کد مطلب : ۲۶۲۰۳
معارفی از امام جعفر صادق(ع) در بیان آیت الله جوادی آملی
۲۵ شوال سالروز شهادت مظلومانه مؤسس مذهب جعفری و يکی از افتخارات بزرگ جهان تشيّع،حضرت امام جعفر صادق(ع) است. شخصيتی که به تعبير علامه جوادی آملی بيشترين اشک ما در فقدان معارف بلند ايشان جاری است و بعد برای مظلوميت و شهادت ایشان. گفتار حکيمانه و رفتار صادقانه آن امام راستين در عصر خود، راهگشای هميشگی مسلمين جهان بوده و خواهد بود.
در اين مجال از بيانات ارزشمند يکی ازشاگردان ممتاز مکتب آن امام همام، آيت الله جوادی آملی در بيان معارف والای آن حضرت بهره خواهيم برد؛
حفظ اسرار ديگران از وظايف اصلی مؤمنان
آيت الله جوادی آملي با استناد به روايتی از امام صادق(ع) يکی از سنّت های الهي را کتمان اسرار و حقايق انسان ها دانسته و در جلسه درس اخلاق خود بيان داشتند: روايتی از وجود مبارک امام صادق(ع) در رابطه با ويژگی های انسان مؤمن در تحف العقول هست که فرمودند: مؤمن وقتی مؤمن است که وقتي گفت من بنده خدا هستم ببيند خدا چه گفته و سنّت پروردگارش را انجام بدهد و همچنين سنّتی از پيغمبر و امام نيز در او باشد.
ايشان کتمان سرّ را يکي از وظايف مومنان دانستند و فرمودند: سنّت خدا اين است که هرچند «عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ» است اما غيب و اسرارش، باعث نمي شود راز ديگران را براي همه بگويد، لذا انسان هم بايد راز و اسرار خود و مملکت را، اسرار خانواده و دوستان را حفظ کند و رازدار باشد چرا که کتمان غيب از کارهاي خداست «فَلاَ يُظْهِرُ عَلَي غَيْبِهِ أَحَداً».
اين حکيم متأله در توضيح اين بيان نورانی ابراز داشتند: بنابراين انسان حق ندارد اسرار دوستش را که به شما گفته به ديگران منتقل نکنيد براي ديگران بازگو نمايد و از اينجا معلوم مي شود اسرار مهم را به طريق اُولي نمي توان منتقل کرد. اين يکي از بيانات نوراني امام صادق(سلام الله عليه) است که فرمود: کتمان سرّ، يکي از وظايف اصلی مؤمنان است و بايد به اخلاق الهی متخلِّق شد:«تخلّقوا باخلاق الله تعالي».
دوری از جنگ و خونريزی با بهره گيری از دو بال دين و عقل
آیت الله جوادی آملی در فراز دیگری به لزوم دو بال علم و دين جهت ايجاد انديشه و انگيزه در بياني نوراني از وجود مبارک امام صادق(عليه أفضل صلوات المصلّين)پرداختند و به نقل از آن امام همام فرمودند: علم يک بال است و دين بال ديگر و جامعه بايد با اين دو بال پرواز بکند چرا که يکی انديشه خوب و ديگري انگيزه خوب بهمراه مي آورد لذا انسان بايد با انديشه و انگيزه جمعاً حرکت کند تا نه راه کسي را ببندد و نه بيراهه برود.
وی با بيان اين مطلب که اگر دين هست بايد با عقل و علم همراه باشد و از دينِ بي عقل کاري ساخته نيست، به عملکرد عدهاي دين دار بي عقل و بي علم اشاره داشته و افزودند: شما ببينيد عدهاي دين دار بي عقل و بي علم بودند که ديروز گاليله را تهديد به سوزاندن کردند و امروز قرآن کريم را در کليسا مي سوزانند اين نتيجه دينِ بي عقل است. براستي چه کسي گاليله را به جُرم اينکه گفت زمين حرکت مي کند تهديد به سوزاندن کرد؟ قرآن کريم که نور طيّب و طاهر است را چه کسي مي سوزاند؟ همين کليسا مي سوزاند. اگر دين باشد ولي خردمداري،عقل، درايت و هوش نباشد اين يا تفتيش عقايد تشکيل مي دهد يا قرآن را مي سوزاند يا آن دانشمند را تهديد به سوزاندن مي کند.بنابراين علمِ بيعقل و دين يا جنگ جهاني اول را راه اندازي مي کند يا جنگ جهاني دوم را. فاصله جنگ جهاني اول و دوم تقريباً سي، چهل سال بود که حدود هشتاد ميليون نفر را اينها به قتل رساندند همين غربيها! مسلمانها که چنين کاري نکردند.
