کد مطلب : ۳۴۷۶۸
گفتگو با حجتالاسلام محسن دستافکن
مروری بر زندگی و خصوصیات اخلاقی حضرت امالبنین(س)
سیزدهم جمادیالثانی سالروز وفات حضرت امالبنین سلام الله علیها، مادر بزرگوار حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام، است که در مسیر حقطلبی و ترویج اسلام و پیروی از امام زمان خود چهار پسر خود را به میدان کربلا فرستاد و توصیه مؤکد کرد که حافظ جان امام حسین علیه السلام باشند.
حضرت امالبنین بهاندازهای برای اسلام دلسوز و برای امام حسین علیه السلام فداکار بود که بهشهادت تاریخ بعد از شهادت فرزندان خود، تا آخر عمر مدام نام مبارک حضرت سیدالشهدا را تکرار میکرد و مدافع حریم اهلبیت علیهم السلام بود. ایشان مادری بود که غریبانههای خود و حتی سوگ مادرانهاش را با یاد شهادت امام حسین همراه میکرد.
بهمنظور آشنایی بیشتر با سیره و سبک زندگی حضرت امالبنین سلام الله علیها بهعنوان یکی از بانوان بزرگ، دانا و تأثیرگذار تاریخ اسلام، گفتگویی با حجتالاسلام محسن دستافکن، استاد حوزه و پژوهشگر اسلامی انجام داده است تا به جنبههای کمتر مطرحشده از زندگی این بانوی مؤمن و مجاهد پرداخته شود.
این کارشناس مسائل دینی تصریح میکند: «وقتی سبک زندگی حضرت امالبنین سلام الله علیها را مرور میکنیم، مشاهده میشود که ایشان، خود الگوی ادب در برابر فرزندان حضرت زهرا علیها السلام بودند. نقل شده که وقتی ایشان با امام علی علیه السلام ازدواج کردند، با وجود اینکه نام ایشان هم فاطمه بود، از آن حضرت خواستند تا ایشان را با عنوان فاطمه خطاب نکنند تا مبادا خاطر فرزندان حضرت فاطمه زهرا با شنیدن نام مادرشان مکدر شود. در روایت دیگری نقل شده که حضرت امالبنین الگوی رفتاری کاملی برای فرزندان خود بودند بهطوری که حضرت عباس علیه السلام و سایر برادران ایشان از همان دوران کودکی شاهد بودند که مادرشان چگونه و تا چهاندازه به فرزندان حضرت زهرا احترام میگزارد، این گونه بود که درس ادب را در مکتب مادر خود آموختند».
*برای شروع گفتگو خوب است آشنایی کلی با زندگی و سیره حضرت امالبنین سلام الله علیها داشته باشیم. میخواهیم بدانیم این بانوی بزرگوار چگونه شخصیتی داشتند که پس از شهادت حضرت فاطمه زهرا علیها السلام، لایق همسری حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام شدند و فرزندان رشیدی مانند حضرت عباس علیه السلام تربیت کردند؟
نام اصلی حضرت امالبنین سلام الله علیها، فاطمه بود و دختر حزامبن خالد کلابی بودند. ایشان پس از ازدواج با حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام صاحب چهار پسر شدند بهنامهای حضرت عباس علیه السلام، جعفر، عثمان و عبدالله، به این ترتیب حضرت ابوالفضل العباس پسر بزرگ ایشان بود. امالبنین بهمعنای «مادر پسران» است که همه فرزندان ایشان در روز عاشورا در دفاع از دین خدا و حریم حضرت سیدالشهدا علیه السلام به شهادت رسیدند.
*در اینجا این سؤال مطرح میشود که چه شد حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام پس از شهادت حضرت زهرا علیها السلام، با حضرت امالبنین سلام الله علیها ازدواج کردند؟ زمینه و دلایل این ازدواج چه بود؟
باید توجه داشت که بعد از شهادت حضرت زهرا، تنها ازدواجی که بهانتخاب خود حضرت امیرالمؤمنین صورت گرفت، ازدواج ایشان با حضرت امالبنین بوده است.
