در آموزشگاه حجاز؛ فراگیری و فرادهی یک اصل است این فعالیت در سه بخش تعریف شده است: بخش اول آن ادامهدهنده تحقیق و پژوهش و انتشار مطالب و هنرهای نمایشی است. بخش دوم، آموزش ردیف موسیقی ایرانی و ردیف موسیقی تعزیه است و بخش سوم اجرا که به اولیاءخوانی و مخالفخوانی مربوط است.
ایام عزاداری که میشد، بابا ما را به تماشای دستههای اطراف حرم میبرد. ماشین را توی کوچه پس کوچهای میگذاشت و ما عزاداران کوچک امام حسین(ع) در شلوغی خیابان شیرازی، محو تماشای مردان سیاهپوشی میشدیم که با سنج و زنجیر و طبل کاری میکردند کارستان. زنجیرها را محکم و هماهنگ به شانهها میکوبیدند، سنجها را بر هم میکوفتند و همراه با غرش طبل، نوای حسین جانشان عرش خدا را میلرزاند. دستهای میرفت و دستهای در امتدادش میآمد. اگر بخت باهامان یار بود، میان دستههای عزادار که از دور و نزدیک برای تسلیت خدمت امام هشتم میرفتند، به گروهی تعزیهخوان میرسیدیم تا همراه جمعیت عزادار، قصه پر غصه کربلا را به تماشا بنشینیم. با نالههای العطش کودکان کربلا بغض کنیم و توی دلمان آرزو داشته باشیم این بار، شمر با آن شنل قرمز و کلاه شاخدار، از امام حسین(ع) شکست بخورد. اما افسوس که: این قوم لعین حیا ندارند... شرم از رخ مصطفی ندارند. آموزش صحیح تعزیهخوانی دغدغهای است که از دیرباز، مورد توجه ارادتمندان خاندان عصمت و طهارت بوده است. این سنت دیرینه چند هزار ساله که ریشه در فرهنگ ما دارد، در طول تاریخ، توسط برخی افراد ناآگاه به ابتذال کشیده شده و خطری بزرگ در جهت تحریف دین و دینستیزی نسل جوان ایجاد کرده است. اسدالله علی عسگری رنانی، پژوهشگری است که پس از سالها کار تحقیقاتی و علمی در زمینه موسیقی و تعزیه، با درک شرایط خاص و بحرانی جامعه کنونی، به این حوزه وارد شده تا با تاسیس آموزشگاه «حجاز» در شهر اصفهان، به مقوله تعزیه و تعزیهخوانی به شکلی کارشناسی بپردازد. صحبتهای این عاشق دلسوخته ائمه اطهار که مولف چند جلد کتاب ارزشمند نیز در زمینه تعزیهخوانی است، برای آنها که محبت اهل بیت در وجودشان شعله میکشد، خالی از لطف نخواهد بود.
تولد حجاز
عشق من به سیدالشهدا و خاندان مطهرشان از خانواده نهادینه شده است و از رفت و آمدهایی که به مجالس ایشان اعم از روضه، هیئتهای مذهبی و تعزیه همراه پدر داشتم. علاقهام به تعزیه و تعزیهخوانی از سنین کودکی بود اما متأسفانه در سال های شصت و هفتاد، تعزیه خیلی انحصاری در محلهها اجرا میشد و یا باید پدرانمان تعزیهخوان بودند یا از طرف بعضی افراد سفارش میشدی تا بتوانی اجرای تعزیه داشته باشی. ولی من تعزیهخوانی را از بعد پایان خدمت در دهه هفتاد و سن 20،21 سالگی با گروهی که تشکیل دادم شروع کردم. در همان دوره با احساس کمبود یک آموزش اصولی و علمی در این حوزه، مقدمات آن را که از فراگیری خودم در زمینه موسیقی مکتب اصفهان بود، شروع کردم. حدود 3 الی 4 سال بیشتر تعزیهخوانی نکردم و همه وقتم را پای فراگیری موسیقی و مطالب تعزیه گذاشتم. پس از فراگیری که در دهه هفتاد داشتم از اوایل دهه هشتاد برای نگارش کتاب اولم «نغمه عشق یک»، شروع به تحقیق، نگارش و مطالعه در زمینههای مختلف کردم. کتاب طی دو مرحله آماده شد و نهایتاً سال 1390 به چاپ رسید و چون عنوانی آموزشی داشت، باید مکانی دائر میکردم و نامی نیز برایش میگذاشتم که حجاز را برگزیدم. حجاز، گوشهای از آواز ابوعطا از ردیف موسیقی ایران است و دیگر این که حجاز زادگاه اهل بیت است و از لحاظ ایهام هم بیانگر موسیقی و هم بیانگر مذهب است.
