حمید رَمی:

بیش از حد محاوره‌ای شدن، نوحه را سخیف می‌کند

خبرگزاری فارس , 11 مرداد 1401 ساعت 9:53

حمید رَمی نوحه‌سرا می‌گوید: اگر مردم‌گرایی در نوحه به معنای استفاده از زبان محاوره و مردمی، بیش از حد شود، سخیف‌گویی می‌شود که متاسفانه در برخی نوحه‌ها آن را می‌بینیم ولی نمی‌توانیم بگوییم فراگیر شده است.


بار محتوایی مداحی‌های کشور روی دوش نوحه‌سرایان است که عمدتاً هم ناشناس هستند و در اوج گمنامی در سطح کشور مشغول کار و فعالیت هستند. نوحه‌سرایان در سال‌های اخیر تلاش کردند با نگاه به مسائل روز و شرایط و اوضاع کشور آثاری تولید کنند تا برای مستمعان معرفت‌افزا باشد. دوسال کرونایی کشور موجب شد که نوحه‌ها به سمت دوری و فراق از کربلا و امام حسین و حتی عاطفی‌تر عشق و عاشقی‌هایی برود که برخی‌شان نگاهی زمینی هم داشت. برای بررسی وضعیت نوحه‌سرایی کشور در چهارمین قسمت برنامه «شمیم» با حمید رمی شاعر و نوحه سرا که در این سال‌ها توانسته آثار خوب و پرمخاطبی تولید کند، گپ زدیم که ماحصل را می‌خوانید:
سرودن شعر و نوحه را از چه زمانی آغاز کردید؟
سرایش شعر را از سال ۸۶، ۸۵ شروع کردم و سال ۸۸ در یک جشنواره شعر که به همت هیأت رزمندگان اسلام در تهران برگزار شد، شرکت کردم که مصادف با ایام فتنه ۸۸ بود و یک شعری نوشته بودم که غزل بود با مطلع «طبیعت دلم از برکت شما سبز است/ نگاه من تا افق‌های خدا سبز است .... به طور قطع مرادم ز سبز، سبز علی‌ست/ قسم به حق که فقط شال مرتضی سبز‌ست؛کسی که پیرو رهبر شده‌ست با اوییم/ نه هرکسی که بگوید شعار ما سبز است» که وقتی خواندم، محسن عرب‌خالقی و حجت‌الاسلام جواد محمد زمانی به عنوان داور بسیار تحسین کردند و من در این جشنواره رتبه آوردم. این جشنواره آغاز آشنایی من با محسن عرب خالقی شد و من ورودم به عرصه نوحه را مدیون توجه او هستم. او می‌گفت شما استعداد دارید و وارد عرصه نوحه شوید، چون شعر و نوحه متفاوت است. شعر براساس وزن‌‌های عروضی است، اما نوحه دخل و تصرف موسیقایی دارد.
آن زمان که نزدیک ایام فاطمیه بود، او به من ملودی می‌داد و من روی ملودی‌هایش شعر می‌نوشتم. سال ۸۸، ورود من به عرصه سرایش نوحه بود. یکی دو سال بعد من در دانشگاه تهران رشته ادبیات قبول شدم و به سمت تهران و قم آمدم. هرچه حضور و فعالیتم در عرصه نوحه بیش‌تر شد، از فضای کلاسیک شعر فاصله گرفتم و تقریباً از سال ۹۰ به بعد به صورت تخصصی وارد عرصه نوحه شدم؛ چه بحث شعر نوحه و چه موسیقی و دستگاه‌های آوازی و فضاهایی که مختص نوحه است.

