آيت‌الله مكارم شيرازي: آيا بنابر اين است كه سازمان سينمايي قداست مقدسات را بشكند!؟

اعتراض مراجع به نمايش چهره حضرت ابوالفضل(ع) در «رستاخيز»

روزنامه جوان , 28 بهمن 1392 ساعت 9:11

روزنامه جوان، در صفحه نخست خود، به بازتاب اعتراض مراجع تقلید نسبت به نمایش چهره حضرت ابوالفضل(ع) در فیلم سینمایی «رستاخیز» پرداخته است و انتقادهایی شکلی و محتوایی را به این فیلم سینمایی مطرح می کند.


بهترين فيلم جشنواره سي و دوم فيلم فجر، برنده سيمرغ بهترين كارگرداني، بهترين موسيقي متن و چند سيمرغ ديگر براي فيلمي كه كارگردانش براي نمايش قيام عاشورا ساخته است؛ فيلمي كه در جشنواره فيلم فجر اكران شد و بعد از حدود سه ساعت بيننده را به اين فكر فرو برد كه آيا بايد همه باور‌هاي قديمي‌اش از قيام حسيني را به فراموشي بسپارد و روايت جديدي را باور كند يا ايرادات فراوان ساختاري و مفهومي فيلم را كنار هم بگذارد و با ضرب و تقسيم آن در بودجه چندين ميلياردي فيلم به اين نتيجه برسد كه همه اين تلاش‌ها براي آن بوده كه در تنهاترين كشور شيعه جهان، قداست مقدس‌ترين واقعه تاريخ اسلام و مظلوميت مظلوم‌ترين آزاده جهان را تحريف كنند.

[درباره فیلم روز رستاخیز ]
[مجموعه مطالب در باره فیلم روز رستاخیز را اینجا بخوانید]


به گزارش «جوان»، روز گذشته دفتر آيت‌الله مكارم شيرازي از مراجع معظم تقليد در بيانيه‌اي اعلام كرد: «پس از استفتاي جمع كثيري از مؤمنين و مقلدين از معظم‌له در مورد فيلم رستاخيز و نمايش چهره تعدادي از شهداي كربلا در آن، معظم‌له نامه‌اي به رياست سازمان سينمايي كشوري ارسال كردند كه در ذيل براي اطلاع عموم ارائه مي‌كنيم. «رياست محترم سازمان سينمايي كشور جناب آقاي ايوبي، با اهداي سلام و تحيت عده قابل توجهي به دفتر ما شكايت كرده‌اند كه چرا در فيلم رستاخيز چهره حضرت قمر بني هاشم(ع) و جمعي ديگر از شهداي كربلا به طور مشخص نشان داده شده و مي‌دانيم اين كار آثار نامطلوبي دارد و نيز به بعضي از وقايع تاريخي آن ايراد كرده‌اند. آيا بنا بر اين است كه سازمان سينمايي قداست مقدسات را بشكند و از خطوط قرمز بگذرد!

همچنين آيت‌الله نوري همداني در پاسخ به استفتايي درباره فيلم «رستاخيز» مي‌گويد: چهره حضرت عباس(ع) و حضرت علي اكبر(ع) نبايد پخش شود و نيز بايد قداست اين جايگاه‌ها و شخصيت‌ها حفظ گردد. پيش از اين آيت‌الله علوي گرگاني نيز به نمايش چهره حضرت ابوالفضل(ع) در اين فيلم اعتراض كرده بود. در بيانيه اين مرجع تقليد آمده است: متأسفانه در آستانه سي‌و‌پنجمين بهار انقلاب كه با اعتقاد و ايمان مردم و رهبري، مراجع عظام، مخصوصاً امام خميني رحمه‌الله به بار نشست، بر خلاف نظر عموم مراجع مبني‌بر عدم جواز نشان دادن تصوير ذوات مقدسه در فيلم‌ها، در فيلمي در جشنواره فجر اين ذوات نشان داده شد. لذا اين موضوع نوعي بي‌احترامي و بي‌توجهي به نظر ديني مراجع تقليد مي‌باشد و باعث حرمت شكني عظمت امام‌زادگان بزرگوار خواهد شد و بنابر‌اين اينجانب اين عمل را محكوم مي‌كنم.

شكي نيست كه اينگونه رفتار‌ها در سايه سهل‌انگاري وزارت ارشاد محقق شده است كه باعث سو‌ء‌استفاده برخي فيلمسازان شده است و لذا توصيه مي‌شود وزارت محترم ارشاد در نظارت‌هاي خود دقت بيشتري به خرج داده و شرايط و نكات شرعي را رعايت كنند.

