آن سالی که حسان خادم نمونه فرهنگ رضوی شد

خبرگزاری رضوی , 11 آذر 1396 ساعت 13:23

سالن اختتامیه جشنواره امام رضا علیه السلام در این 16سال آدم های بزرگی را به خود دید که مرحوم حسان چایچیان یکی از این آدم ها بود.


صدیقه رضوانی نیا/ من که از سال های ابتدایی آغاز جشنواره بین المللی امام رضا علیه السلام تاکنون در اختتامیه های این رویداد حضور داشته ام، آدم های بزرگ و بی نظیری را در این مراسم دیده ام؛ از علامه شیخ ابراهیم زکزکی گرفته تا محمود فرشچیان و مجید مجیدی.
حالا که 16سال از برگزاری این رویداد بین المللی می گذرد جای برخی از آدمهایی که به این جشنواره آمده اند اما حالا نیستند، بیشتر از هر زمانی حس می شود. حسان چایچیان یکی از این مردان بزرگ است.
او سال 90ودر اختتامیه جشنواره نهم به مشهد آمده بود. یادم هست در غروب پاییزی شامگاه میلاد امام رضا علیه السلام در سال90 در سالن صبای مشهد رییس جمهور از او تجلیل کرد.
او آن زمان 88 سال داشت و باوجود کهولت سن میهمان ما در جشنواره شده بود.
یادم هست آن سالها مداحی آمدم ای شاه پناهم بده... خیلی در میان مردم مشهور ومحبوب شده بود و مردم ما این مداحی با صدای مسحور کننده کریمخانی را عجیب دوست داشتند. اما کمتر کسی می دانست شاعر این اشعار ناب از دل برآمده حسان چایچیان است همان شاعری که در دهه 60 برای امام حسین علیه السلام سروده بود :امشب شهادت نامه عشاق امضا می شود.
در ابتدای آیین اختتامیه جشنواره استاد کریمخانی مداحی آمدم ای شاه پناهم بده را اجرا کرد.
به جرات ادعا می کنم از لذت های بی تکرار حرفه خبرنگاریم در آن سالها شنیدن این نوا به طور زنده وباصدای استاد محمد علی کریمخانی  در شب میلاد امام رضا علیه السلام بود.
در قسمت پایانی برنامه مجری اسامی خادمان نمونه فرهنگ رضوی از جمله استاد حبیب الله چایچیان را خواند او متواضعانه بالای سن رفت وهدیه اش را دریافت کرد. بعد مراسم او را در لابی هتل دیدم کهولت سن به او اجازه گفتگوی طولانی نمی داد اما او وقت گذاشت و ماجرای سرودن این اشعار را برایم گفت هنوزهم پس از گذشت چند سال حس وحال حسان را یادم نمی رود که با چه حلاوتی از ماجرای سرودن اشعار آمدم ای شاه پناهم بده می گفت.
6سال از آن دیدار گذشته و شب جمعه او به دیدار یار شتافت اما من در همه این سالها هر وقت به بارگاه امام رضا علیه السلام بخصوص صحن انقلاب رفته ام، یاد استاد چایچیان و اشعارش و حس و حالش در وقت سرودن این اشعار افتاده ام و به حال خوبش رشک برده ام.
او آن شب ماجرای سرودن این اشعار را این طور برایم شرح داد:« مادرم مرید و شیفته اهل بیت بود. ایشان در سالهای پایانی عمر سخت بیمار شدند و پزشک ها از او قطع امید کردند. می دانستم که عمر زیادی از مادرم باقی نمانده و فرصت زیادی ندارند. از ایشان پرسیدم چه خواسته ای دارید؟ مادرم که به ساحت ائمه به خصوص امام رضا علیه السلام ارادت خاصی داشتند گفتند: آرزویم این است در این شرایط حرم امام رضا علیه السلام را زیارت کنم. من شرایط سفر به مشهد را مهیا کردم و راهی مشهد شدیم من همه جا همراهشان بودم چون توان زیادی برای حرکت نداشتند. وقتی به حرم مطهر رسیدیم بشدت شلوغ بود و امکان زیارت برای ما وجود نداشت. ما از صحن اصلی حرم (صحن انقلاب) وارد شدیم مادرم حالش دگرگون شد و با حال منقلبی با امام راز و نیاز می کردند.
 من شلوغی جمعیت را که دیدم به مادرم گفتم از همینجا سلام بدهید وزیارت کنید آقا می پذیرند. ایشان گفتند نه من علاقه دارم حتما در این سفرضریح را زیارت کنم.
مادرم توان جسمی برای حرکت نداشتند من به زحمت ایشان را از میان جمعیت عبور می دادم تا به سمت ضریح بروند. حال مادرم جوری بود که با درماندگی خدمت امام رسیده بودند و انگار این آخرین زیارت شان بود.
حال منقلب ایشان مرا بشدت تحت تاثیر قرار داد و ناخوادگاه اشعاری بر زبانم جاری شد که آمدم ای شاه پناهم بده...
این اشعار زبان حال مادرم در آخرین سفرش به سوی مشهد وزیارت امام رضا علیه السلام بود».


کد مطلب: 32406

آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/news/32406/سالی-حسان-خادم-نمونه-فرهنگ-رضوی

آرمان هیأت
  https://www.armaneheyat.ir