دومین نشست پژوهشی هنر و ادبیات عاشورایی روز گذشته با حضور محمدرضا سنگری، مهدی امینفروغی و امیرحسین مدرس در تماشاخانه مهر حوزه هنری برگزار شد.
نشست بررسی موسیقی، الحان و نغمات عاشورایی و پیوند آن با ادبیات، عصر روز گذشته، شنبه ۱۵ شهریورماه، با حضور محمدرضا سنگری، پژوهشگر ادبی، مهدی امینفروغی، پژوهشگر موسیقی و امیرحسین مدرس، مجری، خواننده و آهنگساز در تالار مهر حوزه هنری برگزار شد.
در ابتدای این نشست، محمدرضا سنگری در سخنانی با اشاره به اینکه در قرآن کریم خداوند نعمات خود را در پرتو سه داده به انسان شرح میدهد، گفت: سمع، بصر و فؤاد، سه داده خدا به بشر است اما این پرسش در اینجا مطرح میشود که چرا واژه سمع به معنای گوش بیش از دو داده دیگر یعنی بصر(چشم) و فؤاد(دل) در کلام خدا به کار رفته است؟ و مگر نه اینکه این نشان از آن دارد که سمع از جایگاه والاتری نسبت به دو داده دیگر خداوندی برخوردار است؟
نخستین موسیقی در وجود آدم استوی ادامه داد: به طور مثال اگر بصر در انسان حذف شود هرگز معادل حذف سمع نخواهد بود چرا که با حذف سمع چیزهای زیادی را انسان از دست خواهد داد که مهمترین آنها قدرت تکلم به عنوان شاخصه بارز انسان ناطق است.
سنگری با تأکید بر اینکه شنیدن پیوند نزدیک با موسیقی و موسیقی عاشورایی دارد، گفت: ما در موسیقی زندگی میکنیم و در موسیقی میمیریم؛ در بسیاری از لحظههای ما آواها و موسیقیهای پنهانی وجود دارد که ما در عین همراهی با آنها با هیچیک آشنا نیستیم؛ نخستین موسیقی پنهان در وجود آدم است و گویی خوانندهای پنهان در وجود ما میخواند هر چند که ما به موسیقی درون خود گوش نمیسپاریم.
وی تصریح کرد: دیگر صدا و موسیقی خاموش حیات انسانی موسیقی ذرات است؛ به طور مثال ای کاش این امکان وجود داشت تا صدای ناشی از مقابله گلبولهای بدن با عوامل خارجی بیماریزا را بشنویم، صدایی که هر روز با انسان است؛ تعبیر حضرت علی(ع) از این صدا فرشتهای است که هر روز بانگ میزند زاده شوید برای مردن، بسازید برای ویرانی و... .
موسیقی به عنوان صدای انسان پیوند با صداهای درونی او داردسنگری گفت: اما صدای سوم صداهای آشکاری است که در اطراف ما و برای همه ما قابل شنیدن هستند؛ آنچه ما در حوزه موسیقی با آن مواجهیم طبیعتاً صدای انسان است که پیوند با صداهای درونی دارد که به آن اشاره شد و در نتیجه از روح انسان نشئت میگیرد؛ یعنی هر چه روح انسان پالایش شده و مطهر باشد، نوای موسیقی درونی انسان پاک و الحان موسیقی ظاهری نیز بیشتر در قلب و جان مخاطب نفوذ میکند.
وی در ادامه سخنان خود گفت: موسیقی کاملاً با فرهنگ و تاریخ ایرانیان عجین است، موسیقی در خدمت دین توحیدی ایرانیان بوده است؛ اساساً دین زرتشت را دینی همراه با موسیقی قلمداد میکنند که یا در خدمت تفسیر اوستا (زند) بوده و یا به شرح و تفسیر مفسران اوستا(پازند) میپرداخته است؛ اینگونه است که پس از حمله اعراب به ایران، مسلمانان ایرانیان را زندیگ مینامیدند که بعدها به زندیق موسوم شد و متأسفانه این عبارت معادلی برای شخص کافر به کار برده میشود.