خيزش عليه رستاخيز

رستاخيز كه ابتدا نامش «روز رستاخيز» بود، فيلمي تاريخي است كه احمد رضا درويش زماني كه فيلم پر هزينه دوئل را مي‌ساخت به فكر توليد آن افتاد، يعني حدود سال ۱۳۸۱، مطالعات اوليه فيلم و مراحل پيش توليد آن تا سال ۱۳۸۸ طول مي‌كشد و هفت سال تمام، كارگردان وقت داشته است تا همه كتاب‌هاي تاريخي را كه درباره قيام حسيني(ع) نوشته شده است، مطالعه كند. فيلمبرداري در اربعين سال ۸۸ رسماً كليد مي‌خورد و حدود يك سال بعد به پايان مي‌رسد. مراحل پس از توليد «رستاخيز» عامدانه به طول مي‌انجامد زيرا كارگردان تمايلي ندارد كه فيلم در زمان دولت احمدي‌نژاد نمايش داده شود. جشنواره سي و‌يكم فيلم فجر اصرار زيادي به حضور اين فيلم دارد اما مقاومت كارگردان باعث منتفي شدن حضور «رستاخيز» در آخرين جشنواره فيلم دولت دهم مي‌شود. پخش چند عكس محدود از «رستاخيز» و عدم اطلاع‌رساني درباره فيلم باعث مي‌شود، عطش ديده شدن رستاخيز بيش از هر فيلم ديگري باشد به خصوص آنكه موضوع فيلم درباره بزرگ‌ترين حماسه مذهبي بوده و يك تيم بين‌المللي در حال همكاري براي ساخت اين فيلم بودند. اما با روي كار آمدن دولت جديد زمزمه حضور فيلم آماده شده «رستاخيز» در جشنواره فيلم فجر به گوش مي‌رسد، پيش از آغاز جشنواره نيز اكران خصوصي آن با حضور اكثر اعضاي هيئت دولت انجام مي‌شود و جو رسانه‌اي مطلوبي براي نمايش دستپخت كارگردان به وجود مي‌آيد. بالاخره اولين اكران رسمي «رستاخيز» در چهارشنبه ۱۶بهمن در جشنواره به نمايش در آمد. بزرگداشت قيام امام حسين (ع) تنها مراسم سوگواري است كه سابقه تاريخي زيادي در كشورمان دارد. از دوران صفويه تا به حال نيز بر نظم و ترتيب برگزاري اين مراسم افزوده شده است به طوري كه در دهه اول محرم هر سال برنامه‌هاي مردمي به صورت خودجوش در تمامي كشور و ساير نقاط جهان انجام مي‌شود. مراسم عزاداري دهه محرم آنقدر با فرهنگ ايراني آميخته شده است كه ايرانيان غير مسلمان نيز بنا بر ارادتي كه به سالار شهيدان دارند، برنامه‌هاي سوگواري خاص خود را برگزار مي‌كنند. بنابراين نمي‌توان انتظار داشت كه يك ايراني از بديهيات قيام حسيني(ع) ناآگاه باشد. حتي تماشاي ويژه برنامه‌هاي راديو و تلويزيون در دهه‌هاي اول و دوم محرم به اندازه خواندن چند مقتل اطلاعات به مخاطب درباره چرايي و چگونگي واقعه عاشورا مي‌دهد. دقت نظري كه مورخين در ثبت وقايع روز عاشورا داشته‌اند، درباره كمتر واقعه تاريخي تكرار شده است و تلاش‌هايي كه پژوهشگران معاصر همچون استاد شهيد مرتضي مطهري درباره رفع تحريفات از قيام عاشورا داشته‌اند، چهره واقعي‌تري را از وقايع سال ۶۱ هجري به نمايش مي‌گذارد. اما آنچه در روز ۱۶ بهمن ماه در برج ميلاد به نمايش درآمد با بخش عمده‌اي از باور‌هاي شيعي و مستندات تاريخي پيرامون واقعه عاشورا متفاوت و حتي متضاد بود. گويا اين فيلم عامدانه خيزشي عليه آن چيزي كه در فرهنگ شيعي ثبت و ضبط شده داشته است.