ماجرا از این قرار بود که حضرت امیرالمؤمنین برادری بهنام عقیل داشتند که آشنایی خوبی با اقوام و قبیلههای مختلف داشت و در علم نسبشناسی جزء افراد سرشناس بود. پس از شهادت حضرت زهرا علیها السلام که امام علی علیه السلام تصمیم به ازدواج گرفتند، از برادر خود خواستند تا خانواده و شخصیتی را معرفی کند که برای ایشان فرزندانی شجاع به دنیا آورده و تربیت کند. در این شرایط، عقیل به آن حضرت پیشنهاد داد تا دختری از قبیله بنیکلاب را بههمسری انتخاب کند و در آن میان، فاطمه بنت حزام را به همسری انتخاب کند چون این خانواده دارای مردان و زنان شجاع، قدرتمند، باوفا و شاعر و اهل ادب بودند.
نکته جالب این است که بهتصریح تاریخ، مادر حضرت امالبنین سلام الله علیها هم در ادبیات عرب و شاعری دارای دانش و هنر بود.
*خوب است به سیره تربیتی حضرت امالبنین سلام الله علیها هم اشاره کنیم که درسهای مهمی برای همه مردم و بهخصوص مادران دارد. آن حضرت فرزندان خود را در دوران کودکی و خردسالی چگونه تربیت میکردند و چه مطالبی را به آنها آموزش میدادند که بعد از سالها مردان مؤدبی مانند حضرت عباس علیه السلام سرآمد و الگوی مردان و زنان تاریخ شد؟
این مطلب نکته مهمی است که به سیره و نحوه تربیت فرزندان توسط حضرت امالبنین سلام الله علیها بپردازیم تا بدانیم چگونه چنین فرزندان دانا و مؤمنی را به میدان کربلا فرستادند. یکی از نکات بسیار مهم که در منابع بسیاری به آن اشاره شده، آن است که حضرت امالبنین از زمانی که فرزندان ایشان کودک و خردسال بودند به آنها آموزش میدادند که حرمت و ادب را در محضر فرزندان حضرت زهرا علیها السلام حفظ کنند.
درواقع حضرت امالبنین به شأن و مرتبه امامت امام حسن و امام حسین علیهما السلام و همچنین منزلت و مقام حضرت زینب و حضرت سکینه سلام الله علیهما آشنا بودند و به فرزندان خود، از همان دوران خردسالی و کودکی آموزش میدادند که آنها را بهعنوان مولا و آقا خطاب کنند، نه برادر.
*با این توضیحات، حضرت امالبنین را باید بانوی ادب دانست که فرزندشان، حضرت عباس، بهعنوان مرد ادب در کربلا شناخته میشود.
درست است. وقتی سبک زندگی حضرت امالبنین مرور میکنیم، مشاهده میکنیم که ایشان، خود الگوی ادب در برابر فرزندان حضرت زهرا بودند.
نقل شده که وقتی ایشان با امام علی علیه السلام ازدواج کردند، با وجود اینکه نام ایشان هم فاطمه بود، از آن حضرت خواستند تا ایشان را با عنوان فاطمه خطاب نکنند تا مبادا خاطر فرزندان حضرت فاطمه زهرا علیها السلام با شنیدن نام مادرشان مکدر شود.
در روایت دیگری نقل شده که حضرت امالبنین الگوی رفتاری کاملی برای فرزندان خود بودند بهطوری که حضرت عباس و سایر برادران ایشان از همان دوران کودکی شاهد بودند که مادرشان چگونه و تا چهاندازه به فرزندان حضرت زهرا احترام میگزارد، این گونه بود که درس ادب را در مکتب مادر خود آموختند.
مشاهده میکنیم فرزندان ایشان در میدان کربلا هم بهطور کامل واقف به شأن و منزلت امام حسین علیه السلام، بهعنوان امام زمان خود بودند و تا پای جان از حریم امامت دفاع کردند.
*برای الگو گرفتن از شخصیت اجتماعی حضرت امالبنین، باید به کدام ویژگیهای ایشان توجه بهخصوصی داشته باشیم؟
یکی از مهمترین و بارزترین ویژگیهای آن بانوی بزرگوار، توجه ویژه ایشان به موضوع امامت و ولایتپذیری بود، بهاندازهای که نگه داشتن حرمت امام حسن و امام حسین علیهما السلام را بسیار رعایت میکردند و آن بزرگواران را امام و پیشوای خود میدانستند.