این پژوهشگر ادبیات و آئینهای عاشورایی در پایان صحبتهای خود گفت: تصور میکنم با این مقدمه زمینه برای بحث در مورد موسیقی مذهبی که بعدها متأثر از قیام عاشورا گرایشی عجیب به آن پیدا کرد، مهیا شده باشد تا دوستان کارشناس بتوانند با این پیشفرض نقطه نظرات کارشناسی خود را ایراد نمایند.
در ادامه این نشست مهدی امینفروغی؛ پروهشگر و مؤلف موسیقی به ایراد سخن پرداخت و در ابتدای سخنان خود گفت: اهمیت موسیقی در کلام و آراء حکما و فلاسفه جهان به کرات مطرح شده است؛ موسیقی اصالتاً واژه ای یونانی است که از موسیقا گرفته شده است و از واژه «میوز» مشتق شده که نام ۹ خواهری است که در کوههای المپ با نواختن آلاتی موجب شادی خدایان میشدند؛ اهمیت این ۹ خواهر تا بدانجاست که «هرودوت» نام کتابهای تاریخی خود را از اسامی این ۹ خواهر برمیگزیند.
مولانا موسیقی را با ریاضی و اعداد پیوند میدهدامینفروغی گفت: مولانا در زمینه موسیقی دیدگاه فیثاغورث را مطرح میکند و آن را با اعداد و ریاضی پیوند میدهد و تأکید میکند که هر موجودیتی در عالم به شرط حیات حرکتی دارد که این حرکت صدایی تولید میکند و از آنجا که اساس خلقت خداوندی بر نظم است لذا اصوات تولید شده نیز هر کدام تابع نظم هستند.
مؤلف کتاب «شعر و موسیقی در نوحههای تهران» تصریح کرد: صدای هر ذره پاسخی است منظم به صدای موجود دیگری در جهان و این اصوات علیالدوام در عالم هستی سمفونی در حال اجرا هستند.
وی ادامه داد: مولوی در ابیاتی از خود اشاره به این موضوع دارد که موسیقی با انسان از بهشت آمده است و انسان با نواختن موسیقی از روزگار بهشتی خود به حسرت یاد میکند؛ بر این اساس هر گاه انسان در خود احساس غم و یا شادی کرد فوراً خواسته است تا این حس را به دیگران منتقل کند و لذا موسیقی خلق شده است که باید گفت همگام با سخن پا به عرصه وجود گذاشته است.
تاریخ پیدایش موسیقی مقارن با پیدایش آدم نخستین استامینفروغی تأکید کرد: میلتون در «بهشت گمشده» اعتقاد دارد که در دوران رنسانس مردم معتقد هستند که موسیقی بازدم عالم بشری است که تعبیر عجیبی است چرا که با فرض این دیدگاه باید پذیرفت که موسیقی ازلی است و تاریخ پیدایش آن مقارن با پیدایش آدم نخستین است.
این پژهشگر و مدرس موسیقی گفت: برخی از جامعهشناسان همچون ابنخلدون موسیقی را صنعت قلمداد میکنند و براین اساس اشاره به این نکته دارد که در جوامع بشری متمدن آخرین پدیدهای که به وجود میآید، موسیقی است و چون آن جامعه رو به زوال گذاشت جالب اینکه موسیقی نخستین چیزی است که از میان میرود؛ با این حال جامعهشناسان با فرض صنعتی بودن موسیقی هیچگاه منکر ازلی بودن آن نیستند.
امینفروغی تصریح کرد: افلاطون موسیقی را ناموس اخلاقی بشر میداند و جوهر نظمی است که او خود آن را پدیدار میکند؛ افلاطون شخصاً از راه موسیقی به عنوان تجلی روج انسانی است که تناسب را میآموزد و استعداد پذیرش عدالت را در خود میپرورد؛ فارابی نیز موسیقی را صنعت میداند، این موضوع را در کتاب «موسیقی کبیر» خود آورده است و بر شناسایی الحان تأکید کرده و موسیقی را در دو شاخه عملی و نظری مورد بحث و بررسی قرار میدهد.
