تاریخ انتشار
دوشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۳ ساعت ۱۰:۵۹
۰
کد مطلب : ۲۲۹۸۴

شیعه تصور کند اهل سنت، دشمن ائمه اطهار هستند به افراطی‌گری می‌رسد

شیعه تصور کند اهل سنت، دشمن ائمه اطهار هستند به افراطی‌گری می‌رسد
شفقنا در گفت و گو با حجت‌الاسلام والمسلمین میثم صفری، کارشناس مسائل جهان اسلام به مباحث مربوط به افراطی گرایی، وحدت شیعه و سنی، وهابیت و ظهور پدیده ای به نام داعش پرادخته است. در زیر، اظهارنظرهای صفری درباره این حوزه را  می خوانید:

-حجت‌الاسلام صفری با تشریح علل افراط‌گرایی بیان کرد: امام علی(ع) در نهج البلاغه ریشه اختلافات را امر مذهبی نمی‌دانند و می‌فرماید همه شما بر دین خدا برادر می‌باشید و خباثت‌های باطنی و بد طینتی، شما را از همدیگر جدا می‌کند؛ مقصود بسیاری از شبکه‌های معلوم الحال دفاع از حق و القاء بصیرت به جامعه نیست بلکه به دنبال سرکوب و شکست مخاطب به هر روش و اثبات منیّت و لذت نفسانی خودشان هستند؛ عمده دلیل کسانی که در دام افراط‌گری می‌افتند خروج از خدامحوری و ورود به خود محوری است.

حجت‌الاسلام والمسلمین میثم صفری گفت: در خصوص مبحث سلفی‌گری و وهابیت که این روزها به عنوان یک مبحث منفی از آن یاد می‌شود باید گفت که هیچ کدام از این دو اصطلاح منفی نیست؛ نه جریان تکفیری و نه جریان سلفی به ذاته، منفی نیست بلکه ما نیز این کار را انجام داده‌ایم که مصداق اخیر آن صدور حکم اعدام برای سلمان رشدی است که البته آن حکم، حکم ارتداد بود.

وی افزود: در دعای ندبه می‌خوانیم که « وَ بَینَهُ وُصْلَةً تُؤَدِّی إِلَی مُرَافَقَةِ سَلَفِهِ عدی الی سلفه»؛ اگر پیروی از سلف در راستای مقابله با غرب گرایی و رنسانس غربی باشد مفید است ولی اگر قرار باشد ما را در دامان غرب قرار دهد مطرود است؛ در واقع واژه تکفیر هم خوب است و منفی نیست اما باید اصطلاح را دقیق‌تر بیان کنیم. مشکل اصلی ما با سلفی‌های تکفیری و افراطی از جمله داعش است؛ مشکل ما با آن‌هاست که وقتی پلاک یک خودرو را بررسی می‌کنند که از شهری می‌آید که درصدی از آن‌ها شیعیان هستند همه آن‌ها را قتل عام می‌کنند؛ سؤال ما این است که چرا باید این افراد را بکشید؛ یا مگر نه اینکه این افراد اسیر شما بودند، کجای اسلام گفته است که می‌توانید اسیر را بکشید یا اگر می‌کشید چرا با این وضعیت فجیع این کار را می‌کنید؟

صفری با ذکر این مطلب که افراطی گری از صدر اسلام تا کنون وجود داشته است، بیان کرد: افراطی گری از صدر اسلام هم در شیعه و هم فرق و مذاهب دیگر وجود داشته است؛ برخی از اصحاب امام علی(ع) هم گاهی در فضای افراطی‌گری وارد شدند از آن جمله می‌توان به عمرو بن حمق که از بزرگان و خواص بود اشاره کرد. در بحبوحه جنگ صفین یک عده‌ای از خواص از جمله ایشان(عمرو) در جمعی به معاویه و دار و دسته او توهین می‌کردند که البته در جنگ صفین سنی‌هایی بودند که به قصد شهادت امام می‌جنگیدند نه سنی امروز که شیفته امام علی(ع) است؛ امام تا این قضیه را شنیدند ناراحت شدند و به آن‌ها فرمودند که دیگر این کار را نکنید زیرا ما خوش نداریم که شیعه ما اهل ناسزا باشد.

