کد مطلب : ۳۲۰۸۵
آیت الله یوسفی غروی: بخشهایی از زندگی امام حسین (ع) که مغفول مانده است
درباره جایگاه امام حسین (ع) به عنوان نواده رسول گرامی اسلام (ص) در دوران حیات پیامبر (ص)، گزارشها و روایتهای مختلفی وجود دارند که نشانگر مقام و فضیلت آن حضرت است. اما سوال مهم این است که بسیاری از مورخان و محققان بحث صحابی بودن را برای امام حسین (ع) مطرح میکنند، اصولا صحابی به چه کسی گفته میشود و این موضوع درباره سیدالشهدا (ع) چگونه است؟
باید به این نکته اشاره کنم که صحابی شمرده شدن از موازین اهل سنت است؛ چرا که از نگاه ایشان صحابی بودن بسیار مهم است. از نظر آنها صحابی کسی است که پیامبر (ص) را دیده یا عصر وی را درک کرده و از وی سخنی نقل کرده باشد، در واقع اهل سنت چنین فردی را صحابی معرفی میکنند. البته در این مورد نگرشهای سیاسی، تأثیرگذار بوده است. در واقع امویان با هدف تطهیر چهرههایی چون معاویه، عمروعاص، مغیرهبنشعبه و… این جریان را مدیریت کرده و در این مدیریت خود کوشیدهاند هر آیهای از قرآن را که درباره فردی صحابی باشد به عموم صحابی رسولالله (ص) تعمیم دهند.
اهل سنت در باب صحابی شرایط خاصی را مطرح نکردهاند؛ مثلا درباره کسی که پیامبر (ص) را درک کرده یا حدیثی شنیده و برای دیگران نقل کرده باشد حتی از قید سن بلوغ نیز سخنی به میان نیاوردهاند. البته آنها تقسیمبندی دقیقی دارند و آن عبارت است از: کبار صحابه، اوصاف صحابه و صغار صحابه. اهل سنت کسانی را که در سن بلوغ، پیامبر (ص) را درک کردهاند جز صغار صحابه میشمارند. البته درباره بالغ بودن فرد نیز با هم اختلاف نظرهایی دارند؛ برای مثال عدهای میگویند که آیا عبداللهبنعباس در زمان پیامبر (ص) بالغ شده بود یا نه؟ بعضیها میگویند او در آن زمان هشتساله بود؛ پس بالغ نشده بود؛ بعضیها هم میگویند او دوازده سالش بود. البته اینکه فرد دوازده ساله بالغ شده باشد دلیل بسیار محکمی میخواهد. دلیل آنها برای بالغ بودن او این است که وقتی در خانه علی (ع) را بستند، سعی کردند نیازهای خود را از طریق ابنعباس برآورده کنند؛ از این رو کمی ابنعباس را بزرگ کردند.
در پایان خلافت خلفا، حسنین (ع) نزدیک سی سال داشتند، ولی در دوران خلفا سن چندانی نداشتند و لذا در منابع تاریخی مربوط به تحولات تاریخی این دوره نقش چندان قابل تأملی از آنها ثبت نشده است.
اما درباره حسنین (ع) اعتقاد دارند که آنها نوادگان پیامبر (ص) و مورد عنایت و احترام ایشان بودند و حدیثهای متعددی از حضرت (ص) در باب فضیلت حسنین (ع) نقل کردهاند؛ حدیث کسا، آیه تطهیر و مباهله. از نظر آنها حسنین (ع) افراد خاصی بودند که در آیه تحت عنوان «ابناءنا» ذکر شدهاند. همچنین در روایات هست که حسنین (ع) هم با جد بزرگوارشان بیعت کردند. این بیعت کردن در روایات هست، ولی مناسبت آن وارد نشده است که چرا و به چه مناسبتی حسنین (ع) با جد خود بیعت کردهاند؛ با این حال پاسخ آن به اجمال چنین است که اینها همچون پدرشان، علیبنابیطالب (ع)، در نظر جدشان پیامبر (ص) خصوصیتی متمایز از دیگران داشتهاند که حضرت (ص) با اینها نه مانند دیگر کودکان، بلکه حکیمانه رفتار کردهاند.
همانطوری که اشاره کردید، اخبار و گزارشهای زیادی از حسنین (ع) در دوران حیات نبی مکرم اسلام (ص) وجود دارند. حجم گزارشهای مربوط به امام حسین (ع) در دوره سه خلیفه اول چقدر است؟ به برخی از مهمترین گزارشهای مربوط به این دوره اشاره میفرمایید؟
حسنین (ع) در دوران خلفا سن چندانی نداشتند و لذا در منابع تاریخی مربوط به تحولات تاریخی این دوره نقش چندان قابل تأملی از آنها ثبت نشده است. تنها نقشی که برای آنها ادعا شده و باز هم درست نیست این است که حسنین (ع) در فتوحات از جمله فتوحات مصر همراه کسانی چون سعدبنابیسرح، برادر رضاعی عثمان، یا لشکر فتوحات عمروعاص در مصر و افریقا حضور داشتهاند.