پژوهش، آموزش، اجرا
در این مسیر اگر بخواهم از مشکلات بگویم به کاری نمیرسم. اما در حقیقت مشکل اصلی ما عدم شناخت متولیان فرهنگ هنر و رسانه و مجریان مدیران حوزههای فرهنگی و هنری است که خود جای بحث دارد و در این مجال نمیگنجد اما بحمدالله توانستهام با مساعدت بعضی از مسئولان مرتبط بر این مشکلات فائق آیم. فعالیتهای آموزشگاه به صورت رسمی از سال 1396 آغاز شد. زمانی که مجوز تأسیس آموزشگاه از طرف اداره کل ارشاد استان اصفهان صادر شد. این فعالیت در سه بخش تعریف شده است: بخش اول آن ادامهدهنده تحقیق و پژوهش و انتشار مطالب و هنرهای نمایشی است. بخش دوم، آموزش ردیف موسیقی ایرانی و ردیف موسیقی تعزیه است و بخش سوم اجرا که به اولیاءخوانی و مخالفخوانی مربوط است. کار تدریس در این آموزشگاه با پنج مدرس دنبال میشود: مدرس آواز و ردیفهای سنتی و ردیف موسیقی تعزیه، مدرس مخالفخوانی، مدرس ساز ترومپت، مدرس ساز نی و مدرس ساز کوبهای از جمله طبل ریز. در آینده نیز از مدرسان دیگر استفاده خواهیم کرد.
ایمان، اعتقاد و اخلاق
شرط پذیرش هنرجو در این آموزشگاه به این صورت است که در مرحله اول حضور تمام هنرجویانی که مایل باشند به هنر تعزیهخوانی رو آورند بلامانع است. در مرحله دوم، طی یک ترم هشت جلسهای، پتانسیل و ظرفیت هنرجویان تشخیص داده میشود. چون این آموزشگاه بر اساس اعتقادات مذهبی و آیین هنر نمایش تعزیه پایهگذاری شده، ایمان، اعتقاد و اخلاق اصول ماست و در ادامه، مطلب مرتبط با حوزه تعزیه و تعزیهخوانی است. من از سال 1390 که به صورت خصوصی شروع به فعالیت آموزش داشتم تا سال 1395 بیش از 600 هنرجو را آموزش دادم. در طی این زمان ریزشهایی هم داشتهایم که در نهایت تعدادی در مقام مدرس به آموزش هنرجویان در شهرهای خودشان و تعدادی در اجرای تعزیهخوانی اصولی به فعالیت مشغولند. امیدوارم در برنامه طرح دوم ما که از سال 96 تا سال 1400 است بتوانم بیش از 50 مدرس ماهر در این حوزه داشته باشم. اگر موفق شوم از این آموزشگاه، خروجی مدرسین این حوزه را داشته باشم کاری است شگرف و دِین خود را ادا کردهام. خوشبختانه تاسیس آموزشگاه حجاز در اصفهان، در امر تعلیم موسیقی تعزیه انگیزهای برای کل ایران در حوزه آموزش تعزیه و تعزیهخوانی به صورت علمی ایجاد کرد. به طوری که در تمام نقاط کشور پذیرفتند آموزش تعزیه میتواند جایگاهی در سیستم آموزشی کشور داشته باشد. هر چند هنوز اندر خم یک کوچهایم اما همین که این آموزشگاه جرقهای شد برای بحث آموزش بسیار خوشحالم و در ادامه بحث تحقیق و پژوهش و انتشار و تربیت هنرجویان موسیقی تعزیه هم انشاءالله بتوانیم در زمینه چاپ و نشر و تشکیل گروههای متعهد به این حوزه موفق عمل کنیم.