افراط و تفریط در هر حد و جایگاهی که باشد مطلوب نیست

این کارشناس حوزوی عنوان کرد: افراط و تفریط در هر حد و جایگاهی که باشد مطلوب نیست؛ جای فحش دادن و ناسزاگفتن خوبی‌ها و بدی‌های خصم را باید عنوان کرد که این مطلب در تمام نهج البلاغه آمده است. امام با این حرکت در واقع افراط تندروها را تعدیل کردند که اگر این‌ها تعدیل نمی‌شدند مثل دیگر اصحابی که به جمع خوارج پیوستند آن‌ها هم امام را تکفیر می‌کردند؛ کار آن‌ها به جایی رسید که در کنار نهر نهروان می‌ایستادند و به زن و شوهری که از آن محل عبور می‌کردند می‌گفنتد که نظر شما نسبت به امام علی(ع) چیست و وقتی که زن به نیکی از حضرت یاد می‌کند، آن دو نفر را می‌کشند و بچه‌ای که در شکم آن زن هم بود را در آورده و می‌کشند؛ کاری که امروز داعش در حال انجام دادن آن است.

وی گفت: در همان زمان صدر اسلام فضاها و قضایای بسیاری به وجود آمد که هرکدامشان پتانسیل تبدیل شدن به یک جریان افراطی را دارد که یکی از آن‌ها جریان شهادت حضرت زهرا(س) است؛ زیرا ما معتقد به شهادت حضرت زهرا(س) هستیم و برای ایشان هم هر سال مجالس سوگواری می‌گیریم؛ اما در اینجا هم باید رفتار و مشی امام علی(ع) را الگوی خود کنیم؛ زیرا اگر کسی قرار باشد در قضیه حضرت زهرا(س) داعیه دار باشد تنها و تنها امام علی(ع) است ولی ایشان در اوج ظلم بزرگی که به ایشان وارد شد حتی به خلفایی که به زعم شیعه به ناحق خلیفه مسلمین هم شدند مشاوره می‌دهند و با مردم هم تعایش می‌کنند؛ در حقیقت ایشان می‌خواهند بفرمایند که ولو اینکه ثابت می‌کنند که ایشان شهید شده است ولی نشان می‌دهند که در جامعه چه رفتاری باید انجام شود؛ آیا ما باید بگوییم که همه اهل سنت قاتلان حضرت زهرا(س) هستند؟ در تواریخ داریم که حتی امام علی(ع) پشت سرخلفا نماز می‌خواندند و حتی قضیه اختلافی ازدواج دختر امام علی با خلفا که هم وجود دارد که البته این بحث اختلافی است ولی در کل باید گفت که ایشان به بهترین نحو وحدت جامعه اسلامی را حفظ کردند؛ در حقیقت باید گفت که عقاید در جای خودش اهمیت دارد ولی این بحث‌ها نباید به جامعه بیاید و به تکفیر بیانجامد؛ این گونه رفتارهای اهل بیت(ع) همیشه بهترین سوپاپ برای جلوگیری از تکفیر و تکفیری گری در جامعه می‌شد.

وی در رابطه با جریان‌های سلفی‌گری گفت: در بحث سلفیه یک تقسیم بندی وجود دارد که باید به آن توجه کرد زیرا سلفیه وهابی با اخوانی و دیوبند و صوفی تفاوت زیادی با هم دارند که اگر بین آن‌ها فرق نگذاریم خود این کار به نوعی افراطی گری است؛ به عنوان مثال شعار حسن البنا شعار سلفیه است و محمد ابن عبدالوهاب هم شعارش سلفیه است ولی این دو یکی نیستند اگر قرار باشد همه این‌ها را وهابی و سلفی از یک نوع بدانیم در واقع یک جبهه بزرگی علیه خود تشکیل خواهیم داد.