حتی از دوران کودکی آنها با احترام خاصی با ایشان رفتار میکردند، آن هم در زمانی که بهجای حضرت زهرا به امور ایشان میپرداختند، باز هم بهعنوان مأمومی مهربان، مطیع، آگاه و عالم به مقام امام و مولای خود رفتار میکردند.
*چطور بود که در واقعه کربلا میخوانیم که از لشکر ابنزیاد برای حضرت ابوالفضل و برادران ایشان اماننامه فرستاده شد و آنها بهعنوان برادرزاده یکی از فرماندههای لشکر دشمن خوانده شدند؟
یکی از چهرههای شناختهشده و مطرح در لشکر ابنزیاد، شخصی به نام عبداللهبن ابیمحلبن حزام کلابی بود که این شخص برادرزاده حضرت امالبنین محسوب میشود. چون حضرت امالبنین همان فاطمه دختر حزام کلابی بود و ابیمحل برادر ایشان بود و عبدالله هم برادرزاده ایشان، به همین دلیل طبق رسم عرب، عبدالله خودش را بهحساب پدرش، دایی فرزندان حضرت امالبنین دانست و آنها را خواهرزاده خود میخواند، این در حالی است که در حقیقت فرزندان حضرت امالبنین خواهرزاده پدرش بودند، نه خود او.
بر همین اساس بود که در ماه محرم سال 61 هجری وقتی عبداللهبن ابیمحل همراه شمر ذیالجوشن، ابنزیاد را دید، به او خبر داد و گفت که «خواهرزادههای من یعنی عباس، عبدالله، جعفر و عثمان با حسینبن علی هستند. اگر صلاح میدانی برای آنها اماننامه بنویسیم». ابنزیاد از این پیشنهاد استقبال کرد، چون فرزندان حضرت امالبنین را بهعنوان مردانی بسیار شجاع و رشید میشناخت که در جنگهای بسیاری شرکت کرده و پیروز شده بودند، در عین حال برای اینکه قدری از یاران و لشکریان امام حسین علیه السلام کم کند، از این حیله استقبال کرد و به همین دلیل به کاتبش دستور داد تا برای حضرت عباس علیه السلام و برادران ایشان اماننامه بنویسد، هرچند که درنهایت آن بزرگان که تربیتشده مکتب حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و حضرت امالبنین سلام الله علیها بودند، اماننامه را نپذیرفتند و آن را بهشدت رد کردند.
البته در روایت دیگری هم نقل شده که چون شمر ملعون از قبیله بنیکلاب و همقبیله حضرت امالبنین بود، فرزندان آن بانوی گرامی را با عنوان خواهرزاده خواند و با دسیسهای برای ایشان اماننامه فرستاد.
*سالروز وفات حضرت امالبنین سلام الله علیها را بهعنوان روز تکریم و نکوداشت همسران و مادران شهدا نامگذاری کردهاند، دلیل چنین عنوانی چیست؟
همان طور که اشاره شد حضرت امالبنین سلام الله علیها چهار پسر جوان و شجاع داشتند که هر چهار نفر آنها در روز عاشورا و در میدان دفاع از حق و دین خدا به شهادت رسیدند. دلیل نامگذاری روز وفات آن بانوی بزرگ بهعنوان روز تکریم از همسران و مادران شهدا همین موضوع است. اولین فرزند حضرت امالبنین سلام الله علیها، حضرت ابوالفضل عباس علیه السلام بود که در زمان شهادت تقریباً 35ساله بودند. عبداللهبن علیبن ابیطالب هم فرزند دیگر آن بانوی بزرگوار بود که در زمان شهادت، 25 سال داشت که بهدست هانیبن ثبیت به شهادت رسید و یا با تیر خولی از پا درآمد و مردی از بنیتمیم او را به شهادت رساند.
عثمانبن علیبن ابیطالب هم پسر دیگر آن بانوی ارجمند، در روز شهادت خود 21 سال داشت که مردی از قبیله بنیابانبن دارم به او حمله کرد و وقتی توسط نیروهای دشمن، پیکر مطهرش بر زمین افتاد، سر او را برید. جعفربن علیبن ابیطالب هم پسر دیگر حضرت امالبنین سلام الله علیها بود که در زمان شهادت 19ساله بود که بعد از رشادت فراوان و دفاع از حریم اسلام و امام زمان خود بهدست خولی یا هانیبن ثبیت به شهادت رسید.
