کد مطلب : ۳۳۷۰۷
بازتاب عاشورا در مقاتل:
مقاتل نویسان و عاشورا
مقتل و مقتل نویسی سیر تاریخی و فراز و فرودهایی داشته که دکتر حجتالله جودکی، مدرس و پژوهشگر تاریخ، در این خصوص توضیحاتی ارائه دادهاند که در ادامه تقدیم مخاطبان فرهیخته کربوبلا میگردد.
دکتر جودکی، در مورد اینکه مقتل چیست و چه جایگاهی در تاریخنگاری اسلامی دارد بر این باور است که: تاریخنگاری در میان مسلمانان با سیرهنویسی آغاز شد و با نگارش کتب مغازی، مقاتل، فتوح، مسالک و ممالک، خراج، حدیث، رجال، کلام و... تکامل پیدا کرد. در واقع این موارد شاخههای کمکی علم تاریخ هستند.
مورخان بر اساس تمایل عقیدتی ـ سیاسی خویش مقتل مشاهیر مورد وثوق خود را تحریر کرده و اخبار و احادیث پیرامون زندگی، کیفیت، زمان و مکان قتل یا شهادت آنها را گرد آوری کردند. در نتیجه مقاتل مختلف و متنوعی نگاشته شد که نام آنها گرایش مذهبی ـ سیاسی مؤلف و نام مؤلف تا اندازهای درجه اعتبار گفتههایش را تعیین میکند. کتابهایی که تحت عنوان مقتل علی (ع)، مقتل عثمان، مقتل حجر بن عدی، مقتل الحسین علیهالسلام و... نوشته شدهاند، از این گونه هستند. در حقیقت هر چه کیفیت قتل و یا شهادت فرد مورد نظر، پر حادثه بوده و بر اذهان مردم آن روزگار بیشتر تأثیر گذاشته، در نتیجه مورخان بیشتری به آن عنایت کردهاند و باعث نگارش مقتلهای متفاوتی در آن زمینه شده است.
واقعه کربلا و شهادت سبط رسول خدا صلی الله علیه و آله، مسلمانان بلاد اسلام را در شعاع وسیعی و تا مدت زمان طولانی ـ تا عصر حاضر ـ متأثر کرد، به طوری که تا به حال اندیشههای بسیاری را به خود مشغول کرده و صدها کتاب و رساله در موردش نوشتهاند.
این پژوهشگر تاریخ درباره راه یافتن برخی اخبار غیر واقعی دراصل گزارشهای تاریخی بعد از عاشورا میگوید: ... در طول تاریخ به حادثه دردناک کربلا، شاخ و برگهای زیادی اضافه شده تا بیش از پیش بیانگر مظلومیت خاندان امام حسین علیهالسلام و ستمگری و بیرحمی بنیامیه باشد. این احساسات و عواطف کم کم به بیان داستانهایی در خصوص قساوت دشمن تبدیل شد و هر ساله بر تأثر شیعیان افزود تا جایی که بعد از گذشت چند قرن، به قدری تکرار شد که عده ای به نقل آن پرداختند.
این شاخ و برگهای اضافی سپس جزء وقایع کربلا قلمداد شد و به درون کتب تاریخ و مقتل راه پیدا کرد و تشخیص سره از ناسره در واقعه «طف» را مشکل کرد. مرثیهها و اشعار سوزناک نه تنها از این جنبههای اضافی و تا حدی نادرست مایه گرفت، بلکه موجب رواج و توسعه این تحریفها و خرافات شد.
از سوی دیگر، برخی از این انحرافات که در بعضی از کتابهای مقاتل و در بعضی از اشعار و مراثی با تشبیهات و توجیهات نامعقول رخنه کرده است، ستم مضاعفی در حق این شهیدان بزرگ است.
