کد مطلب : ۲۶۶۰۲
روایتی از حضور رهبری در پشت صحنه «محمد رسولالله(ص)»
پانتهآ مهدینیا بازیگر نقش «فاطمه بنت اسد» در فیلم «محمد رسول الله(ص)» یادداشتی برای این فیلم به رشته تحریر درآورده است، که در ادامه آن را میخوانید:
«چگونگی حضورم در پروژه محمد(ص) داستان جالبی است. دوست عزیزی داشتم که به تازگی وارد حیطه بازیگری شده بود و به دلیل اینکه سیمایی مذهبی داشت، به ایشان پیشنهاد دادم که به دفتر مجیدی مراجعه کند و برای این فیلم، تست بازیگری دهد. این دوست بزرگوار در پاسخ به من گفت تا به حال تجربه تست بازیگری نداشته و از من خواست تا همراهش بروم و هنگام حضور در دفتر مجیدی، از من خواست که قبل از خودش، من تست بازیگری بدهم تا ببیند این کار چگونه است. آن روز، بهزاد رفیعی، دستیار مجیدی کار تست بازیگری را برعهده داشت. من مقابل دوربین رفیعی رفتم و چیزهایی را که از من خواستند، اجرا کردم و بعد از من، همراهم مقابل دوربین رفت و تستها را انجام داد، اما در نهایت، من برای نقش فاطمه بنت اسد انتخاب شدم.
مجیدی با این که مشغله فراوانی داشتند، اما مسئولیت هدایت و راهنمایی بازیگران اصلی برعهده خودشان بود و به نظر من هیچ کس جز وی نیز نمیتوانست از پس چنین پروژه دشواری بربیاید. خوشبختانه در طول فیلمبرداری، مجیدی به من نگفت که مسیر را اشتباه میروم و هنگامی که میدیدم برای برخی از بازیگران، سختگیری بیشتری انجام میدهد، دلم قرص میشد که کارم را درست انجام میدهم. چیزی که در مورد مجیدی برای من عجیب بود، این بود که به رغم گرفتاریهای فراوان، روی تک تک مسائل تسلط داشت و میخواست هر پلان را به بهترین شکل ممکن به تصویر بکشد. دقت و تمرکز مجیدی فقط شامل مسائل فنی و حوزه کارگردانی نبود. خیلی از عوامل فیلم اگر حتی مشکل شخصی داشت، وی پا در میانی میکرد تا شرایط بهتری برای او رقم بخورد.
میتوانم به جرئت ادعا کنم حضور در این پروژه برای من تجربه سی فیلم بلند سینمایی را داشت. دلیلم این است که با گروهی گسترده در پشت صحنه مواجه بودیم. در هر زمینهای که تصور کنید، با چهار، پنج گروه زبده طرف بودیم، انگار پنج پروژه همزمان بود. من در این فیلم، آداب رفتار حرفهای و مناسبات سینمایی استاندارد را آموختم، چون حرفهایترین افراد سینمای ایران و جهان در آن حضور داشتند و تجربه بسیار گرانقدری را پشت سر گذاشتم. در مورد جایگاه حرفهای عوامل هم باید بگویم استورارو یکی از حرفهایترین سینماگرانی است که در زندگیام دیدهام و در عین حال یکی از انسانترین آنها. به یاد دارم جلسه اول که قرار بود فیلم را کلید بزنیم، مجیدی سخنانی را برای گروه تولید ایراد کرد و در پایان از استورارو هم درخواست کرد چند جمله را با جمع در میان بگذارد و او گفت: «افتخار میکنم که در این کار حضور دارم. تا به حال افتخار داشتهام که برای چندی از مردان بزرگ خداوند، فیلمبرداری کنم و الان این افتخار را دارم که در خدمت گروه مجید مجیدی هستم تا بخشی از زندگی پیامبر اسلام را به تصویر بکشیم.»
پس از قطعی شدن حضورم در این فیلم، تحقیقات گستردهای را در مورد زندگی فاطمه بنت اسد، آغاز و اطلاعاتی کلی را از این شخصیت پیدا کردم، اما به منبعی دست پیدا نکردم که در آن از شرایط رفتاری و گفتاری این شخصیت حرف زده باشد. تحقیقات من شامل همان روایتهایی بود که در دین شیعه داریم. بیشترین چیزی که پیبردم، این بود که فاطمه بنت اسد انسان به شدت مهربانی بود که محمد (ص) را بیش از فرزندان خودش (طائب و عقیل) دوست داشت و این دوست داشتن به رابطه خوبی که با آمنه داشت، باز میگردد. در این فیلم هم من تمام تلاشم را کردم تا این رابطه به خوبی بازتاب پیدا کند.
به شدت مشتاق هستم که نتیجه کار را هرچه سریعتر ببینم و تصور میکنم اگر کسی نه اسلام را بشناسد، نه ایران را و نه مجیدی را، باز با دیدن این فیلم دچار دگرگونی خواهد شد؛ زیرا انرژی خاصی پشت این کار است. به یاد دارم روزی که رهبر معظم انقلاب برای بازدید به لوکیشن فیلم تشریف آوردند و ما قسمتهایی از فیلم را بدون رتوش برای اولین بار دیدیم، همه عوامل شروع به گریه کردند. همه کسانی که آن پلانها را دیدیم، همعقیده بودیم که انرژی عجیبی پشت این کار است. امیدوارم سرنوشت خوبی برای فیلم رقم بخورد.»