موسیقی به گواه تاریخ دوشادوش تعالیم دینی هر قومی همراه بوده استاین نظریهپرداز موسیقی ادامه داد: در بسیاری از کتب همچون «رسائل اخوانالصفا» موسیقی کمال عقل استنباط میشود و در حکمت اسلامی پس از فارابی بسیاری از فلاسفه و حکما همچون سهروردی، غزالی موسیقی را ازلی و منشأ آن را انسانی تلقی کرده و با قائل بودن بر صنعتی بودن موسیقی به شهادت تاریخ آن را دوشادوش تعالیم دینی هر قومی که منجر به طی شدن مسیر تکامل آنها شده است، معرفی کردهاند که به تعبیری میتوان گفت موسیقی ساقدوش مذاهب است که آنها را با خود به حجلهگاه مقصود میبرد؛ پس هر جا سخن از آئین نیایش و پرستش بوده است، موسیقی نیز جایگاه والایی داشته است.
وی به پیشینه موسیقی در تمدنهای ایرانی پرداخت و گفت: نقل است که نخستینبار پادشاه تمدن عیلامی رامشگران را به امر نواختن موسیقی در تسبیح خدایان عیلامی وامیداشته است و این سیر تاریخی تا گاتهای زرتشت که تجلی عبارات نیایشی در کتاب اوستاست، ادامه پیدا میکند؛ به گونهای که نیچه معتقد است زرتشت و موسیقی از هم جداناشدنی هستند.
امینفروغی به پیشینه موسیقی در آئینهای مذهبی ملل دنیا اشاره کرد و گفت: در تمدن مصر نیز مردم الهههای خود را در هیئت ماده گاوی همراه با نواخته شدن موسیقی پرستش میکردند و «هدهور» خدای موسیقی آنها بوده است؛ در تمدن هندوستان تندیس کریشنا به عنوان سمبل خرد و دانایی که در حال نواختن تاری افقی است، مورد پرستش قرار میگرفت؛ یونانیان آپولون داشتند؛ این اواخر در آئین مسیحیت نیز اشعار گریگورین به عنوان عشای ربانی با نواخته شدن موسیقی همراه بوده است.
این محقق و نویسنده به جایگاه موسیقی در آئین اسلام اشاره کرد و گفت: آهنگین بودن کلام وحی نشان از اهتمام ویژه اسلام به امر موسیقی و استفاده از کلام آهنگین برای تأثیرپذیری بیشتر در مخاطب دارد؛ نظمی که در واژگان و هجاهای قرآنی وجود دارد، این موضع را به اثبات میرساند که موسیقی به کاررفته در آن باید از بسیاری آلایشها و ناپاکیها پالوده شود و به نوعی عصمت در آن دست یافت.
وی در پایان به فرازهایی از اشعار ندبه و مدایح در رثای اهلبیت(ع) اشاره کرد و گفت: این اشعار در طول تاریخ اسلام و به ویژه پس از واقعه خونبار عاشورا از چنان وزن و آهنگ دلنشینی برخوردارند که باید موسیقی درخور نیز همراه آنها شود، به هر حال سلاله پاک نبوی(ص) به عنوان ناطقان قرآن از جایگاه والایی برخوردارند و لذا باید در مورد موسیقی به کار رفته برای آنها نهایت احتیاط به خرج داده شود تا آنچه به عنوان خروجی کار مطرح میشود، درخور شأن آنها باشد و خدای ناکرده مقام و شأن آنها را خدشهدار نکند.
نگاه درست به موسیقی جایگاه قدسی آن را نشان میدهدامیرحسین مدرس، خواننده آلبومهای عاشورایی، سخنران پایانی این نشست بود که در ابتدای سخنان خود به ذکر مقدمهای در مورد جایگاه موسیقی در زندگی بشری پرداخت و گفت: موسیقی در ظلمات این عالم سحرگاه و مطلع شمس است و مگر غیر از این است که ما در هنگامه برآمدن آفتاب غیر از نور و روشنی چیز دیگری را انتظار داریم؟ از این حیث موسیقی در عالم همانند خورشید لطیف است و فطرت انسان را به اوج تعالی میرساند و مهمترین ابزاری است که خداوند متعال به عنوان موهبت در اختیار خلقش قرار داده است.