دکتر جودکی در ادامه به برخی از این نگاههای اشتباه اشاره کرد و گفت: نخستین مقتل مکتوب، تعداد سپاهیان دشمن را پنج هزار نفر و کشتههای آنان را هشتاد و هشت نفر ذکر میکند. این مطلب در کتاب «قیام جاوید؛ مقتلالحسین ابی مخنف» نوشته شده که من آن را ترجمه کردهام. این تعداد را مقایسه کنید با اسرار الشهاده ملا آقا دربندی که تعداد سپاه عمر بن سعد را در کربلا، یک میلیون و ششصد هزار نفر و تعداد کسانی را که فقط به دست امام حسین علیهالسلام کشته شدند، سیصد هزار نفر ذکر میکند!
عدهای در این خیالبافی آن قدر پیش رفتند که نوشتند امام حسین علیهالسلام تا بدان حد از سپاه دشمن کشت که خون رکابش را گرفت، بعد برای توجیه این سخن نا به جا حدیث تراشیدند که خداوند جبرئیل را فرستاد و به امام یادآوری کرد که من تو را نفرستادم که نسل بندگانم را براندازی! و امام ناگهان دریافت که راه را به خطا رفته است، لذا اعلام کرد: الهی رضا برضائک، مطیعا لامرک و... این نویسندگان و گویندگان اساسا به تالی فاسد این سخنان اندیشه نکردهاند و نمیدانند که دروغ بستن به ائمه اطهار علیهمالسلام گناه است و حتی موجب بطلان برخی فرایض میشود.
این پژوهشگر تاریخ در خصوص اینکه جایگاه شناخت صحیح و شعور دینی در اسلام و قیام حضرت سیدالشهدا علیهالسلام را چگونه میتوان تبیین کرد تا آموزههای این قیام، در تمام بخشهای زندگی ما نمود داشته باشد گفت: اگر چه بیان مسائل سوزناک، احساسات را علیه دشمن برمیانگیزد ولی مسلم است که شعور و شناخت صحیح و درست و بیغرضانه در همه اعصار و در نزد همه افراد بهتر مقبول میافتد. به بیان واضحتر اینکه، پاسخ به ندای «هل من ناصر ینصرنی» امام حسین علیهالسلام با دروغ و پیرایه بستن به نهضت آن حضرت که سبب خشنودی عوام میشود، منافات دارد.
در ثانی امروزه روشن شده است که نقل اخبار به تقلید از گذشتگان، بدون تدبر و اندیشه در آن، دردی را دوا نمیکند و شناخت سطحی که از واقعیات تاریخی به دست میآید، فقط میتواند برای لحظهای انسان را دل مشغول کند، در حالی که شناخت واقعی و عمیق رویدادهای تاریخی به آدمی عبرت میدهد که چگونه با مشکلات در آمیزد و تجربه گذشتگان را به خدمت بگیرد.
پا به جای نیکان گذارد و از خواری و ذلتی که سرانجام ستمگران است، دوری گزیند. این توصیه حضرت امیرالمومنین امام علی علیهالسلام باید آویزه گوش همه باشد که فرمودند: «اعقلوا الخبر اذا سمعتموه عقل رعایه لا عقل روایه، فان رواه العلم کثیر و رعاته قلیل». چون خبری را شنیدید آن را از روی تدبر و اندیشه در آن در یابید نه از روی نقل لفظ آن، زیرا نقلکنندگان علم بسیارند و اندیشهکنندگان در آن، اندک.
استاد تاریخ در پایان در خصوص اینکه برای درک درستی از وقایع عاشورا به کدام مقاتل رجوع کنیم گفت: به لحاظ محتوایی مقاتل را میتوان به سه دوره زمانی تقسیم کرد، اول مقاتلی که تا قرن پنجم هجری نوشته شده است. این مقاتل به دلیل نزدیکی زمانی با حادثه عاشورا دارای کمترین اشکال هستند. به ندرت مطالب سخیف و بیپایه و خلاف عقل در آنها وجود دارد.
