سبک ساخت هیچ استادی در زمینه صنایعدستی شبیه هم نیست. من هیچوقت نمیتوانم کاری شبیه پدرم بسازم.
پدربزرگش مسگر بود و به قول خودش، خانوادگی دست به چکش و دستبه قلم هستند. پدرش، صفر فولادگر، از نوجوانی، دو سالی در اصفهان نزد حاجمحمد جوهری، از فولادگران متبحر کشور، شاگردی و بعد از بازگشت به تهران، کار را بهطور حرفهای آغاز کرد و 47 سال از عمرش را صرف ساخت علامت برای هیاتهای عزاداری کرد. او هم راه پدرش را ادامه داد.
از کودکی در کنار پدر حضور داشت و با عشقی که به اباعبدالله در دلش بود، از 13 سالگی و همزمان با درس خواندن، مشبککاری را شروع کرد و حالا حدود هفتسالی است که با رخصت از پدر، کار علامتسازی را بهطور حرفهای انجام میدهد. مهدی نیاکان جوان 39 ساله، پسر صفرعلی بهرامنیاکان معروف به صفر فولادگر، یکی از استادان برجسته علامتسازی در کشور است. حالا بعد از حدود یکسال که از درگذشت او میگذرد، پسرش بعد از سالها شاگردی زیردست پدر، فوت و فن ساخت یک علامت را میداند. مانند پدر، عشق به سازندگی دارد و همین باعث شد وارد این حرفه شود.
خودش میگوید: «از وقتی چشم باز کردم در هیاتهای عزاداری امام حسین بودم. عاشق اهلبیت هم هستم و همین باعث شد تا وارد ساخت علامت شوم. پیشنهادهای زیادی برای ساخت لوستر، تابلو، مجسمه و از این قبیل چیزها داشتهام اما دست و دلم به سمت دیگری نمیرود. »
استادان خطاطی هستند که خطوط نوشتهشده روی مشبکهای تیغههای علامت را به سفارش مشتری روی تیغهها و علامت مینویسند. تا سه سال پیش که علامتی را به تنهایی و بدون کمک گرفتن از پدرش ساخت، پدر به او اجازه نداده بود اسمش را روی علامت بنویسد. این اولینباری بود که تمام صفر تا صد یک علامت را با دستان خودش میساخت.
استاد فولادگر بعد از اتمام کار با «عمل کمترین صفر فولادگر» روی علامت امضا میکرد. عمل کمترین به معنای کوچک بودن و حقیر بودن در این کار است.
نیاکان میگوید: «سبک ساخت هیچ استادی در زمینه صنایعدستی شبیه هم نیست. من هیچوقت نمیتوانم کاری شبیه پدرم بسازم. حتی اگر هم بتوانم شبیه یکی از استادان بسازم، عناصری در آن استفاده میکنم که نشانی از کار و هنر من باشد. هنرمند وقتی چیزی را خلق میکند دوست دارد اسم خودش روی آن باشد. »
هر تکه از علامت معنایی دارد
طراحی قطعههای مختلف علامت کار خودش است و هرکدام معنایی برای خودشان دارند. پسر فولادگر میگوید: «رخی که روی علامت کار میکنیم، در اصل مرغ صلوات است. کفتری که در علامت میبینیم مظهر آزادی است. براق، اسب بالداری است که پیامبر به کمک آن به معراج رفت. سرش انسان و بدنش، اسب بالدار میشود. طاووس مظهر زیبایی، شیر نماد امیرالمومنین و مظهر قدرت و خروس اذانگوست.» علامت از دوره صفوی به بعد رواج پیدا کرد. آن زمان، شاهعباس صفوی به صنعتگران اصفهانی دستور ساخت نشانی را میدهد که مظهر قدرت، پلیدی، زیبایی، مکتب و همهچیز در آن باشد. آن زمان تیغهای ساختند که دو دمش، مانند دو دم شمشیر تیز بود. نوک آن نوک پیکانی است که مانند تیر از کمان خارج میشود. تیغه به پایین امتداد پیدا میکند و به سینه تیغه میرسد که این دایره، زمان است.
انبری داخل این دایره قرار میگیرد که مکان است. همه اینها روی۶ گوشهای نصب میشوند که به عشق ۶گوشه اباعبدالله ساخته میشود. در برخی کارهای قدیمی چهارگوشی به نیت خانه خدا ساخته میشود. بعد از نصب روی۶گوشه، همه اینها روی گویی در قسمت پایین قرار میگیرند که به نیت کره زمین است. یعنی مکتب شیعه روی کره زمین باید خودش را نشان دهد. دو «دهنهاژدر» در دو قسمت سینه تیغه علامت قرار میگیرند. اژدها در زبور حضرت داود به معنای نگهبان بهشت است اما در مکتب ما مظهر پلیدی و زشتی. آیهها، اسماءالله و اشعاری در وصف ائمه روی تیغهها نوشته میشوند که زیبایی هستند. دور هر زیبایی را یک زشتی و پلیدی میگیرد و دهنهاژدری که این دور قرار میگیرد به همین معناست. در دوره قاجار معمولا علامتها یک تیغ، سه تیغ یا پنج تیغ بودهاند. یک تیغ به نیت الله، سه تیغ به نیت سه ساله امام حسین و پنج تیغ به نیت پنج تن آلاباست. این نیت علم بوده است. تیغه میانی علم به نیتالله است.
نیاکان در ادامه میگوید: «برخی علامتها به سفارش مشتری طلاکوب میشوند و از طلای 4.9 در ساخت آن استفاده میکنیم که بالاترین عیار طلاست. هزینه یک علامت پنج تیغ پراساس، بدون طلاکوب 60 میلیون و با طلاکوب آن بین 150 تا 160 میلیون میشود. »
یکی از شاخصترین علامتهایی که پدرش در سال 78 ساخته، یک علامت 25 تیغه است که متعلق به یکی از هیاتهای تهران است و به نیت خواندن زیارت عاشورا ساخت آن سفارش شده و تنها علامتی است که بهطور کامل روی آن زیارت عاشورا نوشته شده است. از شاهتیغ به سمت چپ و از شاهتیغ به سمت راست و روی کتیبه جلویی هم یک زیارت عاشورا نوشته شده که در مجموع سه زیارت عاشورای کامل روی آن نوشته شده است.