نوحه تمام شعر است به اضافه تمام موسیقی
شعر کلاسیک و نوحه در بحث محتوایی چه تفاوت‌هایی دارند؟
من همیشه این صحبت را به رفقا می‌گویم که نوحه تمام شعر است. یعنی هر آن چیزی را که شاعر باید در شعرش به آن توجه کند، نوحه‌سرا هم باید در نوحه مورد توجه قرار دهد. نوحه تمام شعر است به اضافه تمام موسیقی. یعنی دو بال دارد که این دو بال باید با تمام قوا وارد شوند تا شما یک نوحه خوب ببینید. اثرگذاری نوحه هم برای همین بیش‌تر است.
نوحه در قشر مذهبی و تصنیف، ترانه و هر چیزی که شعرِ‌ با آهنگ و موسیقی باشد در اقشار دیگر، درصد بالایی از ذهن و افواه مردم را درگیر کرده است و در کوچه و بازار برای هم می‌خوانند و در ارتباطاتشان در خانواده و اقوام از همدیگر می‌شنوند. این تفاوت شعر و نوحه است. مثلاً بیش‌ترین تیراژ کتاب شعر شاید ۲۰ چاپ باشد یا نهایتاً هزار تا هم چاپ کنند، ۲۰ هزار تا هم بگویی می‌شود. حاج محمود کریمی یک نوحه‌اش را در یک جلسه فقط ۱۰ هزار نفر همزمان می‌شنوند و بعد وارد فضای مجازی می‌شود. بنابراین اصلاً قابل مقایسه نیست. در ورزشگاه‌ها شعارهایی که برای تشویق تیم مورد علاقه‌شان سر می‌دهند، از نوحه‌ها و تصنیف‌ها گرفته شده است. پس من که در این عرصه کار می‌کنم، اینقدر اثرگذار هستم؛ بنابراین همه چیز نباید بگویم و همه جور نباید حرف بزنم. من در جامعه فرهنگسازی می‌کنم. 

مردم گرایی در نوحه از حدی بیش‌تر شود، سخیف‌گویی است
انتقادی مطرح است که نوحه‌ها چند سالی است خیلی عاطفی شده و رویکرد عشق و معشوق زمینی به خود گرفته است. این روند را مناسب می‌دانید؟
شما وقتی در ذهن مخاطب این را قرار می‌دهی که هر طور شده باید به کربلا برسی و مقصد کربلا می‌شود، خیلی هم خوب و لازم است و باید هم باشد، اصلاً مخالفتی روی آن نیست؛ ولی وقتی همه محتوا این می‌‌شود، این به ذهن مخاطب می‌رود که من هر طور شده باید به کربلا بروم! به مرزها می‌رود تا به کربلا برسد. زمانی که جلویش را می‌گیرند، حتی به بیت‌المال ضربه می‌زند و به مامور دولت توهین می‌کند!
نوحه تمام شعر است. یعنی هر آن چیزی را که شاعر باید در شعرش به آن توجه کند، نوحه‌سرا هم باید در نوحه مورد توجه قرار دهد. نوحه تمام شعر است به اضافه تمام موسیقی است. یعنی دو بال دارد که این دو بال باید با تمام قوا وارد شوند تا شما یک نوحه خوب ببینید
فضای احساسی در نوحه نیاز است، «هل الدّین الّا الحبّ و البغض»، تمام دین احساس و عاطفه است و من مخالف هستم با کسانی که می‌گویند چه خبر است اینقدر نوحه عاطفی و احساسی؟ اینها همه باید سر جایش باشد. نوحه دو بال دارد، نوحه یک پرنده است که باید به سمت جامعه اسلامی پرواز کند. هر کدام از بال‌های این پرنده ناقص باشد نمی‌تواند درست پرواز کند، یک بال آن حماسه و یک بال آن عاطفه است. پس من نباید عاطفه را نادیده بگیرم، بعضی از دوستان به ما خرده می‌گیرند؛ چرا عاطفی صحبت می‌کنید؟ این باید باشد ولی حماسه هم باید باشد. هر دو باید در کنار هم قرار بگیرد. ما در نوحه یک ویژگی‌ داریم که در شعر هم است ولی چون نوحه به زبان محاوره نزدیک‌تر است این اتفاق در آن بیش‌تر دیده می‌شود و آن هم مردم‌گرایی است. یعنی شما براساس گفتار عامیانه مردم صحبت می‌کنید، آن اصطلاحات و عباراتی که مردم استفاده می‌کنند استفاده می‌کنید.
مثل اصطلاح «اتفاقاً». اگر یک نفر برخلاف شما صحبت کند، مثلاً بگوید من شب چهارم محرم هیأت فلانی رفتم، اصلاً به من نچسبید! شما برای آن که خلاف آن را بگویید از اصطلاح «اتفاقاً» استفاده می‌کنید و می‌گوید اتفاقاً خیلی به من چسبید! این «اتفاقاً» را با همین لحن وارد نوحه کردیم و شد «میگن روضه دلمردگیه میگن گریه افسردگیه/  نمیدونن خبر ندارن حسین آغاز زندگیه حسین آغاز زندگیه؛ اتفاقاً روضه نور میده دلارو اتفاقاً گریه می‌بره بلا رو/ اتفاقاً حسین حسین زنده کرده ما رو» این مردم‌گرایی می‌شود. این مردم‌گرایی اگر از نمکی بودن خودش فاصله بگیرد و بیش‌تر شود، غذای نوحه من را شور می‌کند. یعنی اگر یک خطی برای آن قرار ندهم، از یک جایی به بعد به فضاهایی می‌رود که شما اشاره کردید.
من باید دقت داشته باشم. درست است اگر از زبان مردم استفاده کنم، خیلی هم خوب است و اتفاقاً باعث ارتباط مخاطب با نوحه می‌شود، اما باید به این هم توجه داشته باشیم که برای معصومین کار می‌سازیم و نباید طوری که با دوست خودم صحبت می‌کنیم با معصوم صحبت کنیم! اگر هم می‌خواهیم امام را رفیق خود معرفی کنیم، باید فضا را رعایت کنیم، چون امام معصوم است. اگر مردم‌گرایی بیش از حد شود، سخیف‌گویی می‌شود که متاسفانه در برخی نوحه‌ها آن را می‌بینیم ولی نمی‌توانیم بگوییم فراگیر شده است.