از میان نسل اول مقاتل میتوان تاریخ طبری ذیل حوادث سالهای ۶۰ و ۶۱ هجری را نام برد، طبری مقتلالحسین را از ابومِخْنَف و عمار الدهنی نقل میکند. با این حال نمیتوان آن را کامل دانست. شاید عیب بزرگ این مقتل حذف اسناد آن باشد، چراکه مولف فقط به این بسنده کرده که مقتل را از کلبی و مدائنی و دیگران نقل میکند و گاهی از برخی اشخاص مثل حمید بن مسلم، فرزدق، علی بن حسین، ضحاک بن عبدالله ، فاطمه دختر امام حسین علیهالسلام و دو نفر از افراد قبیله بنیاسد که در طول راه همراه امام بودهاند، نام میبرد.
تنها نکته تحریفی این مقتل نقل پیشنهاد سه گانه عمر بن سعد از زبان امام حسین علیهالسلام است که شیخ مفید بدون نقد و تحلیل آن را پذیرفته است.
دوم مقاتلی که تا دوره تیموریان نوشته شدهاند که میکروب تحریف در آنها به وفور رسوخ کرده است. تحریف، جابجائی، کاستی، فزونیها و دگرگونی متون به جا مانده را شامل میشود. در این مقاتل نویسندگان تلاش کردهاند بهترینها را برای خود و بدترینها را برای دشمن بنویسند. معجزات و کرامات غیر واقعی به سپاهیان امام حسین علیهالسلام نسبت دادهاند و مطالب خلاف عقل و عرف در آنها فراوان است.
مانند زیاد نمودن کشتههای دشمن جهت بیان رشادت و جنگاوری اصحاب امام، نوحهسرایی جنیان بر امام حسین علیهالسلام، سخن از نامهای که سیصد سال قبل از شهادت امام حسین در یکی از کلیساهای روم خبر داده بود که: آیا آن امت که حسین را کشتند، امید به شفاعت جدش در روز قیامت دارند؟ یا اینکه پس از شهادت امام هر سنگی که از روی زمین بیتالمقدس برداشته میشد در زیر آن خون تازه وجود داشت.
نسل سوم مقاتل با نگارش کتاب روضه الشهداء توسط ملاحسین کاشفی شروع میشود که در این مقاتل تلاش فراوانی صورت گرفته تا شیعیان صرفا بر مصائب سیدالشهدا گریه کنند.
دکتر جودکی، در مورد اینکه مقتل چیست و چه جایگاهی در تاریخنگاری اسلامی دارد بر این باور است که: تاریخنگاری در میان مسلمانان با سیرهنویسی آغاز شد و با نگارش کتب مغازی، مقاتل، فتوح، مسالک و ممالک، خراج، حدیث، رجال، کلام و... تکامل پیدا کرد. در واقع این موارد شاخههای کمکی علم تاریخ هستند.
مورخان بر اساس تمایل عقیدتی ـ سیاسی خویش مقتل مشاهیر مورد وثوق خود را تحریر کرده و اخبار و احادیث پیرامون زندگی، کیفیت، زمان و مکان قتل یا شهادت آنها را گرد آوری کردند. در نتیجه مقاتل مختلف و متنوعی نگاشته شد که نام آنها گرایش مذهبی ـ سیاسی مؤلف و نام مؤلف تا اندازهای درجه اعتبار گفتههایش را تعیین میکند. کتابهایی که تحت عنوان مقتل علی (ع)، مقتل عثمان، مقتل حجر بن عدی، مقتل الحسین علیهالسلام و... نوشته شدهاند، از این گونه هستند. در حقیقت هر چه کیفیت قتل و یا شهادت فرد مورد نظر، پر حادثه بوده و بر اذهان مردم آن روزگار بیشتر تأثیر گذاشته، در نتیجه مورخان بیشتری به آن عنایت کردهاند و باعث نگارش مقتلهای متفاوتی در آن زمینه شده است.
واقعه کربلا و شهادت سبط رسول خدا صلی الله علیه و آله، مسلمانان بلاد اسلام را در شعاع وسیعی و تا مدت زمان طولانی ـ تا عصر حاضر ـ متأثر کرد، به طوری که تا به حال اندیشههای بسیاری را به خود مشغول کرده و صدها کتاب و رساله در موردش نوشتهاند.
