پیشکسوت مداحی میگوید: قدیمها وقتی یک ذاکر اباعبدالله (ع) به روضه میرفت، میگفتند: «آقا آمده.» این همان اخلاصی است که دربارهاش حرف میزنیم. حالا میشود به یک مداح ریش تراشیده با لباس ناموزون گفت: آقا آمده؟!
حاج احمد چینی، پیرغلام 71 ساله اهل بیت (ع) و از مداحان و دعاخوانان پیشکسوت و باسابقه تهران است که در شمار شاگردان مکتب اخلاقی چهار تن از علمای درگذشته اخیر، یعنی آیتالله حقشناس، آیتالله مجتهدی، آیتالله آقامجتبی تهرانی و آیتالله خوشوقت نیز هست.
چینی، مداحی را کنار منبر حاج شیخ محمود نجفی، از روحانیون برجسته دهه 40 آغاز کرده و حدود دو سال بعد یعنی در 17 سالگی کمسن و سالترین حاجی سال 1343 ایران لقب میگیرد.
با او درباره اخلاص، عنصر کمیاب این روزها در فضای مداحی و ستایشگری کشور به گفتوگو نشستیم.
شما اخلاص را در چه میدانید؟
یک مرحله از اخلاص این است که ظواهر یک ذاکر اهل بیت علیهمالسلام، آراسته و زیبنده یک مداح باشد. این آراستگی و شایستگی، امروز هم هست و به نظرم تغییر چندانی نکرده است. هر چقدر یک مداح از نظر فنون خوانندگی خوب و توانا باشد، اما سرووضعش مناسب نباشد، موفق نیست و مردم این رویه را از او نمیپسندند. بیجهت نبود که وقتی قدیمیها مجلس را ترک میکردند، ته استکان چایشان را به نیت شفا به مریض میدادند. وقتی یک ذاکر اباعبدالله علیهالسلام به روضه خانگی و ماهانه میرفت، میگفتند: «آقا آمده.» این یعنی همان اخلاصی که من و شما دربارهاش حرف میزنیم. حالا میشود به یک مداح ریش تراشیده با لباس ناموزون گفت: آقا آمده؟! یعنی مداحان با آراستگی و رعایت شأن اهل بیت علیهمالسلام، میان مردم آقایی میکردند. البته من معتقدم که اخلاص، یک امر درونی است که به ظاهر سرایت میکند. به این معنی که وقتی مداحی میخواهد کارش را شروع کند، باید در قلبش اخلاص داشته باشد و نیتش این باشد که برای خدا و خاندان پیامبر صلیالله علیه و آله بخواند. نیت چنین مداحی این نیست که کسی را بکوبد، سعی نمیکند از دیگران بالا بزند یا به قصد سنگینتر شدن پاکت نمیخواند. برای این مداح، مقابل دوربین رفتن و مشهور شدن اهمیتی ندارد.
اما امروز تمام اینها را در فضای مداحی میبینیم.
خیلی فاصله داریم با مداحان قدیمی. البته الآن هم به تعبیری، زمین خالی از حجت نیست. همین حالا هم مداحانی داریم که به مراتبشان غبطه میخورم، اما به طور کلی، تفاوت عدهای از ذاکران امروز با مداحان قدیمی بسیار بسیار زیاد است. این روزها کمتر میشود از آن اخلاص و صفا و توجه سراغ گرفت. آنها با وضو در مجالس ذکر سیدالشهدا علیهالسلام حاضر میشدند و وقتی میخواندند، خودشان همپای مستمع میسوختند و با یک «السلام علیک یا اباعبدالله» اشک میریختند. کسی مثل مرحوم آقای کوثری، مداح خانهزاد امام خمینی رحمهالله علیه را ببینید. یا مداحی به نام حاج آقا جلال حاج حشمت بود که وقتی سلامی به امام حسین علیهالسلام میداد، خودش اول به گریه میافتاد. مرحوم حاج محمد علامه یا مرحوم مرشدباقر هم اینطوری بودند. همینهایی که اسم بردم، تا چند سال قبل در میان ما بودند و زمان زیادی از درگذشتشان نمیگذرد. خود اینها در پی شهرت نبودند، بلکه ارباب آنها را بالا برد و بزرگشان کرد. شاید کسی مثل مرشدباقر شعرهای ساده میخواند، اما وقتی میگفت: «نوکری ننگ است، اما لیک دارد افتخار ...» منقلب میشد و با همین بیت مردم را هم دگرگون میکرد. لازم نبود بر سر مستمع فریاد بزند که: «چرا گریه نمیکنی؟» مگر گریه کردن هم زوری شده است؟!