تعزیهخوانی و آسیبها
تعزیه ما برگرفته از فرهنگ و آداب و رسوم هر منطقه است و در اصل، آواها و موسیقی خود را دارد و اصول زبان تعزیه، موسیقی است. این موسیقی ریشه در ردیف آوازی موسیقی 2500 سال ما دارد و تعزیهای که گوشهها و ردیف موسیقی در آن نقشی نداشته باشد تعزیه نیست. بلکه یک فرم شبیهگردانی است. پیشینه این هنر در اصفهان که پایتخت ایران بوده به بیش از پانصد سال و عصر صفوی میرسد که نوعی تعزیه صامت بوده با عنوان شبیهگردانی تعزیه. از نیمه دوم قاجار، این سنت به تعزیه ناطق مبدل و تعزیه از حمایت دولت برخوردار شد که اولین قدم آن ایجاد تکیه بزرگ و با عظمتی به نام تکیه دولت بود. اصفهان که خود مرکزی هنری و صاحب مکتب بود در پیشبرد و رونق بخشیدن تعزیههای تکیه دولت نقش به سزایی داشت. امروزه نیز تعزیهخوانی در بیشتر شهرهای اصفهان مرسوم است و در تمام منطقه استان اجرا میشود. برای مثال منطقه برخوار، خمینیشهر، زواره، خوانسار و نطنز. به عقیده بنده حمایت در هر موضوعی یک اصل است و آن را نمیتوان منکر شد. امروزه دولتمردان و رسانه ملی و آموزش و پرورش ما میتوانند با در اختیار گرفتن تعزیهخوانان پیشکسوت و متعهد کاربلد و با اقدامات پژوهشی در حوزه تعزیهخوانی به احیای این سنت به شکل مطلوب بپردازند و در غیر این صورت کار به جایی نمیرسد. عدم آموزش اصولی و هرج و مرج در این حوزه و تقلیدهای بیجا از افراد ناآگاه برخی از دلایلی است که امروزه باعث آسیبهایی در این حوزه شده است. این آسیبها خطراتی مانند تعامل نداشتن جامعه با هنر تعزیه و تعزیهخوانی را به دنبال دارد. در واقع در حال حاضر نیز، جامعه جوان امروز ما تا حدود زیادی با تعزیه بیگانه است و مابقی، تعزیه را از دید تفنن و سرگرمی دنبال میکنند و بحث عزاداری و درس گرفتن از پیام عاشورا روز به روز کمرنگتر میشود.
نسل جدید نسلی با سرشت پاک
برای پیوند نسل امروز با شعائر دینی از طریق هنر تعزیهخوانی، باید بگویم نسل امروز، زاده نسل دیروز است. ما در این حوزه برای نوجوانان و جوانان چه کردهایم که از آنها توقع دینداری داشته باشیم؟ ما امروز نمیتوانیم با نسلی که سرگرم شبکههای مجازی و رسانههای جمعی است و وقت خود را بیهوده میگذراند کاری بکنیم. فقط در یک صورت این امکان وجود دارد. آن هم وقتی که هنر تعزیه از سنین پایین در کتب دانشآموزان گنجانده شود تا در بزرگسالی انگیزهای باشد برای شناخت هرچه بیشتر جوانان در حوزه هنر آیینی تعزیه. لازم است جوانانی که میخواهند تازه وارد این حوزه شوند زیر نظر مراکز آموزشی قرار گیرند و در این زمینه مطالعاتی از کتابهای موجود داشته باشند. اما مشکل اینجاست که خیلیها خود را در سِمَت استادی این هنر میدانند و متأسفانه تشخیص این موضوع برای جوانان امروز بسیار سخت است و احتمال زیادی دارد در این حوزه گمراه شوند و در مقطعی هم به طور کلی عطای تعزیه و تعزیهخوانی را به لقای آن ببخشند. نسل جدید سرشتشان پاک است و اگر درست کار شود علاقه و عشق در آنها هست. فقط اگر راهنمایی و آموزش داده شوند شاهکار میکنند و اگر کار نکنیم سودجوهای فرهنگ غرب یکییکی و گروهی آنها را به ناکجا آباد خواهند برد. همانطوری که رسانههای قوی معاند میتوانند جذاب باشند ما هم میتوانیم از همان رسانهها و ابزار استفاده کرده و کارشکنیها را نابود و به نفع این سنت و هنر با ارزش استفاده کنیم. هیجانات نسل جوان را از راه منفی به راه مثبت و درست هدایت کنیم و هر کس به اندازه وسع و توانش و رسانه ملی، آموزش و پرورش تأثیرگذار باشند.
