در رابطه با نهضت حضرت اباعبدالله - علیهالسلام - سخنان بسیار گفته شده و مطالب زیادی نوشته شده است و هر کس به جنبهای و گوشهای از آن نهضت عظیم اشاره کرده است و بیشترین نوشتهها در رابطه با شجاعت آن حضرت و خباثت دستگاه بنیامیه و بیوفایی اهل کوفه بوده است و کمتر به جنبههای فرهنگی آن قیام پرداخته شده است. یکی از جلوههای مهم نهضت مقدس عاشورا اهمیت دادن به نماز، آن هم در اول وقت است که امام حسین(ع) به زیبایی آن را در ظهر عاشورا به نمایش گذاشت. در نوشتار حاضر جایگاه نماز در سیره امام حسین(ع) در حادثه کربلا و ضرورت الگوگیری از آن مورد بررسی قرار گرفته است.
فرصت خواستن از دشمن برای راز و نیاز و عبادت در شب عاشورا
عصر روز تاسوعا وقتی که عمرسعد با لشکر عظیمی به سوی خیمهگاه امام حسین(ع) به راه افتاد، حضرت، برادرش عباسبن علی را نزد آنان فرستاد تا خبری برای حضرتش بیاورد. آنان به حضرت عباس خبر دادند که مامور به جنگ هستند و آمادگی خود را برای جنگ اعلام کردند. وقتی ابوالفضل این خبر را به برادرش حضرت اباعبدالله رساند، حضرت فرمود: به سوی آنان برو و اگر میتوانی جنگ را تا فردا به تاخیر بینداز و امشب آنان را از ما منصرف کن تا شاید امشب برای خدا نماز و دعا بخوانیم و استغفار کنیم، خداوند میداند که من نماز برای او دوست میداشتهام، همچنین تلاوت قرآن و کثرت دعا و استغفار محبوب من بوده است.» (1)
ابوالفضل درخواست حضرت را به آنان رساند، آنان به فکر فرو رفتند که با چنین پیشنهادی چه کنند؟ عاقبت با پیشنهاد حضرت موافقت شد و فرستاده عمرسعد به همراه حضرت عباس خدمت امام حسین رسید و گفت: تا فردا به شما مهلت میدهیم، اگر تسلیم شدید، شما را نزد عبیدالله بن زیاد میبریم و اگر روی گرداندید از شما دست برنمیداریم. (2)
انگیزه موافقتکنندگان با پیشنهاد حضرت یکی و هماهنگ نبود، بعضی به این جهت موافقت کردند که شاید حضرت شبانه فرار کند و آنان از تحمل سختیهای جنگ و ننگ کشتن فرزند پیغمبر(ص) در امان بمانند و گروهی به این جهت توافق کردند که اگر ترکان و اکراد چنین پیشنهادی میکردند قبول میشد و به عبارت دیگر کرامت عربی را بالاتر از آن میدانستند که با چنین پیشنهادی موافقت نکنند و گروهی انتظار میکشیدند که امام، اوضاع و احوال را بررسی کند و تسلیم خواست آنان شود.
اهمیت نماز و عبادت برای امام در واقعه کربلا
چون امام حسین عبادت را سرلوحه کار خود قرار داده بود برای عبادت بیشتر دست تمنا به پیش دشمن دراز میکند. او با اینکه کارهای دیگری نیز داشت و آنها را نیز انجام داد - نظیر نزدیک کردن خیمهها به یکدیگر، حفر خندق در اطراف خیمهها، امتحان اصحاب، آماده ساختن اسلحهها و بالاخره نظافت و غیر آن (3)، ولی عبادت را سرلوحه کارهایش قرار داد و عملا هم در هرحالی به ذکر و مناجات و تلاوت قرآن مشغول بود و اصحاب او نیز چنین میکردند، بهطوری که سیدبن طاووس میگوید: امام حسین(ع) و اصحابش آن شب را به صبح رساندند درحالیکه همانند کندوی زنبور عسل از آنان زمزمه به گوش میرسید. گروهی در حال رکوع و گروهی به سجده بودند، گروهی در حال قیام وگروهی نشسته بودند. (4)
درست است که هر عملی اگر برای خدا باشد عبادت است اگرچه اصلاح شمشیر یا امتحان اصحاب باشد، ولی دادن نقش اساسی به ذکر و عبادت و مناجات و طلب فرصت از دشمن برای رازونیاز، علاوهبر اینکه بر اهمیت عبادت میافزاید به دیگران نیز جهت میدهد که عبادت را پیوسته سرلوحه همه اعمال خود قرار دهند و حتی در بدترین شرایط و با کمترین امکانات، از عبادت غافل نشوند و امامی که در همه شرایط حتی در تشنگی شدید روز عاشورا، از دشمن طلب آب نمیکند در چنین شرایطی از دشمن فرصت میخواهد تا یک شب عبادت کند و روز عاشورا نیز برای اقامه نماز ظهر از دشمن فرصت میخواهد که قبول نمیشود و این اوج اهمیت نماز را در نزد امام میرساند.