نوحه امروز را یک سروگردن بالاتر از نوحه‌های گذشته می‌دانم
چرا مانند گذشته که مثلا نوحه «عمو عباس» سید مجید بنی فاطمه یا نوحه «بین همه عشق‌های» رضا هلالی دهان به دهان می‌چرخید، نوحه‌ها فراگیر نمی‌شود؟
تنها مولفه نوحه خوب، فراگیری نیست، فراگیری یکی از مولفه‌‌های نوحه خوب است؛ زیرا ممکن است نوحه‌ای خوب باشد اما فراگیر شود؛ ممکن است نوحه‌ای خوب نباشد و فراگیر شود. اثرگذاری مهم است. بعضاً ممکن است نوحه‌ای خیلی شنیده شود ولی چندان اثرگذار نباشد.
اگر شما دقیق و خدایی بررسی کنید، می‌بینید اتفاقی که در نوحه‌های الان می‌افتد، اصلاً در نوحه‌های گذشته نمی‌افتاده است. در نوحه امروز ما اندیشه و اتفاقات زبانی می‌بینیم که نمونه‌اش را در گذشته نداشتیم. در حوزه موسیقی هم همینطور است. در حوزه موسیقی یکسری اتفاقات در نوحه امروز رخ می‌دهد که در گذشته نبوده است و مولفه‌های دیگر آن، حالا چه در حوزه عاطفی، چه حماسی، چه تعلیمی و هر ژانر دیگری.
هر اتفاقی که در جامعه می‌افتد، آن جدید بودنش به شنیده شدن آن کمک می‌کند. تا قبل از سال ۸۲ و ۸۳ نوحه‌ای مثل «جنگیدم به نفس‌های  آتشینم»، مثل «عموعباس»، مثل «کی گفته من بابا ندارم» و ... نداشتیم. یک فضای کاملاً نو در مداحی اهل‌بیت شکل گرفت و ابداع و جهشی صورت گرفت. به نظرم دلیل اینکه خیلی از کارها شنیده شد، این بود که یک اتفاق جدید بود و فضای نو و جذابی برای مخاطب فراهم کرد. به مرور زمان وقتی از آن نوحه ۱۰ ـ ۱۵ سال گذشته است، طبیعتاً تازگی آن زمان را ندارد. یک اتفاق عادی و روال است که دارد می‌افتد و الان شنیده شدن یک نوحه خیلی سخت‌تر از سال ۸۴ و ۸۵ است. تازگی آن آثار و فضا بسیار به دیده شدن آن کارها کمک کرد. البته قطعاً کارهای خوبی بودند، اما من معتقدم در مقایسه نوحه امروز و نوحه گذشته، نوحه امروز را یک سروگردن بالاتر از نوحه‌های گذشته می‌دانم.
 ما مدام درگیر تولید هستیم. نمی‌توانم زمان برای آن بگذارم که مثلاً ماه رمضان تمام شد، ما برای محرم فکر می‌‌کنیم نه! مثلاً نوحه شب اول محرم امسال را ماه صفر پارسال نوشتم؛ یعنی اصلاً زمان ندارد که بگویم چه زمانی است. ما در طول سال خدا را شکر درگیر تولید نوحه هستیم. نوحه «پنجره دل را بگشا به سوی کربلا» که پارسال بسیار شنیده شد، برای تولیدش دو ماه تمام نوشته‌های شهید آوینی را خواندم و تمام یادداشت‌ها و فیلم‌های روایت فتح او را دیدم. گوش دادم، پیاده کردم و بعد از دو ماه مطالعه آثار شهید آوینی، توانستم این نوحه را بنویسم.
زمانی کار این مدلی است و کار بامحتوا و اندیشه است، زمانی کار همان لحظه جرقه می‌خورد و یکدفعه یک بند نوحه را در آن ۵ دقیقه می‌سازیم. زمانی هم با دوستان مداح می‌نشینیم و کاری تولید می‌شود. مثلاً چند وقت پیش سفر کربلایی رفته بودیم که با حسین طاهری داشتیم از باب‌القبله وارد حرم می‌شدیم. از باب القبله گنبد و گلدسته به شکلی است که حسین می‌گفت بلاتشبیه گنبد را اگر بدن امام درنظر بگیریم، این دو دسته انگار دست امام هستند که به تمام زائرها سلام می‌کنند و خوشامد می‌دهند. من همانجا روی سینه‌اش زدم و گفتم دمت گرم! یک کار ساختم! «قبل از اینکه ما سلام کنیم/ شما به ما سلام می‌کنی/ برای تو خوب و بد نداره/ همه رو احترام می‌کنی/ سلام حسین، تویی همونی که می‌خوام/ حسین فدای تو بشم امام».