تعمد يا اشتباه

در زبان محاوره ما به اشتباهات ناخواسته «سوتي» مي‌گوييم. اين گونه سوتي‌ها را مي‌توان در يك ارجاع تاريخي نادرست، يك لوكيشن اشتباه، يك ديالوگ بد و حتي انتخاب لباس نامناسب ديد كه براي هر فيلمي ممكن است پيش بيايد اما درباره فيلم «رستاخيز» كه چندين سال صرف مطالعه فيلمنامه آن شده است، پيدا شدن اشتباهات فاحش تاريخي را نمي‌توان صرفاً به پاي اشتباهات سر صحنه كارگردان يا سر به هوا بودن منشي صحنه گذاشت. اصرار بيش از حد براي به تصوير كشيدن چهره جوانان بني هاشم و روايت قيام مبهم عاشورا از منظر يك عشق زميني و مبهم كه هيچ اشاره تاريخي به آن نشده است، از جمله ضعف‌هاي عمده‌اي است كه مي‌توان در فيلم «رستاخيز» آنها را ديد. در فيلم پرچم‌هاي سپاه كوفه تماماً داراي نقش و نگار يكسان با چاپ سيلك هستند، كارگردان به مخاطب فهماند مخترع سيلك اعراب دوره معاويه بودند! بر خلاف نظر عموم مراجع مبني بر عدم جواز نشان دادن تصوير ذوات مقدسه در فيلم‌ها، در رستاخيز چهره اين ذوات نشان داده شد. حضرت قاسم‌بن‌الحسن (ع) به صورت جواني ۲۷، ۲۸ ساله نمايش داده شده است، در حالي كه تمام مقاتل سن بسيار كمتري و در حد نوجواني براي ايشان ثبت كرده‌اند. حضرت عباس (س) تنها فردي زيبا رو، گردن كلفت و متكي به زور بازو نمايش داده شده است! در سخنراني حضرت در شب عاشورا ماه شب چهاردهم نمايش داده مي‌شود كه با قبول نمادين بودن آن، در برخي نماها روي چهره افراد قرار گرفته، نه زير آن و باز هم هنر كارگرداني آقاي درويش به رخ كشيده مي‌شود. شخصيت بكير و داستان عشقي‌اش، در اسناد معتبر تاريخي نيامده است و نقل قول‌ها براي شهادتش كاملاً با آنچه موضوع رستاخيز بر آن استوار شده، متفاوت است. كارگردان به عمرش مقتل نخوانده است. بكير فيلم درويش بيش از امام حسين (ع)، تحت تأثير زنگوله اهدايي يزيد و عشق يك زن است! حر اولين شهيد سپاه سيدالشهدا (ع) است، جنگ‌ها نفر به نفر بوده است نه گروهي، ابتدا اصحاب سپس بني‌هاشم به كارزار وارد شدند. اينها گزاره‌هاي تاريخي‌اي است كه هيچ كدام در فيلم رعايت نشده است. در فيلم، كربلا منطقه‌اي پر از كوه نمايش داده شده است، تا جايي كه همه مي‌دانند كربلا نخلستان بوده است نه كوهستان! اثر فيلم در سالن‌هاي نمايش، غالباً تحت تأثير آمادگي ذهني‌شان از حادثه كربلا و روضه‌هاست، وگرنه فيلم هيچ خط اثرگذاري ندارد و اندوه يا آگاهي به مخاطب نمي‌دهد، حتي در حد تعزيه‌هاي محلي. جنگ كربلا بر اساس آنچه در فيلم نمايش داده شده بر سر بيعت كردن و نكردن و حكومت است، نه اصلاح دين رسول الله و امر به معروف و نهي از منكر و نماز! حرمله بن كاهل اسدي در كربلاي درويش وجود خارجي ندارد، حضرت علي اصغر (ع)توسط عده‌اي از تيراندازان كشته مي‌شود و خون مباركشان كه توسط امام به آسمان پاشيده مي‌شود، روي سم اسب مي‌ريزد! طبق روايات مستند اين خون هيچ گاه به زمين بازنگشت. حضرت اباالفضل (ع)چند متر به آب از اسب پياده شدند و تا كمر داخل رود رفتند و بعد چند دقيقه‌اى نشستند! گويا درويش به مقتل جديدي دست پيدا كرده كه هيچ يك از زعماي شيعه تا كنون آن را نديده‌اند. يزيد در حوضچه آب گرمش كه آب در حال پمپاژ است، برهنه است و بر بازو نقش يك دايناسور را خالكوبي كرده است. خالكوبي متعلق به خود بازيگر است! كارگردان لوكيشن‌هاي آشنا را كه در اولين مواجهه تقلبي بودنش براي مخاطب ايراني آشكار مي‌شود، انتخاب كرده، لوكيشن‌هايي مانند قلعه رودخان، سي و سه پل، مسجد امام اصفهان، كوير شهداد، درخت‌هاي گز، كاشان. موسيقي فيلم به شدت شبيه آثاري مانند مصائب مسيح، كشتي نوح و... است، اصلاً معلوم نيست آهنگساز فيلم «شكسپير عاشق» بودن چه وجاهتي براي ساختن موسيقي يك فيلم عاشورايي محسوب مي‌شود؟ در فيلم يزيد همجنس‌باز نشان داده شده، سگ‌باز و ميمون باز را شنيده بوديم اما اين يكي را نه! در فيلم پيكر حضرت علي اكبر (ع) بعد از شهادت به نمايش درمي‌آيد كه تنها يك جراحت بر صورت ايشان ديده مي‌شود، لازم است ارباً اربا را براي آقاي كارگردان معني كنيم! دليل دگرگوني حر در فيلم معلوم نيست، حتي ادب حر به حضرت سيدالشهدا نمايش داده نشده است و اين گونه القا مي‌شود كه حر بعد از ناكامي در كسب منصب اميري سپاه، به امام پناه مي‌برد. نقش شريح قاضي به عنوان فتوادهنده قتل سيدالشهدا و يك فرد فقيه با نفوذ اصلاً شبيه به آنچه در تاريخ آمده، نيست. نحوه شهادت حضرت مسلم‌بن عقيل (ع) و سرپيچي مردم از وي نيز نه شرح داده مي‌شود و نه حتي گريزي به آن زده مي‌شود، حتي در پرتاب مسلم از دارالاماره و دستگيري‌اش توسط ابن زياد نيز به هيچ كدام از روايات توجهي نشده است.

