پویش مناسبتی به حرمت «امام حسین(ع)»میبخشم با هدف ترویج جلب رضایت اولیای دم به زندگی از سوی ستاد ملی صبر برگزار شده است.
پویش مناسبتی به حرمت
«امام حسین(ع)»میبخشم با هدف ترویج صلح، سازش وگذشت از سوی ستاد ملی صبر در سراسر کشور برگزار شده است که از ابتدای ماه محرم توانسته موجبات جلب رضایت تعدادی از اولیای دم و شکات را فراهم کند.در ادامه یکی از داستانه های
پویش مناسبتی به حرمت «امام حسین(ع)»میبخشم به قلم سید ابوالفضل عسکری آمده است.
داستان :
پس از انجام روند قانونی حکم قصاص صادر شده بود و پیرمرد عصا به دست به همراه همسرش برای اجرای حکم به طرف زندان می رفت.
یک روز زودتر خبر داده بودن حکم فردا صبح زود اجرا می شه، آرام و قرار نداشتن وبه این فکر می کردن که بالاخره به حقشان می رسیدن و خون پسرشان پایمال نمی شه.
چقدر این یک سال در تنهایی خودشان اشک ریخته و خاطرات حسین تنها پسرشان را مرور کرده بودندکه در یک درگیری جان خود را از دست داده بود.
یادش میومد که بیست و پنج سال پیش در یکی از شبهای ماه محرم با توسل به امام حسین نذر کرده بودن که اگر خدا پسری به آنها عطا کنه، نامش را حسین گذاشته و او را خادم هیئت کنند.
پس از دنیا اومدن حسین ازهمان دوران کودکی پیرمرد به همراه حسین اش در مراسم عزای امام حسین (ع) شرکت میکرد به گونه ای که حسین مرید و دلبسته اهل بیت شده بود.
با تداعی شدن خاطرات تلخ و شیرین در ذهنش گاهی لبخندی بر لبشان و گاه قطره اشکی بر چشمشان جاری می شد.
عزاداران حسینی
یادش می آمد که محرم سال قبل هیئت محل موکبی زده بود برای پذیرایی از عزاداران حسینی که شب عاشورا جوانی با خادمان این موکب درگیر می شه و در اینبین حسین برای پادرمیانی و جدا کردن طرفین درگیری اقدام میکنه که ناگهان جوان خشمگین حسین را به سمت جوی آب هل داد، و بعد از چند دقیقه حسین در آغوش پدر جان داد.
پدر و مادر حسین به طرز ناباورانه ای فرزندشان از دست می دهند و به سوگ فرزند مینشینند و قاتل دستگیر و تحویل مراجع قضایی میشود.
مراسم ختم حسین برگزار و پدر و مادر داغدار فرزندشان می شوند پس از انجام مراسمات عزاداری، ختم و گذشت چهل روز بزرگان و اهالی محل با هدف دلجویی و اخذ رضایت و گذشت بارها به منزل حاج علی آقا مراجعه کردن اما هربار با واکنش منفی او و همسرش مواجه می شدند چون قصاص تنها خواسته آنها بود.
زمان اجرای حاکم فرا رسید
زمان اجرای حکم فرا رسیده بود حاج علی و حاج خانم درب زندان برای اجرای حکم آمده بودند که نصب بنری با عنوان «به عشق حسین (ع) می بخشم» توجهشان جلب کرد در لحظه دلشان لرزید، بغض گلویشان را گرفت و قدم ها را سست تر برای اجرای حکم برداشتند ، مسئولان زندان با اصرار و خواهش از آن ها می خواهند عفو کنند و از قصاص بگذرند. جوان را برای اجرای حکم آوردند، سرش را پایین انداخته و گریه می کرد و با طلب حلالیت می خواست تا از اشتباهش بگذرند.
جوان به طرف حاج علی آمد و خودش را روی پای او انداخته و التماس می کرد حاج علی به یقین رسیده بود که جوان پشیمان است در همین بین حسین را دید که ناراحت و غمگین است، بی اختیار دستی بر سر جوان کشید و گفت سرت را بالا بگیر، به عشق «امام حسین(ع)» بخشیدمت، تا حسین من هم خوشحال اباشد حاضران در سالن صلوات فرستادند و اشک شوق در چشمان اولیای دم و جوان نادم جاری شد.