داشتید، این جلسات چقدر می‌تواند موثر باشد؟
به نظرم اینکه مداح و شاعر با هم درگیر یک کار باشند، اتفاقات بهتری می‌افتد؛ تا اینکه من کاری در خلوت خودم ساخته باشم و بعد برای مداح بفرستم و مداح هم بدون اینکه درگیر آن باشد در جلسه بخواند. مداح باید درگیر کار باشد، یعنی به جانش بنشیند و خودش را دخیل در ساخت آن نوحه کرده باشد تا بتواند به مخاطب خوب ارائه بدهد.
الان دیگر رسالت مهمی در زمینه نوحه به گردن ماست. مقام معظم رهبری زمانی یک مساله را گردن ما می‌گذارند، ولی همان یک مساله به ما تلنگر می‌زند که حواست به مساله روز و مسائل اجتماعی باشد. حواست باشد چقدر تو اثرگذاری! آقا سال ۹۶ بعد از آن همه تاکیداتی که در مورد مساله خانواده کردند، این مساله را مستقیماً روی دوش شعرا و مادحین و هیأت‌ها گذاشتند. این نشان می‌دهد که من چقدر کار دارم! من چقدر باید سربازی کنم! چقدر وظیفه مهم و اثرگذاری روی دوش من است.
وقتی ما به این برسیم که در جامعه اینقدر مهم هستیم و در جامعه اسلامی فرهنگ‌سازیم، به جرات و با ایمان می‌توانیم بگوییم که یکی از رکن‌های تشکیل‌دهنده تمدن اسلامی منتهی به ظهور ما نوحه‌سراها هستیم؛ چون نوحه اثر خودش را در هیأت نشان می‌دهد. شما در هیات با یک جماعتی مواجهید که با د‌ل‌های آماده آمده‌اند تا معارف اهل‌بیت را کسب کنند. منبر سر جای خودش، روضه سر جای خودش، همه منتظر نوحه هستند. یعنی ویترین هیأت، نوحه است و این نوحه را شما باید بسازید. من اگر به این برسم و به این ایمان پیدا کنم که چقدر نقش مهمی دارم، دیگر زندگی‌ام را باید پای این کار بگذارم. حتی باید از خیلی چیزها بگذرم تا این کار را تولید کنم. حواسم را باید جمع کنم که چه می‌گویم. آنجاست که می‌گویم من دیگر نمی‌توانم تنهایی کار کنم. مداحان باید بنشینند و در مورد چیزی که می‌خواهیم بگوییم، حرف بزنیم.
اینکه صرفاً‌ یک مداح به من بگوید حمید آقا چه کردی؟ من هم به او می‌گویم تو چه کردی؟ تو مداحی، تو باید بدانی چه می‌خواهی! مداح باید به من اندیشه و موضوع بدهد. من یک ذهن هستم و نهایتاً بتوانم محرم ۱۵ کار با ذهن خودم بسازم. ۱۵ کار در فضای کنونی کاری نمی‌تواند کند. از آن به بعد من منتظرم مداح بگوید من این مضمون و اندیشه را دارم، تو آن را نوحه کن.