*درباره زندگی حضرت امالبنین بعد از شهادت چهار پسرش کمتر مطلبی میدانیم. زندگی ایشان در آن دوران چگونه بود؟
طبق آنچه در تاریخ نوشته شده است و دارای اعتبار و استناد محکمی است، حضرت امالبنین سلام الله علیها پس از شهادت چهار پسر خود در روز عاشورا، مدتها در شهر مدینه زندگی میکرد و حتی در همین شهر از دنیا رفت، چنانکه پیکر مطهر ایشان در قبرستان بقیع دفن شده است.
طبق حدیثی از امام صادق علیه السلام، آن حضرت بعد از شهادت فرزندانش بهطور مدام به قبرستان بقیع و بر سر مزار رسول خدا صلی الله علیه و آله و امام حسن علیه السلام میرفت و طوری از رشادتهای فرزندان خود و دفاع آنها از حق میگفت که پیام اسلام و حقمحوری را بهبیانی شیوا و با سوز و گداز و عاطفه مادرانه به مردم منتقل میکرد. وقتی صدای گریه آن مادر ارزشمند و فداکار در کوچههای مدینه میپیچید، مردم دور ایشان جمع میشدند و در رثای امام حسین علیه السلام و شهیدان کربلا گریه میکردند.
*با این توضیحات باید حضرت امالبنین را یکی از پیامآوران بزرگ کربلا و یکی از مبلغین اسلام بدانیم.
همین طور است. ایشان در مدتی که بعد از شهادت فرزندان خود میان مردم زندگی میکرد، رسالت پیامرسانی اسلام و خون شهدای کربلا را بهعهده داشت که با توجه به درایت و هشیاری که داشتند، مطالب برحق و دلاوریهای شهدای بزرگ کربلا را که در راه خدا جان خود را نثار کرده بودند، با بیانی شیوا و گویا مطرح میکردند.
به هر حال روزهای بعد از واقعه عاشورای سال 61 هجری زمانی مناسب برای بیان معارف اسلامی بود و حضرت امالبنین از این فرصت بهبهترین نحو ممکن بهره بردند و غریبی اهلبیت رسول خدا صلی الله علیه و آله را بازگو کردند.
حضرت امالبنین بهاندازهای برای اسلام دلسوز و برای امام حسین علیه السلام فداکار بود که بهشهادت تاریخ بعد از شهادت فرزندان خود، تا آخر عمر مدام نام مبارک حضرت سیدالشهدا را تکرار میکرد و مدافع حریم اهلبیت علیهم السلام بود. ایشان مادری بود که غریبانههای خود و حتی سوگ مادرانهاش را با یاد شهادت امام حسین همراه میکرد.
بهمنظور آشنایی بیشتر با سیره و سبک زندگی حضرت امالبنین سلام الله علیها بهعنوان یکی از بانوان بزرگ، دانا و تأثیرگذار تاریخ اسلام، گفتگویی با حجتالاسلام محسن دستافکن، استاد حوزه و پژوهشگر اسلامی انجام داده است تا به جنبههای کمتر مطرحشده از زندگی این بانوی مؤمن و مجاهد پرداخته شود.
این کارشناس مسائل دینی تصریح میکند: «وقتی سبک زندگی حضرت امالبنین سلام الله علیها را مرور میکنیم، مشاهده میشود که ایشان، خود الگوی ادب در برابر فرزندان حضرت زهرا علیها السلام بودند. نقل شده که وقتی ایشان با امام علی علیه السلام ازدواج کردند، با وجود اینکه نام ایشان هم فاطمه بود، از آن حضرت خواستند تا ایشان را با عنوان فاطمه خطاب نکنند تا مبادا خاطر فرزندان حضرت فاطمه زهرا با شنیدن نام مادرشان مکدر شود. در روایت دیگری نقل شده که حضرت امالبنین الگوی رفتاری کاملی برای فرزندان خود بودند بهطوری که حضرت عباس علیه السلام و سایر برادران ایشان از همان دوران کودکی شاهد بودند که مادرشان چگونه و تا چهاندازه به فرزندان حضرت زهرا احترام میگزارد، این گونه بود که درس ادب را در مکتب مادر خود آموختند».
