کد مطلب : ۲۴۶۶۶
«ابراهیم فیاض» در نشست بررسی افقهای هنری شیعی عنوان کرد؛
هنر پس از دین؛ بزرگترین معرفت بشری است
نشست بررسی افقهای هنر شیعی پیش از ظهر دوشنبه، ۲۱ اردیبهشت در سرای اهل قلم بیست و هشتمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران برگزار شد. ابراهیم فیاض، استادیار رشته مردمشناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در این نشست گفت: متأسفانه باید اعلام کنم که هنری شیعی در ایران هنری منحط است چرا که به ویژه در میان جوامع ایرانی، نگاه به هنر نگاهی کاملاً فانتزی و خارج از مناسبات زندگی روزمره مردم است.
وی ادامه داد: هنر پس از دین بزرگترین معرفت بشری است اما با وجود آنکه دین و دینمداری نقش مؤثری در تحولات اجتماعی جامعه اسلامی ما دارد هنر هیچ سهمی در تغییر سرنوشت زندگی مردم و سوق دادن آن به سوی کمال انسانی نداشته و نخواهد داشت.
فیاض تصریح کرد: آنچه که موجب شده در جامعه ایرانی دچار بحرانی به نام بحران دینی و اعتقادی شویم نشئت گرفته از به حاشیه راندن هنر است، تازه آنچه که ما از آن به نام فعالیتهای هنری در مناسبات اجتماعی خود سراغ میگیریم ناشی از فلسفه ملاصدرا است که اکنون حدود بیش از ۳۰۰ سال است که تکرار میشود بدون آنکه از آن تأویل و تفسیر جدیدی داشته باشیم، فلسفه ملاصدرا فلسفه دوری و گردشی است که یک سیکل تکراری را طی میکند و هیچ اثر مناسبی بر تغییرات و تحولات اجتماعی کشور ندارد.
نگاه به هنر در جامعه ایرانی کاملاً فانتزی و خارج از زندگی روزمره مردم است
وی ادامه داد: به همین دلیل است که هنر و هنر شیعی به جای آنکه بازتاب مؤثری از زندگی روزمره مردم جامعه باشد و حقایق را بازنمایی کند در همان شکل فانتزی به فضا و ساحتی اشاره دارد که غیرواقع است و در عمل شاهد هستیم که فیلمها و سریالهای مبتذل در سینما و تلویزیون تولید میشود و در عرصه هنرهای تجسمی بیشتر از آن به فرمهای مؤثر در زمینه هنر اسلامی برسیم آنچه را که از آن تعبیر به هنر مستظرفه میشود، هنر قلمداد کرده بدون آنکه تأثیری در جامعه و در مناسبات گوناگون فردی و اجتماعی ما داشته باشد.
این گزارش حاکی است، مهدی منتظر، قائم استادیار رشته ارتباطات اجتماعی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در این نشست با اشاره به اینکه ایران منبع و خاستگاه تشییع بوده است، گفت: حداقل در هفت قرن اخیر مذهب غالب مردم ایران شیعه بوده است و لذا هنر مرسوم نیز هنر شیعی نامگذاری شده است اما باید به این نکته توجه کرد که همان هنر مرسوم در جامعه ایرانی که ممکن است وارداتی از ممالک غربی باشد به شکل عرفی تعبیر به هنر شیعی میشود.
وی ادامه داد: در حالی که حتی با توجه به وجود فرقههای مختلف در مذهب شیعه باید تعریف دقیق و جامعتری از منشأ الهامات هر یک از این فرقهها در تجلی و پدیدآوردن آثار هنری داشته باشیم که این یک ضرورت محسوب شده و باید مدیران فرهنگی اهتمام ویژهای در متمایز ساختن این هنرها از یکدیگر داشته باشند چرا که در آینده به دلیل التقاط این هنرها با فرض شیعی بودنشان اما از آنجا که یکی اثنیعشری است و دیگری اسماعیلیه و دیگری زیدیه است دچار مشکل و موارد عدیدهای خواهد شد.
منتظر قائم با اشاره به اینکه هنر را نمیتوان امری مفروض و پایان یافته دانست گفت: نفس هنر نیز در ابعاد و اشکال مختلف آن و اینکه تا چه اندازه در خدمت تعالیم و آموزههای یک مذهب و یا مشرب دینی است باید مورد مطالعه قرار گیرد، هنرهای مفهومی، هنرهای حجمی، تصویری و حتی دو بُعدی باید مورد مداقه قرار گرفته و هر یک تفسیر خاص خود را داشته باشند.