مقام معظم رهبری جهاد تبیین را وظیفه هیأت‌ها عنوان کردند، امسال شما برای جهاد تبیین چه برنامه‌ای داشتید؟
واجب است که من به‌عنوان نوحه‌سرا، شاعر یا مداح به دغدغه‌ها و مسائل روز بپردازم و حتماً باید باشد، چون بعضی از عزیزان معتقدند نه، اما چگونه پرداختن به آن خیلی مهم است و اینجاست که ما گیر هستیم؛ یعنی یک جاهایی شاید کم‌تجربگی بوده، به مرور زمان، آن پختگی شکل می‌گیرد. اینکه مقام معظم رهبری سال ۹۶ مساله خانواده را مطرح کردند یا آتش به اختیار را مطرح کردند، به نظرم یک مقدار کج‌سلیقگی صورت گرفت، مثلاً‌ «همه پای پیاده، عمر بن‌ جناده، ساده، خانواده» صرفاً‌ به قافیه‌پردازی پرداختیم و کار همه این شد تا در نوحه‌ها فقط کلمه خانواده را بگویند یا مثلاً فرزند بگویند، یا مثلاً آقا آتش به اختیار را گفتند من یک نوحه بگویم که عبارت آتش به اختیار در آن باشد! این شاعرانگی نیست، من اگر واقعاً‌ می‌خواهم یک کار انقلابی انجام دهم و به مسائل روز درست بپردازم باید بیایم در زندگی اهل‌بیت بگردم، ببینم آن مفهوم را کجای زندگی اهل‌بیت می‌توانم پیدا کنم؟ آتش به اختیار کجای کربلا است؟
من سال ۹۶ یک کار ساختم که زمینه شب پنجم برای حضرت عبدالله‌بن‌حسن(ع) بود. واژه آتش به اختیار را هیچ کجای نوحه‌ام نیاوردم ولی تمام نوحه من منظورش آتش به اختیار بود؛ چون جلوه آتش به اختیار در کربلا در روضه عبدالله‌ بن‌ حسن است. شما وقتی می‌خواهید به خانواده بپردازید، کدام خانواده بهتر از امام حسین است؟ اگر می‌خواهید به رابطه دختر و پدر بپردازید، کدام رابطه بهتر از امام حسین و سکینه؟ اصلاً ما روضه وداع حضرت سکینه و امام حسین را داریم؟
اگر می‌خواهیم به جهاد تبیین بپردازیم، باید ببینم جهاد تبیین کجای عاشورا است؟ کدام صحنه عاشورا، جهاد تبیین را جلوه‌گر می‌کند؟ جمله امام در خطبه روز عاشورا، جایی که می‌فرماید: «مثلی لا یُبایع مثله» که این‌ «ها» به یزید لعنت‌الله علیه برمی‌گردد، این جهاد تبیین است. امام نمی‌گوید من با یزید بیعت نمی‌کنم، می‌گوید مثل منی با مثل یزیدی هیچ‌وقت بیعت نمی‌کند. این جهاد تبیین است و دارد جبهه حق و باطل را مشخص و تبیین می‌کند. باید به این بپردازیم. به شکوه خطبه حضرت زینب در شام و کوفه بپردازم. خیلی اتفاقات دیگر و حتی سراسر کربلا جهاد تبیین است. ولی برای من و مخاطب هیات این جا افتاده است که حتماً باید از آن واژه استفاده شود. ما شاعر هستیم و باید بیان شاعرانه و هنرمندانه داشته باشیم.