زمان سخنرانی و خطابه حضرت اباعبدالله
برای لشکر حربن یزید
حضرت امام حسین(ع) نهتنها از دشمن تقاضای فرصت برای نماز و عبادت کرد بلکه در طول مسیر مکه - کربلا نیز ملاقاتهای مهم را قبل و بعد از نماز انجام میداد که ازجمله آن ملاقاتها و خطابهها سخنان حضرت با لشکر «حر» بود.
«حر» با لشکرش اولین کسانی بودند که راه را بر امام حسین(ع) بستند و او را از حرکت به طرف کوفه یا برگشت به حجاز بازداشتند، هنگام برخورد اولیه با آنان، امام حسین(ع) به اصحاب خویش دستور داد که آنان را سیراب کنند و حتی بر اسبان آنان نیز آب بپاشند، سپس هنگام نماز ظهر پس از اینکه موذن اذان گفت، حضرت با حر و لشکریانش سخن گفت و پس از آن اقامه نماز ظهر کرد و هر دو گروه به مقر خویش برگشتند. باز هنگام نماز عصر، حضرت نماز را اقامه کرد و پس از نماز با حر و لشکریانش به گفتوگو پرداخت.
به نظر میرسد که انتخاب وقت نماز برای سخنرانی و خطابه، یک انتخاب حسابشده و دقیق بوده است، زیرا چون هنگام نماز توجه انسان به خدا بیشتر است، آمادگی بیشتر برای حقگویی و حقشنوی دارد و به همین خاطر پیامبر اکرم(ص)، حضرت علی(ع) را بعد از نماز، در غدیر خم برای امامت و ولایت معرفی کرد و نیز هرگاه پیامبر اکرم(ص) کار مهمی با امت داشت منادی بانگ برمیداشت که «الصلاه الجامعه» (همه برای نماز جمع شوند) و همه مردم جمع میشدند و نماز اقامه میشد و سپس پیامبر اکرم(ص) مطالب خود را ایراد میفرمود.
نماز امام حسین(ع) در ظهر عاشورا
همانطور که گفته شد امام(ع) شب عاشورا را از دشمن فرصت خواست و در آن شب او و اصحابش به مناجات مشغول شدند، وقتی که صبح شد و دو لشکر درمقابل هم قرار گرفتند، امام(ع) خطابههایی خواند و نصیحتهایی کرد، ولی بر دلهای کوفیان اثری نکرد، زیرا که «ملئت بطونهم منالحرام»(5)، شکمهای آنان از حرام پر شده بود و از حرام تغذیه کرده بودند. پس از این مرحله درگیری شروع شد، خیمههای حضرت تیرباران گردید. این درگیری و دفاع تا ظهر ادامه یافت، در هنگام ظهر علاوهبر خاندان بنیهاشم که خویشان نزدیک امام بودند گروهی از اصحاب نیز هنوز در قید حیات بودند، ابوثمامه صیداوی که یکی از آن یاران باوفا بود، نزد حضرت آمد و عرض کرد: «ای اباعبدالله، جانم به قربان شما، دشمنان به شما نزدیک شدهاند و به خدا قسم تا من کشته نشوم اجازه نمیدهم شما را بکشند و دوست دارم که خدا را ملاقات کنم درحالیکه این نماز را هم خوانده باشم. امام سرش را به آسمان بلند کرد و نگاهی به آسمان انداخت و فرمود: «نماز را خاطرنشان کردی خداوند شما را از نمازگزاران قرار دهد، بله الان اول وقت نماز است، سپس فرمود: از آنان بخواهید دست از ما بکشند، تا نمازمان را بخوانیم.». حصین بننمیر - که از لشکر کوفه بود - گفت نماز شما قبول نیست. حبیب بن مظاهر جواب داد گمان میکنی نماز فرزند پیامبر(ص) قبول نمیشود و از تو قبول میشود ای نمک به حرام؟! امام به زهیربن قین و سعیدبن عبدالله فرمود: پیش روی من بایستید تا نماز ظهر را بخوانم، آنان با نیمی از یاران در پیش روی آن حضرت، مقابل دشمن ایستادند و حضرت نماز خوف خواند. (6)
نکاتی درباره نماز ظهر عاشورا
الف) کلمات مقدماتی ابوثمامه برای این بود که بگوید تقاضای خواندن نماز ظهر برای خوف از کشته شدن یا سستی در کارزار نیست بلکه برای این است که میخواهم آخرین نماز را نیز خوانده باشم و فضیلت آن را درک کنم.
