«ژیلا ناصری» بانوی فعالی است که حالا 20 سال است در حوالی غرب تهران هیأت زنانهای را راه انداخته که شاید پرجمعیتترین هیأت زنانه شهر باشد؛ هیأتی که همه کارهایش بر دوش بانوان است.
«زنانه نداریم» شاید جمله تکراری و غمانگیزی برای بسیاری از زنانی باشد که دوست دارند همپای مردها و همسرانشان شبهای عزاداری را بگذرانند اما با این جمله غمانگیز مواجه میشوند. بخش زنانه سایر هیئتها نیز اغلب به گرمی و پویایی بخشهای مردانه نیست و حسرت زنان زیادیست که دوست دارند فعالیتهای فرهنگی جدی زنانه داشته باشند. دغدغهای که 20 سال پیش به ذهن «ژیلاناصری» فعال فرهنگی و مذهبی رسید و همه توانش را به کار گرفت تا هیئتی بزرگ، جدی، پویا و به روز برای زنان بسازد. هیئتی که تمام هفته فعال است و به طور منظم برنامه دارد. شرکت کنندگانش در گروههای سنی مختلف دسته بندی میشوند و هرکدام پای منبرهای خودشان مینشینند. حتی آشپزخانه هیئت هم به عهده زنان است. «بیتالزهرا» هیئت فعالی که نامش بهانهای شد در روزهای فاطمیه و ایام شهادت حضرت فاطمه (س) به سراغ مدیرش برویم تا درباره آن بیشتر بدانیم.
فهمیدیم با هیئت هفتگی عادی کاری پیش نمیرود
«ژیلا ناصری» متولد 1339 است. در دانشگاه، مدیریت فرهنگی خوانده اما همیشه حواسش بوده که حتی همین درس خواندن نباید او را از کارهای فرهنگیاش دور کند تا جایی که گاهی مجبور شده برای پیش بردن کارهایش، دانشگاه را در اولویت بعدیاش بگذارد و با زحمت زیاد درس بخواند. بیست سال پیش بود که دغدغههای فرهنگیاش باعث شد بخواهد جلوتر از باقی فعالیتهای روتین زنانه عمل کند و خودش به تنهایی وارد گود شد تا برای زنان محفل تازهای بسازد:«سال ۷۹ بود که رهبری فرمودند ما جنگ دیگری به نام «جنگ نرم» داریم. هرکس که میتواند بیاید تا فرهنگ انقلاب اسلامی که با زحمتهای بسیار بدست آمدهاست را حفظ کنیم. ما هم اقدام کردیم و ابتدا در خانهمان هیئت برپا کردیم. بعد دیدیم فقط با هیئت هفتگی نمیشود جوانها را آماده کرد و باید کنارش کارهای عمیق پرورشی و مداوم انجام داد. برای همین عضو بسیج محله شدم و آنجا با فعالیتهای آموزشی و برگزاری کلاسهای هنری، ورزشی و اردوهای مختلف و تشکیل گروههای سرود و تئاتر گروه ما توانسته بود مخاطبان زیادی را جذب کند. خلاصه اگر بخواهم بگویم این میشود که نگاه میکردیم ببینیم دختران جوان چه چیزی دوست دارند. ما همه تلاشمان را میکردیم که همان مورد را به فعالیتهایمان اضافه میکردیم. اما نکته مهمی که در این ۱۸ سال فعالیت مجموعه ما وجود دارد این است که ما با بچهها همراهی کردیم و کارهای تربیتی انجام میدادیم. اینطور نبود که هفتهای یکبار یک سخنرانی انجام بدهیم و حالا یک عزاداری هم برگزار کنیم و بعد از آن همه چیز تمام شود. بلکه ما با دخترها ارتباط دوطرفه و مداوم داشتیم. در این ارتباطات به تدریج سبک زندگی بچهها عوض شد و آنها سبک زندگی جدیدشان را وارد خانوادهها کردند و خود خانوادهها نیز به مرور از اعضای ما شدند. این اتفاق آرام آرام شکل گرفت تا اینکه ما ۱۰ سال پیش توانستیم کارهایمان را در سطح منطقه گسترش بدهیم.»
شهرداری گفت بیایید با ما کار کنید
فعالیتهای خانم ناصری و گروهش در منطقه حسابی مورد توجه قرار میگیرد آنقدر که شهرداری منطقه از او دعوت میکند تا در آنجا استخدام شود و از نیروهای شهرداری باشد. اما خانم ناصری میگوید که تنهایی نمیآید:«به خاطر فعالیتهای حاشیهای و نمایشگاهی که انجام میدادیم، این کارها مورد توجه معاونت اجتماعی منطقه ۱۰ شهرداری تهران قرار گرفت و باعث شد که آنها ما را دعوت کردند که من آنجا استخدام شوم. اما گفتم اگر بیایم با بچههایم میآیم که آنها به ما جایی در سرای محلهای که تعطیل و خالی شده بود دادند و من ۸ سال آنجا با بچههایم حضور داشتم و فعالیت جدی میکردیم.
