استاد سازگار از خاطره آشنایی با مرحوم چایچیان میگوید
خاطرات استاد سازگار از مرحوم چایچیان؛ چراغانی چهارراه مولوی
خیمه , 18 بهمن 1396 ساعت 11:24
ایشان سالهای 50 به هیئت مهدویه میآمد و من هنوز ایشان را نمیشناختم. حسان شعر میخواند و او هم من را نمیشناخت. بعداً که مقابل ایشان شعر خواندم خیلی من را تشویق کرد و چند بار با یکدیگر مشاعره کردیم
به دیدن حاج غلامرضا سازگار رفتیم تا درباره مرحوم حسان از او بشنویم. چرا که هر دوی اینها در یک خط و مسیر حرکت میکردند و عمر پای یک عشق نهادند. استاد سازگار خاطراتی شنیدنی برایمان گفت از جوان خوشتیپی که در هیئتها شعر میخواند؛
شما از چه زمانی با مرحوم چایچیان آشنا شدید؟
از جوانی با آقای حسان دوست بودم. حسان کارمند بانک بود، چهرة نورانی داشت و بسیار خوشتیپ بود. گذشته از مهربانی و مردمداریاش وقتی صحبت میکرد حس میکردم که 20 سال است با هم دوست هستیم. او بسیار خوشزبان و خوشلهجه بود.
خودش میگفت هر چه دارد از مرحوم علامه امینی است؛ چون انیس و مونس او بود. چند بار آقای امینی پیام فرستاده بود برایش که میخواهم شما را ببینم. آن زمان آیتالله امینی چندان شناخته شده نبود. حسان تصور میکرد که او یک آدم معمولی است؛ ولی بار دوم و سوم از جانب آیتالله امینی پیام آمد که اگر شما نمیآیید من بیایم؟ حسان خجالت کشید و خدمت ایشان رفت و وقتی برگشت، گفت که جذب ایشان شدم و خداوند تمام وجود و روحیه و عشق من را بعد از اهل بیت (ع) به وجود آیتالله علامه امینی متمرکز کرد.
ویژگیهای اشعار استاد چایچیان را چه چیزهایی میدانید؟
کسی که غزل میگوید محدود نیست؛ ولی حسان خودش را در چارچوب اهلبیت قرار داد و فقط برای اهل بیت (ع) شعر میگفت و خود را در حضور اهل بیت (ع) میدید. با مطالعة کتاب ایشان متوجه میشوید که اشعار ایشان همه تابع روش و عقیدة اهل بیت (ع) است.
او ذوقیاتش را با عقاید ائمه (ع) ممزوج میکرد؛ مثلا در شعر «کربلا کعبة عشق است و منم در احرام / شد در این کعبه احرام دو تا تقصیرم/ دست من خورد به آبی که به کام تو نخورد...» یا شعر معروفش «خیمهها میسوزد و شمع شب تارم شده / در شب بیماریام آتش پرستارم شده» یا در شب عاشورا میگوید؛ «امشب شهادتنامة عشاق امضا میشود / فردا ز خون عاشقان این دشت دریا میشود» این اشعار ماندگار شدند و امروز که 50 سال از عمر آنها میگذرد هنوز مورد اقبال مردم هستند.
در روز ولادت حضرت زهرا (س) به دیدن رهبر انقلاب رفته بودیم. برنامه به این شکل بود که در ابتدا مداحانی که نامشان در لیست است شروع به مداحی کنند. آقای حسان وسط جمعیت نشسته بود و نوبت هم نداشت و قرار نبود بخواند. حضرت آقا یک مرتبه چشمشان به آقای حسان افتاد و فرمودند که به حسان بگویید، بخواند. آقا این کار را در مورد دو نفر انجام دادند؛ یکی در مورد مرحوم چایچیان و دیگری حاج ماشالله عابدی. رهبر انقلاب سال بعد نیز در مجلسی دیگر از حسان تجلیل کردند و بهترین محبت ایشان همان تجلیل و یادبودی بود که از حسان کردند.