مطالعه و آموزش؛ شرط موفقیت تعزیهخوانها
موسیقی تعزیه و خواندن یک اصل است اما در حین آموزش که همان موسیقی تعزیه است به اجرا و محتوا نیز باید پرداخت. در تعزیه تمام موارد مثل زنجیری است که به هم متصل است. پایبندی به سنتها یک اصل است چرا که تعزیه ما هنوز گنجینهای است که میتوان از آن استفاده کرد در حقیقت در صورتی خلاقیت میتواند مفید و تأثیرگذار باشد که ما توانسته باشیم یک دوره بلندمدت از آثار به جا مانده بهره ببریم. در ادامه مسیر و با داشتن و بهرهگیری از آثار گذشتگان است که میتوان حرفی برای گفتن داشت تا از لحاظ مایه، کمتر از آثار گذشتگان نباشد. یک شاعر خوب وقتی خوب شعر میگوید که بیش از بیست هزار بیت از شاعران بزرگ شعر در حافظه داشته باشد در این صورت میتواند شاعر و خلاق باشد. در حوزه تعزیه، بدون آن که خوانندگان امروز حداقل در امر آموزش همت داشته باشند نوآور میشوند. آنها بدون مطالعه و آموزش کاری به جایی نمیبرند.
متولیان بی عمل
در ابتدا از طرف هیچ ارگانی نه در زمینه تحقیق و نشر، همکاری با بنده نبوده است. این که ارشاد از آثار چاپ شده 10 الی 20 کتاب بخرد گره کاری باز نمیشود. تمام هزینه کتابهای چاپ شده آموزشگاه حجاز از سر عشق و علاقه به اهل بیت و احساس دین به فرهنگ و هنر است. در این حوزه متأسفانه عدم مطالعه و آموزش باعث سست شدن حوزه هنر تعزیه شده و به قول مثالی که میگویند حرمت حرم را که دارد؟ متولی حرم. امروز متولیان فرهنگ و هنر حرف میزنند و از عمل خبری نیست چرا که آنها هم نتوانستند نیاز جامعه امروز را جامه عمل بپوشانند. این امر بسیار خطیر است که کسی بتواند خود را قانع کند با مشکلات امروز در زمینه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی از خود و خانواده خود بگذرد و کار فرهنگی کند. در این حوزه که هنری است فراهنر، اگر بخواهیم از دید هنری و مذهبی به آن بپردازیم، همکاری همه ارگانهای فرهنگی و هنری و اجتماعی و پرورشی و رسانه ملی، آموزش و پرورش الزامی است. آموزش و پرورش و رسانه ملی میتوانند نقش مهمی ایفا کنند و این دو اصل از نظر آگاهی جامعه، تاثیر به سزایی دارد.
هنوز به فراگیری مشغولم
خوشحالم از این که در مسیری قدم گذاشتهام که اگر ذرهای از حقیقت آن را دریابم هم دنیا و هم آخرت را میتوان داشت. بحمدالله این لطف شامل حال من شد که بتوانم نقشی در اشاعه شعائر مذهبی برای نسل کنونی و آینده این سرزمین داشته باشم و آثاری که تولید شده است راهگشای حوزه تعزیه در امر آموزش باشد. این موفقیت را مرهون پدر و مادرم، رفتار صحیح خادمان قدیمی و استادان عزیزی هستم که از محضرشان کسب فیض کردم. در واقع باید بگویم مدیون همدلی و همراهی خانوادهام هستم. برای رسیدن به این جایگاه، تلاش زیادی کردم ولی برای این هدف بزرگ، کافی نیست و باز هم به تلاش خود ادامه میدهم که این هدف، اجرای صحیح تعزیه در همه مناطق کشور است. در این حوزه برای من فراگیری و فرادهی یک اصل است و هنوز هم به فراگیری مشغولم.