سنگ بنای هیئت حضرت علیاکبر ۸۰ سال پیش گذاشته شد. درست همان زمانی که تعدادی از هم هیئتیهای شهرستان نور به تهران کوچیدند. حالا همه اعضای این دور همی پا به سن گذاشته به چشم عروهالوثقی به این هیئت نگاه میکنند و می گویند از برکت آن هنوز دل و دینشان سر سلامت است.
حوالی سال ۱۳۱۸ بود که جمعی از اهالی منطقه بلده در شهرستان نور که شامل ۴۶ روستا میشد به تهران مهاجرت کردند. آنها در هیاهوی آن مهرومومهای پایتخت که سخت برایشان غریبه میزد جز دیدار همشهریهایشان دلخوشی دیگری نداشتند. عشق به اهلبیت رشته محبت بین دلهایشان شد و به این شکل سنگ بنای هیئت حضرت علیاکبر را گذاشتند. «حاج قربان لاری» از اعضای هیئتامنای این حسینیه دراینباره میگوید: «وضعیت برگزاری مجالس روضه و نوحهخوانی همیشه به این شکل نبوده است. آن روزها مردم از بیم آجانها بهراحتی نمیتوانستند در روزهای ماه محرم به اهلبیت اظهار ادب و ارادت بکنند. عمال حکومت اگر متوجه میشدند در خانهای مراسمی برای اباعبدالله (ع) برگزارشده، متولیان مجلس را دستگیر و زندانی میکردند. پدران ما در شهرستان نور و بلده مراسم خانگی داشتند. برایمان تعریف میکردند که آن زمان همه پنجرهها را مسدود میکردند تا صدای خواندن دستهجمعی زیارت عاشورایشان به بیرون درز نکند.» عضو هیئتامنای حسینیه حضرت علیاکبر میگوید معلوم است بچههایی که سر سفره چنین پدران بیباکی بزرگشدهاند دست از حب به اهلبیت برنمیدارند و هرکجا که باشند به بهانه عرض ادب به آنها دورهم جمع میشوند: «وقتی بزرگترهای ما به تهران آمدند باهم قرار گذاشتند که این مجالس روضهخوانی را در خانههایشان ادامه دهند. تا سالهای دهه ۴۰ این هیئت خانگی در روزهای شنبه برگزار میشد تا اینکه نسل بعدی هیئت که جوانتر بودند نام مبارک حضرت علیاکبر (ع) را بر این هیئت گذاشتند و فعالیتهای آن را ادامه دادند.»
درک محضر شیرین پیر غلامان
پشتیهای قرمزرنگ طرح قشقایی دورتادور حسینیه فراخ را قاب گرفتهاند. روی دیوارها و سیاههها جابهجا کتیبه و پرچمهایی که نام اهلبیت زینتشان شده دل دلدادگان به اهلبیت را میبرند. نوای گرم نوحه حاج محمود کاظمی صفای دلنشینی به حسینیه داده است. قدیمیهای هیئت کاظمی و رسم آموزگاریاش را سبب جذب جوانان به این هیئت میدانند. مداح این محفل ۳۰ سال معلم قرآن مدارس شرق تهران بوده است. خودش مداحی را پای منبر بزرگانی مثل نادعلی کربلایی، حاج داوود آشتیانی و حاج اسماعیل ولی خانی آموخته و در این سالها با توسل به اهلبیت مداحان و ذاکران زیادی را پرورش داده است. کاظمی درباره فعالیتهای حسینیه علیاکبر میگوید: «من فکر میکنم هر محفلی که ماندگاری چشمگیری پیدا میکند حتماً دلیلی در خود دارد. اینجا برای ما صرفاً یک حسینیه نیست. سالها مرارت کشیده شده تا اینجا امروز از امکانات خوبی برخوردار شده است. بزرگان ما در قیدوبند نبودند. با هر چه داشتند و نداشتند برای امام حسین ویارانشان عزاداری میکردند. ما هم دنباله همین رسم عاشقی را گرفتیم و به یاری خدا چراغ اینجا را روشن نگاه داشتیم.»
آنهایی که پاسوز فعالیتها و برنامههای روزانه حسینیه حضرت علیاکبر هستند روی روزهای یکشنبه حساب دیگری باز میکنند. اگر در روز دوم هفته و بعد از نماز مغرب و عشا سری به این هیئت بزنید از نزدیک با پیر غلامان صاحب نامی ملاقات خواهید کرد. حاج محمود کاظمی از اعضای هیئتامنای این حسینیه دراینباره میگوید: «پیش از ساخت این حسینیه برای تربیت مداحان جوان کلاسهای هفتگی ما در منازل اعضا برگزار میشد؛ اما از سال 89 این کلاسها بهطور منظم در این حسینیه برگزار میشود. این دورهها بهطور رایگان ادامه مییابد تا همه علاقهمندان بدون هیچ مانعی بتوانند از حضور استادانی مانند محمدمهدی همایونی، حاج ابراهیم خطیب، حاج رمضان علی قربانی و حاج اصغر اسکندری بهره ببرند. عقیده ما این است که مداحان و ذاکرانی میتوانند تأثیرگذار باشد که بهدرستی اهداف قیام و مکتب عاشورا بشناسد. به همین دلیل در کنار آموزش مداحی مجالس وعظ و از همه مهمتر مقتل خوانی هم برگزار میکنیم تا جوانان علاقهمند به مداحی به این منابع موجود وصل شوند و مداحی آنها برای عاشقان اهلبیت آموزنده و گیرا شود. در این حسینیه به روی تمامی علاقهمندان به این هنر آیینی باز است و والدین میتوانند به همراه کودکان و نوجوانانشان مهمان برنامه یکشنبهشبهای این هیئت دائمی شوند.»
