هنر مذهبی و تصورات عامه
اکرم صوفی
جوان آنلاین , 3 بهمن 1389 ساعت 16:47
در سنت مذهبی مسیحی، نقاشی و مجسمهسازی از بزرگان دینی امری کاملاً متداول است و هر نقشی که هنرمند از این بزرگان بیافریند براساس سنت مکاشفه در دین مسیحی قابل توجیه است.
فرهنگ-اندیشه: روایتگری در قالب هنر شکلدهنده بخش عمدهای از تصورات مردم درباره موضوعاتی است که خود آنها تجربه مستقیمی درباره آن ندارند. یعنی بسیاری از مردم به مرور تصویری از یک محصول هنری را جایگزین یک تصور مبهم فکری از یک موضوع میکنند.
به طور مثال در سنت نقاشی قدیمی ایران مشخص نیست چه کسی و مثلاً با چه تصور و اندیشهای تصویر رستم و سهراب را به این شکل متداول آفرید، اما امروزه بدون لحظهای تأمل با دیدن یک مرد کوتاه قد پرریش و پر مو و یک جوان نورسته مثلاً کم مو و زیبا در حال نبرد کردن به یاد رستم و سهراب میافتیم.
درباره سایر شخصیتهای فرهنگی و هنری و مذهبی هم چنین سنتی ایجاد شده است. به عنوان مثال بر اساس بررسیها نخستین مجسمه فردوسی در هندوستان ساخته و نصب شد که به پیشنهاد یکی از سیاسیون زرتشتی نمونهای از آن برای نصب در تهران و آرامگاه فردوسی بزرگ ساخته و خریداری شد.
حالا با گذشت کمتر از ۵۰ سال از این اتفاق کمتر کسی میتواند تصور کند که فردوسی چهرهای متفاوت با این مجسمه دارد و حتی تمبرهای یادبود و نقاشیها نیز از این حکیم فرزانه، گونهای از بازسازیای چهره از حکیم ابوالقاسم فردوسی است.
درباره بزرگان مذهبی، البته موضوع به نحوی دیگر مطرح است. در سنت مذهبی مسیحی، نقاشی و مجسمهسازی از بزرگان دینی امری کاملاً متداول است و هر نقشی که هنرمند از این بزرگان بیافریند براساس سنت مکاشفه در دین مسیحی قابل توجیه است.
یعنی به بیان دیگر از آنجا که بسیاری از معارف دین مسیحی منبعث از مکاشفات بزرگان این دین بوده و نیاز به منبع ضرورتاً وحیانی یا مکتوب ندارد، هر مسیحی هم در آغاز میتوانسته با چنین منطقی و متدولوژی برداشت خود از مسائل دینی را در قالب آثار هنری جلوهگر سازد. گرچه فرهنگ عامه در جامعه مسیحی هم به مرور زمان تصورات کاملاً مشخصی درباره مسیح(ع) و سایر بزرگان دینی پیدا کرده یعنی کمتر کسی است که حضرت عیسی را کسی غیر از یک انسان لاغر میانه قد با موهای بور بداند.
با انتقال این فرهنگ به سرزمینهای اسلامی کمکم، تصویرسازی از بزرگان دینی به ویژه در ایران نیز باب شد. به طور مثال در سنت نقاشی قهوهخانهای ما تصاویری از حضرت علی(ع)، نبرد عاشورا و مثلاً ضمانت آهو توسط امام رضا(ع) میبینیم که تصورات عامه درباره چهره این بزرگواران را شکل داده است. تصوراتی که ضرورتاً درست و مقبول هم نیست. یا حتی نیت نقاش و نقشآفرین مانند یک بازیگر تعزیه در گریم یزید و شمر و سایر اشقیا دخیل است. چنانکه ما یزید و شمر و ابنزیاد را به بدترین قیافههای ممکن میشناسیم.
امروزه حتی تصورات روضهخوانان و مادحین نیز براساس همین تصویرسازی هنری چنان تغییر کرده که مصیبت فرزندان برومند حضرت زینب کبری(س) نیز با عنوان طفلان زینب خوانده میشود، حال آن که چه کسی است که نداند حضرت زینب در کربلا حدود ۵۷ سال سن دارد و زنی ۵۷ ساله که شاید بین سنین ۱۲ تا ۱۷ سالگی ازدواج کرده است چگونه میتواند مادر دو طفل خردسال باشد؟ ( این امر در زمان ما هم دور از ذهن است).
به عنوان مثال، امروز کمتر کسی بر اساس احادیث و روایات معتبر باور میکند که چهره قمر بنیهاشم(س)، چهره یک جوان ۳۵ ساله باشد که هنوز محاسن صورتشان به طور کامل رشد نکرده است. یا امام حسین(ع) براساس دیگر روایت با موهایی مجعد و صورتی به شکل خاصی بوده باشند.
شاید به همین دلیل هم برخی مراجع تقلید قم و اصفهان، با نمایش چهره حضرت عباس(س) در سریال مختارنامه به شدت مخالفت کردند زیرا چنین تصویرسازیهایی تأثیرات درازمدت بدی در فرهنگ عامه دارد.
شاید یکی از دلایلی که باعث تشدید این محدودیتها نیز میشود کمتوجهی هنرمندان به رعایت تناسبها و دلایل متقن در چنین تصویرسازیهایی باشد که یکی از مثالهای تام و تمامش را در سریال مختارنامه میبینیم.
امروزه چه کسی هست که به خاطر دیدن سریال مختار تصور کند مختاری که در اتفاقات سال ۶۴ تا ۶۵ هجری در حال حماسهسازی است یک سالمند حدوداً ۶۴ ساله است و عبدالله ابنزبیری که با آن ریش سفید ادای زعمای قوم را درمیآورد تنها یک سال و حتی چند ماه از مختار بزرگتر است. یا محمد حنفیه فرزند کوچک امام علی(ع) حداقل بین ۱۴ تا ۱۷ سال از مختار کوچکتر است.
کد مطلب: 15621
آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/news/15621/هنر-مذهبی-تصورات-عامه