این پژوهشگر تاریخ درباره راه یافتن برخی اخبار غیر واقعی دراصل گزارشهای تاریخی بعد از عاشورا میگوید: ... در طول تاریخ به حادثه دردناک کربلا، شاخ و برگهای زیادی اضافه شده تا بیش از پیش بیانگر مظلومیت خاندان امام حسین علیهالسلام و ستمگری و بیرحمی بنیامیه باشد. این احساسات و عواطف کم کم به بیان داستانهایی در خصوص قساوت دشمن تبدیل شد و هر ساله بر تأثر شیعیان افزود تا جایی که بعد از گذشت چند قرن، به قدری تکرار شد که عده ای به نقل آن پرداختند.
این شاخ و برگهای اضافی سپس جزء وقایع کربلا قلمداد شد و به درون کتب تاریخ و مقتل راه پیدا کرد و تشخیص سره از ناسره در واقعه «طف» را مشکل کرد. مرثیهها و اشعار سوزناک نه تنها از این جنبههای اضافی و تا حدی نادرست مایه گرفت، بلکه موجب رواج و توسعه این تحریفها و خرافات شد.
از سوی دیگر، برخی از این انحرافات که در بعضی از کتابهای مقاتل و در بعضی از اشعار و مراثی با تشبیهات و توجیهات نامعقول رخنه کرده است، ستم مضاعفی در حق این شهیدان بزرگ است.
دکتر جودکی در ادامه به برخی از این نگاههای اشتباه اشاره کرد و گفت: نخستین مقتل مکتوب، تعداد سپاهیان دشمن را پنج هزار نفر و کشتههای آنان را هشتاد و هشت نفر ذکر میکند. این مطلب در کتاب «قیام جاوید؛ مقتلالحسین ابی مخنف» نوشته شده که من آن را ترجمه کردهام. این تعداد را مقایسه کنید با اسرار الشهاده ملا آقا دربندی که تعداد سپاه عمر بن سعد را در کربلا، یک میلیون و ششصد هزار نفر و تعداد کسانی را که فقط به دست امام حسین علیهالسلام کشته شدند، سیصد هزار نفر ذکر میکند!
عدهای در این خیالبافی آن قدر پیش رفتند که نوشتند امام حسین علیهالسلام تا بدان حد از سپاه دشمن کشت که خون رکابش را گرفت، بعد برای توجیه این سخن نا به جا حدیث تراشیدند که خداوند جبرئیل را فرستاد و به امام یادآوری کرد که من تو را نفرستادم که نسل بندگانم را براندازی! و امام ناگهان دریافت که راه را به خطا رفته است، لذا اعلام کرد: الهی رضا برضائک، مطیعا لامرک و... این نویسندگان و گویندگان اساسا به تالی فاسد این سخنان اندیشه نکردهاند و نمیدانند که دروغ بستن به ائمه اطهار علیهمالسلام گناه است و حتی موجب بطلان برخی فرایض میشود.
این پژوهشگر تاریخ در خصوص اینکه جایگاه شناخت صحیح و شعور دینی در اسلام و قیام حضرت سیدالشهدا علیهالسلام را چگونه میتوان تبیین کرد تا آموزههای این قیام، در تمام بخشهای زندگی ما نمود داشته باشد گفت: اگر چه بیان مسائل سوزناک، احساسات را علیه دشمن برمیانگیزد ولی مسلم است که شعور و شناخت صحیح و درست و بیغرضانه در همه اعصار و در نزد همه افراد بهتر مقبول میافتد. به بیان واضحتر اینکه، پاسخ به ندای «هل من ناصر ینصرنی» امام حسین علیهالسلام با دروغ و پیرایه بستن به نهضت آن حضرت که سبب خشنودی عوام میشود، منافات دارد.
