اما مدتی بعد با آنها نیز دچار اختلاف میگردد. بازی من از بخش مكه آغاز خواهد شد.
شما در سریال مختارنامه برای بیش از ۶۰۰ بازیگر تست گریم زدید. قطعا وقتی این بازیگران زیر دست شما مینشستند، به این مساله فكر میكردید كه تا چه حد با نقشی كه باید ایفا كنند شباهت دارند و برای آن نقش انتخاب مناسبی بودهاند! حالا به نظر شما اگر قرار بود خود داوود میرباقری در این سریال نقشی را ایفا كند، بیشتر مناسب كدام نقش بود؟
تا به حال به این سوال فكر نكردهام. خیلی سوال عجیبی است.
حالا به آن فكر كنید!
به نظرم نقش یك حاكم عادل را میتوانست خوب ایفا كند. مثل نقش نعمان بن بشیر یا نقش عموی مختار فرماندار مدائن.
آقای میرباقری برای ایفای نقش خود مختار گزینه مناسبی نیست؟
به نظر من خیر! البته علیرضا خورشید، دستیارم زمانی میگفت داوود میرباقری برای ایفای نقش هانی بن عروه كه فرخ نعمتی بازی كرد و عبدالله بن زبیر كه رضا كیانیان ایفا میكند هم گزینه بسیار عالی و مناسبی است! حالا كه فكر میكنم میبینم این میتواند نظر من هم باشد.
****
گریم در ایران با راهاندازی تلویزیون در كشور ما قدم در راه پیشرفت گذاشت. تلویزیون در اولین اقدام بخش گریم را راهاندازی كرد و سرپرستی این بخش را به بیژن محتشم سپرد كه دورههای مختلف گریم را در خارج كشور گذرانده بود و در فیلم سیاره میمونها با گریمور معروف، جان چمبرز همكاری داشت. بیژن محتشم در تلویزیون گریمورهایی مانند عبدالله اسكندری و جلالالدین معیریان را تربیت كرد كه ایندو با ورود به به دنیای حرفهای توانستند گریم در سینما و تلویزیون ایران را متحول كنند. اوج كار اسكندری و معیریان را میتوان در فیلم سوتهدلان و سریال هزاردستان دید. در فیلم سوته دلان، معیریان، دستیار اتللو فاوا بود كه از خارج كشور آمده بود تا سر بازیگر اصلی این فیلم را كه یك عقبمانده ذهنی بود به شكل غیرمتعارفی درآورد. معیریان از فاوا بسیار آموخت و در ادامه فعالیتهایش از این تجربیات استفاده كرد. اسكندری خلاقیت و استعداد بینظیر خود در زمینه گریم را در سریال هزاردستان نشان داد. طراح گریم این سریال بیژن محتشم بود. محتشم به اسكندری اعتماد كرد و بازیگرانی مانند عزتالله انتظامی را به او سپرد تا اسكندری از این بازیگر خان مظفری بسازد كه برای همیشه در ذهن مخاطبان این سریال بماند. اسكندری و معیریان بعدها با راهاندازی كلاسهای آموزشی، گریمورهای زیادی را آموزش دادند و آنها را وارد كار حرفهای كردند.
مسعود ولدبیگی، متولد سال ۱۳۱۴ در كرمانشاه است. او بعد از ورود به دنیای تئاتر، اصول گریم را در جامعه باربد آموزش دید و خیلی زود جذب سینما شد و بعد در تلویزیون در سریالهایی مانند سربداران، روزی روزگاری، كوچك جنگلی و... . چهرههای تاریخی را طراحی كرد. سریال مختارنامه این فرصت را به ولدبیگی داد تا او نشان دهد كه بسیار خلاق و خوش ذوق است. گریم مختارنامه آنقدر تمیز و باورپذیر است كه در سریال مختارنامه اولین چیزی است كه به چشم میآید. بازیگران هنوز لب به سخن باز نكردهاند كه بیننده چهره آنها را میبیند و چهرهپردازی چنان در راستای شخصیتپردازی است كه به معرفی شخصیت بسیار كمك میكند.
مهری شیرازی هم از گریمورهای باتجربه و پیشكسوت است كه او هم دوره آموزشی خود را در تلویزیون دیده و سالها در این رسانه فعالیت داشته است.
از آثاری كه وی به عنوان طراح گریم در آنها حضور داشته است میتوان به فیلمهای زندان زنان، دو زن، كافه ستاره، میم مثل مادر، قرنطینه، عصر روز دهم، سن پطرزبورگ و... اشاره كرد.
از گریمورهای جوان هم میتوان به سعید ملكان اشاره كرد كه او هم از شاگردان بیژن محتشم است و در تلویزیون آموزش چهرهپردازی را فراگرفته است.
ملكان كه متولد سال ۵۸ است تاكنون با طراحی گریم فیلمهایی مانند پابرهنه در بهشت، آواز گنجشكها، وقتی همه خوابیم، فرزند صبح، راه آبی ابریشم، پستچی سه بار درنمیزند، ملك سلیمان و... در سینما درخشیده است. وی طراح گریم سریال یوسف پیامبر را نیز به عهده داشت.
کد مطلب: 15012
آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/news/15012/طراحی-خلاقانه-روی-چهره-های-تاريخی