استاد برجسته حوزه علميه در پايان اين بحث به نقلي گوهربار از مرحوم کليني(رضوان الله عليه) پرداختند و اظهار داشتند: در عصر امام صادق(ع) دو گروه با هم مشغول جنگ بودند و در زمان جنگ خريد و فروش اسلحه هم بازار سودآوري دارد و هر دو هم اهل باطل بودند؛ شيعه ای آمد حضور امام صادق(سلام الله عليه) و عرض کرد: يابن رسول الله! اينها هر دو اهل باطل اند و خريد و فروش سلاح هم الآن سودآور است ما به اينها اسلحه بفروشيم يا نفروشيم؟ حضرت با يک جمله کوتاه سه مطلب فرمودند: «بعهما ما يَکنُّهُما» بله بفروشيد (يک) به هر دو گروه بفروشيد (دو) اما فقط سلاح دفاعی بفروشيد (سه).
يعنی شمشير، نيزه ،دشنه و خنجر نفروشيد بلکه خُود و سپر و چکمه و اينها که سلاح دفاعی است بفروشيد. اين است که ما وقتي وارد حرم هاي اهل بيت(عليهم السلام) شديم اين در و ديوار را مي بوسيم چرا که اين دين است که نمي گذارد کشتن و خونريزي رواج پيدا کند. مگر خونريزي فضيلت است؟ مگر آدم کشي به جايي مي رسد؟ اينکه حقد و کينه را بيشتر مي کند! لذا اين مي شود دين، اين مي شود رئيس مذهب، اين جلوي خونريزي را مي گيرد اين حرف جهاني است، البته ماها که حوزوي هستيم برای اينها گريه مي کنيم و ثواب مي بريم، ۹۵ درصد گريه ما براي معارف امام صادق(سلام الله عليه) است و پنج درصدش براي مظلوميت و شهادت ايشان. ما براي اين فکر گريه مي کنيم که هيچ وقت نظام اسلامی حاضر نشد خون کسی را بريزد و به کسی حمله کند.
بدن را روح اداره می کند/ انسان بايد اهل عزم باشد
این مفسر قرآن کريم يکی ديگر از معارف زيباي صادق آل محمد را چنين بيان داشتند: وجود مبارک امام صادق(سلام الله عليه) فرمودند: «مَا ضَعُفَ بَدَنٌ عَمَّا قَوِيَتْ عَلَيْهِ النِّيَّةُ». اگر کسي اهل عزم بود هيچگاه بدن مخالفت نمي کند. اين معنا براي طبّ ما روشن نيست لذا مي بينيد، همين که ماه مبارک رمضان در هواي گرم واقع شد يک طبيب به آساني فتوا مي دهد که شما مي توانيد روزه نگيريد، براي اينکه بدن ده يا شش ليوان آب مي خواهد و شما چگونه مي توانيد چهارده ساعت آب را به بدن نرسانيد؟ او چون بدني تربيت شده و بدني فکر کرده خيال مي کند که بدن در هر زمان و زميني اين را مي خواهد، در حالي که بدن را روح اداره مي کند. اين حکيم متأله ابراز داشتند: اگر روح متوجّه جاي ديگر بود واقعاً نياز بدن کم است.
شما ببينيد در حال نشاط يا غم اگر کسي ـ انشاءالله ـ در جشن فرزند يا برادرش از صبح تا غروب دارد مهمان ها را بدرقه مي کند يا به استقبال مهمان ها ميرود، در تمام حال در تلاش و کوشش است و هر چه به او اصرار مي کنند که بيا و ناهارت را ميل کن مي گويد ميل ندارم و واقعاً هم غذا ميل ندارد، چرا؟ براي اينکه روح متوجّه جاي ديگر است .وقتي روح متوجّه جاي ديگر بود نياز بدن هم کم است. انسان فرحناک اشتهايش به غذا کم است، اين غم و اندوه و نشاط و شادماني که وصف روح است در بدن اثر مي گذارد و نياز بدن را کم مي کند.