نوحه خاطره‌انگیزی دارید که با یک توسل خاص به شما رسیده باشد؟
 
فاطمیه که گذشت، من خیلی دلم می‌خواست یک کار برای چادر بنویسم. سال قبل آن، یک کار برای چادر نوشته بودم «چادر نمازت سایه روی سرمه» دوست داشتم آن سال هم یک کار برای چادر بسازم. نصف شب بود که من به حضرت صدیقه توسل کردم تا عنایتی کند و من بتوانم یک کار بسازم؛ سحر همان شب که برای نماز بیدار شده بودم. بدون هیچ مطالعه‌ای یکدفعه به ذهنم خورد که «واعتصمو به چادر بانو»، بعد همان موقع نشستم و آن را نوشتم. با توجه به فضای و ملودی‌ای که داشت، کلمات و چینش واژه‌ها دیدم که برای محمدحسین پویانفر خوب است زیرا من کاری که می‌سازم بررسی می‌کنم با خصوصیات کدام مداح متناسب است که بخواند. ساعت ۱۱ و ۱۲ ظهر به محمدحسین پویانفر زنگ زدم و گفتم من این کار را ساختم. بعد برای او خواندم، گفت خدا شاهد است من دیشب توسل کردم به خانم و عرض کردم کارهایی که در فضای تنظیم دیجیتال و استودیویی برای فاطمیه ضبط کردیم، مورد رضایت شماست، یک کار با مضمون چادر روزی ما کن که حُسن‌ختام این فضا باشد. همان موقع من این کار را فرستادم و همان روز در استودیو خواند و کار پخش شد.
نمونه این کارها زیاد است و ما فقط با توسل کار می‌کنیم وگرنه ما چیزی نداریم. ما توانایی این را نداریم که برای اهل‌بیت قلم بزنیم بلکه همه رزق و روزی‌ است که به ما می‌رسانند.


کد مطلب: 36070

آدرس مطلب: https://www.armaneheyat.ir/news/36070/بیش-حد-محاوره-ای-شدن-نوحه-سخیف-می-کند

آرمان هیأت
  https://www.armaneheyat.ir