ما در آنجا کارهای مهمی انجام دادیم. مثلا اینکه شهرداریها هیچکدامشان هیچ مهدقرآنی نداشتند. ما این کار را در منطقه ۱۰ انجام دادیم و آرام آرام همه محلهها این طرح را اجرا کردند. کار تئاتر انجام میدادیم و در بسیاری از مکانهای مختلف برای مدارس و حتی زیارتگاههای مختلف اجرا میکردیم که خیلی هم بازخوردهای مثبت گرفتیم.»
بهازای هر ممنوعیتی که برای دختران جوان بود، یک جایگزین گذاشتیم
خانم ناصری اعتقاد جدی به استفاده از جوانها و همراهی با آنها دارد آنقدر که سرتاسر گفتگویش با ما روی این موضوع تاکید میکند و میگوید باید جوانها را جدی گرفت و با آنها همراه شد. وقتی میپرسیم چطور توانسته برخلاف بسیاری از هیئتها و محافل مذهبی دختران جوان دورههای مختلف را در طول این هجده سال فعالیت مستمر با خود همراه کند؛ جواب میدهد:«رمز همراهی با جوانها این بود که ما به خودمان میگفتیم وقتی به جوانها و نسل جدید مدام میگوییم این کار را نکن، آن کار را نکن. ما برای هر نکنی که گفتیم یک چیز خوبی را جایگزینش کردیم. مثلا بیست سال پیش که این کار را شروع کرده بودیم میگفتند خوب نیست دخترها تنهایی به هیئت بروند. ما میگفتیم اینطور نیست و به دخترانمان مسئولیت میدادیم. میگفتند دختر بد است سینه زنی کند. ما میگفتیم نه، ما هم امام حسین(ع) را دوست داریم چرا نباید سینه زنی کنیم؟ سینه زنی کنید. اشکالی ندارد. بعضی خانوادهها هم به فعالیتهای هنری دختران مثل تئاتر حساس بودند و مخالف بودند و دوست نداشتند دخترشان به چنین کلاسهایی برود، چون معتقد بودند در بیشتر این کلاسها ملزومات شرعی رعایت نمیشود. ما برای رفع این مشکل این کلاسها و فعالیتهای هنری را داخل مجموعه خودمان آوردیم. حتی برنامههایی داشتیم که بچهها خودشان به اقشار ضعیف و آسیب دیده کمک کنند و اینطوری به بالا رفتن اعتماد به نفسشان نیز کمک میشد.»
هرگروه سنی، یک برنامه هیئت مجزا
به روز بودن منبرها و سخنرانیهای هیئت یکی از ویژگیهای مهم این هیئت هفتگی فعال است که خانم ناصری برایش حسابی برنامه میچیند. اما موضوعی که هیئت بیتالزهرا را خیلی خاص میکند، داشتن چند برنامه هیئت مجزای هفتگی برای گروههای سنی مختلف است. هیئتهایی که هرکدام در مورد مسائل روز و مرتبط با آن گروه برگزار میشوند و برای محتوای آن جلسه گذاشته میشود:«برای ما در درجه اول خیلی مهم بود که همیشه به روز باشیم. برای این به روز بودن مسئولین هیئتها را در دو زمان جداگانه جمع میکنیم و برای کودک و بزرگسال پروژه تعریف میکنیم. به طور مثال بررسی میکنیم که در این هفته در ایران و جهان چه اتفاقاتی افتادهاست و چه چیز اخلاقی و یا آسیب اجتماعی سر بیرون آورده که درباره آن تحقیق کنیم تا در هیئت در مورد آن صحبت کنیم. حتی آموزش قرآن ما به این شکل نیست که یکریز و پشت هم درس بدهیم. ما قصه آیات را بررسی میکنیم. فیلمی اگر دربارهاش ساخته شده نشان میدهیم. برای دختران کوچک اینطور است که وقتی مضمون را برایشان میگوییم از آنها میخواهیم که یک نقاشی در رابطه با آن مضمون برای ما بکشند تا هم مفهوم کلاس، خشک نباشد و هم خلاقیتشان تقویت شود. هیئتدارهای ما هم این تجربهها و پروژهها را در اردوها، برنامههای ورزشی و کلاسهای آموزشی اجرا میکنند و یک جورهایی مادر دوم یا بهتر بگویم مادر دینی بچهها میشوند و حتی برای تشویق بیشتر به آنها جایزه میدهیم. ما حتی حداقل ماهی یکبار بچهها را به نماز جمعه میبریم و همه جوره سعی کردهایم با خوراکیها و بروشورها و کارهای خلاقانهای که انجام میدهیم این برنامه را برایشان جذاب کنیم تا متوجه شوند که نماز جمعه چه حرکت عظیمی است.»
