کد مطلب : ۲۶۲۱۲
گریز از تراژدی امروز به خیمه حسین(ع) در «هندوی شیدا»
سعید تشکری که سال گذشته به دلیل تالیف رمان «مفتون و فیروزه» موفق به دریافت جایزه ادبی قلم زرین شده بود، تازهترین رمان خود را با عنوان «هندوی شیدا» به پایان رسانده است. رمانی که به گفته تشکری از نخستین رمانهایی است که او با موضوعی معاصر و نه تاریخی آن را تالیف کرده است.
این نویسنده در گفتگو با خبرنگار مهر درباره این رمان گفت: من نویسندهای هستم که با مخاطبانم ارتباط دارم. معتقدم که اگر نویسنده این ارتباط را از دست بدهد، نویسنده نیست. در مدتی پس از انتشار مفتون و فیروزه برخی میگفتند که چرا رمانی مثل «بار باران» یا «ولادت» را دوباره نمینویسی و برخی هم سوال اصلی شان این بود که چرا این قصه در فضای امروزی اتفاق نمیافتد و میپرسیدند که چرا در دنیای امروزمان قصهای نداری؟
وی ادامه داد: من بارها از دوستان و شاگردانم سوال کردهام که امروز در منظر آنها یعنی چه؟ به باور من امروز برای هر نویسنده، شناسنامههایی است که او از انسانهای پیرامون خودش در ذهن دارد و باید برای نوشتن آنها را استخراج کند. نویسنده موفق، نویسندهای است که از این شناسنامهها و به اصطلاح «امروز»ها بیشتر در ذهنش داشته باشد.
داستان پسری که پدرش را آتش زد!
تشکری افزود: در دوران عود کردن بیماری و بستری شدنم در بیمارستان و هشت ماه سکوت اجباری، با پدری در بیمارستان برخورد کردم که پسرش او را آتش زده بود ولی او از این پسر شکایت نکرده بود. گویا پسر برای اینکه به خارج از کشور سفر کند و مخالفت پدر را برای این کار از سر راه خود بردارد، او و خانهاش را به آتش کشیده بود. این تراژدی تلخ زمانه ماست. در چنین زمانهای آدمها به کجا می توانند پناه ببرند؟ داستان من میگوید که آیا جایی جز خیمه امام حسین(ع) در این روزگار هست که بتوان پس از چنین تراژدی هایی به آن پناه برد؟
نویسنده رمان «پاریس پاریس» ادامه داد: خیلی از آدمها را دیدهام که برای سکونت در مشهد از زندگیهای مختلف می زنند و در شهر من مجاور میشوند. در داستان «هندوی شیدا» فردی را می بینید که فرزندش او را آتش زده و او در مقابل تنها خطاب به امام رضا (ع) میگوید که لیاقت زندگی در کنار تو را نداشتم.
وی افزود: دلیلش را هم تربیت چنین فرزندی عنوان میکند. من با این آدم صحبت کردم. با او به جاهای مختلفی رفتم و داستانی نوشتم از عشق شورانگیر او به پسرش؛ از داستان زندگی او در مشهد و بعد رفتنش از مشهد. این فرد یک تاجر فرش است که در شاهرود ساکن میشود و با زن و پسری که این بلا را بر سر او میآورد زندگی میکند. رمان پاسخی است به سوالی که خوانندگانم از من خواستند تا مخاطبم امروزم را نیز ببیند.
عشقی که فرجامش خیمه حسین(ع) است
تشکری ادامه داد: هندوی شیدا داستان تاجر فرشی است که بسیار متمول است و پسری دارد که همه دارایی او را بر سر راه عشقی نافرجام دود میکند. پسر عشقی ناکام دارد و عصبانی است اما پدر برای جلب رضایت او همه کار میکند حتی از همسر و فرزندان دیگر خود هم میگذرد. این عشق ورزی پدر به فرزندش در رمان نمایی است از عشقی که پدر به خود دارد و در نهایت فرجام پسر و ابتلایش به عشقی تازه و روحانی است که اتفاقی تازه را پیش چشم مخاطب میگذارد؛ عشقی که فرجامش به خیمه امام حسین(رع) ختم میشود.