ب) لشکر عمرسعد که خود را مسلمان میدانستند و برای دفاع از حکومت ناحق یزید، به پا خاسته بودند، با کمی دقت میتوانستند به خطا بودن راه و روش خود پی ببرند، زیرا بر فرض که حسینبن علی خطاکار باشد و نمازش قبول نباشد چرا خود لشکریان یزید که خود را برحق و اهل دفاع از نماز میدانستند سراغ نماز نرفتند؟ آیا در وجوب نماز و در اینکه الان وقت نماز ظهر است نیز شک داشتند؟ آیا نماز رکن اساسی دین نبود؟
ج) حضرت در جواب کلام ابوثمامه که نماز را یادآوری کرد، فرمود: «جعلک الله منالمصلین» خداوند تو را از نمازگزاران قرار دهد. با اینکه در ظاهر و در واقع این نماز، آخرین نمازی بود که او میتوانست بخواند و خواند اما سوال این است که چرا حضرت چنین دعایی کرد؟ به عبارت دیگر اگر حضرت دعا میکرد که «رزقکالله الجنه» یا «حشرکالله معرسوله» خداوند بهشت را روزی تو کند، خداوند با پیامبر محشورت کند، معنی واضح بود یا اگر دعا میکرد که خداوند شما را حفظ کند یا خداوند اعمالت را قبول کند، باز معنی واضح بود، اما دعای: خدا شما را از نمازگزاران قرار دهد، با اینکه بیش از یک نماز نمیتوانست بخواند برای چیست؟
در جواب این سوال میتوان گفت نمازگزاران واقعی دارای درجه و مقامی والاتر و عالیتر از همه درجات مطرح شده هستند و جایگاه نمازگزار حقیقی برتر از مجاهد واقعی است، به همین جهت با اینکه ابوثمامه مجاهدت و فداکاری خود را نیز مطرح کرد ولی دعای حضرت به نمازگزار بودن تعلق گرفت و دعایی که در این حال برای چنین شخص مجاهدی که تمام راه را همراه حضرت بوده و فشارها و تشنگیها را تحمل کرده و از صبح تا ظهر کارزار نموده است، سزارواتر است و تنها مقامی که شایسته چنین مجاهد مخلصی است اینکه به مقام نمازگزار بودن برسد که از مقام مجاهدت بالاتر است.
د) از اینکه ابوثمامه چنین پیشنهادی کرد و به نماز اول وقت توجه داشت معلوم میشود که نماز اول وقت وتوجه به مستحبات، از مختصات امام و پیامبر نیست تا کسانی بگویند ما کجا و امام کجا، آنان معصومند و ما با آنها فاصله زیاد داریم، بلکه معلوم میشود یاران امام که معصوم هم نبودند چنین محافظتهایی داشتهاند و اصلا چنین محافظتها آنان را به این مقامها رسانده است و بالاخره کمال روحی و وصول به مراحل قرب الهی و آماده شدن برای فدارکایهای بزرگ، بدون زحمت حاصل نمیشود، اگر انسان بر مستحبات اصرار کرد و بر آنها مداومت ورزید، آنچنان میشود که با حدود 13 تیر بر بدن، از امام حسین(ع) دفاع میکند، ولی اگر مستحبات را یکی پس از دیگری ترک کرد، کمکم به واجبات هم ضربه میخورد کما اینکه عمر سعد در وهله اول، برای کشتن امام حسین اقدام نکرد بلکه میخواست حتیالمقدور با سختگیری و آب بستن و سایر مزاحمتها و ارتکاب مکروهات، کار را فیصله دهد، اما ارتکاب مکروهات سرانجام به ارتکاب بزرگترین حرام منجر شد.