منبرها باید طوری باشد جواب مشکلات و سوالات را بدهد
سخنران اصلی هیئت خانم ناصری است و بیشتر برای دختران جوان سخنرانی میکند و بسیار تاکید میکند که این تفاوت منبر باید خیلی مهم و جدی گرفته شود و در هیئت این موضوع بسیار با دقت رعایت شدهاست. برای همین میپرسم مباحث این منبرها باهم چه تفاوتی دارند؟«صحبتهای ما بسیار به روز و دقیقا مرتبط با آن گروهسنی که پای حرف نشستهاست مرتبط است. وقتی به هیئت خانمها میروم بیشتر درباره فرزندپروری و همسرداری حرف میزنم. اینکه چه رابطهای با همسران و فرزندانتان داشته باشید. وقتی با دختران دبیرستانی حرف میزنم بیشتر درباره موضوعات و آسیبهای اجتماعی صحبت میکنم. ولی وقتی به مقطع راهنمایی میروم راجع به دوستی و مسئولیتهای اجتماعی مثل همین راهپیمایی صحبت میکنم. مثلا یکی از بچهها مسئول بررسی آمریکا میشود دیگری مسئول بررسی اسرائیل و رویشان مطالعه میکند تا باهم در هیئت بررسی کنیم و از این طریق به بچههای این گروه سنی هیجان تزریق میکنیم. گاهی این هیجان آنقدر زیاد میشود که بچهها لطف دارند و کلی ابراز محبت میکنند. در کل همه تلاشمان این است که هر هیئت محتوایش، جذابیتش، فیلمهایش، حتی آیههایی که از قرآن در آن میخوانیم و رویشان کار میکنیم متفاوت باشد طوری که یک خانم اگر مشکلی دارد بحثهای ما بهگونهای پیش برود که راهحلش را در آن پیدا کند. مثلا برای 22 بهمن فقط حرف نمیزنم، تصویر نشان میدهم و از اخبار و اطلاعات روز جهان میگویم. شخصیتهای شیعی مهم مثل شیخ زکزاکی را به بچهها میشناسانم. از کشورهای مهم منطقه میگویم. تا بچهها کاملا متوجه شوند. اوضاع از چه قرار است.»
شوهران مخالف، بعد از مدتی همکارمان میشوند
مدیریت هئیت بیت الزهرا صفر تا صد با خانمهای فعال است. خانمهای فعالی که همه کارها را انجام میدهند و حتی شبهای محرم خودشان آشپزخانه را میچرخانند و برای جمعیت کثیری آشپزی میکنند. برایم سوال میشود همسران خانمهای این هیئت با این سطح از فعالیت خانمهایشان چطور برخورد میکنند؟
خانم ناصری جواب میدهد:«همه بچههایی که اینجا هستند در طول یک سال تربیت میشوند و برنامه میریزند و در طول ایام محرم خود بچههای ما مجموعه را میچرخانند. ما در ایام محرم تا هشت هزارنفر را پذیرایی میکنیم. حتی کارهای آشپزخانه ما هم دخترخانمهای ما اداره میکنند و خود این موضوع برای خیلیها عجیب است که آشپزی خود هیئت که کار واقعا سختی هست به عهده دختران ماست. نمونههایی داشتیم که برخی همسران این خانمها با فعالیتشان مخالفت میکردند، همین آقایان وقتی میفهمیدند، نظر من همسو با آنهاست و به دخترخانمها میگفتم که باید نظر شوهرتان اولویت داشته باشد، تعجب میکردند. بیشتر این آقایان بعد از یکی دوسال و حتی شش ماه، با التماس به من میگفتند که میشود همسر ما باز هم در اینجا فعالیت کند؟ حتی پیش آمده همین آقایان از ما عذرخواهی کنند و خودشان با ما همکاری نیز داشته باشند.»