این نویسنده در ادامه در پاسخ به سوالی درباره نام این رمان نیز گفت: هندوان در باور و زندگی کهن ما، انسانهایی زیبا بودهاند که وقتی میخواستهایم کنیزی را به خانه بیاوریم از میان آنها انتخابشان میکردیم. به نظرم رسید که فرزند هر آدم نیز هندویی است که او در خانه خود آورده است.
داستان این رمان کاملاً واقعی است
راوی «هندوی شیدا» ادامه داد: در این داستان پس از کش و قوس هایی، پسر این مرد متمول اسیر عشق دختری میشود که هندوی خانه آنهاست و بر خلاف سایرین از پدر و پسر هم چیزی طلب نمیکند. در مقابل دختر پدر و مادری دارد که تنها سرمایه شان زمینی است که نذر امام حسین(ع) کردهاند. این آشنایی روایتی تازه از شیدایی را پیش روی ما میگذارد. روایتی که واقعی است و تمام آدمهایی که در آن حضور دارند را من از نزدیک دیده ام و لمس کردهام. به بعارت دیگر من در این رمان میان آنها که شیدای خود هستند و نیز آنان که شیدای حسین(ع) تفکیک قائل شده ام.
تشکری در پایان افزود: به عنوان هنرمند؛ قصه ما به قصه خیلی از آدمها پیوند میخورد که باید نسبت به ما مسئول باشند و نیستند. البته بیان این مساله باعث ایجاد این توهم میشود که انگار ما از کسی چیزی را طلب داریم در حالی که نداریم. مسئول فرهنگی است که باید خودش ما را ببیند نه اینکه ما بخواهیم خودمان را به او نشان دهیم.
نویسنده رمان تحسین شده «مفتون و فیروزه» ادامه داد: شان هنر بالاتر از این است که ما بخواهیم خودمان را در آن نشان دهیم. اما میتوانیم قصه آدمهایی را به تصویر بکشم که همه از آنها متوقع هستند. هندوی شیدا به نظر من چنین روایتی است. داستانی از انسانی که همه از او توقع دارند.
یادآوری میشود این رمان از سوی انتشارات کتاب نیستان در دست انتشار قرار گرفته و به زودی روانه بازار نشر میشود.
این نویسنده در گفتگو با خبرنگار مهر درباره این رمان گفت: من نویسندهای هستم که با مخاطبانم ارتباط دارم. معتقدم که اگر نویسنده این ارتباط را از دست بدهد، نویسنده نیست. در مدتی پس از انتشار مفتون و فیروزه برخی میگفتند که چرا رمانی مثل «بار باران» یا «ولادت» را دوباره نمینویسی و برخی هم سوال اصلی شان این بود که چرا این قصه در فضای امروزی اتفاق نمیافتد و میپرسیدند که چرا در دنیای امروزمان قصهای نداری؟
وی ادامه داد: من بارها از دوستان و شاگردانم سوال کردهام که امروز در منظر آنها یعنی چه؟ به باور من امروز برای هر نویسنده، شناسنامههایی است که او از انسانهای پیرامون خودش در ذهن دارد و باید برای نوشتن آنها را استخراج کند. نویسنده موفق، نویسندهای است که از این شناسنامهها و به اصطلاح «امروز»ها بیشتر در ذهنش داشته باشد.
داستان پسری که پدرش را آتش زد!
تشکری افزود: در دوران عود کردن بیماری و بستری شدنم در بیمارستان و هشت ماه سکوت اجباری، با پدری در بیمارستان برخورد کردم که پسرش او را آتش زده بود ولی او از این پسر شکایت نکرده بود. گویا پسر برای اینکه به خارج از کشور سفر کند و مخالفت پدر را برای این کار از سر راه خود بردارد، او و خانهاش را به آتش کشیده بود. این تراژدی تلخ زمانه ماست. در چنین زمانهای آدمها به کجا می توانند پناه ببرند؟ داستان من میگوید که آیا جایی جز خیمه امام حسین(ع) در این روزگار هست که بتوان پس از چنین تراژدی هایی به آن پناه برد؟
نویسنده رمان «پاریس پاریس» ادامه داد: خیلی از آدمها را دیدهام که برای سکونت در مشهد از زندگیهای مختلف می زنند و در شهر من مجاور میشوند. در داستان «هندوی شیدا» فردی را می بینید که فرزندش او را آتش زده و او در مقابل تنها خطاب به امام رضا (ع) میگوید که لیاقت زندگی در کنار تو را نداشتم.
