کد مطلب : ۲۴۶۶۵
فرم در هنر اسلامی انتزاعی و شمایلگریز است
نشست جایگاه هنر در تمدن ایرانی و اسلامی پیش از ظهر دوشنبه، ۲۱ اردیبهشت با حضور حسن بلخاری؛ دانشیار پردیس هنرهای زیبا دانشگاه تهران، جبار رحمانی؛ مدرس دانشگاه و جامعهشناس و محمدعلی مقیسه؛ مدرس و مترجم هنر در سرای اهل قلم بیست و هشتمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران برگزار شد.
در ابتدای این نشست که اجرای آن را جمال زیتونی، مدیر روابط عمومی انتشارات علمی و فرهنگی به عهده داشت، حسن بلخاری به ایراد سخن پرداخت و گفت: هنر شیعی نیاز به تعریف دارد اما پیش از آن، چیزی که باید تبیین شود این است که آیا ما اصلاً هنر شیعی داریم یا نه و آیا باید آن را در ذیل هنر اسلامی تعریف کنیم؟ نکته جالب توجه اینکه ما حتی در مورد موجودیت هنر اسلامی نیز با نوعی تشکیک مواجه هستیم و تعریف روشن و شفافی در مورد آن نداریم.
وی به مقالهای از خود تحت عنوان «مناقشه در وجود ماهیت هنر اسلامی» اشاره کرد و گفت: من این مقاله را سالها پیش در جواب یکی از استادان دانشگاه هاروارد نوشتم؛ او گفته بود ما هنر اسلامی نداریم بلکه هنر مسلمانها را داریم، زمانی میتوان گفت کیش و آئینی صاحب هنر است که در باب فرم و محتوای آثار هنری موضع داشته باشد و اگر ساکت و صامت باشد و یا تفکر سلبی داشته باشد لذا چیزی به نام هنر دینی نداریم که البته اشاره این استاد دانشگاه به نگاه سلبی دین اسلام به هنر پیکرتراشی و نقاشی بود.
در انگارهای با فرض هنر اسلامی تشکیک بر سر هویت و اصالت آن است
وی تصریح کرد: نگاه تشکیکی دیگری نیز به هنر اسلامی وجود دارد و آن اینکه عدهای با فرض موجودیت هنر اسلامی بر سر هویت آن بحث و چنین مطرح میکنند که هنر اسلامی اصالت نداشته باشد و وامدار فرم و محتوایی برگرفته از هنر و سبکهای دیگر است که من در جواب به طرح این مسئله در همان مقاله فوقالذکر اشاره کردم که اتفاقاً با بررسی معماری اسلامی باید اذعان کرد که اصالت در زمینه هنر اسلامی غیرقابل انکار است منتها باید دید این اصالت هنری از کجا اخذ شده است آیا شیعی است و یا پایبند به قواعد فرق دیگر اسلامی است که بر این اساس مناقشه بر سر ماهیت هنر است.
بلخاری در ادامه گفت: در کتاب دیگری که هم اکنون توسط دفتر نشر اسلامی زیر چاپ است من نظریه تجلی را مطرح و آن را در مقابل نظریه تجسد قرار دادم؛ تجسدی که تمدن مسیحی، بودایی و آئین هندو معتقد بر آن است و آن را سبب تقدس میدانند در حالیکه در هنر اسلامی تجسد وجود ندارد و فرمهای اسلامی کاملاً انتزاعی و شمایلگریز هستند.
این محقق و مدرس دانشگاه گفت: مثالی در مورد یکی از ابنیههای تاریخی ایران میزنم که خود ناقض نظریه عدم وجود تفکر مذهبی در قالب هنر اسلامی است؛ به گنبد سلطانیه زنجان توجه کنید، این گنبد توسط سلطان محمد الجایتو ساخته شد. به این منظور که ابدان مطهر امامام شیعه را به آنجا منتقل و در آنجا تدفین کند که البته این امر به درستی هیچگاه محقق نشد، چطور میتوان توقع داشت که بنایی برای تدفین پیکرهای مطهر امامان شیعه در نظر گرفته شود و آنگاه آن بنا از المانهای هنر شیعی عاری باشد؟!