«چگونگی حضورم در پروژه محمد(ص) داستان جالبی است. دوست عزیزی داشتم که به تازگی وارد حیطه بازیگری شده بود و به دلیل اینکه سیمایی مذهبی داشت، به ایشان پیشنهاد دادم که به دفتر مجیدی مراجعه کند و برای این فیلم، تست بازیگری دهد. این دوست بزرگوار در پاسخ به من گفت تا به حال تجربه تست بازیگری نداشته و از من خواست تا همراهش بروم و هنگام حضور در دفتر مجیدی، از من خواست که قبل از خودش، من تست بازیگری بدهم تا ببیند این کار چگونه است. آن روز، بهزاد رفیعی، دستیار مجیدی کار تست بازیگری را برعهده داشت. من مقابل دوربین رفیعی رفتم و چیزهایی را که از من خواستند، اجرا کردم و بعد از من، همراهم مقابل دوربین رفت و تستها را انجام داد، اما در نهایت، من برای نقش فاطمه بنت اسد انتخاب شدم.
مجیدی با این که مشغله فراوانی داشتند، اما مسئولیت هدایت و راهنمایی بازیگران اصلی برعهده خودشان بود و به نظر من هیچ کس جز وی نیز نمیتوانست از پس چنین پروژه دشواری بربیاید. خوشبختانه در طول فیلمبرداری، مجیدی به من نگفت که مسیر را اشتباه میروم و هنگامی که میدیدم برای برخی از بازیگران، سختگیری بیشتری انجام میدهد، دلم قرص میشد که کارم را درست انجام میدهم. چیزی که در مورد مجیدی برای من عجیب بود، این بود که به رغم گرفتاریهای فراوان، روی تک تک مسائل تسلط داشت و میخواست هر پلان را به بهترین شکل ممکن به تصویر بکشد. دقت و تمرکز مجیدی فقط شامل مسائل فنی و حوزه کارگردانی نبود. خیلی از عوامل فیلم اگر حتی مشکل شخصی داشت، وی پا در میانی میکرد تا شرایط بهتری برای او رقم بخورد.
میتوانم به جرئت ادعا کنم حضور در این پروژه برای من تجربه سی فیلم بلند سینمایی را داشت. دلیلم این است که با گروهی گسترده در پشت صحنه مواجه بودیم. در هر زمینهای که تصور کنید، با چهار، پنج گروه زبده طرف بودیم، انگار پنج پروژه همزمان بود. من در این فیلم، آداب رفتار حرفهای و مناسبات سینمایی استاندارد را آموختم، چون حرفهایترین افراد سینمای ایران و جهان در آن حضور داشتند و تجربه بسیار گرانقدری را پشت سر گذاشتم. در مورد جایگاه حرفهای عوامل هم باید بگویم استورارو یکی از حرفهایترین سینماگرانی است که در زندگیام دیدهام و در عین حال یکی از انسانترین آنها. به یاد دارم جلسه اول که قرار بود فیلم را کلید بزنیم، مجیدی سخنانی را برای گروه تولید ایراد کرد و در پایان از استورارو هم درخواست کرد چند جمله را با جمع در میان بگذارد و او گفت: «افتخار میکنم که در این کار حضور دارم. تا به حال افتخار داشتهام که برای چندی از مردان بزرگ خداوند، فیلمبرداری کنم و الان این افتخار را دارم که در خدمت گروه مجید مجیدی هستم تا بخشی از زندگی پیامبر اسلام را به تصویر بکشیم.»
پس از قطعی شدن حضورم در این فیلم، تحقیقات گستردهای را در مورد زندگی فاطمه بنت اسد، آغاز و اطلاعاتی کلی را از این شخصیت پیدا کردم، اما به منبعی دست پیدا نکردم که در آن از شرایط رفتاری و گفتاری این شخصیت حرف زده باشد. تحقیقات من شامل همان روایتهایی بود که در دین شیعه داریم. بیشترین چیزی که پیبردم، این بود که فاطمه بنت اسد انسان به شدت مهربانی بود که محمد (ص) را بیش از فرزندان خودش (طائب و عقیل) دوست داشت و این دوست داشتن به رابطه خوبی که با آمنه داشت، باز میگردد. در این فیلم هم من تمام تلاشم را کردم تا این رابطه به خوبی بازتاب پیدا کند.
به شدت مشتاق هستم که نتیجه کار را هرچه سریعتر ببینم و تصور میکنم اگر کسی نه اسلام را بشناسد، نه ایران را و نه مجیدی را، باز با دیدن این فیلم دچار دگرگونی خواهد شد؛ زیرا انرژی خاصی پشت این کار است. به یاد دارم روزی که رهبر معظم انقلاب برای بازدید به لوکیشن فیلم تشریف آوردند و ما قسمتهایی از فیلم را بدون رتوش برای اولین بار دیدیم، همه عوامل شروع به گریه کردند. همه کسانی که آن پلانها را دیدیم، همعقیده بودیم که انرژی عجیبی پشت این کار است. امیدوارم سرنوشت خوبی برای فیلم رقم بخورد.»
مرجع : ایکنا