امروز مداحی را به عنوان یک شغل و حرفه میبینند و برخی کسانی که در این زمینه فعالند، برای خودشان بازاریابی میکنند. آیا مداحی هم میتواند مثلاً مانند قماشفروشان صنف داشته باشد؟ چون اگر صاحب صنف باشد، به دنبال، آن نظارت و مراقبت هم هست و وقتی نیست، نمیشود به بازار پرحاشیه مداحی در سالهای اخیر پایان داد.
به اعتقاد من نباید به این کار واژه «شغل» اطلاق شود. چون اگر مداحی حرفه افراد شود، هم درباره پول با مردم بحث میکند و هم اگر پول کمی بدهند، قهر میکند و دیگر به آن مجلس نمیرود. این کار با روح ذکر و ستایش ائمه طاهرین علیهمالسلام منافات دارد. به اعتقاد من یک مداح میتواند سر سفره اربابش باشد، اما نباید قید و بند مادی دست و پایش را ببندد. وقتی کسی مثل مرحوم فاضل کاشانی را برای جلسات دعوت میکردند، از هر مجلس و روضه که بیرون میآمد، پول یا پاکت را داخل جیبش میگذاشت و نگاه نمیکرد چه کسی چقدر داده است. هر وقت هم میخواست پولی بدهد، دست میکرد درون جیبش و به مقدار لازم برمیداشت. میگفت: اگر نگاه کنم که فلان بانی چقدر داده است، ناخودآگاه به مجلس کسی که مبلغ بیشتری داده، اهمیت بیشتری خواهم داد و به قولی، بیشتر مایه خواهم گذاشت. همه را روی هم میریخت تا این بانی به آن بانی مزیت پیدا نکند. همین درسها سوز به صدای یک مداح و نور به چهره او میدهد.
شما که همیشه از ضرورت داشتن معلم اخلاق سخن میگویید، در محضر کدام یک از اساتید شاگردی کردهاید؟
من استادان و معلمان اخلاق زیادی داشتهام که مرحوم آیتالله مجتهدی سرآمد بقیه بوده است. البته من هم پیش او و در مدرسهاش درس میخواندم و هم نکات اخلاقی را یاد میگرفتم. این افتخار را داشتیم که در محله امامزاده یحیی (در خیابان 15 خرداد شرقی) که او زندگی میکرد، خانه داشتیم و پدرم با پدر ایشان دوست و رفیق بودند. من از همان 16 سالگی ـ که مداحی را شروع کردم ـ تا آخر عمر ایشان برایشان میخواندم. غیر از آیتالله مجتهدی، سالها در محضر آیتالله عبدالکریم حقشناس بودم و از دروس اخلاق ایشان بسیار بهره بردم. به جز این دو بزرگوار، محضر مرحوم آیتالله حاج آقامجتبی تهرانی را هم طی سالهای زیاد درک کردم. مداحی که در کنار این شخصیتها و بزرگان اخلاق باشد، مقتل دروغ نمیخواند و برای گریاندن مردم به آب و آتش نمیزند.
غیر از معلمان اخلاق ـ که از آنها یاد کردید ـ در زمینه شعر با چه استادان و شاعرانی الفت داشتید؟
بیشتر خودم جستجو کردم و نمیتوانم بگویم استاد مستقیمی در شعر داشتم. چون در مدرسه آیتالله مجتهدی سالها شاگردی کردم و درس حوزوی خواندم، مباحث عقیدتی شعرها را تشخیص میدهم و شعری نمیخوانم که موجب وهن خاندان عصمت و طهارت علیهمالسلام شود یا نسبتی با منزلت آنان نداشته باشد. گاهی هم در شعرها تغییراتی ایجاد میکنم تا قابلیت خواندن پیدا کند.
چرا یک مداح باید معلم اخلاق داشته باشد؟
حدود 30 سال در حضور آیتالله مجتهدی میخواندم و او یک بار به من تذکر داد. آن هم این بود که پرسید فلان چیزی که خواندی از کجا نقل کردی؟ گفتم از فلان مقتل. ایشان هم فرمودند: آن مقتل خیلی قوی نیست و بهتر است آن را نخوانی. من گوش کردم و دیگر آن موضوع را در جای دیگری به زبان نیاوردم. اما بعضی وقتها میبینی یک مداح جوان روضهای میخواند که پایه و اساس ندارد. وقتی هم به او میگویی که این مقتل صحیح نیست، توجهی نمیکند؛ چون با آن روضه میتواند حسابی از مردم اشک بگیرد. این اشک گرفتن چه ارزشی دارد؟ البته یک وقت میبینید روضهای مبتنی بر مقتل صحیح است؛ یعنی آن مقتل را مداح با هنر خودش پرورش داده است. این کار مشکلی ندارد، اما یک وقت شما میبینید خواندن مقتلی وهن امامان معصوم علیهمالسلام است و یا نقلی مستقیم از دو لب مبارک آنان که حتماً باید در این موارد دقت شود.