وی تأکید کرد: تاریخ فرهنگ ایرانی و اسلامی سنتی داشته است که در آن به شکل گروهی به خلق آثار گرانسنگ هنری میپرداختند، این نگرش جمعی به خلق المانهایی در قالب هنری تنها تنها از تفکر شیعی ناشی میشود، باید قبول داشت که هنر ایده دارد یعنی امر معقول و فرم دارد یعنی امر محسوس، در گنبد سلطانیه از سنگ فیروزه استفاده شده است که این نشان از مشاورت در زمان بنای گنبد با مراجع دارد که چقدر در فرهنگ شیعی توصیه به استعمال سنگ فیروزه شده است و حتی در زمینه استفاده از رنگ در اغلب آثار معماری شاهد بروز رنگهایی هستیم که منطبق با فرهنگ شیعه و منطق امام صادق(ع) به کار برده شده است.
رابطه میان سیاست و هنر تعیینکننده است
وی در ادامه سخنرانی خود به نکته مهمی اشاره کرد و گفت: در تجلی و پیشرفت هنر اسلامی و شیعی با همان مختصات و ویژگیهایی که به آن اشاره شد رابطه میان حکومت و هنر و یا بهتر بگویم سیاست و هنر بسیار تعیینکننده است؛ به کتابی تحت عنوان تاریخ اجتماعی هنر موجود است که از نقطهنظر جامعهشناسی به هنر نگاه کرده است و به نفوذ قدرت حاکم در توفیق یا عدم توفیق هنری بپردازد.
وی ادامه داد: باید قبول داشت که ما قادر به تفکیک سیاست از هنر نیستیم و حمایت قدرتها و حکومتها به ویژه آنهایی که رویکردی فرهنگی و هنری داشتند در این زمینه غیرقابل انکار است، هرچند که گاه بنا به ملاحظاتی با تغییر نگرش نظام حاکم شاهد افول هنر نیز بودهایم، نمونه بارز آن شاه طهماسب صفوی است که چون دوستدار هنر بود در مقطعی شاهد رونق فرهنگ و هنر بودیم و شاهنامه شاه طهماسب تصنیف شد اما به واسطه خوابی که دید به ناگاه توبه کرده و از کار خود پشیمان میشود به شکلی که همه مظاهر فرهنگی و هنری را از بین برده و میکوچاند.
دخالت بیش از حد دولت موجب سانسور هنری میشود
بلخاری با اشاره به اینکه نباید دخالت بیش از اندازه دولت موجب شود که هنر سانسور شود، در پایان اظهار داشت: اگر قدرت بخواهد هنر را به هنرمند سفارش دهد این موجب فرسایش هنر میشود، قدرت میتواند به رشد هنر کمک کند هر چند که تجربه تاریخی نشان داده است که همواره حکام با وادی هنر به دلیل هزینه بر بودن مشکل داشتهاند و البته هنر با استفاده از لطایف الحیل توانسته قدرت رابفریبد و به حیالت خود ادامه دهد.
سخنران بعدی این نشست محمدعلی مقیسه، مدرس دانشگاه بود که در سخنان کوتاهی گفت: من ترکیب هنر شیعی را یک ترکیب اضافی میدانم، هنر یک امر وارداتی است که خود را به مذهب و مشربی متصل کرده پس ابتدا باید هنر را بشناسیم البته آنچه که از هنر در نزد ما موجود است با آنچه که قدما در اختیار داشتند، فرق زیادی وجود دارد، به هر حال پس از شناختن هنر باید به ماهیت هنر شیعی بپردازیم.
مقیسه گفت: به این منظور دو را پیش رو داریم؛ یکی اینکه هنر شیعی را از نظر موجودیت آن در جغرافیای اسلامی جستجو کنیم و دیگر آنکه این هنر را در قیاس با حکومت و نظامهای حاکم بر برخی کشورها که اصالت آنها اسلامی است، بسنجیم که در مورد نخست گاه هنر با عرفیگرایی و سکولاریسم التقاط مییابد. به طور مثال در بسیاری از آثار برجای مانده از دوران اسلامی شاهد تولید ظروف و جامهایی هستیم که کاربرد آنها برای مصرف مسکرات و شرب خمر است اما در طراحی بدنه آنها میبینیم که از نقوش اسلامی استفاده شده است و بیشتر جنبه تزئینی دارد.