در ثانی امروزه روشن شده است که نقل اخبار به تقلید از گذشتگان، بدون تدبر و اندیشه در آن، دردی را دوا نمیکند و شناخت سطحی که از واقعیات تاریخی به دست میآید، فقط میتواند برای لحظهای انسان را دل مشغول کند، در حالی که شناخت واقعی و عمیق رویدادهای تاریخی به آدمی عبرت میدهد که چگونه با مشکلات در آمیزد و تجربه گذشتگان را به خدمت بگیرد.
پا به جای نیکان گذارد و از خواری و ذلتی که سرانجام ستمگران است، دوری گزیند. این توصیه حضرت امیرالمومنین امام علی علیهالسلام باید آویزه گوش همه باشد که فرمودند: «اعقلوا الخبر اذا سمعتموه عقل رعایه لا عقل روایه، فان رواه العلم کثیر و رعاته قلیل». چون خبری را شنیدید آن را از روی تدبر و اندیشه در آن در یابید نه از روی نقل لفظ آن، زیرا نقلکنندگان علم بسیارند و اندیشهکنندگان در آن، اندک.
استاد تاریخ در پایان در خصوص اینکه برای درک درستی از وقایع عاشورا به کدام مقاتل رجوع کنیم گفت: به لحاظ محتوایی مقاتل را میتوان به سه دوره زمانی تقسیم کرد، اول مقاتلی که تا قرن پنجم هجری نوشته شده است. این مقاتل به دلیل نزدیکی زمانی با حادثه عاشورا دارای کمترین اشکال هستند. به ندرت مطالب سخیف و بیپایه و خلاف عقل در آنها وجود دارد.
از میان نسل اول مقاتل میتوان تاریخ طبری ذیل حوادث سالهای ۶۰ و ۶۱ هجری را نام برد، طبری مقتلالحسین را از ابومِخْنَف و عمار الدهنی نقل میکند. با این حال نمیتوان آن را کامل دانست. شاید عیب بزرگ این مقتل حذف اسناد آن باشد، چراکه مولف فقط به این بسنده کرده که مقتل را از کلبی و مدائنی و دیگران نقل میکند و گاهی از برخی اشخاص مثل حمید بن مسلم، فرزدق، علی بن حسین، ضحاک بن عبدالله ، فاطمه دختر امام حسین علیهالسلام و دو نفر از افراد قبیله بنیاسد که در طول راه همراه امام بودهاند، نام میبرد.
تنها نکته تحریفی این مقتل نقل پیشنهاد سه گانه عمر بن سعد از زبان امام حسین علیهالسلام است که شیخ مفید بدون نقد و تحلیل آن را پذیرفته است.
دوم مقاتلی که تا دوره تیموریان نوشته شدهاند که میکروب تحریف در آنها به وفور رسوخ کرده است. تحریف، جابجائی، کاستی، فزونیها و دگرگونی متون به جا مانده را شامل میشود. در این مقاتل نویسندگان تلاش کردهاند بهترینها را برای خود و بدترینها را برای دشمن بنویسند. معجزات و کرامات غیر واقعی به سپاهیان امام حسین علیهالسلام نسبت دادهاند و مطالب خلاف عقل و عرف در آنها فراوان است.
مانند زیاد نمودن کشتههای دشمن جهت بیان رشادت و جنگاوری اصحاب امام، نوحهسرایی جنیان بر امام حسین علیهالسلام، سخن از نامهای که سیصد سال قبل از شهادت امام حسین در یکی از کلیساهای روم خبر داده بود که: آیا آن امت که حسین را کشتند، امید به شفاعت جدش در روز قیامت دارند؟ یا اینکه پس از شهادت امام هر سنگی که از روی زمین بیتالمقدس برداشته میشد در زیر آن خون تازه وجود داشت.
نسل سوم مقاتل با نگارش کتاب روضه الشهداء توسط ملاحسین کاشفی شروع میشود که در این مقاتل تلاش فراوانی صورت گرفته تا شیعیان صرفا بر مصائب سیدالشهدا گریه کنند.
مرجع : کرب و بلا