خاطرة مشترکی با استاد حسان دارید؟
بله. ایشان سالهای 50 به هیئت مهدویه میآمد و من هنوز ایشان را نمیشناختم. حسان شعر میخواند و او هم من را نمیشناخت. بعداً که مقابل ایشان شعر خواندم خیلی من را تشویق کرد و چند بار با یکدیگر مشاعره کردیم. ولی رفاقت من با حسان از چهارراه مولوی در ولادت امام زمان (عج) آغاز شد. روز ولادت حضرت بقیةالله (عج) چهارراه مولوی را چراغانی کرده بودند و من شخصی بسیار شیک و مرتب را که زیر طاق نصرت ایستالده بود را دیدم؛ او آقای حسان بود. آن روز به حسان عشق ورزیدم از همان جا با یکدیگر دوست شدیم.
میدانید چرا شعر حسان اثر دارد و ماندگار شده است؟ حسان در ابتدا غزلسرا بود و انگار مادرش از او خواست که برای امام حسین (ع) شعر بگوید. او همة غزلهایش را پاره کرد و گفت که میخواهم برای امام حسین (ع) شعر بگویم و کتاب شعر «ای شمعها بسوزید؛ ای اشکها بریزید» را نوشت؛ اگر برادرش میمرد برای برادرش دو خط شعر نمیگفت، فقط برای آقا ابا عبدالله الحسین (ع) شعر میگفت تا اینکه انقلاب شروع شد. او معتقد بود که شعر برای انقلاب هم متعلق به امام حسین (ع) است به همین دلیل برای رزمندگان و امام (ره) و انقلاب هم شعر گفت؛ ولی برای غیر اهل بیت (ع) و غیر انقلاب قلمش کار نکرد.
اشعار او را با اشعار چه کسی میتوان مقایسه کرد؟
اشعار او را با اشعار هیچ کس نمیتوان مقایسه کرد. شاعر از حسان قویتر هم داریم؛ ولی شعری که آنطور کارایی داشته باشد و اینطور عطر و بوی اهل بیت (ع) بدهد و اینطور وفق با روایات باشد ندیدهام. بسیاری از اشعار بزرگان وفق با گفتار اهل بیت (ع) دارد؛ ولی شعر حسان غرق در اهل بیت (ع) است؛ بنابراین معتقدم؛ قویتر از حسان شاعر داشتهایم؛ ولی مانند حسان شاعر نداشتیم.
ساختار فنی شعر حسان چگونه بود؟ چون کلماتی که او در اشعارش به کار برده است بسیار ساده هستند.
اشعار حسان شبیه به گفتار اهل بیت (ع) بسیار سادهاند. سادگی شعر سعدی را دارند، نمیخواهم بگویم که قوت شعر سعدی را دارند؛ ولی شعر حسان طوری بود که یک آیتالله میگفت؛ احسنت و یک بقال هم میگفت؛ احسنت و یک کارگر هم میگفت؛ احسنت. مردم شعر حسان را میفهمیدند و آن را لمس و پای شعر او گریه میکردند؛ چون خودش میساخت و گریه میکرد.
حسان قبل از اینکه شاعر باشد عاشق بود و همین عاشقی حسان را وادار کرد که برای اهل بیت (ع) شعر بگوید؛ اگر عاشق نبود غزلهایش را پاره نمیکرد؛ اگر یک میلیارد به او میدادید و میگفتید که برای فلانی شعر بگو میگفت؛ من فقط برای امام حسین (ع) شعر میگویم. از کسانی که با حسان رفیق بودند میتوانم به مرحوم دستمالچی و مرحوم ریاضی اشاره کنم که با یکدیگر همدوره بودند. خدا همة آنها را رحمت کند.