وی افزود: دلیلش را هم تربیت چنین فرزندی عنوان میکند. من با این آدم صحبت کردم. با او به جاهای مختلفی رفتم و داستانی نوشتم از عشق شورانگیر او به پسرش؛ از داستان زندگی او در مشهد و بعد رفتنش از مشهد. این فرد یک تاجر فرش است که در شاهرود ساکن میشود و با زن و پسری که این بلا را بر سر او میآورد زندگی میکند. رمان پاسخی است به سوالی که خوانندگانم از من خواستند تا مخاطبم امروزم را نیز ببیند.
عشقی که فرجامش خیمه حسین(ع) است
تشکری ادامه داد: هندوی شیدا داستان تاجر فرشی است که بسیار متمول است و پسری دارد که همه دارایی او را بر سر راه عشقی نافرجام دود میکند. پسر عشقی ناکام دارد و عصبانی است اما پدر برای جلب رضایت او همه کار میکند حتی از همسر و فرزندان دیگر خود هم میگذرد. این عشق ورزی پدر به فرزندش در رمان نمایی است از عشقی که پدر به خود دارد و در نهایت فرجام پسر و ابتلایش به عشقی تازه و روحانی است که اتفاقی تازه را پیش چشم مخاطب میگذارد؛ عشقی که فرجامش به خیمه امام حسین(رع) ختم میشود.
این نویسنده در ادامه در پاسخ به سوالی درباره نام این رمان نیز گفت: هندوان در باور و زندگی کهن ما، انسانهایی زیبا بودهاند که وقتی میخواستهایم کنیزی را به خانه بیاوریم از میان آنها انتخابشان میکردیم. به نظرم رسید که فرزند هر آدم نیز هندویی است که او در خانه خود آورده است.
داستان این رمان کاملاً واقعی است
راوی «هندوی شیدا» ادامه داد: در این داستان پس از کش و قوس هایی، پسر این مرد متمول اسیر عشق دختری میشود که هندوی خانه آنهاست و بر خلاف سایرین از پدر و پسر هم چیزی طلب نمیکند. در مقابل دختر پدر و مادری دارد که تنها سرمایه شان زمینی است که نذر امام حسین(ع) کردهاند. این آشنایی روایتی تازه از شیدایی را پیش روی ما میگذارد. روایتی که واقعی است و تمام آدمهایی که در آن حضور دارند را من از نزدیک دیده ام و لمس کردهام. به بعارت دیگر من در این رمان میان آنها که شیدای خود هستند و نیز آنان که شیدای حسین(ع) تفکیک قائل شده ام.
تشکری در پایان افزود: به عنوان هنرمند؛ قصه ما به قصه خیلی از آدمها پیوند میخورد که باید نسبت به ما مسئول باشند و نیستند. البته بیان این مساله باعث ایجاد این توهم میشود که انگار ما از کسی چیزی را طلب داریم در حالی که نداریم. مسئول فرهنگی است که باید خودش ما را ببیند نه اینکه ما بخواهیم خودمان را به او نشان دهیم.
نویسنده رمان تحسین شده «مفتون و فیروزه» ادامه داد: شان هنر بالاتر از این است که ما بخواهیم خودمان را در آن نشان دهیم. اما میتوانیم قصه آدمهایی را به تصویر بکشم که همه از آنها متوقع هستند. هندوی شیدا به نظر من چنین روایتی است. داستانی از انسانی که همه از او توقع دارند.
یادآوری میشود این رمان از سوی انتشارات کتاب نیستان در دست انتشار قرار گرفته و به زودی روانه بازار نشر میشود.
مرجع : مهر