آينه يا آئين

شايد اين همه اشتباهات را بتوان با اين توجيه كه در بسياري از تعزيه‌هايي كه در گوشه و كنار كشورمان نيز تعزيه‌خوان‌ها هم چهره مثالي امام حسين (ع) و حضرت عباس (ع) را به نمايش مي‌گذارند و ممكن است در بيان واقعه اشتباهات عديده‌اي نيز داشته باشند، رفع و رجوع كرد اما حسام مظاهري، نويسنده كتاب «رسانه شيعه» در نقد بلند خود نسبت به «رستاخيز» به اين مسئله نيز اشاره دارد. مظاهري مي‌گويد: تعزيه، تئاتر نيست؛ تعزيه، «آيين» است. تعزيه اجرا نمي‌شود براي مخاطبان، برگزار مي‌شود با مشاركت آنها. براي همين اولين كسي كه در تعزيه بر شهادت امام مي‌گريد، خود شمر است. با اينكه مخاطبان تعزيه، شبيه‌خوانان را در شخصيت‌ بيرون از آيين‌شان خوب مي‌شناسند و مثلاً مي‌دانند اين اكبرآقا كه اينجا شبيه‌خوان اباالفضل شده، همان بقال سر محله است كه چه بسا چندباري هم سر قيمت اجناس با او بحث‌شان شده، اما اينجا و در اين لباس، اكبرآقا بدون گريم‌هاي آنچناني و سنگين، يك اكبرآقاي ديگر است و اين فاصله را مخاطب معمولي، بدون هيچ آموزش رسانه‌اي، بين اكبرآقاي قصاب و اكبرآقاي شبيه‌خوان عباس مي‌گذارد.

ولي سينما، آيين نيست و براي همين بهنام تشكر رستاخيز، با وجود گريم، قبل از هر چيز «ساختمان پزشكان» را در ذهن مخاطب تداعي مي‌كند و پوريا پورسرخ، همه‌ تصاوير بازي‌هاي ديگرش را با خود به قالب پسر عمر سعد مي‌آورد. در تعزيه، مخاطب معمولي به‌راحتي مي‌پذيرد كه يك طشت آب، نماد رود فرات است و اصلاً طشت را رود مي‌بيند. اما همين مخاطب اشكالات تصويري فيلم به ‌چشمش مي‌آيد و مانع برقراري احساسش مي‌شود و همين است كه تعزيه مي‌گرياند، اما رستاخيز نه و همين است كه نشان‌دادن تصوير چهره‌ اهل‌بيت در تعزيه رواست، اما در سينما برتابيده نمي‌شود. چون آنجا تشبه است و اينجا تجسم.
نویسنده : محمدصادق عابديني


کد مطلب: 17644

آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/news/17644/اعتراض-مراجع-نمايش-چهره-حضرت-ابوالفضل-ع-رستاخيز

آرمان هیأت
  https://www.armaneheyat.ir