هنر شیعی در عصر سنت و کتایت در خدمت الفاظ و کلمات بود
وی تصریح کرد: متأسفانه همواره زمانی که از هنر اسلامی و هنری شیعی سخن به میان میآید به ناگاه تحت تأثیر برخی جریانها از این وادی تعبیر به هنر معناگرا میشود در حالی که این هنر در روزگاری که عصر سنت و کتابت بود به حوزه نوشتار بیشتر وابستگی داشت و ابعاد بصری و تجسمی آن بیشتر هویدا بود و حتی در معماری شاهد آن بودیم که عناصر تشکیل دهنده فضا در خدمت معنای الفاظ و کلمات برای ارجاع مخاطب به مفهوم توحید و یگانهپرستی بودند.
منتظر قائم در ادامه گفت: قطعاً هنر اسلامی و هنری شیعی شمایلگریز و حتی شمایلستیز بوده است چرا که ماهیت هر یک از هنرهایی که به تجسم و تجسد یک واقعیت و پدیده پیرامون منجر شوند به نوعی حکم بتپرستی به خود گرفته و لذا هنرهای همچون مجسمهسازی ، نقاشی و حتی هنرهای نمایشی که در آنها تشبه جستن به ماهیت پدیده وجود دارد از نظر اسلام و هنر شیعی مطرود است.
وی تأکید کرد: با این وجود دیده میشود که گاه به دنبال خاستگاه و منشأ اصلی این هنرها در میان وجوه گوناگون هنرهای کمالگرای اسلامی و شیعی میگردیم و مثلاً وقتی صحبت از نقاشی میشود مقوله نقاشی قهوهخانهای به میان میآید و یا زمانی که صحبت از تئاتر میشود فوراً با تمسک به هنر شبیهخوانی و تعزیه خاستگاه این هنرها را در میان هنر شیعی جستجو میکنیم در صورتیکه به این شکل نیست و این هنرها طی بیش از یکصد سال گذشته به خدمت تعالی و پیشرفت مفاهیم و مصادیق شیعی و اسلامی در آمد است.
منتظر قائم در پایان گفت: آنچه که موجب تعالی هنر اسلامی و هنری شیعی میشود باز تعریفی است که ما در اقتصاد سیاسی هنر داریم اینکه باید هنر را به خوداتکایی برسانیم و وابستگی تام آن را به بودجههای دولتی قطع کنیم باید قانون کپیرایت یعنی رعایت حقوق پدیدآورده اثر هنری را رعایت کرده تا به این وسیله با تأمین اقتصاد هنرمندان این فرصت و بستر را فراهم آوریم تا شاهد نوآوری در عرصه هنری منصوب به هنر شیعی شویم.
وی ادامه داد: هنر پس از دین بزرگترین معرفت بشری است اما با وجود آنکه دین و دینمداری نقش مؤثری در تحولات اجتماعی جامعه اسلامی ما دارد هنر هیچ سهمی در تغییر سرنوشت زندگی مردم و سوق دادن آن به سوی کمال انسانی نداشته و نخواهد داشت.
فیاض تصریح کرد: آنچه که موجب شده در جامعه ایرانی دچار بحرانی به نام بحران دینی و اعتقادی شویم نشئت گرفته از به حاشیه راندن هنر است، تازه آنچه که ما از آن به نام فعالیتهای هنری در مناسبات اجتماعی خود سراغ میگیریم ناشی از فلسفه ملاصدرا است که اکنون حدود بیش از ۳۰۰ سال است که تکرار میشود بدون آنکه از آن تأویل و تفسیر جدیدی داشته باشیم، فلسفه ملاصدرا فلسفه دوری و گردشی است که یک سیکل تکراری را طی میکند و هیچ اثر مناسبی بر تغییرات و تحولات اجتماعی کشور ندارد.
نگاه به هنر در جامعه ایرانی کاملاً فانتزی و خارج از زندگی روزمره مردم است
وی ادامه داد: به همین دلیل است که هنر و هنر شیعی به جای آنکه بازتاب مؤثری از زندگی روزمره مردم جامعه باشد و حقایق را بازنمایی کند در همان شکل فانتزی به فضا و ساحتی اشاره دارد که غیرواقع است و در عمل شاهد هستیم که فیلمها و سریالهای مبتذل در سینما و تلویزیون تولید میشود و در عرصه هنرهای تجسمی بیشتر از آن به فرمهای مؤثر در زمینه هنر اسلامی برسیم آنچه را که از آن تعبیر به هنر مستظرفه میشود، هنر قلمداد کرده بدون آنکه تأثیری در جامعه و در مناسبات گوناگون فردی و اجتماعی ما داشته باشد.