به نظرتان در آن فضایی که ایشان قرار داشت و شعرهایی که میگفت چقدر اشعارش در هیئتها و مداحیها تأثیر داشت و میتوانست مداحیها را تغذیه کند؟
روزی که حسان برای اهل بیت (ع) شعر میگفت؛ شاعر اهل بیتی کم داشتیم. شعرهایش مانند «غنچه که وا کند دهن دست به دست میرود» دست به دست میرفت. چند شاعر داشتیم که در زمان خود اشعارشان دست به دست میرفت؛ یکی مرحوم جودی و دیگری مرحوم صامت و دیگری مرحوم حسان بود که عشقشان به شعرشان میچربید و شعرشان در قلب مردم قرار میگرفت. حسان عاشق بود و شعر میگفت. من در جوانی بسیاری از اشعار حسان را میخواندم. همة مداحان میخواندند.
روحیة ایشان مانند مرحوم ریاضی بود. مرحوم ریاضی یک قصیده برای حضرت ابالفضل (ع) ساخت «چهار امامی که تو را دیدهاند / دست علمگیر تو بوسیدهاند» یکی از مداحان میگفت که این اشعار را به این و آن نده و بگذار این اشعار بکر بماند. او میخواست خودش بخواند که خوانندة قدرتمندی بود ولی ریاضی این شعر را چاپ کرد و دانهای یک قران فروخت تا شعرش پخش شود. خداوند عالم نیز آن طور به شعرش اوج داد.
توصیهای به شعرای جوان دارم و آن اینکه قصد دارید گوهر شعر را به پای چه کسی بریزید که قابل باشد؟ آیا از امیرالمؤمنین (ع) بهتر سراغ دارید؟ آیا ممدوح از خاندان عصمت، بیشتر و بهتر سراغ دارید؟ تفاوت شعرای آیینی با غیر آیینی این است که شاعر آیینی یعنی شاعر ولایی یعنی شاعری که برای اهل بیت (ع) شعر میگوید. او باید شعرش را بالا ببرد تا به ممدوح خود برسد. شما میخواهید برای امیرالمؤمنین (ع) شعر بگویید هر چه شعرتان را به آسمان ببرید، میبینید که به قامت علی نارساست؛ ولی شاعران غیر آیینی باید ممدوح خود را بالا ببرند تا به شعر آنها برسد. زمین تا آسمان تفاوت است میان ماه من تا ماه گردون. حیف نیست این شعر را برای غیر امیرالمؤمنین (ع) بگویید. به همة شعرا توصیه میکنم که کتاب حسان را مطالعه کنند. از کتاب حسان دریچههای معنویت و عشق به روی شما باز میشود؛ وقتی کتاب حسان را بخوانید عاشقتر میشوید و ارادتتان به خاندان عصمت بیشتر میشود. یک بیت شعر نگویید مگر برای اهل بیت (ع) یا برای انقلاب. اگر برای اهل بیت (ع) شعر نمیگویید برای مدافعان حرم شعر بگویید آن هم برای امام حسین (ع) حساب میشود. برای کسی شعر بگویید که اهل بیت (ع) باشد یا وابسته به اهل بیت (ع) باشد.
شهریار شاعر بسیار قویای بود و واقعاً شاعر بود. او میگوید که شب بیست و یکم ماه رمضان بود که به مسجد رفتم و خجالت کشیدم و گفتم؛ تو و مسجد از مسجد بیرون آمدم و به خانه رفتم و در خانه نشستم و گریه کردم و گفتم؛ یا علی من نتوانستم بیایم و خجالت کشیدم چیزی به من بدهید. همان شب ذهنش صدا کرد و «علی ای همای رحمت / تو چه آیتی خدا را» را سرود و این شعر ماندگار شد و مردم مانند اذان آن را حفظ هستند.
دو بیت از یکی از آخرین سرودههایتان را برایمان بخوانید.
«حرم عاشق سینهچاک علی است / چراغش رخ تابناک علی است / ز خورشید این نکته روشنتر است / حرم خانة شخصی حیدر است» این قصیده طولانی است.
کد مطلب: 32570
آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/news/32570/خاطرات-استاد-سازگار-مرحوم-چایچیان-چراغانی-چهارراه-مولوی
آرمان هیأت
https://www.armaneheyat.ir