*برای شروع گفتگو خوب است آشنایی کلی با زندگی و سیره حضرت امالبنین سلام الله علیها داشته باشیم. میخواهیم بدانیم این بانوی بزرگوار چگونه شخصیتی داشتند که پس از شهادت حضرت فاطمه زهرا علیها السلام، لایق همسری حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام شدند و فرزندان رشیدی مانند حضرت عباس علیه السلام تربیت کردند؟
نام اصلی حضرت امالبنین سلام الله علیها، فاطمه بود و دختر حزامبن خالد کلابی بودند. ایشان پس از ازدواج با حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام صاحب چهار پسر شدند بهنامهای حضرت عباس علیه السلام، جعفر، عثمان و عبدالله، به این ترتیب حضرت ابوالفضل العباس پسر بزرگ ایشان بود. امالبنین بهمعنای «مادر پسران» است که همه فرزندان ایشان در روز عاشورا در دفاع از دین خدا و حریم حضرت سیدالشهدا علیه السلام به شهادت رسیدند.
*در اینجا این سؤال مطرح میشود که چه شد حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام پس از شهادت حضرت زهرا علیها السلام، با حضرت امالبنین سلام الله علیها ازدواج کردند؟ زمینه و دلایل این ازدواج چه بود؟
باید توجه داشت که بعد از شهادت حضرت زهرا، تنها ازدواجی که بهانتخاب خود حضرت امیرالمؤمنین صورت گرفت، ازدواج ایشان با حضرت امالبنین بوده است.
ماجرا از این قرار بود که حضرت امیرالمؤمنین برادری بهنام عقیل داشتند که آشنایی خوبی با اقوام و قبیلههای مختلف داشت و در علم نسبشناسی جزء افراد سرشناس بود. پس از شهادت حضرت زهرا علیها السلام که امام علی علیه السلام تصمیم به ازدواج گرفتند، از برادر خود خواستند تا خانواده و شخصیتی را معرفی کند که برای ایشان فرزندانی شجاع به دنیا آورده و تربیت کند. در این شرایط، عقیل به آن حضرت پیشنهاد داد تا دختری از قبیله بنیکلاب را بههمسری انتخاب کند و در آن میان، فاطمه بنت حزام را به همسری انتخاب کند چون این خانواده دارای مردان و زنان شجاع، قدرتمند، باوفا و شاعر و اهل ادب بودند.
نکته جالب این است که بهتصریح تاریخ، مادر حضرت امالبنین سلام الله علیها هم در ادبیات عرب و شاعری دارای دانش و هنر بود.
*خوب است به سیره تربیتی حضرت امالبنین سلام الله علیها هم اشاره کنیم که درسهای مهمی برای همه مردم و بهخصوص مادران دارد. آن حضرت فرزندان خود را در دوران کودکی و خردسالی چگونه تربیت میکردند و چه مطالبی را به آنها آموزش میدادند که بعد از سالها مردان مؤدبی مانند حضرت عباس علیه السلام سرآمد و الگوی مردان و زنان تاریخ شد؟
این مطلب نکته مهمی است که به سیره و نحوه تربیت فرزندان توسط حضرت امالبنین سلام الله علیها بپردازیم تا بدانیم چگونه چنین فرزندان دانا و مؤمنی را به میدان کربلا فرستادند. یکی از نکات بسیار مهم که در منابع بسیاری به آن اشاره شده، آن است که حضرت امالبنین از زمانی که فرزندان ایشان کودک و خردسال بودند به آنها آموزش میدادند که حرمت و ادب را در محضر فرزندان حضرت زهرا علیها السلام حفظ کنند.
درواقع حضرت امالبنین به شأن و مرتبه امامت امام حسن و امام حسین علیهما السلام و همچنین منزلت و مقام حضرت زینب و حضرت سکینه سلام الله علیهما آشنا بودند و به فرزندان خود، از همان دوران خردسالی و کودکی آموزش میدادند که آنها را بهعنوان مولا و آقا خطاب کنند، نه برادر.
