کد مطلب : ۶۵۲۸
هویت هیئت-۱
دغدغه پردامنه
منظورم عدم هماهنگی جامعه با تغییر و تحولهای ناگزیر با گذشت زمان است – تا جایی که نوجوان و جوان جامعة امروز که عشق به معنویت و لحظات روحانی از هر بند وجودش شرهشره میریزد در فراخنای بیکیاستی برخی از مسئولان و در تنگنای حیرانی خویش نمیداند که از رهگذر این همه های و هوی، نسبت خود را با خدا و هستی چگونه تعریف کند و «آنچه اینک جگر طایفه را میسوزد» اگر از بدکاریها و کمکاریهای گذشتة خودمان نیست، پس چیست؟
سرتان را درد نیاورم، دو سال است که در ایام برگزاری نمایشگاه مطبوعات، تمام طول هفته را از اول صبح تا پایان روز در غرفة خیمه مینشستم تا مستقیماً با مخاطبان گفتوگو کنم و از نظرات متفاوت و در بسیاری از موارد ارزشمندشان بهره ببرم و الحق و الانصاف بهره هم بردهام. از شرح تعریف و تمجیدها و تکذیب و تلعینها که بگذریم، یک گروه خاص همیشه به سراغمان میآیند و حسابی از خجالتمان در میآیند – صادقانه بگویم که این گروه خاص را دوست دارم – البته ما هم عهد کردهایم، سیلیهایی را که قربة الی ا... به صورتمان مینوازند قربة الی ا... تحمل کنیم، «که در طریقت ما کافریست رنجیدن»
به این سؤالات توجه کنید:
- شما که مدعی هستید که یک «هیئت مکتوب حسینی» هستید آیا واقعاً از «هویت هیئتها در عصر حاضر» مطلعاید؟
- آیا میدانید کارکرد هیئات در عصر حاضر چیست؟
- شما با عزاداریهایتان در هیئت قرار است که به کجا برسید؟
- ویژگی خاص مخاطبان شما چیست؟ این بندگان خدا چه گلی به سر خودشان و جامعهشان زدهاند که دیگران نزدهاند؟ خود شما چطور؟ و ... .
هر چند که ما در شمارههای گذشته هم با رویکردی تحلیلی، سعی در پاسخگویی به این سؤالات داشتهایم و از باید و نبایدهای هیئات و نقش آنها در پرورش نیروهای متعهد و کارآمد برای داشتن جامعهای خوب و سالم صحبت کردهایم، اما موافق هستم که سیل سؤالهای اینچنینی و عدم پاسخ صحیح و به موقع به این سؤالها، همان چیزی است که کلاف سردرگم این رشته را که سر دراز دارد، پیچیدهتر و ناکارآمد میکند و از این روست که بر این هستیم که در این بخش در حد وسع به واکاوی و بررسی موضوع هیئت از منظری نو بپردازیم که صد البته بدیهی است این مهم فرصتی طولانیتر میطلبد تا در یک جریان فرایندی و در طیفی از مباحث مطرح شود و بدیهیتر لزوم تحمل و تأمل مخاطب دربارة موضوعاتی است که در این مجال مطرح میشود.
بنابراین ما هم که «یا بوسه بر اناالحق حلاج میزنیم / یا ادعای دار به دوشی نمیکنیم.» برای آنکه حکایت ما حکایت آنانی نباشد که جنگها را دلیرانه تماشا میکنند، بحث «هویت هیئات در عصر حاضر» را به گفتوگو نشستیم. منتها این بار میزمان گرد نبود. یعنی اصلاً میزی در کار نبود. با «حاج ماشاا... عابدی» و حاج آقای خودمان در حسینیة «خیمه» گعدهای داشتیم و جای سیلی دوستان را به هم نشان میدادیم. – جایتان خالی، یک روز شما هم تشریف بیاورید – قرار بر این شد که خودمان را به سلابة نقد بکشیم. آخر «این سفر آن سفری نیست که از نیمة راه / دو سه گامی که پدر رفت پسر برگردد»
در نگاهي گذرا که در بررسيهاي اوليه خود از مقايسه هيئات قديم و جديد به عمل آوردهايم، تفاوت ويژهاي بين آنها احساس شد. نوعي ناهمگوني که ميتوان آن را ناشي از تضادهايي که در فضاي جامعه وجود داشته، دانست.
تضادي که بين گرايشهاي سنتي قديم و نفوذ تفکرات به اصطلاح مدرن که بهخصوص در سي سال گذشته بسيار شاهد آن بوديم، آشکار شده، بهطوريکه حتي در فضاي کوچک يک خانواده هم اختلافات بسياري بين طرز تفکر پدر و فرزندان ديده ميشود، گويا اين دو قادر به برقراري ارتباطي دقيق و منطقي با يکديگر نيستند.
به اعتقاد جامعهشناسان اين اختلافات به دليل حرکت جامعه به سمت دنياي مدرن بوده که همچنان با مقاومت گرايشهاي سنتي جامعه که به قوت خود باقياند، مواجه ميشود و در نتیجة این شکاف بین جوانان جامعه و سالمندان غیر منعطف، هیئت که در گذشته تنها مکانی برای جمع شدن چند نفر به منظور سوگواری و شرح مصیبت نبوده و در آن شخصیت جوانان شکل میگرفته و بزرگترهای هیئت، آیندة آنان را رقم میزدند.
بهخصوص در هیئتهای محلهای و پهلوانی دغدغة پیرغلامان این بوده که جوانی که وارد هیئت میشود روز خود را چگونه سپری میکند؟ چه خط مشیای دارد؟ به ازدواج، کار و ... جوانان اهمیت میداده، آنان را برای انتخابهای مهم زندگی خود راهنمایی میکرده، تبدیل به نهادی شده است که یکی از بازتابهای آن به عنوان مثال کتاب «رسانه شیعه» و مباحثی است که از جانب بعضی از علما شنیدهایم.
نخستین گفتوگوی این مجموعه با حاج ماشاالله عابدی انجام شد. گفتوگوهایی دنبالهدار درباره دغدغهای پر دامنه: هویت هیئت.