نسبت میان هنر و حکومت موجب راهیابی اغراض سیاسی به هنر میشود
این مترجم و محقق هنری تصریح کرد: در نسبت میان هنر با حکومت و نظامهای حاکم هم چیزی که موجب میشود نتوان به ماهیت اصلی هنر پی برد این است که اغراض نوعاً سیاسی به این وادی راه پیدا میکنند و حکام با وجود آنکه ممکن است ایمان قلبی به امری اعتقادی و ایمانی نداشته باشند اما برای خوشآمدن عدهای ذینفوذ به تولید آثاری با نقوش و عبارات اعتقادی آن گروه مبادرت می ورزند.
پس از مقیسه، جبار رحمانی، مدرس دانشگاه و جامعهشناس به ایراد سخن پرداخت و گفت: به نظر من زیبایی هنری آن چیزی که نخبگان آن را مطرح میکنند، نیست بلکه ممکن است در آنچه که آنها به آن زیبایی را منتسب میکنند پیچیدگیهایی وجود داشته باشد که از سوی بیننده عام غیرقابل درک باشد.
وی ادامه داد: پس میتوان گفت، اعتبار آنچه که نخبگان از آن به زیباییشناسی هنری یاد میکنند، درست مطابق با آن چیزی است که از دید عام تعبیر به زیبایی میشود و باید گفت از ابتدا به این شکل نبوده است که هنر برای اینکه صرفاً یک محصول هنری تولید شود به وجود آمده است، گاه نگرش به تولید آثار هنری در قالب ابزار و تجهیزات عامهگرا بوده است و در مورد هنر دینی و شیعی نیز باید گفت اینگونه نبوده است که از ابتدا چیزی که تولید میشود؛ به امر قدسی و مذهبی تعلق داشته باشد.
رحمانی در پایان گفت: بهتر است به هنر دینی، هنر شیعی وجهی مردم مشمولتر داده و تنها درگیر شدن به فرمهای پیچیده را که عدهای خاص قادر به تشخیص آن هستند؛ هنر دینی ندانیم، هنر دینی، هنر اسلامی و سرآخر هنر شیعی برای مانایی نیاز به این دارد که به میان مردم رفته و توده مردم خود حافظ و حامی آن باشند.
در ابتدای این نشست که اجرای آن را جمال زیتونی، مدیر روابط عمومی انتشارات علمی و فرهنگی به عهده داشت، حسن بلخاری به ایراد سخن پرداخت و گفت: هنر شیعی نیاز به تعریف دارد اما پیش از آن، چیزی که باید تبیین شود این است که آیا ما اصلاً هنر شیعی داریم یا نه و آیا باید آن را در ذیل هنر اسلامی تعریف کنیم؟ نکته جالب توجه اینکه ما حتی در مورد موجودیت هنر اسلامی نیز با نوعی تشکیک مواجه هستیم و تعریف روشن و شفافی در مورد آن نداریم.
وی به مقالهای از خود تحت عنوان «مناقشه در وجود ماهیت هنر اسلامی» اشاره کرد و گفت: من این مقاله را سالها پیش در جواب یکی از استادان دانشگاه هاروارد نوشتم؛ او گفته بود ما هنر اسلامی نداریم بلکه هنر مسلمانها را داریم، زمانی میتوان گفت کیش و آئینی صاحب هنر است که در باب فرم و محتوای آثار هنری موضع داشته باشد و اگر ساکت و صامت باشد و یا تفکر سلبی داشته باشد لذا چیزی به نام هنر دینی نداریم که البته اشاره این استاد دانشگاه به نگاه سلبی دین اسلام به هنر پیکرتراشی و نقاشی بود.