*با این توضیحات، حضرت امالبنین را باید بانوی ادب دانست که فرزندشان، حضرت عباس، بهعنوان مرد ادب در کربلا شناخته میشود.
درست است. وقتی سبک زندگی حضرت امالبنین مرور میکنیم، مشاهده میکنیم که ایشان، خود الگوی ادب در برابر فرزندان حضرت زهرا بودند.
نقل شده که وقتی ایشان با امام علی علیه السلام ازدواج کردند، با وجود اینکه نام ایشان هم فاطمه بود، از آن حضرت خواستند تا ایشان را با عنوان فاطمه خطاب نکنند تا مبادا خاطر فرزندان حضرت فاطمه زهرا علیها السلام با شنیدن نام مادرشان مکدر شود.
در روایت دیگری نقل شده که حضرت امالبنین الگوی رفتاری کاملی برای فرزندان خود بودند بهطوری که حضرت عباس و سایر برادران ایشان از همان دوران کودکی شاهد بودند که مادرشان چگونه و تا چهاندازه به فرزندان حضرت زهرا احترام میگزارد، این گونه بود که درس ادب را در مکتب مادر خود آموختند.
مشاهده میکنیم فرزندان ایشان در میدان کربلا هم بهطور کامل واقف به شأن و منزلت امام حسین علیه السلام، بهعنوان امام زمان خود بودند و تا پای جان از حریم امامت دفاع کردند.
*برای الگو گرفتن از شخصیت اجتماعی حضرت امالبنین، باید به کدام ویژگیهای ایشان توجه بهخصوصی داشته باشیم؟
یکی از مهمترین و بارزترین ویژگیهای آن بانوی بزرگوار، توجه ویژه ایشان به موضوع امامت و ولایتپذیری بود، بهاندازهای که نگه داشتن حرمت امام حسن و امام حسین علیهما السلام را بسیار رعایت میکردند و آن بزرگواران را امام و پیشوای خود میدانستند.
حتی از دوران کودکی آنها با احترام خاصی با ایشان رفتار میکردند، آن هم در زمانی که بهجای حضرت زهرا به امور ایشان میپرداختند، باز هم بهعنوان مأمومی مهربان، مطیع، آگاه و عالم به مقام امام و مولای خود رفتار میکردند.
*چطور بود که در واقعه کربلا میخوانیم که از لشکر ابنزیاد برای حضرت ابوالفضل و برادران ایشان اماننامه فرستاده شد و آنها بهعنوان برادرزاده یکی از فرماندههای لشکر دشمن خوانده شدند؟
یکی از چهرههای شناختهشده و مطرح در لشکر ابنزیاد، شخصی به نام عبداللهبن ابیمحلبن حزام کلابی بود که این شخص برادرزاده حضرت امالبنین محسوب میشود. چون حضرت امالبنین همان فاطمه دختر حزام کلابی بود و ابیمحل برادر ایشان بود و عبدالله هم برادرزاده ایشان، به همین دلیل طبق رسم عرب، عبدالله خودش را بهحساب پدرش، دایی فرزندان حضرت امالبنین دانست و آنها را خواهرزاده خود میخواند، این در حالی است که در حقیقت فرزندان حضرت امالبنین خواهرزاده پدرش بودند، نه خود او.
بر همین اساس بود که در ماه محرم سال 61 هجری وقتی عبداللهبن ابیمحل همراه شمر ذیالجوشن، ابنزیاد را دید، به او خبر داد و گفت که «خواهرزادههای من یعنی عباس، عبدالله، جعفر و عثمان با حسینبن علی هستند. اگر صلاح میدانی برای آنها اماننامه بنویسیم». ابنزیاد از این پیشنهاد استقبال کرد، چون فرزندان حضرت امالبنین را بهعنوان مردانی بسیار شجاع و رشید میشناخت که در جنگهای بسیاری شرکت کرده و پیروز شده بودند، در عین حال برای اینکه قدری از یاران و لشکریان امام حسین علیه السلام کم کند، از این حیله استقبال کرد و به همین دلیل به کاتبش دستور داد تا برای حضرت عباس علیه السلام و برادران ایشان اماننامه بنویسد، هرچند که درنهایت آن بزرگان که تربیتشده مکتب حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و حضرت امالبنین سلام الله علیها بودند، اماننامه را نپذیرفتند و آن را بهشدت رد کردند.