-----------------------------------------------------------------------------
بيانات حضرت آيت الله جوادي آملي در سلسله مباحث درس اخلاق مورخ ۹۲/۰۶/۲۱و۹۲/۱۰/۲۶
در اين مجال از بيانات ارزشمند يکی ازشاگردان ممتاز مکتب آن امام همام، آيت الله جوادی آملی در بيان معارف والای آن حضرت بهره خواهيم برد؛
حفظ اسرار ديگران از وظايف اصلی مؤمنان
آيت الله جوادی آملي با استناد به روايتی از امام صادق(ع) يکی از سنّت های الهي را کتمان اسرار و حقايق انسان ها دانسته و در جلسه درس اخلاق خود بيان داشتند: روايتی از وجود مبارک امام صادق(ع) در رابطه با ويژگی های انسان مؤمن در تحف العقول هست که فرمودند: مؤمن وقتی مؤمن است که وقتي گفت من بنده خدا هستم ببيند خدا چه گفته و سنّت پروردگارش را انجام بدهد و همچنين سنّتی از پيغمبر و امام نيز در او باشد.
ايشان کتمان سرّ را يکي از وظايف مومنان دانستند و فرمودند: سنّت خدا اين است که هرچند «عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ» است اما غيب و اسرارش، باعث نمي شود راز ديگران را براي همه بگويد، لذا انسان هم بايد راز و اسرار خود و مملکت را، اسرار خانواده و دوستان را حفظ کند و رازدار باشد چرا که کتمان غيب از کارهاي خداست «فَلاَ يُظْهِرُ عَلَي غَيْبِهِ أَحَداً».
اين حکيم متأله در توضيح اين بيان نورانی ابراز داشتند: بنابراين انسان حق ندارد اسرار دوستش را که به شما گفته به ديگران منتقل نکنيد براي ديگران بازگو نمايد و از اينجا معلوم مي شود اسرار مهم را به طريق اُولي نمي توان منتقل کرد. اين يکي از بيانات نوراني امام صادق(سلام الله عليه) است که فرمود: کتمان سرّ، يکي از وظايف اصلی مؤمنان است و بايد به اخلاق الهی متخلِّق شد:«تخلّقوا باخلاق الله تعالي».
دوری از جنگ و خونريزی با بهره گيری از دو بال دين و عقل
آیت الله جوادی آملی در فراز دیگری به لزوم دو بال علم و دين جهت ايجاد انديشه و انگيزه در بياني نوراني از وجود مبارک امام صادق(عليه أفضل صلوات المصلّين)پرداختند و به نقل از آن امام همام فرمودند: علم يک بال است و دين بال ديگر و جامعه بايد با اين دو بال پرواز بکند چرا که يکی انديشه خوب و ديگري انگيزه خوب بهمراه مي آورد لذا انسان بايد با انديشه و انگيزه جمعاً حرکت کند تا نه راه کسي را ببندد و نه بيراهه برود.
وی با بيان اين مطلب که اگر دين هست بايد با عقل و علم همراه باشد و از دينِ بي عقل کاري ساخته نيست، به عملکرد عدهاي دين دار بي عقل و بي علم اشاره داشته و افزودند: شما ببينيد عدهاي دين دار بي عقل و بي علم بودند که ديروز گاليله را تهديد به سوزاندن کردند و امروز قرآن کريم را در کليسا مي سوزانند اين نتيجه دينِ بي عقل است. براستي چه کسي گاليله را به جُرم اينکه گفت زمين حرکت مي کند تهديد به سوزاندن کرد؟ قرآن کريم که نور طيّب و طاهر است را چه کسي مي سوزاند؟ همين کليسا مي سوزاند. اگر دين باشد ولي خردمداري،عقل، درايت و هوش نباشد اين يا تفتيش عقايد تشکيل مي دهد يا قرآن را مي سوزاند يا آن دانشمند را تهديد به سوزاندن مي کند.بنابراين علمِ بيعقل و دين يا جنگ جهاني اول را راه اندازي مي کند يا جنگ جهاني دوم را. فاصله جنگ جهاني اول و دوم تقريباً سي، چهل سال بود که حدود هشتاد ميليون نفر را اينها به قتل رساندند همين غربيها! مسلمانها که چنين کاري نکردند.