یک خانم میتواند هم کار فرهنگی انجام دهد، هم خانه و زندگیاش را بهتر از بقیه اداره کند
سالها فعالیت فرهنگی تجربههای زیادی به خانم ناصری دادهاست. میگوید وقتی بیست سال پیش میخواسته کارش را آغاز کند چون کسی را برای همراهی نداشته مجبور بوده به تنهایی آغاز کند و دلیل این عدم همکاری تفکر غلط جامعه گذشته درباره خانمها و محدودیتهای غلط عرفی برآنها بودهاست:«اگر قرار باشد برگردم به عقب و دوباره بخواهم شروع کنم دیگر تنهایی این کار را انجام نمیدهم و حتما با دو سه تا خانم دیگر انجام میدهم. میدانید بیست سال پیش وقتی میخواستم انجام بدهم خانمها خیلی محدود بودند. متاسفانه جامعه اینطور فکر نمیکرد که یک خانم هم میتواند کار فرهنگی کند و هم خانه و زندگیاش را بهتر از بقیه اداره کند. ما دخترانی داریم که اکثرا بیحجاب بودند. همین دخترخانمها وقتی عاشق اسطوره ما مثل امام حسین (ع) میشوند، پایشان به هیئت باز میشود. در این هیئت الگوهایی را میبینند که با آنها زندگی میکنند و همین به مرور روی خودشان تاثیر میگذارد. جالب است بدانید وقتی با مادران این دختران حرف میزنیم، میبینیم مادران اصلا محجبه نیستند ولی دختران ما کاملا در نقطه مقابل هستند و محجبه شدهاند و اتفاقا مادرانشان از این تحول آنها راضی هستند. در صورتیکه ما یکبار هم از این دخترخانمها نخواستهایم که در رفت و آمدشان به هیئت محجبه شوند ولی در فعالیتهای گروهی و اردویی از آنها میخواهیم که برای به وجود نیامدن حاشیه، کارشان باید سوار بر جنسیتشان باشد. متاسفانه بیحجابی برخی خانمها باعث خانهنشینی آنها شدهاست. چون وقتی همسرشان میبیند که خانمش پوششی دارد که جنسیتش سوار بر کارش شده است، دوست ندارد که آن خانم فعالیت کند. ما این موضوع را در هیئت به دخترانمان تبیین میکنیم که به نوعی لباس بپوشند که جدی به نظر برسند و کارشان بیشتر به نظر بیاید تا جنسیتشان.»
کاش منطقه به منطقه شهر برای دختران جوان هیئت داشته باشیم
هیئت بیت الزهرا در غرب تهران و در حوالی خیابان بهبودی است. وقتی از خانم ناصری میپرسم حالا که هجده سال گذشته است چه آرزو و هدفی دارد بازهم صحبت از جوانها به میان میآید و اینکه دلش میخواهد منطقه به منطقه تهران هیئتهای فعال برای دختران جوان داشته باشد:«آرزوی من این است که به جوانها واقعا بها داده شود. یعنی سختگیری نشود و با آنها همراهی شود. و اینکه هیئتها فقط در یک منطقه نباشد. محله به محله شهرها باید اینطور باشد. برایم تلخ است دخترانی که با هیئت ما آشنا میشوند به خاطر دوری راه و سختی نمیتوانند به هیئت ما بیایند. گاهی میبینم آنهایی که خیلی سخت به مراسم هیئت ما میآیند و با گریه از پیش ما میروند، به من پیامک میزنند:«هنوز هیئتتون هست؟ خانم ناصری دعا کنید منم بتونم به هیئتتون بیام. آخه ما همچین هیئتی در محله خودمان نداریم.» هربار توی محرم به خودم میگویم کاش میشد این حرکت را زنجیرهای کرد اما من نیرو ندارم باید هرکس که دغدغه دارد یک یاعلی بگوید و بلند شود تا هر ناحیه یا منطقه یک هیئت باشد. چرا در این سرای محلات نباید یک هیئت هفتگی داشته باشیم. ساختمان خالی و بیکار زیاد افتادهاست. ما دقیقا همینکار را کردیم. شهردار را متقاعد کردیم که یکی از این سرای محلهها را به ما بدهند تا در آنجا فعالیت کنیم. کار معاونت اجتماعی شهرداری، حمایت از فعالیتهای فرهنگی است و این بسیار در با فرهنگ شدن بچههای ما و ارتقاء سطح آگاهی و فرهنگیشان موثر است. من خودم این موضوع را دارم از نزدیک مشاهده میکنم.»
برای صحبتهای آخر چند جمله یادگاری میپرسم تا برسد به دست همه کسانی که دوست دارند فعالیتهای فرهنگی و مذهبی داشته باشند. خانم ناصری حرفهای پایانیاش را هم با دغدغه جوانها تمام میکند:«به جوانها اعتماد کنند و کار یادشان بدهند و برایشان الگوی عملی باشند. برایشان ارزش قائل باشند و همراهیشان کنند. ما برای جوانها نباید کاسه داغتر از آش بشویم. بیخودی بچهها را محدود نکنیم. هرچیزی که مستحب است را نگوییم اگر انجام ندهید گناه دارد. بگذاریم اگر دوست دارند آن کارها را انجام بدهند، تا به انجام واجبات راغبتر باشند»