در انگارهای با فرض هنر اسلامی تشکیک بر سر هویت و اصالت آن است
وی تصریح کرد: نگاه تشکیکی دیگری نیز به هنر اسلامی وجود دارد و آن اینکه عدهای با فرض موجودیت هنر اسلامی بر سر هویت آن بحث و چنین مطرح میکنند که هنر اسلامی اصالت نداشته باشد و وامدار فرم و محتوایی برگرفته از هنر و سبکهای دیگر است که من در جواب به طرح این مسئله در همان مقاله فوقالذکر اشاره کردم که اتفاقاً با بررسی معماری اسلامی باید اذعان کرد که اصالت در زمینه هنر اسلامی غیرقابل انکار است منتها باید دید این اصالت هنری از کجا اخذ شده است آیا شیعی است و یا پایبند به قواعد فرق دیگر اسلامی است که بر این اساس مناقشه بر سر ماهیت هنر است.
بلخاری در ادامه گفت: در کتاب دیگری که هم اکنون توسط دفتر نشر اسلامی زیر چاپ است من نظریه تجلی را مطرح و آن را در مقابل نظریه تجسد قرار دادم؛ تجسدی که تمدن مسیحی، بودایی و آئین هندو معتقد بر آن است و آن را سبب تقدس میدانند در حالیکه در هنر اسلامی تجسد وجود ندارد و فرمهای اسلامی کاملاً انتزاعی و شمایلگریز هستند.
این محقق و مدرس دانشگاه گفت: مثالی در مورد یکی از ابنیههای تاریخی ایران میزنم که خود ناقض نظریه عدم وجود تفکر مذهبی در قالب هنر اسلامی است؛ به گنبد سلطانیه زنجان توجه کنید، این گنبد توسط سلطان محمد الجایتو ساخته شد. به این منظور که ابدان مطهر امامام شیعه را به آنجا منتقل و در آنجا تدفین کند که البته این امر به درستی هیچگاه محقق نشد، چطور میتوان توقع داشت که بنایی برای تدفین پیکرهای مطهر امامان شیعه در نظر گرفته شود و آنگاه آن بنا از المانهای هنر شیعی عاری باشد؟!
وی تأکید کرد: تاریخ فرهنگ ایرانی و اسلامی سنتی داشته است که در آن به شکل گروهی به خلق آثار گرانسنگ هنری میپرداختند، این نگرش جمعی به خلق المانهایی در قالب هنری تنها تنها از تفکر شیعی ناشی میشود، باید قبول داشت که هنر ایده دارد یعنی امر معقول و فرم دارد یعنی امر محسوس، در گنبد سلطانیه از سنگ فیروزه استفاده شده است که این نشان از مشاورت در زمان بنای گنبد با مراجع دارد که چقدر در فرهنگ شیعی توصیه به استعمال سنگ فیروزه شده است و حتی در زمینه استفاده از رنگ در اغلب آثار معماری شاهد بروز رنگهایی هستیم که منطبق با فرهنگ شیعه و منطق امام صادق(ع) به کار برده شده است.
رابطه میان سیاست و هنر تعیینکننده است
وی در ادامه سخنرانی خود به نکته مهمی اشاره کرد و گفت: در تجلی و پیشرفت هنر اسلامی و شیعی با همان مختصات و ویژگیهایی که به آن اشاره شد رابطه میان حکومت و هنر و یا بهتر بگویم سیاست و هنر بسیار تعیینکننده است؛ به کتابی تحت عنوان تاریخ اجتماعی هنر موجود است که از نقطهنظر جامعهشناسی به هنر نگاه کرده است و به نفوذ قدرت حاکم در توفیق یا عدم توفیق هنری بپردازد.
وی ادامه داد: باید قبول داشت که ما قادر به تفکیک سیاست از هنر نیستیم و حمایت قدرتها و حکومتها به ویژه آنهایی که رویکردی فرهنگی و هنری داشتند در این زمینه غیرقابل انکار است، هرچند که گاه بنا به ملاحظاتی با تغییر نگرش نظام حاکم شاهد افول هنر نیز بودهایم، نمونه بارز آن شاه طهماسب صفوی است که چون دوستدار هنر بود در مقطعی شاهد رونق فرهنگ و هنر بودیم و شاهنامه شاه طهماسب تصنیف شد اما به واسطه خوابی که دید به ناگاه توبه کرده و از کار خود پشیمان میشود به شکلی که همه مظاهر فرهنگی و هنری را از بین برده و میکوچاند.