این گزارش حاکی است، مهدی منتظر، قائم استادیار رشته ارتباطات اجتماعی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در این نشست با اشاره به اینکه ایران منبع و خاستگاه تشییع بوده است، گفت: حداقل در هفت قرن اخیر مذهب غالب مردم ایران شیعه بوده است و لذا هنر مرسوم نیز هنر شیعی نامگذاری شده است اما باید به این نکته توجه کرد که همان هنر مرسوم در جامعه ایرانی که ممکن است وارداتی از ممالک غربی باشد به شکل عرفی تعبیر به هنر شیعی میشود.
وی ادامه داد: در حالی که حتی با توجه به وجود فرقههای مختلف در مذهب شیعه باید تعریف دقیق و جامعتری از منشأ الهامات هر یک از این فرقهها در تجلی و پدیدآوردن آثار هنری داشته باشیم که این یک ضرورت محسوب شده و باید مدیران فرهنگی اهتمام ویژهای در متمایز ساختن این هنرها از یکدیگر داشته باشند چرا که در آینده به دلیل التقاط این هنرها با فرض شیعی بودنشان اما از آنجا که یکی اثنیعشری است و دیگری اسماعیلیه و دیگری زیدیه است دچار مشکل و موارد عدیدهای خواهد شد.
منتظر قائم با اشاره به اینکه هنر را نمیتوان امری مفروض و پایان یافته دانست گفت: نفس هنر نیز در ابعاد و اشکال مختلف آن و اینکه تا چه اندازه در خدمت تعالیم و آموزههای یک مذهب و یا مشرب دینی است باید مورد مطالعه قرار گیرد، هنرهای مفهومی، هنرهای حجمی، تصویری و حتی دو بُعدی باید مورد مداقه قرار گرفته و هر یک تفسیر خاص خود را داشته باشند.
هنر شیعی در عصر سنت و کتایت در خدمت الفاظ و کلمات بود
وی تصریح کرد: متأسفانه همواره زمانی که از هنر اسلامی و هنری شیعی سخن به میان میآید به ناگاه تحت تأثیر برخی جریانها از این وادی تعبیر به هنر معناگرا میشود در حالی که این هنر در روزگاری که عصر سنت و کتابت بود به حوزه نوشتار بیشتر وابستگی داشت و ابعاد بصری و تجسمی آن بیشتر هویدا بود و حتی در معماری شاهد آن بودیم که عناصر تشکیل دهنده فضا در خدمت معنای الفاظ و کلمات برای ارجاع مخاطب به مفهوم توحید و یگانهپرستی بودند.
منتظر قائم در ادامه گفت: قطعاً هنر اسلامی و هنری شیعی شمایلگریز و حتی شمایلستیز بوده است چرا که ماهیت هر یک از هنرهایی که به تجسم و تجسد یک واقعیت و پدیده پیرامون منجر شوند به نوعی حکم بتپرستی به خود گرفته و لذا هنرهای همچون مجسمهسازی ، نقاشی و حتی هنرهای نمایشی که در آنها تشبه جستن به ماهیت پدیده وجود دارد از نظر اسلام و هنر شیعی مطرود است.
وی تأکید کرد: با این وجود دیده میشود که گاه به دنبال خاستگاه و منشأ اصلی این هنرها در میان وجوه گوناگون هنرهای کمالگرای اسلامی و شیعی میگردیم و مثلاً وقتی صحبت از نقاشی میشود مقوله نقاشی قهوهخانهای به میان میآید و یا زمانی که صحبت از تئاتر میشود فوراً با تمسک به هنر شبیهخوانی و تعزیه خاستگاه این هنرها را در میان هنر شیعی جستجو میکنیم در صورتیکه به این شکل نیست و این هنرها طی بیش از یکصد سال گذشته به خدمت تعالی و پیشرفت مفاهیم و مصادیق شیعی و اسلامی در آمد است.
منتظر قائم در پایان گفت: آنچه که موجب تعالی هنر اسلامی و هنری شیعی میشود باز تعریفی است که ما در اقتصاد سیاسی هنر داریم اینکه باید هنر را به خوداتکایی برسانیم و وابستگی تام آن را به بودجههای دولتی قطع کنیم باید قانون کپیرایت یعنی رعایت حقوق پدیدآورده اثر هنری را رعایت کرده تا به این وسیله با تأمین اقتصاد هنرمندان این فرصت و بستر را فراهم آوریم تا شاهد نوآوری در عرصه هنری منصوب به هنر شیعی شویم.
مرجع : ایکنا