همیاری برای بدرقه جوانان به خانه بخت
از پا به سن گذاشتههای هیئت بهحساب میآید. رضا تاجور میگوید یاران قدیمی این هیئت مثل آستر و رویه در هر تصمیمی باهم بودهاند و همین مشارکتها باعث شده رونق این حسینیه در ماههای دیگر سال پابرجا باقی بماند: «از همان بدو تأسیس هیئت بزرگترهای ما برای عاقبتبهخیر شدن جوانها آستین بالا میزدند و توجه ویژهای به زوجهای نیازمند داشتند. بهاینترتیب بهطور نهچندان منظمی سالیانه تعدادی جهیزیه فراهم میکردند؛ اما از 35 سال پیش تا به امروز این روند ساماندهی ویژهای پیداکرده و حالا در سال تعداد معینی جهیزیه به زوجهای نیازمندی که به ما معرفی میکنند تحویل میدهیم.» تاجور میگوید باوجود گروه شناسایی که در هیئت فعالیت میکنند رسیدگی به نیازمندان واقعی سادهتر از گذشته شده است: «در حال حاضر حدود 40 خانوار زیرپوشش حمایتهای هیئت حضرت علیاکبر هستند. هرماه سبد اقلام غذایی به منزل این نیازمندان آبرومند ارسال میشود و بهجز این سعی داریم تا جایی که امکان دارد برای اشتغالزایی آنها قدم برداریم تا نیاز آنها بهطور دائمی رفع شود. در روزهای ماه محرم در آشپزخانه هیئت برای ایتام و خانوادههای نیازمند غذای نذری طبخ میشود و این رویه از رسمهای دیرینه این جمع است.»
حسینیهای برای تمامروزهای هفته
هیئت حضرت علیاکبر تنها محل پارفت بلدهایها نیست. «قربان لاری» از موسفید کردههای این هیئت میگوید درب این حسینیه در تمامروزهای هفتهای به روی مراجع باز است و حالا خیلیها مخاطب ثابت کلاسها و دورههای رایگان آن شدهاند: «سال 76 بود که زمین فعلی حسینیه با مشارکت بیش از هزار نفر خریداری شد. خیلی از این افراد اصالت بلدهای نداشتند و از اقوام دیگری بودند که در طول سالها همسایگی با میزبانان هیئت به جمع ما پیوسته بودند و اکنون ما را در برگزاری برنامههای مذهبی و مناسبتی مختلف کمک میکنند.» لاری از تصمیم هیئتامنا برای تبدیل این حسینیه به مرکزی فرهنگی میگوید: «زمانی که تصمیم به برگزاری کلاسهای آموزشی رایگان کردیم در محلههای اطراف میدان امام حسین (ع) هیچ مرکز فرهنگی و مذهبی وجود نداشت. به همین دلیل مترصد شدیم کلاسهای مداحی، آموزش روخوانی و تفسیر قرآن را برای گروههای سنی مختلف برگزار کنیم. حالا بعد از گذشت 10 سال قاریان و ذاکران مطرحی در این حسینیه تربیتشدهاند و این از برکات دلدادگی به اهلبیت و سیدالشهدا (ع) است.»
۳۲ شهید ناظر ما هستند
«ما درس بگیر شهدایمان هستیم و به راه آنها میرویم.» غلامرضا کاظمی از اعضای هیئتامنای حسینیه این را میگوید و به قاب عکسهای 32 شهید که بالای منبر نصبشدهاند اشاره میکند: «یکی از یکی آقاتر بودند. بیشترشان تازه قد کشیده و استخوان ترکانده بودند که راهی خط مقدم جبههها شدند. عاشق حضرت امام بودند. برای همین از روزهای پیش از انقلاب این هیئت محلی برای توزیع اعلامیههای ایشان بود. حضرت امام در این جمع از همان زمان که به فرانسه تبعیدشده بودند مریدان زیادی داشتند. همین مریدان چند سال بعد از انقلاب جانشان را دلیرانه به او و مکتبش هدیه کردند. حالا ما این شهدا را ناظر بر اعمالمان قرار دادهایم تا به خودمان و کارهایی که میکنیم مغرور نشویم. چراکه هر کاری هم کنیم صدها فرسخ از آنها که جانشان را برای راه امام و انقلاب فدا کردند عقبتر هستیم.»