ادعای دیگری هم وجود دارد که حسنین (ع) در لشکر فتوحات آذربایجان حضور پیدا میکنند، ولی هنگامی که در مسیر پیشروی به اصفهان میرسند، با برف و سرمای زمستان مواجه میشوند و لذا در آنجا متوقف میشوند و از سوی دیگر چون عمر بخشنامه کرده بود که هیچ سپاهی بیش از چهار ماه نباید بیرون از شبهجزیره باشد، زمانی که مدت توقف اینها به چهار ماه رسید، بازگشتند، اما اصل خبر به هیچ وجه درست نیست. از سوی دیگر، به طور کلی خلفا حاضر نبودند اهلبیت (ع) در فتوحات حضور داشته باشند که نمونه آن در تاریخ طبری آمده است؛ براساس این مطلب، عمر به حضور علی (ع) در فتوحات عصر خلافت ابوبکر اعتراض کرد و گفت: «علی (ع) باید در مدینه بماند.» دلیل آن هم تحت کنترل قرار دادن و عدم نشر مقام و فضیلت علیبنابیطالب (ع) بود.
خلفا حاضر نبودند اهلبیت (ع) در فتوحات حضور داشته باشند.
گزارش دیگری وجود دارد که وقتی خلیفه سوم کشته شد و مردم به در خانه حضرت علی (ع) آمدند تا با ایشان بیعت کنند، حسنین (ع) زیر پای ماندند. در نقد این سخن باید گفت امیرالمؤمنین (ع) حدود ۲۵ سال بود که خانهنشین شده بودند پس مقارن بیعت مردم با امام علی (ع)، حسنین (ع) حدود سی و اندی سال سن داشتند که به لحاظ فیزیکی جوانانی تمامعیار شده بودند و چگونه است که جوان سیساله زیر دست و پا میماند؟ مستند این گزارش، خطبه شقشقیه است که سید رضی آن را از سخنان و خطبههای امیرالمؤمنین (ع) جمعآوری کرده است و مورخان و محققان آن را به تواتر نقل کردهاند. البته باید بگویم که شریف رضی دچار اشتباهی سهوی شده که به این مطلب عنوان «خطبه» داده است، این در حالی است که آن مطلب خطبه نیست، بلکه درد و دلی است بین امیرالمؤمنین، علی (ع) با ابنعباس و نه اینکه خطبه عامی باشد برای عموم مردم و آن زمانی است که محمدبنابیبکر توسط عمال معاویه کشته شد و حضرت از این حادثه بسیار غمگین و اندوهگین شدند. این پرسش نیاز به تأمل بیشتری دارد که من در اینباره بسیار مفصل، مستدل و مستند در کتاب تاریخ اسلام خودم بحث کردهام و علاقهمندان میتوانند بدان مراجعه کنند.
باید به این نکته اشاره کنم که صحابی شمرده شدن از موازین اهل سنت است؛ چرا که از نگاه ایشان صحابی بودن بسیار مهم است. از نظر آنها صحابی کسی است که پیامبر (ص) را دیده یا عصر وی را درک کرده و از وی سخنی نقل کرده باشد، در واقع اهل سنت چنین فردی را صحابی معرفی میکنند. البته در این مورد نگرشهای سیاسی، تأثیرگذار بوده است. در واقع امویان با هدف تطهیر چهرههایی چون معاویه، عمروعاص، مغیرهبنشعبه و… این جریان را مدیریت کرده و در این مدیریت خود کوشیدهاند هر آیهای از قرآن را که درباره فردی صحابی باشد به عموم صحابی رسولالله (ص) تعمیم دهند.
اهل سنت در باب صحابی شرایط خاصی را مطرح نکردهاند؛ مثلا درباره کسی که پیامبر (ص) را درک کرده یا حدیثی شنیده و برای دیگران نقل کرده باشد حتی از قید سن بلوغ نیز سخنی به میان نیاوردهاند. البته آنها تقسیمبندی دقیقی دارند و آن عبارت است از: کبار صحابه، اوصاف صحابه و صغار صحابه. اهل سنت کسانی را که در سن بلوغ، پیامبر (ص) را درک کردهاند جز صغار صحابه میشمارند. البته درباره بالغ بودن فرد نیز با هم اختلاف نظرهایی دارند؛ برای مثال عدهای میگویند که آیا عبداللهبنعباس در زمان پیامبر (ص) بالغ شده بود یا نه؟ بعضیها میگویند او در آن زمان هشتساله بود؛ پس بالغ نشده بود؛ بعضیها هم میگویند او دوازده سالش بود. البته اینکه فرد دوازده ساله بالغ شده باشد دلیل بسیار محکمی میخواهد. دلیل آنها برای بالغ بودن او این است که وقتی در خانه علی (ع) را بستند، سعی کردند نیازهای خود را از طریق ابنعباس برآورده کنند؛ از این رو کمی ابنعباس را بزرگ کردند.