دخالت بیش از حد دولت موجب سانسور هنری میشود
بلخاری با اشاره به اینکه نباید دخالت بیش از اندازه دولت موجب شود که هنر سانسور شود، در پایان اظهار داشت: اگر قدرت بخواهد هنر را به هنرمند سفارش دهد این موجب فرسایش هنر میشود، قدرت میتواند به رشد هنر کمک کند هر چند که تجربه تاریخی نشان داده است که همواره حکام با وادی هنر به دلیل هزینه بر بودن مشکل داشتهاند و البته هنر با استفاده از لطایف الحیل توانسته قدرت رابفریبد و به حیالت خود ادامه دهد.
سخنران بعدی این نشست محمدعلی مقیسه، مدرس دانشگاه بود که در سخنان کوتاهی گفت: من ترکیب هنر شیعی را یک ترکیب اضافی میدانم، هنر یک امر وارداتی است که خود را به مذهب و مشربی متصل کرده پس ابتدا باید هنر را بشناسیم البته آنچه که از هنر در نزد ما موجود است با آنچه که قدما در اختیار داشتند، فرق زیادی وجود دارد، به هر حال پس از شناختن هنر باید به ماهیت هنر شیعی بپردازیم.
مقیسه گفت: به این منظور دو را پیش رو داریم؛ یکی اینکه هنر شیعی را از نظر موجودیت آن در جغرافیای اسلامی جستجو کنیم و دیگر آنکه این هنر را در قیاس با حکومت و نظامهای حاکم بر برخی کشورها که اصالت آنها اسلامی است، بسنجیم که در مورد نخست گاه هنر با عرفیگرایی و سکولاریسم التقاط مییابد. به طور مثال در بسیاری از آثار برجای مانده از دوران اسلامی شاهد تولید ظروف و جامهایی هستیم که کاربرد آنها برای مصرف مسکرات و شرب خمر است اما در طراحی بدنه آنها میبینیم که از نقوش اسلامی استفاده شده است و بیشتر جنبه تزئینی دارد.
نسبت میان هنر و حکومت موجب راهیابی اغراض سیاسی به هنر میشود
این مترجم و محقق هنری تصریح کرد: در نسبت میان هنر با حکومت و نظامهای حاکم هم چیزی که موجب میشود نتوان به ماهیت اصلی هنر پی برد این است که اغراض نوعاً سیاسی به این وادی راه پیدا میکنند و حکام با وجود آنکه ممکن است ایمان قلبی به امری اعتقادی و ایمانی نداشته باشند اما برای خوشآمدن عدهای ذینفوذ به تولید آثاری با نقوش و عبارات اعتقادی آن گروه مبادرت می ورزند.
پس از مقیسه، جبار رحمانی، مدرس دانشگاه و جامعهشناس به ایراد سخن پرداخت و گفت: به نظر من زیبایی هنری آن چیزی که نخبگان آن را مطرح میکنند، نیست بلکه ممکن است در آنچه که آنها به آن زیبایی را منتسب میکنند پیچیدگیهایی وجود داشته باشد که از سوی بیننده عام غیرقابل درک باشد.
وی ادامه داد: پس میتوان گفت، اعتبار آنچه که نخبگان از آن به زیباییشناسی هنری یاد میکنند، درست مطابق با آن چیزی است که از دید عام تعبیر به زیبایی میشود و باید گفت از ابتدا به این شکل نبوده است که هنر برای اینکه صرفاً یک محصول هنری تولید شود به وجود آمده است، گاه نگرش به تولید آثار هنری در قالب ابزار و تجهیزات عامهگرا بوده است و در مورد هنر دینی و شیعی نیز باید گفت اینگونه نبوده است که از ابتدا چیزی که تولید میشود؛ به امر قدسی و مذهبی تعلق داشته باشد.
رحمانی در پایان گفت: بهتر است به هنر دینی، هنر شیعی وجهی مردم مشمولتر داده و تنها درگیر شدن به فرمهای پیچیده را که عدهای خاص قادر به تشخیص آن هستند؛ هنر دینی ندانیم، هنر دینی، هنر اسلامی و سرآخر هنر شیعی برای مانایی نیاز به این دارد که به میان مردم رفته و توده مردم خود حافظ و حامی آن باشند.
مرجع : ایکنا