صفری عنوان کرد: سلفی‌هایی چون داعش چند شاخصه کلیدی را از ابن تیمیه گرفتند و چند شاخصه را از سیدقطب؛ داعش و امثال داعش یک ملقمه‌ای از تفکرات وهابیت و اخوانی هستند؛ وهابیت بیشتر دنبال توحید قبور بود و بیان می‌کرد که قبرها باید از بین بروند و عملیاتشان در قبرستان بقیع و احد و.... بود زیرا اولویت اصلی آن‌ها مبارزه با این قبور بود ولی سید قطب گفت که این توحید قبور را کنار بگذارید و توحید قصور را بگیرید و باید آن کاخ نشینان را فرو بکشیم.

وی افزود: در همین رابطه است که می‌بینیم داعشی‌ها هم قبر پیامبران را خراب می‌کنند و هم علیه بشار اسد و نوری مالکی قیام کردند؛ در واقع آن‌ها هر دو تفکر را گرفتند؛ به همین دلیل است که می‌بینیم وهابیت علیه ملک عبدالله هیچ اقدامی نمی‌کند زیرا توحید او توحید قبوری است ولی داعشی‌ها وهابی نیستند چون علناً علیه حکام قیام می‌کنند و از طرفی مبانی وهابیت را قبول دارند و روافض را تکفیر می‌کنند.

این پژوهشگر حوزوی با اشاره به اعتقادات تکفیری‌ها مبنی بر نسخ آیات رحمت در قرآن توسط آیات جهاد و قتل کفار، گفت: این قضیه به صالح سریه و شکری مصطفی بر می‌گردد که دو گروه تکفیری پس از سید قطب را به نام التکفیر و الهجره تشکیل دادند و جامعه و حکام را تکفیر کردند و بیشتر عملیاتشان علیه حکام بود؛ مصری‌ها اهل کشتن نبودند اگر آن‌ها را تکفیر می‌کردند حداقل نان آن‌ها را نمی‌خوردند ولی اهل کشتن آن‌ها نبودند؛ آن‌ها می‌گفتند که این گروه جاهل هستند ولی داعش آمد و جامعه جاهلی مودودی و سید قطب را گرفت با تحجر وهابیت به این نتیجه رسید که باید چنین چهره ای از خود نشان دهد؛ در حقیقت باید گفت که داعش و جبهه النصره وهابی نیستند بلکه ملغمه‌ای از اعتقادات وهابیت هستند. امروزه داعش هم به بهانه رافضی بودن و هم به بهانه توسل و هم به بهانه تخریب قبور دست به جنایت می‌زند؛ آن‌ها برای این قتال انواع بهانه‌ها را برای خود بیان می‌کنند؛ آن‌ها حتی تفکرات اخوان را هم از باب تشکیل حکومت گرفتند و گفتند که باید به دنبال تشکیل حکومت و خلافت باشیم؛ دو تفکر فلسفی و بزرگ جهان یعنی امپریالیسم و سوسیالیسم در دنیا وجود داشت؛ امپریالیسم غربی و سوسیالیسم شرقی که حتی منجر به ایجاد جنگ‌های فکری و نظامی نیز شد اما تفکری که امروزه توسط امپریالیسم تقویت می‌شود تفکر وهابیت است که دلیل آن هم به ریشه تفکری آن‌ها یا همان توحید قصوری باز می‌گردد.

صفری یادآور شد: در حال حاضر امریکا و امپریالیسم یک حاکم ظالم است ولی همین الان هم آمریکا وهابیت را به عنوان بهترین اهرم برای تقویت جریان‌های خونخوارانه خود در کشورهای اسلامی می‌داند؛ به همین دلیل است که وهابی‌ها اجازه دارند در سراسر جهان اقدام به ساخت مساجد بسیار زیبا و مجلل کنند ولی این اجازه را به اخوانی‌ها و یا شیعیان نمی‌دهند؛ ریشه این حمایت در اعتقاد وهابی‌ها به پذیرش حکام ولو ظالم است و متقابلاً این دو جریان بزرگ نیز پشتوانه آن‌ها هستند. القاعده، داعش و النصره سنی نیستند و نباید همه این گروه‌ها را با هم یکی بدانیم؛ اگر به درستی آن‌ها را شناسایی نکنیم ممکن است نیروهای خودی را در این جنگ بکشیم؛ برخی اوقات هم ممکن است جریانی را دست کم بگیریم و به شدت از آن ضربه بخوریم. فتنه داعش و تفکیری‌گری در واقع و در نطقه مبدأ، محصول افراط در یک تفکر دینی است که منجر به جنایات عظیمی در جهان اسلام و همچنین تغییر چهره سیاسی، نظامی، اجتماعی و ژئوپلوتیک منطقه شده است. در حقیقت آنچه که سران داعش به دنبال آن هستند، مقابله با نفوذ شیعیان در منطقه و کشتار آنان به بهانه تکفیر است.

وی با اشاره به عواملی که باعث تفکرات تکفیری و افراط گرایی شده است و همچنین راه‌های برون رفت و نجات از این تفکرات غیر عقلانی و ضد دینی عنوان کرد: در حقیقت در جنگ بین شیعه و سنی که در منطقه شدت گرفته است باید به مقولات اصلی و بنیادین این دو مذهب اسلامی توجه کنیم؛ در واقع مقصود از شیعیان کسانی هستند که اعتقاد به وصایت و خلافت بلافصل امام علی(ع) و امامت بالنص ائمه اطهار تا حضرت مهدی(عج) دارند (لذا مقصود شیعه زیدی، اسماعیلی، علوی، دروزی، و حتی شیعه سلفی نیست). در بیان اهل سنت نیز باید به دو نگاه حداکثری و حداقلی در این مفهوم پرداخت، در نگاه حداکثری هرکس خلافت شیخین را پذیرفته باشد سنی است و در نگاه حداقلی (قول مشهور بین اهل سنت) هر کسی اعتقاد نامه احمد بن حنبل را بپذیرد اهل سنت است لذا طبق این تعریف معتزله را سنی نمی‌خوانند.

این پژوهشگر حوزوی خاطرنشان کرد: افراط‌گری را باید طبق تعاریف مشهور و مقبول بین همان مذهب بررسی کرد مثلاً نمی‌توان شیعیان زیدی را به خاطر برخی از تضادهای اعتقادی یا فقهی با شیعه اثنی عشری و یا معتزله را به خاطر عقل گرایی با بقیه اهل سنت متهم به افراط‌گری کرد؛ لذا مقصود از افراط‌گری منحرف شدن از اصول و مبانی در مذهب شیعه اثنی عشری و اهل سنت است. در ابتدا برای شناخت افراط و تفریط، باید ملاک‌ها و معیارهای اصلی را بررسی کرد و سپس مذاهب و اشخاص را با آن تطبیق داد نه اینکه افراد و افعال افراطی را به عنوان محور پذیرفت و بعد برای آن دنبال دلیل و استدلال بود.

صفری خاطرنشان کرد: افراط و تفریط مذموم بوده و نمی‌توان گفت در زمان یا مکان خاصی افراط و تفریط ممدوح است اما برخی از افعال در شرایط زمانی و مکانی خاص مصداق افراط‌گری می‌باشند و در شرایط دیگر نه؛ مسائلی مثل سب و توهین که مصداق افراط‌گری است، مذموم است و شرایط زمانی و مکانی دخالتی در آن ندارد چه در مناطق مشترک و چه در جایی که هیچ مخالفی وجود ندارد این عمل مذمومی است اما در برخی موارد نیز شرایط مکانی و زمانی تأثیر گذار است مثلاً بیان برخی از عقاید خاصه شیعه مثل برگزاری شهادت حضرت زهرا (س) در میان شیعیان پسندیده اما در میان اهل سنت مصداق افراط‌گری باشد.