در پایان خلافت خلفا، حسنین (ع) نزدیک سی سال داشتند، ولی در دوران خلفا سن چندانی نداشتند و لذا در منابع تاریخی مربوط به تحولات تاریخی این دوره نقش چندان قابل تأملی از آنها ثبت نشده است.
اما درباره حسنین (ع) اعتقاد دارند که آنها نوادگان پیامبر (ص) و مورد عنایت و احترام ایشان بودند و حدیثهای متعددی از حضرت (ص) در باب فضیلت حسنین (ع) نقل کردهاند؛ حدیث کسا، آیه تطهیر و مباهله. از نظر آنها حسنین (ع) افراد خاصی بودند که در آیه تحت عنوان «ابناءنا» ذکر شدهاند. همچنین در روایات هست که حسنین (ع) هم با جد بزرگوارشان بیعت کردند. این بیعت کردن در روایات هست، ولی مناسبت آن وارد نشده است که چرا و به چه مناسبتی حسنین (ع) با جد خود بیعت کردهاند؛ با این حال پاسخ آن به اجمال چنین است که اینها همچون پدرشان، علیبنابیطالب (ع)، در نظر جدشان پیامبر (ص) خصوصیتی متمایز از دیگران داشتهاند که حضرت (ص) با اینها نه مانند دیگر کودکان، بلکه حکیمانه رفتار کردهاند.
همانطوری که اشاره کردید، اخبار و گزارشهای زیادی از حسنین (ع) در دوران حیات نبی مکرم اسلام (ص) وجود دارند. حجم گزارشهای مربوط به امام حسین (ع) در دوره سه خلیفه اول چقدر است؟ به برخی از مهمترین گزارشهای مربوط به این دوره اشاره میفرمایید؟
حسنین (ع) در دوران خلفا سن چندانی نداشتند و لذا در منابع تاریخی مربوط به تحولات تاریخی این دوره نقش چندان قابل تأملی از آنها ثبت نشده است. تنها نقشی که برای آنها ادعا شده و باز هم درست نیست این است که حسنین (ع) در فتوحات از جمله فتوحات مصر همراه کسانی چون سعدبنابیسرح، برادر رضاعی عثمان، یا لشکر فتوحات عمروعاص در مصر و افریقا حضور داشتهاند.
ادعای دیگری هم وجود دارد که حسنین (ع) در لشکر فتوحات آذربایجان حضور پیدا میکنند، ولی هنگامی که در مسیر پیشروی به اصفهان میرسند، با برف و سرمای زمستان مواجه میشوند و لذا در آنجا متوقف میشوند و از سوی دیگر چون عمر بخشنامه کرده بود که هیچ سپاهی بیش از چهار ماه نباید بیرون از شبهجزیره باشد، زمانی که مدت توقف اینها به چهار ماه رسید، بازگشتند، اما اصل خبر به هیچ وجه درست نیست. از سوی دیگر، به طور کلی خلفا حاضر نبودند اهلبیت (ع) در فتوحات حضور داشته باشند که نمونه آن در تاریخ طبری آمده است؛ براساس این مطلب، عمر به حضور علی (ع) در فتوحات عصر خلافت ابوبکر اعتراض کرد و گفت: «علی (ع) باید در مدینه بماند.» دلیل آن هم تحت کنترل قرار دادن و عدم نشر مقام و فضیلت علیبنابیطالب (ع) بود.
خلفا حاضر نبودند اهلبیت (ع) در فتوحات حضور داشته باشند.
گزارش دیگری وجود دارد که وقتی خلیفه سوم کشته شد و مردم به در خانه حضرت علی (ع) آمدند تا با ایشان بیعت کنند، حسنین (ع) زیر پای ماندند. در نقد این سخن باید گفت امیرالمؤمنین (ع) حدود ۲۵ سال بود که خانهنشین شده بودند پس مقارن بیعت مردم با امام علی (ع)، حسنین (ع) حدود سی و اندی سال سن داشتند که به لحاظ فیزیکی جوانانی تمامعیار شده بودند و چگونه است که جوان سیساله زیر دست و پا میماند؟ مستند این گزارش، خطبه شقشقیه است که سید رضی آن را از سخنان و خطبههای امیرالمؤمنین (ع) جمعآوری کرده است و مورخان و محققان آن را به تواتر نقل کردهاند. البته باید بگویم که شریف رضی دچار اشتباهی سهوی شده که به این مطلب عنوان «خطبه» داده است، این در حالی است که آن مطلب خطبه نیست، بلکه درد و دلی است بین امیرالمؤمنین، علی (ع) با ابنعباس و نه اینکه خطبه عامی باشد برای عموم مردم و آن زمانی است که محمدبنابیبکر توسط عمال معاویه کشته شد و حضرت از این حادثه بسیار غمگین و اندوهگین شدند. این پرسش نیاز به تأمل بیشتری دارد که من در اینباره بسیار مفصل، مستدل و مستند در کتاب تاریخ اسلام خودم بحث کردهام و علاقهمندان میتوانند بدان مراجعه کنند.
مرجع : کرب و بلا