وی ادامه داد: در مورد پیوند مذاهب با موسیقی صرفنظر از اینکه چه رویکرد مشخصی در ارکان شرایع دارد، باید گفت اگر کمال تعالی و رشد را به عنوان امری قدسی در نظر بگیریم، در نتیجه برای تعالی انسان و رسیدن وی به جایگاه خلیفةاللهی به هدف متعالی خود روی زمین نیاز به استفاده از مصداقی داریم که صورتی ملموس و واقعی داشته باشند.
این مجری تلویزیون تصریح کرد: موسیقی و بهرهگیری انسان از آن در جهت رسیدن به آن هدف غایی و قدسی عالیترین مفهومی است که خداوند در تکامل بشر و رشد فطرت او مطرح کرده است و بر این اساس و به شرط نگاه درست به موسیقی این مقوله با تأثیر و فواید خورشید که همانا روشنی و گرمی است، یکی است.
مدرس با اشاره به اینکه نوع نگاه و پرداختن به موسیقی موجب میشود که استفاده درستی از آن صورت گیرد و خط کشیهایی در مورد استفاده و سوءاستفاده از آن مطرح شود، گفت: این مقال نیاز به بحث و بررسی موسعی دارد که شاید در قالب این نشست محدود نگنجد و من ترجیح میدهم در این نشست به موضوعی که برای آن دعوت شدم،اشاره کنم و آن افتخاری است که نصیب من شده است و خواندن مجموعهای از آثار قدما در حوزه موسیقی عاشورایی و نوحههای قدیمی است که در یک بازه زمانی صدساله بارها و بارها شنیده شده و به ویژه نسل قدیم با آن خاطره دارند؛ هر چند که برای نسل جدید ناشناخته است.
آهنگسازان نوحههای قدیمی با فرض معلوم بودن شاعر، مشخص نیستندوی به خاستگاه این موسیقی اشاره کرد و گفت: در این مورد که آیا سازندگان این نوحهها خود نیز آدمهای موسیقیدان بودهاند و یا خیر، اطلاعی در دست نیست. به نظر من لزومی هم بر اثبات این مسئله وجود ندارد، هر چند که ممکن است شاعران آنها مشخص باشند و مثلاً حاج مرزوق حائری شاعر آنها باشد اما ملودی و اینکه این سبک موسیقی چگونه و توسط چه کسانی ساخته و اجرا شده است، معلوم و مشخص نیست.
این بازیگر تلویزیون، تئاتر و سینما در مورد لزوم احیا و بازخوانی این نوحهها تصریح کرد: دهه ۸۰ قرار شد این نوحهها چون غبار فراموشی به خود گرفته بودند، بازخوانی شوند که اغلب آنها نیز در مرکز موسیقی حوزه هنری نیز توسط بنده حقیر بازخوانی شدند که تا به این لحظه حدود ۲۰ قطعه را به خود اختصاص میدهند و مشخصاً آلبوم «ماه نی» سال ۸۵ و آلبوم«خورشید» سال ۹۱ بازخوانی شد.
وی ادامه داد: البوم نخست به شکل الکترونیک و بدون استفاده از ساز ارکسترال خوانده شد ولی در آلبوم دوم ما از ارکسترال استفاده کردیم که البته دکلماسیون نیز در آن گنجانده شد و در این قسمت بخشهایی را در خدمت امین تارخ، پیشکسوت تئاتر، سینما و تلویزیون بودیم.
مدرس در پایان گفت: پیرو این صحبت که خاستگاه ملودی و سبک خوانش این نوحهها معلوم و مشخص نیست، باید بگویم که به عنوان مثال یک ملودی مازندرانی در دوره قاجار وارد موسیقی عزا و سوگواره شد و توسط شاعری به نام «خاشع» در رثای شهدای کربلا اشعاری روی آن سوار شد؛ به این ترتیب که با ثابت بودن ملودی، اشعار هر کدام با دیگری متفاوت بود.
در پایان این نشست قطعاتی از آلبومهای نوحه ضبط شده با صدای امیرحسین مدرس پخش شد که توسط دو کارشناس نشست مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت.