کد مطلب : ۷۹۲۱
تعزیهخوانی در اراک - ۵
سمیرا دانیال پیغمبر
[قسمت اول]
[قسمت دوم]
[قسمت سوم]
[قسمت چهارم]
وجود گروههاي مستقل شبیهخوان و رقابت بين گروههاي متشكله در اراك مشهود و ملموس بوده است.
شايد يكي از دلايل رقابت بين گروههاي متشكله به دنبال تقسيمات شهري اراك به دومحله «قلعه» و «حصار» كه محور اين دو محله در اصل بازار سراسري اراك بوده باشد كه از همان ساليان اوليه شكلگيري اين شهر، رقابتهاي شديد و احيانا دو دستگيهاي نفاق انگيز بين قلعه و حصار ايجاد ميشود كه اغلب مسئله ساز و زيان آور بوده است.
اما همين چشم و همچشمي ها و رقابت در تعزيهداري ماه محرم بخصوص ايام عاشورا باعث برگزاری هرچه باشكوهتر مراسم تعزيه در اراك شد.
میدانیم که تعزيهخواني در اراك از ويژگيهاي خاصي برخوردار بوده است كه در نوع خود كم نظير و شايد هم در مواردي بينظير بوده باشد. غالبا محل برگزاري تعزيه در اكثر شهرها و محلها، تكيه يا ميداني بوده است كه جهت برگزاري تعزيه اختصاص ميدادند و ناظران و علاقمندان در اطراف ميدان يا تكيه ايستاده يا نشسته قرار ميگرفتند و مجريان تعزيه زير نظر تعزيهگردان با نواي مخصوص نقش خود را ايفا ميکردند بهطوريكه يك صحنه دو يا چند بار تكرار نميشده است.
بديهي است در اين حالت تكرار صحنه غيرلازم بوده است حال آنكه در اراك از اين قاعده پيروي نميشده است.
محل برگزاري تعزيه در اراك، بازار عمومي شهر بوده است كه بصورت يك راسته به طور تقريبي هشتصد متر كه به هشت قسمت صدمتري تقسيم شده است.
عرض بازار حدود هفت متر كه هم داخل مغازهها و هم حدودا ۱/۵ متر جلوي هر مغازه، محل نشستن تماشاچيان بوده است و چهار متر بقيه از هفت متر عرض بازار محل اجراي تعزيهخوانان بوده است.
هر تعزيهخوان موظف بوده است كه نقش خود را در هر گذر صد متري چهار بار اجرا كند چرا كه تماشاچيان در مسافت بيشتر از ۲۵ متر ، صداها را نميشنيدند، مضافا بر اينكه زمان اجراي هر صحنه در تمام طول بازار براي مجريان صحنه ميبايست به يك نسبت باشد. بهطوريکه زمانبندي نميبايست بههم بخورد تا تعزيهخواني مجبور نشود صحنهاي را نيمه تمام گذارده يا بيش از حد مقرر صحنه را تكرار کند.
با توجه به اين امر ميتوان پي برد كه تعزيه اراك از نظم و برنامه خاصي در طول هشتصد متر كه داراي ۳۲ صحنه بوده است. (هشت قسمت ، هر قسمت چهار صحنه ) پيروي ميكرده است.
ايجاد سكون و سكوت در تماشاگران، خاص تعزيه در اراك بوده است و اين بدان معني است كه تعزيه اراك از جذبه خاصي برخوردار بوده است.
تعزيه با چنين ويژگي زماني در اراك اجرا ميشده است كه جمعيت اراك حداكثر چهل هزار نفر بوده است. اگر به فرض اين جمعيت جهت ديدن تعزيه بازار اراك ميآمدند با احتساب آنكه در ۱/۵ متر جلوي هر مغازه، سه رديف تماشاچي و در داخل مغازه هم حداكثر سه رديف تماشاچي و در هر طرف بازار شش رديف و دردو طرف ۱۲ رديف تماشاچی نشسته ( متر طول رديفها ۹۶۰۰=۱۲*۸۰۰ متر) حال اگر به هر نفر نيم متر جا اختصاص بدهيم (نفر ۱۹۲۰۰= ۹۶۰۰*۲)كه تقريبا معادل بیست هزار نفر ميشود.
بهاين ترتيب تعداد تماشاچیان فقط بازار اراک محل مناسب جهت اجرای تعزيه می باشد.
با توجه به رقابتهای شدیدی که بین دو محله «بارو» و «حصار» وجود داشت اما هیچگاه باعث بیاحترامی و بیحرمتی افراد این دو گروه به همدیگر نمیشد. ورود هر دسته از دو گروه اصلی به این شکل بود که دستههای جوانتر و با قدمت کمتر، اول وارد بازار میشدند و به سینهزنی و زنجیرزنی میپرداختند و بعد گروههای با قدمت بیشتر وارد بازار میشدند و در انتها دسته پیش کسوت وارد بازار میشد.
براي ايجاد سكوت، بعد از دستههای تعزیهخوان ، شترسواران وارد میشدند و بعد دستههای زنجیرزن و سینهزن به همان ترتیب یاد شده مراسم خود را انجام میداد.
مجريان اين نمايش مذهبي، متشكل از گروههاي مختلفي بودند كه از آن جمله بازاريان و تجار، كارگران، پيشه وران، كشاورزان و ريش سفيدان محلههاي بارو و قلعه بودند.
مرسوم بود که تعزیهخوانها، شب قبل برای دریافت نسخه و لباس اجرای فردای خود، به منزل بانی و سرپرست مراسم (قلعه یا حصار) میرفتند و دستورات لازم را برای بهتر اجرا شدن مراسم روز بعد در یافت میکردند.
مدت يك هفته از صبح الي ظهر و از ظهر الي غروب كه گاهي اوقات خانوادهها حتي براي خوردن غذا نيز محل مزبور را ترك نميكردند و كودكان و خردسالان با ديدن صحنههاي متنوع نمايش مذهبي و تراژيك گاهي از ترس فريادي از گلوي خود بيرون ميآوردند كه مادر طفل مجبور ميشد به نحوي طفل را ساكت كند و گاهي اوقات تنوع رنگ و موسيقي ملايم و حزن انگيز سبب ميگشت كه عدهاي به خواب كوتاهي فرو روند كه اين خواب مدت كوتاهي بود چرا كه با نواختن موسيقي حماسي، به ناگاه نظرها به سوي دستگاه تعزيهخوانان معطوف ميشد.
مردان و زنان چنان با ديدن صحنههاي نمايش تحت تاثير قرار ميگرفتند كه سر از پا نميشناختند و بر سر و صورت خود ميزدند و جوانان و نوجوانان انگشت حيرت به دهان ميگزيدند و براي لحظهاي برق از چشمانشان ميجهيد.
چهار سوق بازار اراك که تقريبا در انتهاي بازار سراسري قرار گرفته، فضايي است به شكل تقريبا دايرهاي كه چهار گذر بازار نسبت به اين فضا كاملا متصل ميباشد.در اين نقطه، نمايش مذهبي به اوج خود ميرسيد.
هدف از نشان دادن نمايش در اين محل، بيشتر نمايش قدرت و جوانمردي، گذشت و ايثار بوده و از آنجايي كه هر درام نمايشي داراي آغاز و ميانه و پايان است و تعزيه يك تراژدي مذهبي است ليكن سعي شده كه در اين نقطه يعني چهار سوق بازار، نمايش به اوج خود رسد.
هنگام ظهر عاشورا با شنيدن بانگ «الله اكبر» علمها و علامتها بر روي زمين خوابانيده ميشد و براي احترام به لحظه شهادت امام حسين (ع) و يارانشان لحظهاي سكوت ميكردند و به دنبال فغانها و گريهزاري تماشاچيان در حاليكه بر سر و سينه ميزدند و فرياد حسين يا حسين به اوج خود ميرسيد. تعزيه عاشورا در اين مقطع پايان ميپذيرفت.
[قسمت دوم]
[قسمت سوم]
[قسمت چهارم]
وجود گروههاي مستقل شبیهخوان و رقابت بين گروههاي متشكله در اراك مشهود و ملموس بوده است.
شايد يكي از دلايل رقابت بين گروههاي متشكله به دنبال تقسيمات شهري اراك به دومحله «قلعه» و «حصار» كه محور اين دو محله در اصل بازار سراسري اراك بوده باشد كه از همان ساليان اوليه شكلگيري اين شهر، رقابتهاي شديد و احيانا دو دستگيهاي نفاق انگيز بين قلعه و حصار ايجاد ميشود كه اغلب مسئله ساز و زيان آور بوده است.
اما همين چشم و همچشمي ها و رقابت در تعزيهداري ماه محرم بخصوص ايام عاشورا باعث برگزاری هرچه باشكوهتر مراسم تعزيه در اراك شد.
میدانیم که تعزيهخواني در اراك از ويژگيهاي خاصي برخوردار بوده است كه در نوع خود كم نظير و شايد هم در مواردي بينظير بوده باشد. غالبا محل برگزاري تعزيه در اكثر شهرها و محلها، تكيه يا ميداني بوده است كه جهت برگزاري تعزيه اختصاص ميدادند و ناظران و علاقمندان در اطراف ميدان يا تكيه ايستاده يا نشسته قرار ميگرفتند و مجريان تعزيه زير نظر تعزيهگردان با نواي مخصوص نقش خود را ايفا ميکردند بهطوريكه يك صحنه دو يا چند بار تكرار نميشده است.
بديهي است در اين حالت تكرار صحنه غيرلازم بوده است حال آنكه در اراك از اين قاعده پيروي نميشده است.
محل برگزاري تعزيه در اراك، بازار عمومي شهر بوده است كه بصورت يك راسته به طور تقريبي هشتصد متر كه به هشت قسمت صدمتري تقسيم شده است.
عرض بازار حدود هفت متر كه هم داخل مغازهها و هم حدودا ۱/۵ متر جلوي هر مغازه، محل نشستن تماشاچيان بوده است و چهار متر بقيه از هفت متر عرض بازار محل اجراي تعزيهخوانان بوده است.
هر تعزيهخوان موظف بوده است كه نقش خود را در هر گذر صد متري چهار بار اجرا كند چرا كه تماشاچيان در مسافت بيشتر از ۲۵ متر ، صداها را نميشنيدند، مضافا بر اينكه زمان اجراي هر صحنه در تمام طول بازار براي مجريان صحنه ميبايست به يك نسبت باشد. بهطوريکه زمانبندي نميبايست بههم بخورد تا تعزيهخواني مجبور نشود صحنهاي را نيمه تمام گذارده يا بيش از حد مقرر صحنه را تكرار کند.
با توجه به اين امر ميتوان پي برد كه تعزيه اراك از نظم و برنامه خاصي در طول هشتصد متر كه داراي ۳۲ صحنه بوده است. (هشت قسمت ، هر قسمت چهار صحنه ) پيروي ميكرده است.
ايجاد سكون و سكوت در تماشاگران، خاص تعزيه در اراك بوده است و اين بدان معني است كه تعزيه اراك از جذبه خاصي برخوردار بوده است.
تعزيه با چنين ويژگي زماني در اراك اجرا ميشده است كه جمعيت اراك حداكثر چهل هزار نفر بوده است. اگر به فرض اين جمعيت جهت ديدن تعزيه بازار اراك ميآمدند با احتساب آنكه در ۱/۵ متر جلوي هر مغازه، سه رديف تماشاچي و در داخل مغازه هم حداكثر سه رديف تماشاچي و در هر طرف بازار شش رديف و دردو طرف ۱۲ رديف تماشاچی نشسته ( متر طول رديفها ۹۶۰۰=۱۲*۸۰۰ متر) حال اگر به هر نفر نيم متر جا اختصاص بدهيم (نفر ۱۹۲۰۰= ۹۶۰۰*۲)كه تقريبا معادل بیست هزار نفر ميشود.
بهاين ترتيب تعداد تماشاچیان فقط بازار اراک محل مناسب جهت اجرای تعزيه می باشد.
با توجه به رقابتهای شدیدی که بین دو محله «بارو» و «حصار» وجود داشت اما هیچگاه باعث بیاحترامی و بیحرمتی افراد این دو گروه به همدیگر نمیشد. ورود هر دسته از دو گروه اصلی به این شکل بود که دستههای جوانتر و با قدمت کمتر، اول وارد بازار میشدند و به سینهزنی و زنجیرزنی میپرداختند و بعد گروههای با قدمت بیشتر وارد بازار میشدند و در انتها دسته پیش کسوت وارد بازار میشد.
براي ايجاد سكوت، بعد از دستههای تعزیهخوان ، شترسواران وارد میشدند و بعد دستههای زنجیرزن و سینهزن به همان ترتیب یاد شده مراسم خود را انجام میداد.
مجريان اين نمايش مذهبي، متشكل از گروههاي مختلفي بودند كه از آن جمله بازاريان و تجار، كارگران، پيشه وران، كشاورزان و ريش سفيدان محلههاي بارو و قلعه بودند.
مرسوم بود که تعزیهخوانها، شب قبل برای دریافت نسخه و لباس اجرای فردای خود، به منزل بانی و سرپرست مراسم (قلعه یا حصار) میرفتند و دستورات لازم را برای بهتر اجرا شدن مراسم روز بعد در یافت میکردند.
مدت يك هفته از صبح الي ظهر و از ظهر الي غروب كه گاهي اوقات خانوادهها حتي براي خوردن غذا نيز محل مزبور را ترك نميكردند و كودكان و خردسالان با ديدن صحنههاي متنوع نمايش مذهبي و تراژيك گاهي از ترس فريادي از گلوي خود بيرون ميآوردند كه مادر طفل مجبور ميشد به نحوي طفل را ساكت كند و گاهي اوقات تنوع رنگ و موسيقي ملايم و حزن انگيز سبب ميگشت كه عدهاي به خواب كوتاهي فرو روند كه اين خواب مدت كوتاهي بود چرا كه با نواختن موسيقي حماسي، به ناگاه نظرها به سوي دستگاه تعزيهخوانان معطوف ميشد.
مردان و زنان چنان با ديدن صحنههاي نمايش تحت تاثير قرار ميگرفتند كه سر از پا نميشناختند و بر سر و صورت خود ميزدند و جوانان و نوجوانان انگشت حيرت به دهان ميگزيدند و براي لحظهاي برق از چشمانشان ميجهيد.
چهار سوق بازار اراك که تقريبا در انتهاي بازار سراسري قرار گرفته، فضايي است به شكل تقريبا دايرهاي كه چهار گذر بازار نسبت به اين فضا كاملا متصل ميباشد.در اين نقطه، نمايش مذهبي به اوج خود ميرسيد.
هدف از نشان دادن نمايش در اين محل، بيشتر نمايش قدرت و جوانمردي، گذشت و ايثار بوده و از آنجايي كه هر درام نمايشي داراي آغاز و ميانه و پايان است و تعزيه يك تراژدي مذهبي است ليكن سعي شده كه در اين نقطه يعني چهار سوق بازار، نمايش به اوج خود رسد.
هنگام ظهر عاشورا با شنيدن بانگ «الله اكبر» علمها و علامتها بر روي زمين خوابانيده ميشد و براي احترام به لحظه شهادت امام حسين (ع) و يارانشان لحظهاي سكوت ميكردند و به دنبال فغانها و گريهزاري تماشاچيان در حاليكه بر سر و سينه ميزدند و فرياد حسين يا حسين به اوج خود ميرسيد. تعزيه عاشورا در اين مقطع پايان ميپذيرفت.