علل افراط‌گری

وی اظهار کرد: اصبغ بن نباته نزد امام علی(ع) رفت و از اختلاف بین شیعیان سؤال پرسید امام(ع)فرمودند که دین خداوند توسط مردم شناخته نمی‌شود بلکه به نشانه‌های حق شناخته می‌شود باید حق را خوب شناخت تا اینکه قدرت شناخت اهل حق را پیدا کنی (حضرت در دنباله یکی از نشانه‌های حق را بیان می‌فرمایند)حق نيكوترين سخن است، و هر كس آن را آشكارا بگويد مجاهد است، شخصی دیگر نزد امام علی(ع) آمد در مورد طلحه، زبیر و عایشه پرسید که آن‌ها ادعای حق بودن می‌کنند امام علی(ع)فرمودند ای حارث اگر فقط نگاهت به زیر پایت باشد و بالای سرت را نبینی نسبت به حق جزئی نگر شده‌ای زیرا که حق و باطل با مردم شناخته نمی‌شوند بلکه حق را از طریق کسانی که در عمل، از حق پیروی و از باطل اجتناب می‌کنند باید شناخت.

صفری یادآور شد: این احادیث، اصلی را به ما می‌رساند که برای تشخیص حق از باطل معیار و ملاک حق و باطل را باید دانست و اشخاص را با آن سنجید نه اینکه بدون ملاک و معیار اشخاص و پیش فرض‌های ذهنی خود را داشته و برای اثباتش رو به استدلال تراشی آوریم؛ بنابراین تقلید و تبعیت کورکورانه از اشخاص و عقیده‌های خاص بدون پشتوانه یکی از علت‌های افراط‌گری می‌باشد.

هوای نفس

وی بیان کرد: امام علی(ع) در نهج البلاغه ریشه اختلافات را امر مذهبی نمی‌داند می‌فرماید همه شما بر دین خدا برادر می‌باشید و خباثت‌های باطنی و بد طینتی، شما را از همدیگر جدا می‌کند؛ مقصود بسیاری از شبکه‌های معلوم الحال دفاع از حق و القاء بصیرت به جامعه نیست بلکه به دنبال سرکوب و شکست مخاطب به هر روش و اثبات منیّت و لذت نفسانی خودشان هستند؛ عمده دلیل کسانی که در دام افراط‌گری می‌افتند خروج از خدامحوری و ورود به خود محوری است.

جهل

این پژوهشگر حوزوی خاطرنشان کرد: جهل از مهم‌ترین و ریشه‌ای‌ترین علل افراط‌گری است که مصادیق زیادی دارد، همان گونه که علم نور است و جلوی بسیاری از انحرافات را می‌گیرد جهل ظلمت و تاریکی است و به افراط و یا تفریط می‌انجامد؛ به فرموده امیرالمؤمنین(ع)جهل منشأ افراط و تفریط است: قَالَ(ع)لَا تَرَى الْجَاهِلَ‏ إِلَّا مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطا؛ به همان اندازه که مذاهب اسلامی نسبت به یکدیگر شناخت پیدا کنند از افراط‌گری در امان هستند اما اگر جهل میدان دارد شد افراط‌گری رو به رشد می‌رود. مثلاً اگر اهل سنت، فکر کند شیعه برای مهر سجده می‌کند نه بر مهر، شیعه را مشرک و کافر می‌داند همچنین اگر شیعه تصور کند اهل سنت، دشمن ائمه اطهار هستند به افراطی‌گری می‌رسد. بنابراین به همان اندازه که مذاهب اسلامی به صورت صحیح نسبت به یکدیگر شناخت پیدا کنند افراط‌گری از بین می‌رود؛ شناخت مذاهب اسلامی از یکدیگر باعث تفکیک صحیح بین سلفیت و وهابیت و اهل سنت می‌شود وقتی هر سنی را سلفی و هر سلفی را وهابی ندانیم، مانع پیشرفت افراط‌گری شده‌ایم؛ همچنین دوست از دشمن شناخته می‌شود؛ اما اگر هر سنی را وهابی بنامیم خودمان باعث گسترش افراط‌گری شده‌ایم.