قطعاً اگر مداحان به عالمان و معلمان اخلاق مراجعه مکرر داشته باشند، از انحرافات گوناگون مصون خواهند ماند. ببینید همین کسانی که من و شما میشناسیم و بر آنان اشکال میگیریم، آیا زیر پوشش عالمی هستند یا نه. اگر مداحی با کسانی چون آیتالله خوشوقت، آیتالله حقشناس، آیتالله مجتهدی و سایرین مأنوس باشد، آیا از مسیر مستقیم اهل بیت علیهمالسلام منحرف میشود؟ اینکه میبینید بعضی از مداحان یله و رها هستند، به خاطر این است که مربی و معلم اخلاق ندارند. نداشتن یک راهنما، فقط در حوزه شعر و مقتل به مداح آسیب نمیزند؛ بلکه مفاسد فراوان دیگری هم در پیش خواهد داشت. سادهترینش این است که فکر میکند باید مجلسش بگیرد و خودش بین مردم «گل» کند؛ در حالی که مداح وارسته و مورد پسند انوار مطهر، کسی است که فقط برای خوشامد سیدالشهدا علیهالسلام میخواند و به چیز دیگری توجه ندارد.
کدام یک از مراثی را با حال و سوز بیشتری میخوانید؟
گمان میکنم در مصائب و مراثی کربلا، روضه بیبی زینب کبری سلامالله علیها را بااحساستر میخوانم و بیشتر در روحیهام اثر میگذارد؛ چون حضرت زینب، امالمصائب هستند.
گرههای زندگیتان را هم با همین روضه باز کردهاید؟
هر وقت مشکلی در زندگی به وجود میآید و گرهای به کارم میافتد به حضرت ولی عصر ارواحنا له الفداه متوسل میشوم. حتی اگر گره و مشکلی هم در کار نباشد، من اول در خانه حضرت حجت میروم و میگویم: »المستغاث بک یا صاحبالزمان» یا دعای «عزمالبلا» را میخوانم و بعد او را به مادرش حضرت زهرا سلامالله علیها یا عمهاش زینب کبری سلامالله علیها قسم میدهم. حضرت به مادر و عمهشان علاقه فراوانی دارند و محال است کسی اینگونه متوسل شود و جواب نگیرد. اگر یک مداح، آقا را حاضر و ناظر بداند و قسمش بدهد، پاسخش را خیلی زود میشنود.
یکی از فضاهایی که مورد علاقه مداحان است، سفرهای زیارتی از جمله سفر به سرزمین وحی و عتبات عالیات است. گویا شما سفرهای فراوانی را به مکه و کربلا تجربه کردهاید. از آنها بگویید.
بله سفر زیاد رفتهام، اما بگو چند سفر با معرفت رفتهای. اولین سفری که به حج رفتم، فقط 17 سال داشتم و در محضر آیتالله حقشناس به این سفر مشرف شدم. یک مقدار پول هم داشتم و سر سفره پدرم بودم. آیتالله حقشناس به من گفت که تو واجبالحج شدهای و باید به مکه بروی. آن وقت در بازار کار میکردم. آمدم از پدرم اجازه گرفتم و با آیتالله به حج رفتم. من در آن سال، کوچکترین حاجی ایران در حج تمتع بودم.
یعنی سال 43.
بله. من به سن قانونی نرسیده بودم و دولت به من گذرنامه نمیداد. برادر بزرگترم واسطه شد و ضمانتی گذاشت تا بتوانم گذرنامه بگیرم. بعد از آن سفر دیگر فتح باب شد و من تقریباً به جز ایامی که سرباز بودم، هر دو سال یک بار به حج مشرف شدم. البته من در زمان طاغوت سربازی نرفتم و فراری بودم. تا اینکه شاه ملعون در اواخر حکومتش همه سربازان خدمت نرفته را معاف کرد که من هم جزو آنها بودم. بعضی سالها را هم به عنوان مدیر حج یا نوکر سیدالشهدا علیهالسلام در کاروان عتبات به این سفرها مشرف شدهام.
اگر روزی مسافر آخرت شدید، دوست دارید کدام یک از روضههای شما را هیئتیها بیشتر بشنوند و آن را یادگار ارزشمند حاج احمد چینی بدانند؟
به جای جواب دادن به این سئوال، دلم میخواهد در مراسم تشییع من حتماً زیارت عاشورا خوانده شود. این را از مرحوم آیتالله حقشناس یاد گرفتم که برای زیارت عاشورا با ترتیبات خاصی چله میگرفتند. بعضی وقتها هم به من میگفتند: «برایم بخوان.»