استاد برجسته حوزه علميه در پايان اين بحث به نقلي گوهربار از مرحوم کليني(رضوان الله عليه) پرداختند و اظهار داشتند: در عصر امام صادق(ع) دو گروه با هم مشغول جنگ بودند و در زمان جنگ خريد و فروش اسلحه هم بازار سودآوري دارد و هر دو هم اهل باطل بودند؛ شيعه ای آمد حضور امام صادق(سلام الله عليه) و عرض کرد: يابن رسول الله! اينها هر دو اهل باطل اند و خريد و فروش سلاح هم الآن سودآور است ما به اينها اسلحه بفروشيم يا نفروشيم؟ حضرت با يک جمله کوتاه سه مطلب فرمودند: «بعهما ما يَکنُّهُما» بله بفروشيد (يک) به هر دو گروه بفروشيد (دو) اما فقط سلاح دفاعی بفروشيد (سه).
يعنی شمشير، نيزه ،دشنه و خنجر نفروشيد بلکه خُود و سپر و چکمه و اينها که سلاح دفاعی است بفروشيد. اين است که ما وقتي وارد حرم هاي اهل بيت(عليهم السلام) شديم اين در و ديوار را مي بوسيم چرا که اين دين است که نمي گذارد کشتن و خونريزي رواج پيدا کند. مگر خونريزي فضيلت است؟ مگر آدم کشي به جايي مي رسد؟ اينکه حقد و کينه را بيشتر مي کند! لذا اين مي شود دين، اين مي شود رئيس مذهب، اين جلوي خونريزي را مي گيرد اين حرف جهاني است، البته ماها که حوزوي هستيم برای اينها گريه مي کنيم و ثواب مي بريم، ۹۵ درصد گريه ما براي معارف امام صادق(سلام الله عليه) است و پنج درصدش براي مظلوميت و شهادت ايشان. ما براي اين فکر گريه مي کنيم که هيچ وقت نظام اسلامی حاضر نشد خون کسی را بريزد و به کسی حمله کند.
بدن را روح اداره می کند/ انسان بايد اهل عزم باشد
این مفسر قرآن کريم يکی ديگر از معارف زيباي صادق آل محمد را چنين بيان داشتند: وجود مبارک امام صادق(سلام الله عليه) فرمودند: «مَا ضَعُفَ بَدَنٌ عَمَّا قَوِيَتْ عَلَيْهِ النِّيَّةُ». اگر کسي اهل عزم بود هيچگاه بدن مخالفت نمي کند. اين معنا براي طبّ ما روشن نيست لذا مي بينيد، همين که ماه مبارک رمضان در هواي گرم واقع شد يک طبيب به آساني فتوا مي دهد که شما مي توانيد روزه نگيريد، براي اينکه بدن ده يا شش ليوان آب مي خواهد و شما چگونه مي توانيد چهارده ساعت آب را به بدن نرسانيد؟ او چون بدني تربيت شده و بدني فکر کرده خيال مي کند که بدن در هر زمان و زميني اين را مي خواهد، در حالي که بدن را روح اداره مي کند. اين حکيم متأله ابراز داشتند: اگر روح متوجّه جاي ديگر بود واقعاً نياز بدن کم است.
شما ببينيد در حال نشاط يا غم اگر کسي ـ انشاءالله ـ در جشن فرزند يا برادرش از صبح تا غروب دارد مهمان ها را بدرقه مي کند يا به استقبال مهمان ها ميرود، در تمام حال در تلاش و کوشش است و هر چه به او اصرار مي کنند که بيا و ناهارت را ميل کن مي گويد ميل ندارم و واقعاً هم غذا ميل ندارد، چرا؟ براي اينکه روح متوجّه جاي ديگر است .وقتي روح متوجّه جاي ديگر بود نياز بدن هم کم است. انسان فرحناک اشتهايش به غذا کم است، اين غم و اندوه و نشاط و شادماني که وصف روح است در بدن اثر مي گذارد و نياز بدن را کم مي کند.
-----------------------------------------------------------------------------
بيانات حضرت آيت الله جوادي آملي در سلسله مباحث درس اخلاق مورخ ۹۲/۰۶/۲۱و۹۲/۱۰/۲۶
مرجع : مهر