وی گفت: بعد از شناخت و تفکیک مذاهب اسلامی از گروه‌های افراطی، نگاه خصمانه به یکدیگر از بین می‌رود دیگر فعالیت‌های فرهنگی، تبلیغی و چاپ کتبشان در چارچوب قوانین نظام اسلامی به راحتی انجام می‌گیرد و برخورد امنیتی با آن نمی‌شود کما اینکه در عربستان با کتب شیعه چنین برخوردی می‌شود و حتی بعضاً با کتب و سایت‌های اهل سنت این برخوردهای امنیتی صورت می‌گیرد. باید شناخت مذاهب اسلامی از یکدیگر در بین عموم مردم به یک فرهنگ فراگیر تبدیل شود و می‌توان این فرهنگ را با بیان واقعیت‌ها و خاطرات شخصی از همدلی و همیاری شیعه و اهل‌سنت با یکدیگر و همچنین محبت آن‌ها نسبت به اهل بیت برای عموم مردم ایجاد کرد.

این کارشناس حوزوی یادآور شد: به خاطر دور بودن مذاهب اسلامی از یکدیگر و نشناختن یکدیگر شایعات بسیار زیادی که بعضاً هیچ نسبتی با واقعیت ندارد علیه یکدیگر ساخته و جزء بدیهیات نزد افراد شده است؛ مثلاً برخی از افراطیون وهابی شایعه کرده‌اند که شیعه معتقد است نبوت حق امام علی(ع)بوده و العیاذ بالله جبرئیل در ابلاغ نبوت خطا کرده است لذا در تشهد نمازشان می‌گویند "خان الامین" و همچنین برخی پنداشته‌اند تخریب قبور ائمه اطهار در بقیع به خاطر دشمنی وهابیون با اهل بیت(ع) است لذا آن‌ها را ناصبی تلقی کرده و حتی در احکام فقهی نیز فتوا به نجاست وهابیون می‌دهد در حالی که وهابی‌ها در بقیع و احد و ... صدها قبر از صحابه و زنان پیامبر(ص) و ... تخریب کردند اولین قبری که خراب کردند قبر زید بن خطاب برادر خلیفه دوم است بنابراین تخریب قبور را نه بخاطر صاحب قبر بلکه بخاطر تفکری اشتباهی که نسبت به بناء بر قبور دارند انجام داده‌اند.

وی بیان کرد: یکی از مشکلات در این عرصه تفسیر اشتباه تبری است؛ تبری از اصول مذهب شیعه می‌باشد و به معنای اعلام برائت از شرک، کفر، دشمنان خدا و رسول و اهل‌بیت(ع) است و این اعلام برائت از بهترین اصول می‌باشد؛ امام علی(ع) می‌فرمایند مِفْتَاحُ الْخَيْرِ التَّبَرِّي‏ مِنْ الشَّرِّ کلید هر خوبی تبری از هر بدی می‌باشد از بزرگ‌ترین مصادیق بدی‌ها خباثت‌های باطنی و شیطان رجیم می‌باشد و انسان باید هر روز بلکه هر لحظه تبری را در وجود خودش زنده نگه دارد اما متاسفانه عده‌ای تبری را در افراد و اشخاص خاصی منحصر کرده‌اند و این خود به افراط‌گری دامن زده شده است. تبری از اعدای اهل بیت(ع) است نه از مسلمان و باید تبری شیعه از اهل سنت و بالعکس از یکدیگر و از رجال یکدیگر را به سمت تبری از ظالم برد. بسیاری از مباحث اختلافی جزء اصول بین مذاهب اسلامی نیست، مذاهب اسلامی در فروعات اختلافاتی دارند همان طوری‌که در یک مذهب بین مجتهدین اختلاف وجود دارد اما در مسائل اصولی مثل توحید، معاد و نبوت و حتی در کلیات فروعات مثل اصل نماز، روزه، خمس، زکات و حج و ... با هم مشترک می‌باشند، اما وقتی جهل میدان دار شد بسیاری از مباحث فرعی و جزئی، اصل می‌شود و زمانیکه به عموم جامعه تزریق شود به افراط‌گری منجر می‌شود.