البته در روایت دیگری هم نقل شده که چون شمر ملعون از قبیله بنیکلاب و همقبیله حضرت امالبنین بود، فرزندان آن بانوی گرامی را با عنوان خواهرزاده خواند و با دسیسهای برای ایشان اماننامه فرستاد.
*سالروز وفات حضرت امالبنین سلام الله علیها را بهعنوان روز تکریم و نکوداشت همسران و مادران شهدا نامگذاری کردهاند، دلیل چنین عنوانی چیست؟
همان طور که اشاره شد حضرت امالبنین سلام الله علیها چهار پسر جوان و شجاع داشتند که هر چهار نفر آنها در روز عاشورا و در میدان دفاع از حق و دین خدا به شهادت رسیدند. دلیل نامگذاری روز وفات آن بانوی بزرگ بهعنوان روز تکریم از همسران و مادران شهدا همین موضوع است. اولین فرزند حضرت امالبنین سلام الله علیها، حضرت ابوالفضل عباس علیه السلام بود که در زمان شهادت تقریباً 35ساله بودند. عبداللهبن علیبن ابیطالب هم فرزند دیگر آن بانوی بزرگوار بود که در زمان شهادت، 25 سال داشت که بهدست هانیبن ثبیت به شهادت رسید و یا با تیر خولی از پا درآمد و مردی از بنیتمیم او را به شهادت رساند.
عثمانبن علیبن ابیطالب هم پسر دیگر آن بانوی ارجمند، در روز شهادت خود 21 سال داشت که مردی از قبیله بنیابانبن دارم به او حمله کرد و وقتی توسط نیروهای دشمن، پیکر مطهرش بر زمین افتاد، سر او را برید. جعفربن علیبن ابیطالب هم پسر دیگر حضرت امالبنین سلام الله علیها بود که در زمان شهادت 19ساله بود که بعد از رشادت فراوان و دفاع از حریم اسلام و امام زمان خود بهدست خولی یا هانیبن ثبیت به شهادت رسید.
*درباره زندگی حضرت امالبنین بعد از شهادت چهار پسرش کمتر مطلبی میدانیم. زندگی ایشان در آن دوران چگونه بود؟
طبق آنچه در تاریخ نوشته شده است و دارای اعتبار و استناد محکمی است، حضرت امالبنین سلام الله علیها پس از شهادت چهار پسر خود در روز عاشورا، مدتها در شهر مدینه زندگی میکرد و حتی در همین شهر از دنیا رفت، چنانکه پیکر مطهر ایشان در قبرستان بقیع دفن شده است.
طبق حدیثی از امام صادق علیه السلام، آن حضرت بعد از شهادت فرزندانش بهطور مدام به قبرستان بقیع و بر سر مزار رسول خدا صلی الله علیه و آله و امام حسن علیه السلام میرفت و طوری از رشادتهای فرزندان خود و دفاع آنها از حق میگفت که پیام اسلام و حقمحوری را بهبیانی شیوا و با سوز و گداز و عاطفه مادرانه به مردم منتقل میکرد. وقتی صدای گریه آن مادر ارزشمند و فداکار در کوچههای مدینه میپیچید، مردم دور ایشان جمع میشدند و در رثای امام حسین علیه السلام و شهیدان کربلا گریه میکردند.
*با این توضیحات باید حضرت امالبنین را یکی از پیامآوران بزرگ کربلا و یکی از مبلغین اسلام بدانیم.
همین طور است. ایشان در مدتی که بعد از شهادت فرزندان خود میان مردم زندگی میکرد، رسالت پیامرسانی اسلام و خون شهدای کربلا را بهعهده داشت که با توجه به درایت و هشیاری که داشتند، مطالب برحق و دلاوریهای شهدای بزرگ کربلا را که در راه خدا جان خود را نثار کرده بودند، با بیانی شیوا و گویا مطرح میکردند.
به هر حال روزهای بعد از واقعه عاشورای سال 61 هجری زمانی مناسب برای بیان معارف اسلامی بود و حضرت امالبنین از این فرصت بهبهترین نحو ممکن بهره بردند و غریبی اهلبیت رسول خدا صلی الله علیه و آله را بازگو کردند.
مرجع : تسنیم