ه) ابوثمامه میخواست نماز ظهر را بخواند و امام(ع) هم نماز ظهر را اقامه کرد و صحبتی از نماز عصر به میان نیامد، آیا شدت جنگ مانع از اقامه آن شد یا اینکه خواندن نماز عصر بلافاصله پس از ظهر متداول نبوده است؟ به نظر میرسد دومی به صواب نزدیکتر باشد، زیرا اصحابی که سعی میکردند هیچ مستحبی از آنها فوت نشود، حتی سعی داشتند هر نماز را در وقت فضیلت خود اقامه کنند و بر اقامه نماز عصر در وقت خود اصرار داشتهاند و چنانکه روشن است هرچند جمع کردن نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا از دیدگاه اسلامی جایز و بلامانع است اما مستحب موکد است که نمازها را هر کدام در فضیلت خاص خود اقامه کنیم تا از اجر بیشتری برخوردار شویم.
و) اینکه امام حسین(ع) در میدان جنگ، در مقابل دشمن و با وجود گرمی هوا، فشار دشمن، تشنگی و زخمهای زیاد نماز را اقامه کرد، اگر ما در شرایط معمولی و عادی به فکر اقامه نماز نباشیم و مثلا در روز عاشورا تعزیه امام حسین(ع) و باشکوه برگزار شدن سینهزنی برای آن حضرت، نماز اول وقت یا نماز جماعت اول وقت را تحتالشعاع قرار دهد، باید اعتراف کنیم که خیلی از راه و روش امام حسین(ع) دور و جدا هستیم. اگر در اداره و دانشگاه، در فرودگاه و پایانه مسافربریها و همه جا و همه جا، نماز تحتالشعاع سایر برنامهها قرار گیرد و گاهی خدای نکرده به حذف نماز و قضا شدن آن منجر شود و باز خود را پیرو امام حسین(ع) بدانیم سخنی بسیار دور از حقیقت گفتهایم.
روزی از استاد خود مرحوم آیتالله ایزدی پرسیدم که بنده به خاطر اینکه درس زیاد دارم موفق به نماز شب نمیشوم آیا اشکالی دارد که به خاطر درس که شاید واجب هم باشد نماز شب را ترک کنم؟
ایشان از قول استاد خودشان امام امت(ره) نقل میکردند که ایشان میفرمود: درسی که با نماز شب همراه نباشد، شقاوت میآورد، اگر از روی اتفاق یک مرتبه به خاطر مشکلاتی نتوانستی نماز شب بخوانی و مجبور شدی به جای آن مطالعه کنی اشکال ندارد ولی اگر پیوسته بخواهی چنین کنی جز شقاوت و بدبختی نصیبی نخواهی داشت.
اما نتیجهای که میتوان از بحثهای مربوط به نماز امام حسین(ع) در روز عاشورا گرفت اینکه امام در روز عاشورا تکلیف همگان را روشن کرده است و هیچ عامل و شرایطی نمیتواند انسان را از اقامه نماز و اصرار بر آن بازدارد و کوتاهی در واجبات نماز یا مستحبات آن، کوتاهی در شرایط یا مقدمات آن، همه و همه با پیرو راستین امام حسین(ع) بودن ناسازگار است.
ممکن است کسی اشکال کند که به هرحال مستحبات، قابل ترک است و نباید زیاد بر آنها اصرار کرد، در جواب باید گفت صحیح است که مستحبات قابل ترک کردن است ولی پیرو امام حسین(ع) بودن و عاشورایی بودن مقامی است که بدون انجام مستحبات به آن مقام نتوان رسید و اسلام و تشیع شناسنامهای، از پیرو واقعی حسین بودن کاملا جداست. همچنین صحیح است که از نهضت اباعبدالله درسهای فراوانی گرفتهایم و اگر نمازی هست و اگر عبادتی هست و اگر در شهرها و روستاها نماز و ذکری است همه از برکات قیام امام حسین(ع) است، ولی تا این حد کافی نیست و قانع شدن به این حد سد راه تکامل است، باید به جایی رسید که هنگام اذان، همه جا صدای اذان بلند باشد و همه مردم با اختیار و رغبت، به سوی مساجد و مکانهای اقامه نماز جماعت بروند.
________________________
پانوشتها:
1 و 2- بحارالانوار ج 44 ص 392؛ ارشاد مفید، ج 2 ص 90.
3- بحارالانوار ج 4 ص 316 و ص 392 تا آخر و ج 25 تا ص 6.
4- همان، ج 44 ص 394.
5- اشاره به کلام امام حسین(ع) است که وقتی چند مرتبه سپاهیان دشمن را نصیحت کرد و نتیجهای ندید فرمود: «فقد ملئت بطونکم منالحرام»، شکمهای شما از حرام پر شده است. (بحارالانوار، ج 45 ص 8)
6- بحارالانوار، ج 45 ص 21