صفری تصریح کرد: مسائل اختلافی بین مذاهب حق و مسلم است و نباید روی آن در پوش گذاشت و بگوییم ما هیچ اختلافی نداریم زیرا همین درپوش گذاشتن به افراط‌گری منجر می‌شود بنابراین باید بحث‌ها و کمیسیون‌های علمی بین علمای مذاهب اسلامی برای حل و فصل و بررسی این مسائل گذاشته شود، جایگاه این مباحث در میان عموم مردم و ماهواره‌ها نیست زیرا عوام جامعه که امروزه اسلحه به دست شده تفاوت بین بحث علمی و منطقی با غیر آن را نمی‌دانند اخلاق و رفتار علوی باید محور در روابط بین شیعه و اهل سنت باشد.

پژوهشگر تاریخ اسلام، یادآور شد: مطرح کردن مساله امامت و دفاع از ولایت حق و مهم است اما باید محدوده آن مشخص شود. ما تا کجا باید از این حق مسلم دفاع کنیم؟ به نظر می‌رسید مفهوم"امت و انسجام جامعه اسلامی" بر مفهوم «دفاع از ولایت» حاکم شده است، دفاع از حقانیت خلافت امام علی(ع)تا جایی است که بین امت اسلام تفرقه ایجاد نشود؛ امام حسن(ع)در صلح با معاویه می‌فرمایند: « معاویه با من در حق بودن نزاع می‌کند و من بخاطر مصلحت امت و حفظ خون امت آن را رها کردم‏».

وی گفت: امیرالمؤمنین(ع)در قضیه جنگ جمل می‌فرمایند: اگر ترس از تفرقه و اختلاف بین مسلمین نبود که مسلمانان به کفر و بی دینی بر گردند و دین داشتن را عار بشمارند با تمام قدرت به میدان می‌آمدم و این وضعیت را تغییر می‌دادم و بیعت طلحه و زبیر را برای خودم می‌گرفتم؛ یعنی دفاع از ولایت و وصایت امیرالمؤمنین(ع)تا جایی است که ترس از تفرقه بین امت اسلام نباشد، بنابراین دفاع از ولایت نیز خط قرمز دارد. اگر تفرقه ایجاد شد، از ولایت هم نمی‌توان دفاع کرد.

این کارشناس حوزوی خاطرنشان کرد: امام علی(ع)در نامه به معاویه می‌فرمایند پدر شما وقتی که مردم با ابوبکر بیعت کردند پیش من آمد و گفت حق خلافت بعد از پیامبر (ص) از آن شماست و دستت را جلو بیاور که من با شما بیعت کنم اما با وجود اصرار دائم پدرت به دو دلیل این کار را نکردم ۱- نزدیک شدن مردم به کفر۲- ترس از تفرقه بین مسلمین. به امام صادق(ع)خبر رسید که یکی از اصحاب شما در مسجد دشمنانتان را به اسم و علنی لعن می‌کند امام صادق(ع) فرمودند خدا لعنتش کند چه شده است او را که به ما تعرض کرده است مگر خدا نفرموده است"وَ لا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ‏؛ امام صادق(ع)در تفسیر این آیه فرمودند بتان آن‌ها را سب نکنید زیرا که سب را به خودتان بر می‌گردانند. امام صادق(ع)فرمودند: الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ‏ لَا تَهْجُمُ عَلَيْهِ اللَّوَابِس‏؛ کسی که نسبت به زمان خودش عالم باشد شبهات نمی‌تواند بر او هجمه بیاورد یکی از عوامل مهم افراط‌گری در زمان ما به عدم بصیرت برمی‌گردد اینکه مقام معظم رهبری‌ در مساله گروه‌های سلفی تکفیری فرمودند این‌ها دشمن اصلی ما نیستند بلکه دشمن اصلی صحنه گردانندگان این جریان می‌باشند تشخیص جبهه و اینکه آتش باید بر سر چه کسی ریخته شود بسیار مهم و در نحوه برخورد و دوری از افراط‌گری تأثیر دارد.

این کارشناس مسائل جهان اسلام، یادآور شد: برخی سلفی‌های تکفیری همایش برگزار می‌کنند به نام"الشیعه هم العدو فاحذروه"به این معنا که دشمن فقط شیعه می‌باشد و یا از طرف برخی از رسانه‌های دیگر بجای اینکه هزینه اصلی و اولویت اول در برخورد با دشمن را استکبار و استعمار بدانند به اختلافات مذهبی دامن زده و از دشمن اصلی غافل شده است. که همه این‌ها ناشی از بی بصیرتی است. بنابراین عدم تشخیص دشمن اصلی و غیر اصلی و همچنین دشمن درجه اول و دوم موجب افراط‌گری می‌شود؛ خصوصاً در دوران آخر الزمان ما که دشمنان اسلام از هر جهت برای ریشه کن کردن اسلام با هم متحد شده‌اند باید مذاهب اسلامی همدیگر را تحمل کنند و با یکدیگر بر دشمن مشترک فائق آیند؛ امام صادق(ع)می‌فرمایند هر چه به دوران ظهور امام زمان(ع)نزدیک می‌شود تقیه شدید تر می‌شود.

صفری عنوان کرد: برای مبارزه با افراط‌گرایی چندین روش بیان شده است، برخی کناره‌گیری دین از عرصه اجتماع را راه حل مبارزه با افراط گرایی برشمرده‌اند و خواهان حکومت‌های سکولار شده‌اند، برخی می‌گویند تمام مسائل اختلافی را از کتب و اذهان بزداییم و تمام مذاهب اسلامی تبدیل به یک مذهب واحد شوند مانند آنچه در زمان حضرت رسول(ص) بود، برخی هم قائل به پلورالیسم هستند و حقانیت تمام گرایش‌ها را به رسمیت می‌شناسند، برخی هم تقریب مذاهب را ملاک قرار می‌دهند یعنی تاکید بر مسائل مشترک و پرهیز از بیان مسائل اختلافی. بر اساس بیان نورانی قرآن که می‌فرماید: "ان هذه امتکم امة واحده و انا ربکم فاعبدون" امت اسلامی امتی واحد است و مسائل اشتراکی در بین مذاب اسلامی خیلی بیشتر از مسائل اختلافی است کتاب خدا بهترین محور وحدت برای تمام مذاهب اسلامی است.

وی در مورد راه کارهای مقابله با افراط‌گری بیان کرد: احادیث بسیار زیادی در نحوه تعامل و تعایش با اهل سنت وارد شده است که به تعدادی از آن اشاره شد و می‌توان گفت از مهم‌ترین روش‌های تعدیل افراط‌گری همین روشنگری روش اهل بیت (ع) با مخالفین و حتی معاندین است. امام صادق(ع)می‌فرمایند بدون زبانتان تبلیغ کنید تا اینکه ورع و سعی و تلاش و عبادت و خیر و خوبی را از شما ببینند و این تبلیغ حقیقی است همانطور که امام صادق(ع)فرمودند: «كُونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ‏ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ؛ لِيَرَوْا مِنْكُمُ الْوَرَعَ وَ الِاجْتِهَادَ وَ الصَّلَاةَ وَ الْخَيْرَ؛ فَإِنَّ ذلِكَ دَاعِيَة؛ این رفتارها بسیاری از شبهه‌ها را از بین می‌برد و باعث از بین رفتن افراط‌گری در بین مذاهب می‌شود؛ تبلیغ غیرمستقیم و زینت بودن برای اهل بیت(ع) که به گسترش عقل گرایی و اخلاق گرایی و ایجاد تمدن اسلامی کمک می‌کند، باید جایگزین تبلیغ مستقیم و بی اخلاقی و دشمنی شود؛ امام موسی صدر از الگوهای بسیار موفق در تبلیغ غیر مستقیم و گسترش اعتدال و جلوگیری از افراط‌گری بود.
مرجع : شفقنا
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما